بررسی «پوشش در اسلام» از زاویهی زیبایی و هنر کار پسندیدهای است. خداوندی که جمال مطلق و زیبادوست است(عاملی، ج3، ص331)؛ پاکی و زیبایی، محور حلالها و خباثت و زشتی، ملاک حرامهایش است(اعراف/157)؛ معارف و احکامی نازل کرده که با فطرت حقطلب همراستا بوده و همگی زیبا و فطرتپسند هستند. مبلغان دین نیز باید این همراستایی و زیبایی را آشکار کنند تا معارف و احکام، مقبول قلب و عمل گردد.
خداوند رسیدن بشر به مقام خلیفهاللهی را میخواهد(بقره/30) و برای هدایتش به این هدف، او را بر فطرت حقشناس و حقطلب آفریده(روم/30) و نعمت عقل و قوهی شناخت حق از باطل را به او بخشیده(کلینی، ج1، ص10) و پیامبران را مبعوث کرده تا هدایتگرش به هدف والای آفرینش باشند.
دستورالعملهایی که ارائه داده، همگی مطابق با فطرت، متکی به برهانهای محکم و براساسی متین و زیبا استوارند و پیامبران هم با روشی صحیح دعوت کرده و از سختگیری، تندی و تحمیل در دعوت خودداری ورزیدهاند.
رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: علیجان! این دین [در معارف و احکامش] براساسی متین است [که با عقل و فطرت پذیرفته میشود]؛ پس خلایق را با نرمی و آرامی بدان وارد کنید و بندگی را بر بندگان تحمیل نکنید [و با زور و اجبار بدان واندارید] که در این صورت به سواری میمانید که مرکبش را بهتندی بدواند و بعد از کمی، کمر مرکب ببرد و راه هم طی نشده باقی بماند(کلینی، ج2، ص86).
حکم فطری پوشش
بشر به طبیعت خداییاش، از برهنگی بیزار است. خداوند دو انسان نخستین را با لباس نور پوشانده بود. شیطان که بودن بشر بر صراط فطرت را نمیخواست، برهنه ساختن آدمیان و توجه دادن آنان به خواهش شهوانى را بهترین دام دید و با وارد شدن از باب نصیحت، آن دو بزرگوار را لغزاند و به خوردن میوهی ممنوعه واداشت. همینکه از آن میوه خوردند، پوششهاى نورانىشان فرو ریخت و برهنه گردیدند. آنان که بدون عزم بر گناه، لغزیده بودند و هنوز فطرت پاکیطلب و زیباییجویشان دست نخورده و ایمان، عفاف و حیا بر وجودشان حاکم بود، بدون درنگ به پوششهایى از برگ درختان متوسل شدند و خود را پوشاندند(کلینی، ج2، ص20-22).
شیطان مأیوس از گمراهی آن دو، به فریب نسلشان امید بست و همچنان در پى رواج برهنگى انسانهاست تا آنان را به اندام جنسى متوجه کند و شهوترانى را وجههی همت آنان سازد. خداوند با رجوع دادن بشر به فطرتش، آنان را از پیروی شیطان حذر داده(کلینی، ج2، ص27) و حکم پوشش را برایشان تبیین کرده است.
محورهای حکم پوشش در قرآن
قرآن در صدد ارائهی پوششی خاص با رنگ، شکل و اندازهی معین نبود؛ زیرا انسانها به حکم فطرت زیباییطلب و پاکیجو، با توجه به شرایط اقلیمی، جغرافیایی، شغلی و... شکل، رنگ و اندازهی پوشش خود را برمیگزینند و قرآن بدون اینکه در این زمینه ورود پیدا کند؛ محورهایی را ارائه داده و به رعایت آنها فرامیخواند:
1. قبل از پوشش؛ عفت نگاه و کنترل چشم حکمی است شامل همهی زنان و مردان مؤمن تا خود را به زیور حیا بیارایند و بر نفس خود مسلط شده و از نگاههای هرزه و فسادآور خودداری ورزند(نور/30-31).
2. بعد از عفت نگاه، نوبت به عفت جنسی میرسد و همهی مردان و زنان به خود نگهداری از فجور و فساد و به پاکدامنی دعوت میشوند(همان).
3. زنان که فطرتاً به زیور، زینت، خودآرایی و خودنمایی گرایش دارند(زخرف/18) بدون اینکه از زینت و خودآرایی نهی گردند، مأمور میشوند زینتهای طبیعی و عاریتی خود را جز برای زنان و مردان محرم آشکار نکنند؛ مگر مثل لباس رو که پوشاندنش ممکن نیست و بهناچار ظاهر است(نور/31).
4. آدمی به فطرت خود، زینت بودن مو و لزوم پوشاندن آن را میداند و در جامعهی جاهلی معمولاً موها را میپوشاندند، ولی روسری را بهگونهای میبستند که گریبان آشکار بود و قرآن توصیه کرد که با خمار و روسری خود گردن و سینه را بپوشانید(نور/31).
5. لباس پوشیدن باید از عفت و پاکدامنی حکایت کرده و به افراد اعلام کند صاحب این پوشش متنفر از فجور است و مردان را بهخود نمیخواند و نگاه آنها را گدایی نمیکند(احزاب/59).
6. خودآرایی و خودنمایی زن از نگاه فطری قرآن و روایتها جایز و بلکه نزد شوهر و محارم لازم است(کلینی، ج3، ص324)؛ ولی همین خودآرایی بهعلاوهی خودنمایی و دلبری در صحنهی اجتماع و در جلوی چشم مردان نامحرم ممنوع است(احزاب/33).
با رعایت محورهای بالا، هم زنان از زیور و خودآرایی که مطلوب فطری آنان است، بهرهمند میشوند و هم عفت و پاکدامنی در جامعه شکوفا میگردد و محیط جامعه برای تعالی انسانها و رشد معنوی آنان مناسب میشود.
زیبایی پوشش
پوشش، هدیهی خدا برای پنهان کردن زشتیها و زیبا شدن است(اعراف/26). خداوندی که عیبپوش و زیباییطلب است، برای بندگان، لباس آفریده تا بدان زشتی خود را بپوشانند و زیبا و آراسته گردند و پوشش زمانی زیباست که علاوه بر چشمنواز بودن، صاحب پوشش و بیننده را از فجور و فساد دور کرده و به معنویت و پاکی سوق دهد.
پوششهای حرام، کثیف، زشت، زننده، جلف، متکبرانه و منافقانه، زیبا نبوده و مورد پسند دین نیست. لباس و پوششی طیّب، پوشانندهی زشتیها، آراینده و زیبایی دهنده است که:
1. برآمده از حلال باشد؛ زیرا لباسی که از راه حرام به دست آمده باشد، آتش و قطعهای از جهنم بر اندام آدمی است (نساء/10) و آتش هم آسایشسوز است و زیبایی بر باد ده.
در روایتهای بسیاری به زیبایی و آراستگی لباس توصیه شده و تأکید گردیده که لباس زیبا و آراسته حتماً از حلال باشد(عاملی، ج3، ص348).
2. نظیف و تمیز باشد؛ چراکه نظافت و تمیزی هم به آراستگی فرد افزوده و او را شاداب و بانشاط میسازد(عاملی، ج3، ص346) هم دشمنانش را میشکند.
3. راحت و آسایشآور باشد. از آنجا که پوشش، حکمی فطری و در راستای آسایش و تعالی انسان بوده، در غالب امتها از شرق تا غرب، مردان و بهخصوص زنان، لباسهای بلند، راحت، با چین و شکن و رنگانگ میپوشیدهاند که هم اندام آنها را بهخوبی میپوشانده و هم بر شکوه و زیبایی آنان میافزوده است. لباسهای تنگ، بدننما، کوتاه و دارای شکاف، نه پوشانندهی اندام است، نه راحت و آرامشدهنده است.
4. لباسی نپوشد که آنها را مشهور و مورد اشارهی این و آن قرار دهد و آماج نگاهها و مورد تمسخر افراد سازد. مؤمن حرمت دارد و نباید خودش یا دیگران، حرمت و شخصیتش را خدشهدار کرده و در جامعه سبکش سازند و اسباب تحقیرش را فراهم کنند.
لباس شهرت ممکن است بر اثر ناآراستگی یا بهجهت فقیرانهتر بودن از حدّ فرد باشد. کسی که توان و دارایی پوشیدن لباس آراسته دارد؛ ولی لباسی بسیار فقیرانه به تن میکند و زهد میفروشد و بهواسطهی وصلهدار بودن بیش از حد، مورد توجه عموم واقع میشود و همه او را بهعنوان زهدفروش به هم نشان میدهند و حرمت و شخصیتش با این لباس خدشهدار میگردد(عاملی، ج3، ص273).
گاه هم لباس شهرت بهخاطر شکل خاصش یا بهخاطر قیمت زیاد و زرق و برق فوقالعادهاش فرد را مورد توجه همگان ساخته و آماج نگاهها میگرداند و در همهی این احوال، فرد با این نوع لباس پوشیدن، خود را مورد قهر خدا قرار میدهد(عاملی، ج3، ص354). لباسی شهرت نیست که عادی و مورد استفادهی دیگران و افراد همسطح او باشد بهگونهای که پوشیدنش نگاه همگان را به او جلب نسازد(عاملی، ج3، ص347).
5. لباسش او را به تکبر و خودبزرگبینی سوق ندهد. لباس باید در خدمت فرد و اسباب آراستگی، زیبایی و محبوبیت او باشد؛ اما لباسی که بهجهت نوع دوخت، گرانقیمت بودن پارچه و... فرد را به تکبر، خودبزرگبینی و تافتهی جدابافته بودن سوق دهد، نهتنها بر زیبایی او نیفزوده که او را مورد قهر مردم میسازد(برقی، ج1، ص295).
انسانی که میخواهد لباس خوشدوخت، گرانقیمت و زیباییافزا بپوشد، خوب است ابتدا به درون خود بنگرد و انگیزهاش را وارسی کند که این لباس را بهخاطر نمایاندن اثر نعمت، شکر و سپاس میپوشد که کاری پسندیده و عبادت است(کلینی، ج6، ص438) یا برای فخرفروشی و گردنفرازی که جنگ با خداست؟ این لباس او را متواضع، زیبا و محبوب میسازد یا متکبر، گردنفراز و منفور میگرداند؟
اگر در روایتها به پوشیدن لباس وصلهدار، کمقیمت و... توصیه شده(عاملی، ج3، ص376)، از جهت تقویت روحیهی تواضع با اینگونه لباس است. طبیعی است که لباس فاخر، گرانبها، بسیار زیبا و... انسان ضعیف و تربیت نشده را به تکبر، گردنفرازی و فخرفروشی سوق میدهد و این رفتارها در پیشگاه خدا و نزد بندگان خدا مغضوب و ناپسند است.
6. در لباس پوشیدن، همچنان که لازم است از تکبر، تفاخر و خودنمایی قارونوار به تجمل و زیبایی دوری کند(قصص/79)؛ باید از ریا و خودنمایی به زهد و سادگی دروغین هم دوری کند و اگر زینت و زیباییاش را از باب شکر و ارائهی نعمت خدا و سپاس از او، در معرض دید مردم قرار دهد، سادگی و تواضعش در پوشش را درونی ساخته و بین خود و خدایش باشد(عاملی، ج3، ص351).
بسیارند افرادی که در ظاهر، لباس خشن، وصلهدار و ارزانقیمت میپوشند تا در نگاه مردم ظاهربین بهزهد و بیرغبتی بهدنیا و مشتاق آخرت معروف شوند(عاملی، ج3، ص349) در حالیکه در زیر آن برای رفاه و آسایش تن خود، لباس نازک، لطیف و خوب دارند.
7. اسراف در هیچ کاری از جمله در پوشش پسندیده نیست و داشتن پوششهایی که استفاده نمیشود یا با یکی دو بار پوشیدن، کنار گذاشته شده و ضایع میگردد، مصداق اسراف است؛ اما داشتن چندین لباس که همگی را بهنوبت بپوشد و با این کار هم تنوع در پوشش داشته و هم از کهنهشدن سریع آنها جلوگیری گردد، مصداق اسراف و ناپسند نیست(عاملی، ج3، ص352).
مناسب است فرد توانمند، لباس زیبا، شکیل و فاخر بخرد و بپوشد و بعد از مدتی که لباس دیگر طلب کرد، آن را صدقه بدهد و لباس زینت خود را در محیط کار و تلاش نپوشد(عاملی، ج3، ص264) و با این رفتار، هم فطرت زیباییطلب خود را بهگونهای صحیح اشباع کند؛ هم خود و جامعه را شاداب سازد؛ هم به دیگران فرصت تجمل و بهرهگیری از زینت بدهد؛ هم مانع اسراف و ضایع شدن اموالی گردد که علاوه بر مالکیت فردی، ملک جامعه نیز هست(نساء/ 5).
8. هر رنگی، زیبایی خاص خود را دارد و مناسب است تنوع رنگ را در لباس(عاملی، ج3، ص361) که باعث شادابی و نشاط است رعایت کرد و از شلختگی، کثیفی و نبود تجمل در لباس که ناپسند خداوند است(متقی هندی، ج6، ص641)، دوری گزید و از رنگهای تیره و مشکی که بهتنهایی ملالآور و مکروه است(شهیدثانی، ج1، ص529)، خودداری ورزید و با تنوع و ترکیب رنگ، از رنگ مشکی در لباس رو [مانند چادر] که خود مصداق تجمل پسندیده است(عاملی، ج3، ص280) استفاده کرد.
9. همانگونه که تجمل، زیبایی، لباس زیبا و تمیز پوشیدن مورد نظر خدا و پسندیده است، کثیفی در لباس و نازیبایی در پوشش که باعث نفرت همنشینان میشود، ناپسند خداست(نوری، ج3، ص236).
10. برای زن مسلمان، پسندیده است که همهی زیباییهای طبیعی و عاریتی خود را به همسرش ارائه دهد و تَبرج و خودآرایی در همهی سطوح برای همسر پسندیده است.
خودآرایی و آرایش زن برای مواجهه با زنان و با مردان محرم، هم پسندیده است و هم به شادابی و سلامت روحی زن و خانواده کمک میکند. در مواجهه با مردان نامحرم، خودنمایی و فریبایی پسندیده نیست و در اینجاست که زن باید زینتهای خود را بپوشاند تا محیط جامعه از لذتدهی و لذتگیری پاک باشد.
رعایت این دستور، ممیزهی زن عفیف و مؤمن از زنان غیرمؤمن است و متأسفانه فرهنگ شیطانی غرب به برهنه کردن زن در اجتماع همت دارد. در اینجا به نگاه یک فرد غیرمسلمان به این دستور مینگریم تا اهمیت آن را از نگاه یک غیرمسلمان ببینیم.
دکتر هنری ماکووو، استاد دانشگاه، مخترع بازی معروف «Scruples » و نویسنده و پژوهشگر مسائل زنان و جنبشهای آزادیبخش مینویسد: «روی دیوار دفترم دو عکس چسباندهام: عکس اول، تصویر زنی مسلمان و باحجاب است و در کنارش، تصویر زنی آمریکایی قرار دارد که در مسابقهی ملکهی زیبایی شرکت کرده و چیزی بر تن ندارد. زن نخست کاملاً پوشیده است و دیگری کاملاً عریان! من کارشناس مسائل زنان مسلمان نیستم. بههمین دلیل اینجا، انگیزهای برای دفاع از حجاب ندارم؛ ولی زیبایی زنان را دوست دارم و بدینرو از برخی ارزشهایی که حجاب، گویای آن است دفاع میکنم. تنها کسانی که زن مسلمان را بدون حجاب میبینند، خانوادهی او هستند و این مسأله، تأکیدی بر ویژه بودن زن مسلمان است.
زن مسلمان ریشهای است که زندگی و روح خانواده را استمرار میبخشد. فرزندان را تربیت میکند و زندگی میآموزد و یاریکنندهی همسر و پناهگاه اوست. در نقطهی مقابل، ملکهی زیبایی آمریکایی است. در برابر میلیونها نفر در صفحههای تلویزیون، عشوهگری میکند. او ملکهای عمومی است! زیباییاش را در مزایدهی همگانی به بالاترین قیمت عرضه کرده... . در آمریکا معیار ارزش فرهنگی زن، جذّابیت اوست. براساس این معیارها، ارزش زن بهسرعت کاسته میشود؛ چون خود و اعصاب و روانش را برای خودنمایی بهکار میگیرد.»
دکتر هنری در ادامه مینویسد: «من از حجاب دفاع نمیکنم؛ ولی تا اندازهای طرفدار ارزشهایی هستم که حجاب گویای آن است. بهشکل ویژه، وقتی زن خود را وقف همسر و خانوادهاش میکند و با وقار و تواضع رفتار میکند، باید چنین موضعی نسبت به او داشته باشم»(morvarid-sadaf.blogfa.com ).
منابع:
قرآن.
برقی، احمدبن محمد (1370)، تهران، اسلامیه.
شهید ثانی، محمد بنجمالالدین مکی (1386)، شرح لمعه، نجف، منشورهای جامعه.
عاملی، شیخحرّ، وسائل الشیعه، تهران، اسلامیه.
کلینی، محمد بنیعقوب (1363)، اصول کافی، تهران، اسلامیه.
متقی هندی، علاءالدین علی (1409)، کنزالعمال، بیروت، مؤسسهالرساله.
نوری، حسین (1408)، مستدرکالوسائل، قم، مؤسسهی آلالبیت.