بهمناسبت روز تکریم مادران و همسران شهدا
دل را خدا آفرید و به تقدس دل، عشق را با رایحهی احساس در آن دمید و دیباچهی رسیدن به سریر نور را عشق خواند. عشقی که از زلالی نگاه مادر، آغاز و در جاودانگی افقهای وصال فرزند، پایان میگیرد. عشقی که از آوای لالایی، تکبیر الله اکبر و رشادت و از نغمهی مادرانه، ضربآهنگ شجاعت و استقامت میسازد. عشقی که از آرزوهای چشم میگذرد و بهحقایق عارفانه میرسد؛ حقایقی که تفسیر سجاده، نماز، نیایش، نجوای مادر و رموز عروج غریبانه است.
آری از عشق میگویم عشق مادر به فرزند، فرزند به خدا، مادر به خدا! مادری که در تکتک نفسهایش، نفسهای فرزند را حس میکند و برای تقدیم عشق به عشق، راهنمای راه مسلخ، به میوهی دلش میشود. دستانی که روزی آغوش مهر بود اینک مهربانانه ثمرهی وجودش را با قنوتی بهسمت آسمانها هدیه میکند تا سرو شهادت، سربلندانه بر خاک ایران زمین بایستد.
نوشتی بر دلت صد دفتر عشق
رها کردی خودت را در بر عشق
نمیگفتی که آسان است یا سخت
فنا کردی خودت را بر سر عشق (طیبه تقیزاده)
تنها با بهانهی عشق مادری میتوان دل باخت و به پرواز جانان نگریست. نگریست و فاصلهها را با حریری از اشک پیمود تا عطر نفسهای ثمرهی زندگی را از آن سوی بهشت حس کرد. از شمال گرفته تا جنوب، از شرق تا غرب تمام دشتهای نرگس و نیلوفر، پوشیده از شقایقزار اشک مادرانی است که ایثار و شهادت را بهفرزندان خود آموختند؛ فرزندانی که مردانه در برابر فرزندان تکریت، بازماندگان معاویه و یزید ایستادند. ایستادند چرا که مادرانشان با پیروزی از زینب(س) فقط به زیباییها میاندیشیدند بهزیبایی عشق و شهادت! ایستادند چراکه مادرانشان هیهات منالذله را به آنها آموخته بودند. ایستادند تا همچون علی اکبر، قاسم، عباس و حسین(ع) که در کودکی بارها و بارها رشادتها و شهامتهای آنان را از مادر شنیده بودند به بیکرانههای نور سفر کنند. ایستادند تا کربلایی دیگر، آسمان را به تماشا بخواند. گرامی میداریم غربتآباد دل مادرانی را که تنها یادگار از فرزندشان، تکهپلاکی از عشق است. گرامی میداریم صلابت مادرانی را که با شهامت، فرزندان خود را راهی جبهههای جنگ میکردند. گرامی میداریم شمعستان بهخون نشستهی چشمان مادرانی را که هنوز چشمانتظار تکهاستخوانی از پیکر آسمانی میوهی زندگانی خود هستند. گرامی میداریم نگاه عاطفهپرور مادرانی را که سالهاست دلتنگیهای خود را با قابعکسی در آغوش، قسمت میکنند. گرامی میداریم سطرسطر خاطرات مادرانی را که برای ایستادگی ایران، فصلی از شهادت را نصیب خود کردند. گرامی میداریم حضور عشقآور مادرانی را که خورشیدوار گلزارهای شهدا را محو محبت مادرانه خود میکنند. گرامی میداریم قداست عشق را، مادر را و هرچه عاشق است که عشقبازی مرام عاشقان کوی یار است. نه به چشم من شد، سحری هویدا نه به شام غم زد، اثری تماشا به غمت نشستم که مگر درآید ز افق دوباره، رخ ماه زیبا نه مجال گریه، نه مجال آتش به درون بسوزم، به برون سراپا نه که داغدارم! گل لاله برخیز که رویم با هم، به سراغ صحرا چه شده کبوتر که گرفتی آخر تو سراغ مادر، ز میان گلها (سیدعلیاصغر موسوی)