زنان می‌توانند پیامبر شوند؟

نویسنده


بررسی آیه‌ها و روایت‌های نکوهش زنان

در شماره‌های گذشته به ‌بررسی بعضی آیه‌ها و روایت‌ها که برداشت اولیه از آن‌ها نکوهش زنان بود، پرداختیم. در ادامه‌ی مطالب گذشته با توجه به ‌اختصاص شأن نبوت به مردان، به این نکته اشاره داریم که آیا منصوب نکردن زنان به منصب نبوت، تحقیر، ظلم به آنان و دون‌مرتبه‌تر شمردن‌شان از مردان است یا خیر؟

ظلم و تبعیض چیست؟

ظلم، قراردادن شیء در مکانی است که استحقاق آن را ندارد و متناسب با شرایط، استحقاق و وضعیتش نیست به‌عبارت دیگر، ضایع‌کردن و ادا نکردن حق است؛ خواه حقوق خداوند باشد یا حقوق بندگان خدا یا حقوق نفس خود فرد یا حتی حقوق موجودهای غیرعاقل و یا فراتر از آن؛ خواه حقوق مادی باشد یا حقوق معنوی و روحانی(مصطفوی، ج7، ص171).

یکسانی زن و مرد در نظام پاداش

اگر زنانی درجه‌های عبودیت را بپیمایند و از نردبان معرفت بالا روند، ولی خداوند راه ورود به‌ملکوت را بر آنان ببندد، این تبعیض و ظلم است و خداوند متعال، منزّه از این تبعیض و ظلم است. خداوند در باره‌ی زن و مرد می‌فرماید: من عملِ هیچ عمل‏کننده‏اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد(آل عمران/195). کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مى‏شوند و کم‌ترین ستمى به آن‌ها نخواهد شد(نساء/124 و ر.ک: نحل/97 و غافر/40).

در آیه‌های بالا به‌صراحت اعلام شده خداوند در پذیرش اعمال و جزادادن و به ‌مقام قرب و ولایت رساندن، به زن و مردی نگاه نمی‌کند و جنسیت در این زمینه هیچ مدخلیتی ندارد. در این‌جا ملاک فقط و فقط تقوا و عمل صالح و عبودیت است و هرکس در این میدان گوی سبقت برباید، به‌خداوند تقرب بیش‌تری می‌یابد(حجرات/13).

دیگر این‌که خداوند کارش بر اساس حکمت است و هرچیزی را در جای مناسب خودش قرار می‌دهد و دادن مسئولیت و تکلیف و انتخاب‌کردن برای وساطت در وحی و رسالت و هدایت و امامت و پیشوایی خلایق، باید بر اساس حکمت و عدل باشد و پاداش و استحقاق نیست تا ظلم و تبعیض در آن راه داشته باشد.

مقام ولایت و اصطفا برای زن و مرد

در قرآن به‌صراحت مقام ولایت، اصطفا و برگزیدگی شامل مردان و زنان شمرده شده است. هم مردانی هم‌چون حضرات آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و ... به‌مقام اصطفا رسیده و دست‌چین شده‌های خدا هستند(آل عمران/33)؛ هم زنانی چون مریم(آل‌عمران/42).

هم‌چنان که آسیه و مریم بسان پیامبران به‌عنوان الگوی مطلق برای مردان و زنان مؤمن معرفی گردیده‌اند: و خداوند براى مؤمنان، به‌همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى‌بخش!» هم‌چنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم. او کلمه‌های پروردگار و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود(تحریم/11-12).

مقام مریم به‌درجه‌ای می‌رسد که پیامبری مانند زکریا a از او الهام و الگو می‌گیرد. وقتی زکریا می‌بیند که همیشه میوه‌های غیر فصل نزد مریم هست(فیض کاشانی، ج1، ص149) با این‌که کسی را به‌خلوت مریم راهی نیست، از او می‌پرسد: ای مریم! این میوه‌ها از کجا به تو می‌رسد؟ و در جواب می‌شنود: این‌ها از نزد خداست و خدا به هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) بدون حساب، رزق و روزی می‌دهد.

با شنیدن این سخن از مریم، زکریا به ‌روزی‌دهی بی‌حساب خدا باورمندتر شده و با این‌که به ‌سن پیری رسیده و همسرش هم نازا است، از خداوند فرزند می‌طلبد: در آن‌جا بود که زکریا، پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‏اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى‏شنوى!»(آل عمران/38) هم‌چنان که باید به‌پیامبرانی چون آدم، نوح، ابراهیم و... اقتدا کرد(انعام/90)؛ مطابق آیه‌ی بالا، مریم و آسیه هم به مقام اقتدای مطلق رسیده و همه باید این دو بزرگوار را الگوی خود قرار دهند.

پس در پیمودن مدارج بندگی و رسیدن به‌مقام ولایت و اصطفا و برگزیدگی بین زن ومرد، فرقی نیست و تبعیض و ظلمی وجود ندارد.

زنان و نبوت انبائی (خبرگیری از آسمان)

نبوت و خبر یافتن از غیب با واسطه‌ی ملائکه مقرب هم نعمت و رحمتی است که نصیب بندگان برگزیده می‌شود. برگزیدگان خدا اعم از زن به علم الهی آموخته می‌شوند و باب الهام‌های غیبی بر آنان گشوده می‌گردد و این نعمت، ثمره‌ی عبودیت و بندگی است.

این مریم d است که به‌بیان قرآن به مراتب بالای بندگی رسیده و خدا او را مانند آدم و ابراهیم و نوح و... برمی‌گزیند و ملائکه بر او نازل می‌شوند و از غیب او را خبر می‌دهند که: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. اى مریم! براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به‌جا آور و با رکوع‏کنندگان، رکوع کن! ... اى مریم! خداوند تو را به‌کلمه‏اى از طرف خودش بشارت مى‏دهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان است و با مردم، در گاهواره و در میان‌سالی سخن خواهد گفت و از شایستگان است و...(آل‌عمران/42-49).

و این ساره همسر ابراهیم است که ملائکه با او سخن گفته و او را بشارت می دهند:

به‌تحقیق رسولان ما براى ابراهیم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. لحظه‏اى بعد گوساله‏اى بریان حاضر آورد و چون دید که بدان دست نمى‏یازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آن‌ها بیم‌ناک شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شده‏ایم. زنش که ایستاده بود، خندید. او را به اسحاق بشارت دادیم و پس از اسحاق به یعقوب. زن گفت: واى بر من! آیا در این پیرزالى مى‏زایم و این شوهر من نیز پیر است؟ این چیز عجیبى است. گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب مى‏کنى؟ رحمت و برکت‌های خدا بر شما اهل این خانه ارزانى باد. او ستودنى و بزرگوار است(هود/70-73).

در روایتی هم از پیامبر رسیده که در بین زنان شما چهار نبی و خبردهنده از غیب است(راوندی، ج3، ص1047) گرچه در این روایت نام انبیای زن نیامده است؛ ولی ظاهراً این چهار نفر عبارتند از: حضرات مریم، ساره [که آیه‌های بالا بر آن دلالت داشت]، مادر موسی و حضرت زهرا. دلیل بر نبوت انبائی مادر موسی a هم ظاهراً آیه‌ی قرآن است. بنا بر آیه‌ی هفت، سوره‌ی قصص، خداوند به مادر موسی وحی الهامی کرد که هرگاه بر جان فرزندت ترسیدی او را به نیل بیانداز و هیچ ترس و اندوه نداشته باش که او را به تو بازمی‌گردانیم و از فرستادگان خود به‌سوی خلق قرار می‌دهیم.

و به ‌گواهی روایت‌های فراوان، بعد از وفات رسول خدا جبرئیل بر حضرت زهرا فرود می‌آمد و حوادث آینده را به اطلاع می‌رساند و ایشان فرموده‌های جبرئیل را املا می‌کرد و حضرت علی می‌نوشت که مجموعه‌ی آن «مصحف فاطمه d » شد(مجلسی، ج 26، ص39-41).

بنابراین، رسیدن به مقام نبوت و خبر یافتن از آسمان و سخن‌گفتن با ملائکه هم برای زنان هم‌چون مردان ممکن است.

نبوت تشریعی و رسالت و مردان

اما نبوت تشریعی و رسالت، تکلیف و شأنی اجرایی است که خداوند حکیم فقط مردان را برای ادای آن برگزیده است(یوسف/109؛ نحل/43؛ انبیاء/7).

حکمت این اختصاص احتمالاً این است که رسالت و نبوت تشریعی اختلاط و مواجهه با مردم را نیاز دارد که خداوند آن را برای زنان جز در موارد لازم نپسندیده و پوشیدگی و دوری از اختلاط با مردان را برای آنان و خانواده‌های‌شان مفیدتر دیده است. به‌علاوه، رسول باید دارای شرایطی باشد که کلام و امرش را نافذ گرداند. بشر، معمولاً نخوت دارد و به‌خصوص بزرگان و تأثیرگذاران بشر که بیش‌تر مردان بوده‌اند، پذیرش نبوت، هدایت، رهبری و پیشوایی یک زن را برای خود کسر شأن می‌دانند؛ و اگر پیامبران از جنس زن بودند، در رسالت و مأموریت هدایت و پیشوایی کم‌تر قرین موفقیت می‌شدند. بدین‌جهت و به جهت‌های دیگر که ما نمی‌دانیم، خداوند مصلحت دیده این شأن را به مردان واگذارد و ما را که به مصالح آگاه نیستیم، سزاوار نیست مشرکان قریش را هم‌رنگ شده و در تقسیم رحمت و نعمت، به خدا رهنمود دهیم. گفتند: چرا این قرآن بر مردى از بزرگ‌مردان آن دو قریه نازل نشده است؟ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى‏کنند(زخرف/31). در حالی که خدا خود داناتر است که رسالتش را به دوش چه کسی بگذارد: خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد(انعام/124).

پس نبوت، رسالت و امامت، شأن اجرایی است و خداوند حکیم با توجه به لزوم پوشیدگی و دوری از اختلاط برای زنان و مصلحت آن برای زنان و خانواده و اجتماع وبا توجه به ‌نخوت انسان‌ها و مردان که تأثیرگذاری وسیعی در جامعه دارند، زنان را در این منصب موفق ندیده است و به‌همین جهت آنان را به این منصب نگمارده است.

منابع :

قرآن.

مصطفوی، حسن (1360)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، نشر کتاب.

فیض کاشانی، ملا محسن (1418)، الأصفى فى تفسیرالقرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

راوندی، قطب الدین (1409)، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسه‌ی امام مهدی. ‏

مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه.