زندگی راحت و آسان
قسمت چهارم: از دید سید رسولان(ص)
زندگی هر یک از ما همراه با معاشرت و مسافرت، مقام و موقعیت، و یا ثروت و وصلت است و اسلام برای هریک برنامه دارد؛ اما در هیچیک از عرصههای عبادی و اخلاقی، مادی و معنوی تکلیف توانفرسا ندارد. هر باید و نبایدی براساس «وسعت و ظرفیت» یا «تحمل و طاقت» مکلفان ارائه شده است. خداوند جز به اندازهی توانایی افراد تکلیف نمیکند(بقره/ 286). و پیامبر عظیمالشأن اهل تکلف نبود(ص/86). و نه اهل تکلف را دوست میداشت(کلینی، ج6، ص276). از این رو، خود را برای مهمان بهمشقت و سختی یا تکلّف وادار نمیکرد و علاقه نداشت مهمان را بهتکلف وادارد و میفرمود: «گرامیداشت برادر دینی به این است که شخص هدیهاش را بپذیرد و از آنچه دارد به او هدیه دهد و خود را برای او بهزحمت نیندازد»(مجلسی، ج70، ص394). روزی رو به یکی از اصحاب خویش کرد و فرمود: «ما پیامبران و اولیا از تکلف بیزاریم؛ پس تقوا پیشه کن و صبر و استقامت داشته باش تا خدا تو را از تکلف بینیاز کند و سرنوشت ایمانی به تو دهد»(همان).
تکلف و تکلیف چیست؟
تکلیف و تکلف هر دو از مادهی «کلفت»، یعنی سختی است؛ با این تفاوت که در تکلیف، خود این دشواری را میپذیریم، بنا به فرمان پروردگار خویش انجام میدهیم، بهمقدار تلاش عبادی خود پاداش میبریم و نتیجهی دشواری تکلیف را که عزت و سرفرازی بندگی است، نصیب خود میسازیم که افتخاری برتر و بالاتر از آن وجود ندارد.
در تکلف، تلاشی از سر خودنمایی و خودبینی انجام میدهیم که هیچ پاداش و ثوابی ندارد و براساس حقیقت اسلام نیست؛ بلکه همراه با نفاق و دورویی و دروغ و خودآرایی است. رنجی فراتر از طاقت و تکلیف است که با خودخستگی و فرسودگی جسم و جان را بهدنبال دارد و بهخاطر سلیقهای کاذب و اشتهایی غیرواقع انجام میشود. از این رو، خداوند فرد دارای تکلف را به مردم واگذار میکند تا آنان پاداش تلاش توانفرسای او را بدهند و در پایان غیر از ذلت و خواری چیز دیگری نصیب وی نمیشود!
در یک نگاه، انسان متکلف هیچ لذتی از رفتار رنجآور خود نمیبرد و همیشه در بند نمایش خویشتن در زندگی است و مصداق «خسر الدنیا و الآخره»؛ زیانکار در دنیا و آخرت است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «متکلف در پایان کارهای تکلفآمیز و مشقتزای خود، نتیجهای جز ذلت خواری نمیبرد و در هنگام عمل نیز غیر از رنج، سختی و بدبختی، بهره و نصیبی از آن خود نمیکند»(قمی، ص490). گواراترین زندگی نصیب کسانی میشود که راحت و روان بهدور از مشقتهای آسیبرسان برای خود زندگی کنند، نه برای نمایش به دیگران(فلسفی، ج3، ص411).
تفاوت کلمهی «تکلف» و «تعبد» آن است که در تکلف هرچه بیشتر باشد، خطا هم بیشتر است؛ گرچه اعمال در ظاهر درست و صحیح باشد؛ زیرا هر عملی بهقصد ریا و خودنمایی انجام میشود. در تعبد چون هر عملی بهقصد اطاعت پروردگار انجام میشود پاداش بیشتر و ماندگاری فراوانتری دارد و خداوند محبت این بندهی مطیع و فرمانبردار را در دلها و دیدههای اطرافیان مینشاند و چه توفیقی از این بهتر و برتر! از این رو، امیر مؤمنان(ع) فرمود:
* دور انداختن تکلف و مشقت در زندگی، بهترین ثروت و برترین اندوختهی آدمی است.
* بزرگترین رنج، مشقت بردن در چیزهایی است که مهم نباشد و به کار انسان نیاید.
* بدترین دوستی و الفت، انداختن دیگری در سختی و زحمت است.
* بیتوجهی به جلوههای زیبا و فریبای زندگی با فضیلتترین راحتی است.
* هرکس به درآمدی کافی، بسنده کند و بهدنبال زیادهخواهی نباشد، از پریشانفکری رهیده و به راحتی و آرامش رسیده است(خوانساری، ج2، ص22).
راههای رهایی از تکلف در زندگی
شناخت تکلف و آثار زیانبار آن: گام نخست رهایی از تکلف، شناخت دقیق نسبت به این انحراف فکری و رفتاری است و آگاهی از زیانهای بسیار آن در زندگی. باور این مهم که تکلف، سرابی فریبنده همراه با هیجانی شیرین در چند روزهی زندگی است که با سرگرمیها و دلگرمیهای کاذب و بسیاری همراه است؛ اما در حقیقت معاوضهی گوهر گرانبهای عمر با آبنباتهای رنگی و شیرین است که حاصلی جز بیحاصلی ندارد! هرچه بوده احساسهای زودگذر بوده و خیال و توهم بهدور از اندکی درایت و تعقل! پشت صحنهی همهی این هیاهوها چیزی جز خسارت در دنیا و آخرت و حسرت ویرانگر نخواهد بود.
اگر تمامی این رنجها و سختیهای طاقتفرسا برای دستیابی به جایگاه اجتماعی و دوست داشتن و احترام مردم بوده است، راهی هموار از بندگی ارائه شده که علاوه بر لذت معنوی، عزت دنیوی همراه دارد و در کنار شهرت، محبت و مودت یعنی علاقه و احترام شدید در جامعه بهچشم میخورد. راهی که قرآن کریم در آیهی 96 سورهی مریم بهگونهای شیوا و شیرین از آن یاد کرده، میفرماید: «همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتی شدید و شایسته برای آنان در دلهای مردم قرار میدهد.
بهراستی پیوند منهای بینهایت یا بهعلاوه بینهایت و اتصال قطرهی وجود ما با اقیانوس بیکران رحمت و محبت پروردگار قابل مقایسه با «تکلف» و مشقتهای بیسرانجام برای دوست داشتن ظاهری در زندگی خواهد بود؟ در حالی که قلبها بهدست مقلبالقلوب است و اوست که دلها را زیر و رو میکند و میگرداند و میچرخاند!
تقوا و پرهیزگاری: روزی رسول خدا(ص) رو به یکی از اصحاب کرد و فرمود: «ما پیامبران و اولیا از تکلف بیزاریم»(مجلسی، ج70، ص394). ایشان سه راهکار رهایی از این بلای فردی- اجتماعی ارائه کرد و رهاورد این سه را بینیازی از تکلف و دستیابی به سرشت ایمانی بیان فرمودند. «تقوا» نخستین راهکار بود که پیامبر اعظم(ص) با روشنبینی خویش به آن توصیه فرمود؛ زیرا این ویژگی والا، نماد نورانی اطاعت و فرمانبری بندگان نسبت به پروردگار مهربان است و همراه خود، روشنایی و بصیرت میآورد و انسان آراسته به تقوا را از ظلمتِ معصیت دور میسازد. گاه وسوسهی شیطان او را تحریک به گناه میکند؛ اما مانعی سد راه او میشود و از لغزشگاه نافرمانی دورش میسازد.
الا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد(حافظ)
از این رو، قرآن میفرماید: کسانی که ایمان آورند و باتقوا باشند، خداوند کارهایشان را اصلاح و آنان را از پریشانحالی نجات میدهد. دنیا و آخرتشان را همراه با بشارتهای شیرین میسازد، اعمالشان را قبول و آنان را محبوب خود میسازد(احزاب/ 70). گناهانشان را میبخشد و از آتش دوزخ نجاتشان میدهد. (یونس / 63) بهجای آنکه اینان بهسوی بهشت روانه شوند، بهشت نزدشان آمده و آماده و آراسته در اختیارشان قرار میگیرند (آلعمران / 133) و برای همیشه در آن آرام میگیرند(قصص/ 83 ).
بهراستی آراستگان به تقوا که چنین برکتهای بیپایانی نصیب خود کردهاند، اندیشه یا علاقهای به رو کردن به تکلف و یا انجام آن را مییابند؟ و یا نیازی به آراستگی ظاهری در گفتار و رفتار خود برای جلب توجه از راه تکلف دارند؟ هرگز؛ زیرا افراد باتقوا پیش از خداخواهی و خدایابی به خویشتنیابی و خویشتنبانی دست یافتهاند، خود را در مسیر صحیح بندگی قرار دادهاند و در قلعهی تقوا و پرهیزگاری، نسبت به غفلت گریزاناند، با یاد و نام خدا آرامش مییابند و با شیرینی و شعف خاصی از تکلف و ظاهرسازی رویگردانند.
صبر و بردباری: انسان همچون دانهای که میخواهد صراط صحیح زندگی را بپیماید، باید مدتی زیر خاک و مدتی دور از چشمها، در غربت و تنهایی روزگار بگذراند تا جوانه زده، سبز شود و قد کشیده، بالا و بالا رود. راز آنکه پیامبر(ص) پس از تقوا، به صبر بهعنوان دومین عامل مصون ماندن از تکلف در زندگی اشاره فرمود آن است که صابران و شکیبایان با خویشتنداری، ملایمت و بردباری، هرگز خویش را در قاب منیت و خودخواهی قرار نمیدهند و برای کسب شخصیت ظاهری و اجتماعی به تکلف و تظاهر و یا ریا و خودآرایی رو نمیکنند و چون اینگونهاند، خداوند نیز پس از چندی شهد و شکری وصفناشدنی در شخصیتشان قرار میدهد و تا عمق دلها و بلندای دیدهها عظمتشان میبخشد. قرآن میفرماید: بشارت باد بر صابران(بقره/ 155). خداوند هماره با شکیبایان است(بقره/ 249). کسانی که اهل صبر و تقوا هستند، پروردگار با افواج فرشتگان یاریشان میکند و پیروزشان میسازد(آلعمران/ 145). و سرانجام، پاداش کسانی که بهدور از تکلف، ساده و سربلند و صمیمی زندگی کردهاند، سلام فرشتگان، ورود به بهشت رحمت و غفران و دستیابی به سرای سرور و جاودان است(رعد/ 24).
استقامت و پایداری: برای رسیدن به رستگاری، علاوه برشناخت هدف (تقوا) و حرکت (صبر)، «استقامت» نیز لازم است تا از بین راه باز نگردیم و از گذشتهی خویش پشیمان نشویم. «استقامت» پایداری و باقامت و سربلندی مسیر را سپری کردن است؛ بهشیوهای که رسول خدا(ص) داشت: «قُم فانذر، حدیث قامت او فاستقم، شرح استقامت او» عبدالرحمن جامی، رهاورد استقامت پیامبر اسلام(ص) را عظمت و عزت آن حضرت در پیروی انسانها دانسته، میگوید: «روی دل در بقای سرمد باش! نقد جان زیر پای احمد باش!»
بردباری و پایداری در دوری از طعنههای دنیاطلبان و وسوسهگران و دورماندن از تکلف و خودآرایی در چشم دیگران، حلاوت آزادگی در کام وجودمان مینشاند و حیات جاودانگی به انسان میرساند که: «اگر جن و انس در راه ایمان خود استقامت داشته باشند، با آب فراوان [حیات و سرزندگی] سیرابشان میکنیم(احقاف/ 13). این است راز توصیهی پیامبر(ص) به استقامت بهعنوان عامل دیگری در دوری از تکلف، سختگیری بیجا و فرسودگی.
منابع:
- قرآن کریم.
- قمی، شیخ عباس، سفینهالبحار، قم، اسماعیلی.
- کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مکرر، تهران، اسلامیه.