گفتوگو با اکرم حسینی، معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان و پژوهشگر مباحث زنان و خانواده
مادری از مهمترین ارکان شخصیت زن است که در شکلگیری هویت زن نقش بهسزایی دارد. غافلشدن از اهمیت مادری و ترجیح زندگی حیوانی در غرب، تبعات بسیاری را ایجاد کرده است که یکی از آنها کاهش جمعیت و انقراض بشر است. این امر، جوامع اسلامی را نیز تحتتأثیر خود قرار داده است. در این خصوص با سرکار خانم «اکرم حسینی»، معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان، پژوهشگر مباحث زنان و خانواده، و نویسندهی کتاب «جمعیت ایران؛ افزایش یا کاهش» به گفتوگو نشستیم.
*منزلت و ارزش مادری در اسلام چهگونه است؟
یک ضربالمثل جهانی میگوید: مادری که با یک دستش گهوارهای را میچرخاند، با دست دیگرش دنیا را میگرداند. این تفسیری جامع و عینی از کارکرد مادری است. بهدنیا آوردن فرزند و تربیت کردن او اعم از تربیت جسمی، روحی، عاطفی، علمی و هنری؛ یعنی گرداندن دنیا، یعنی مدیریت بشر. در طول تاریخ، مهمترین و تأثیرگذارترین نقش ویژهی زنان، نقش فرزندآوری و مادری آنها بوده است.
در آیهی 23 سورهی اسراء، احسان به والدین بعد از پرستش خداوند آمده و احترام مادر مقدم بر پدر است. مردی به رسول خدا(ص) عرض کرد: «یا رسول الله! کدامیک از پدر و مادر مهم است؟» حضرت فرمود: «مادر که او را بین دو پهلوی خود حمل کرده و از سینهاش او را شیر داده و بر پاهایش نشانده و پدر و مادر خود را در نوازش فدای او کرده». خانواده، بنایی است که هویت اصلی و ساختار طبیعی و پایداریاش را مرهون حضور زن و مادر است؛ زیرا همسری و مادری، سعادت و شقاوت نسلها و جامعهی بشری را رقم میزند. مادری یکی از زیباترین جلوههای رحمت الهی است. اگر بلندای مقام مادری برای همگان ترسیم شود و درک کنند که هیچ پُست و مقامی و هیچ مدرکی بهاندازهی مادری برای انسان، حیاتی و ارزشمند نیست، همه در حسرت این مقام میمانند و آرزوی این مرتبه را میکنند.
حضرت رسول اکرم(ص) در حال بیان فضائل جهاد در راه خدا بودند. یکی از زنان حاضر از حضرت رسول(ص) سؤال کرد که زنان از این فضائل چه بهرهای میبرند؟ رسول خدا(ص) فرمود: «البته که نصیبی میبرند، اجری که برای زنان مدنظر گرفته شده، از زمان بارداری تا هنگام از شیر گرفتن کودک، همانند مجاهد در راه خداست؛ و اگر زن در هریک از این مراحل از بین برود، مقامیهمانند مقام و مرتبهی شهید دارد». امام حسین(ص) در دعای عرفه از جمله نعمتهایی که ذکر میکند، نعمتهایی است که تنها در سایهی حضور مادر به انسان میرسد. «مرا در حالی که کودکی کوچک بودم در گهواره حفظ کردی و از شیر گوارا به من روزی دادی و محبت را در قلب اطرافیان قرار دادی و مادری مهربان را مسئول رسیدگی به من کردی...»
حضرت امام خمینی q در این خصوص میفرماید: «دامن مادر، بزرگترین مدرسهای است که بچه در آنجا تربیت میشود؛ یعنی اول مرتبهی تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر، آنچه که بچه از مادر میشنود غیر از آن چیزی است که از معلم میشنود؛ انسان درستکردن، یک وظیفهی انسانی است، یک وظیفهی الهی است، یک امر شریف است». مقام معظم رهبری نیز مادری را مهمترین کار زن میداند و میفرماید: «هرگونه فعالیت زن باید با حفظ جنبهی مادری او باشد».
یکی از مسائل قابل توجه در مادری این است که همهی کارکردهای ارزشمند خانواده که تاکنون هیچ جایگزین موفقی نداشته، همه و همه نتیجهی حضور مادر و فداکاری بیبدیل او در خانه است. کارکردهای تربیتی، آموزشی، امنیتی، فرهنگی و... که هویت خانواده را میسازد از طریق مادر ایجاد و مدیریت میشود و هیچیک از موارد آن از حیث مادی قابل خرید و فروش یا جایگزینی نیست و اینها خدماتی است که یک مادر تربیتشده در معامله با خدا انجام میدهد. مادر با عشق و لطافت تمام، فرزندش را بزرگ میکند و هیچ چشمداشتی از فرزندان ندارد. اینکه رسول خدا(ص) فرمود: «... بهشت زیر پای مادران است» شاید به این دلیل است که اجر دنیوی و مادی هرگز پاداش یک مادر نخواهد بود. اگر همهی دنیا را بخواهند در برابر یک روز فداکاری و ایثارِ مادر بدهند، کم است و این خداوند دانا و عادل است که همهی بهشت را تماماً به زیر پای مادر میریزد. البته به شرط آنکه مادران هم واقعاً مادری کنند و رسالت دقیق خود را اولاً بشناسند و ثانیاً با معرفت و بدون منت، مادری کنند. در این صورت، مادران علاوه بر آنکه اجر اخروی خود را که بهشت است دریافت میکنند، دنیا هم برای آنان بهشت خواهد شد؛ چون لذت مادری، پرورش جنین و بعد دوران کودکی، خود بهشتی است که نظیر ندارد. در حقیقت، مادر چندین سال با یک معصوم زندگی میکند و عبادتی چندساله خواهد داشت، حتی زمانی که در خواب است. لطف خدا را لحظه به لحظه در کنار خود میبیند و میچشد. مادران باید قدر این موقعیت و منزلت خود را بدانند و این فرصت عبادی و ملکوتی را از دست ندهند. *خانم حسینی! نگاه اسلامی با دیدگاه فمینیستها به مادری چه تفاوتی دارد؟ یکی از اصول فمینیستها، خانوادهستیزی بهبهانهی حمایت از زن است. به اعتقاد آنها الگوی خانواده به نفع زن نیست؛ زیرا بنیاد خانواده بر ظلم مرد به زن نهاده شده، بههمین دلیل، این الگو قابل تحقیر و مقابله است. آنها حتی با لفظ خانواده هم سر ستیز دارند و اصطلاح «household » یا «اهل خانه» را بهکار میبرند و کار در خانه را «زندان خانگی» تلقی میکنند. فمینیستها معتقدند نباید به زنان آزادی شرکت در تشکیل خانواده یا ادامهی آن را به سبک سنتی داد؛ زیرا خانواده را مظهر شر و ظلم میدانند. آنها با این تعابیر و جنگیدن علیه خانواده، این نهاد مقدس را در اذهان، کریه و ضدمدرنیته معرفی میکنند. آنها موفق شدند که با این ادبیات، سبک زندگی زنان در غرب را طی نیمقرن اخیر عوض کنند و آن را به کشورهای دیگر نیز صادر کنند. در حقیقت، فمینیستهای مارکسیست و افراطی، فعالیت زایشی زنان را نادیده میگیرند و آن را عملی حیوانی تلقی میکنند. آنها این قابلیت انحصاری زنان را که هم ضامن سلامتی جسمی و روانی زنان و هم ضامن تعالی بشریت است را کاری حیوانی و غیرانسانی قلمداد میکنند؛ اما کار کردن زنان در مزرعه، کارخانه، کوچه و خیابان و... را حق زنان اعلام میکنند و آنها را به رقابت با مردان به صحنه میکشند. آنها با گسستن نظام سنتی خانواده، جایگاه مادری و پدری را دچار بحران کردند و هرگز نتوانستند جایگزین مطلوبی برای آنها داشته باشند. در این معرکه، نقش مادری که رمز پایداری خانواده و کارکردهای موفق آن بود، بیشترین آسیب را دید و ضربهی مهلک و جبرانناپذیری به خانوادهها و جامعه زد. این حمله یعنی مقابلهی آنان با مقام مادری و بچهداری زنان، خائنانهترین اقدامها و ضربههای فمینیستها بر جامعهی بشری بود. آنها با تحقیر مقام مادری و خانهداری به شریفترین رسالت زنان خیانت کردند. خلاصه، هرگونه نگاه انحرافی به مقام مادری و شأن فرزندپروری و خانهداری زن، نگاهی است که در اثر وارونگی ارزشها در جهان امروز حاصل شده است. در جهان وارونه، مادری یک امر صرفاً بیولوژیک و نقشی تحمیلی به زنان است و آنها حق دارند از پذیرش آن خودداری کنند. در دنیایی که ارزش هرچیز با دلار و سود مادی آن سنجیده میشود، مهر و محبت مادران قابل سنجش نیست و از نگاه مادی، نوعی بیگاری و ظلم به زن است. پس اساس تفاوت دو دیدگاه الهی و مادی به مادری، مبانی اعتقادی است. * مادری از نگاه حقوقی چه جایگاهی دارد؟ مادریکردن امری دو سویه است و منافعی متقابل دارد. همانقدر که فرزند از وجود مادر بهره میگیرد و هیچکس و هیچچیز جز مهر مادری او را آرام نمیکند؛ خلقت زن هم بهنحوی است که بدون فرزندآوری و بدون مهرورزی به فرزند هیچ کمالی او را به آرامش نمیرساند و جنبهی مهرورزی او را اشباع نمیکند. این سیکل مکمل، در علم روانشناسی و علم پزشکی به اثبات رسیده است. افسردگی و احساس پوچی در میان زنان بدون فرزند بسیار بیشتر از زنان دارای فرزند است و از جنبهی سلامت جسمی نیز، زنان پس از زایمان در برابر بسیاری از بیماریهای جسمی بهخصوص سرطان زنانه مصونتر میمانند. بههمین دلیل، «حق مادرشدن» از جمله حقوق زنان است و نباید کسی یا چیزی مانع رسیدن آنها به این حق شود. وقتی خداوند این توان و استعداد را به زن هدیه کرده، پس حق انسانی و الهی اوست که فرصت مادرشدن را داشته باشد. اجر فراوانی را که اسلام برای ازادواج قرار داده، چهبسا برای رساندن زنان به این حق است. در حقیقت، حکومت اسلامی موظف است که به رواج فرهنگ مادری و رساندن زنان به این حق کمک کند. همانطور که کسی نباید محیط زیست انسان را آلوده و تخریب کند یا فضای معنوی و اخلاقی یک جامعه را بهخطر بیاندازد، هیچکس حق ندارد فرصت مادری را مسدود یا غیرقابل دسترسی کند؛ زیرا مادری، یکی از ارکان حیاتی و ضروری برای هر فرد و جامعه است. از جنبهی دیگر، مادری یک سرمایهی الهی- جهانی است که خداوند برای حفظ جامعهی بشری و تربیت انسان طاهر و سالم مقرر کرده است تا جلوی انقراض نسل را بگیرد. * از نظر شما مهمترین آسیب اجتماعی که بر اثر تنزل جایگاه مادری در جهان غرب ایجاد شده، چه بود؟ لیبرالیسم فرهنگی و گسترش امواج فمینیسم در غرب بهدنبال تحولهای فکری و اعتقادی در زنان به تغییرهایی اساسی و برگشتناپذیر در جامعه منجر شد. تغییر فرهنگ ازدواج و کاهش شدید ازدواجهای رسمی و تخریب خانوادههای سنتی، به رواج همزیستیهای خارج از چارچوب خانواده، عرفیکردن سقط جنین و ناهمجنسخواهی بهعنوان حقی از حقوق بشر انجامید. این عقبگرد اجتماعی، یعنی بازگشت از یک زندگی انسانی به زندگی حیوانی و شبهخانوادگی، اکنون بهجایی رسیده که جهانِ وامانده و تشنهی ارزشهای خانواده، در حسرت بازسازی این نهاد طبیعی و فطری، مجبور شده است تا تعاریف جدیدی از خانواده ارائه دهد و نام هر همزیستی مشترک با دیگران حتی حیوانات را خانواده بگذارد. اخیراً دولتهای مبتلابه مثل فرانسه برای احیا و بازسازی خانواده به سبک سنتی، به سیاستهای جدیدی برای خانواده و نگهداری از فرزندان روی آوردهاند. کارکرد امنیتی خانواده یکی از مهمترین کارکردهای خانواده است که هیچ جایگزینی ندارد. منظور از امنیت، تنها امنیت نظامی نیست؛ خانوادهی سالم هرگونه امنیت روانی، فرهنگی، اخلاقی، جنسی، حتی غذایی را برای اعضای خود فراهم میکند. با فروپاشی خانواده و خارجکردن مادران و شأن مادری از نظام خانواده، همهی ارزشهای اخلاقی، روابط عاطفی و مناسبتهای انسانی، آسیب دید و بسیاری از آنها به ضدارزش تبدیل شد. علاوه بر انهدام اخلاقها، یکی از آسیبهای اجتماعی که کشورهای توسعهیافته از این رهگذر دیدند این بود که مادران به بهانهی تحصیل و اشتغالهای سیاسی- اجتماعی، فرزندان را مزاحم رشد تحصیلی و فرصتهای شغلی خود دانسته و به جای آبادکردن خانهها، به رقابت با مردان، توسعهی صنعت، کشاورزی و خدمات اجتماعی پرداختند. در نتیجه، خانوادههای پرجمعیت کمکم به خانوادههای کمجمعیت و بالأخره بیفرزند تبدیل شدند. کار به آنجا رسید که امروزه همهی کشورهای مُبلغ و مشوق فمینیسم، با فقر جمعیتی و رشد منفی باروری و خسارتهای ناشی از آن مواجهند و برای جبران خسارتهای اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، سیاسی و امنیتی آن به راههای گوناگون متوسل شدهاند و با تغییر سیاستهای جمعیتی، درصدد فرهنگسازی برای افزایش جمعیت خود هستند. کشورهایی که تا چند دههی پیش، مهاجرپذیری را خلاف مصالح اجتماعی خود میدانستند، امروزه در رأس کشورهای مهاجرپذیر قرار دارند و مشوقهای مادی و معنوی فراوانی برای خانوادهها قائل شدهاند. خسارتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی این کشورها که از تبعات آسیب مادری دارند بسیار زیاد است. مثلاً در محاسبههای ارزش افزوده، کار مادران را در منزل، بسیار بالا ارزیابی میکنند و معادل چندین درصد از تولید ناخالص ملی میدانند. اینها همه آسیبهای پنهانی است که زدودن ارزشهای مادری در پی دارد. * خانم حسینی! آیا بحران مادری، کشورهای اسلامی را هم درگیر کرده است؟ متأسفانه این جریان مخرب، کشورهای اسلامی نظیر ایران را هم مبتلا کرده است. رواج سبک زندگی غربی در میان خانوادههای ایرانی، موقعیت تحصیل و اشتغال زنان در کشور و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی در دهههای اخیر، عواملی هستند که بر جریان مادری و فرزندآوری در کشور ما تأثیرگذار بودهاند. در برنامهی ملی کنترل جمیعت در سال 1371 در میان 75 کشور در حال توسعه، ایران بهعنوان کشور نمونه در کنترل جمعیت معرفی شد و در سال 1373 رئیس فدراسیون بینالملل خانواده از کشورهای اسلامی خواست تا از الگوی کنترل جمعیت در ایران پیروی کنند و در سال 1390 جایزهی جمعیت سازمان ملل به یکی از استادان جمعیتشناسی کشورمان تعلق گرفت. طبق گزارش دفتر آمار سازمان ملل و مرکز آمار ایران، نرخ باروری ایران از هفت فرزند در سال 1339 به 6/1 فرزند در سال 1390 رسید. نرخ باروری کمتر از 1/2 به معنی کاهش تدریجی جمعیت و نهایتاً انقراض نسلی است. با این روند، آسیبهای دیگر نیز گریزناپذیر خواهد بود مثل کاهش جمعیت در سن کار و به تبع آن رکود اقتصادی، مشکلهای متعدد اجتماعی و... که هرکدام در جای خود محل بحث است. بحران مادری که غرب را از پای درآورده، در حال درگیرکردن کشورهای آسیایی و متأسفانه اسلامی است و باید مسئولان و متولیان امر به فکر باشند و به جایگاه مادری بیش از هرچیز بها دهند. * از شما بهخاطر وقتی که برای مادران و ارجگذاری جایگاه آنها گذاشتید، سپاسگزاریم.