یکی از عوامل بنیادین کانون خانوادهی سعادتمند و خوشبخت در جامعهی اسلامی، برخورداری از عطیهی الهی محبت در امر تربیت و نگاه پرعطوفت والدین نسبت به فرزند است. احتیاج به محبت، یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هرفرد، فوقالعاده مؤثر بوده و از عوامل بسیار مهم در رشد جسمی و روانی فرزندان است. همبستگی در محیط خانواده، قدرت مقاومت را در برابر محرومیتها، ناملایمتها و مشکلهای زندگی افزایش داده و از بروز بسیاری انحرافها پیشگیری میکند. از نظر روانی اینکه کودک در آینده، فردی صمیمی باشد یا نه، مهرورز باشد یا خشن، با دیگران در جوشش باشد و یا منزوی، بسته با ارتباط والدین با فرزند دارد.
در صورت کمبود محبت و محرومیت از عواطف انسانی، فرزند، خود را از خانواده و اجتماع طرد شده و منزوی تلقی کرده، عصیانگر و پرخاشگر شده، همواره درصدد انتقامجویی از جامعه است. چنین فردی حتی پس از ارتکاب اعمالی برخلاف آداب و عرف اجتماعی، در قلب خود نیز احساس شعف و رضایت خاطر میکند. کودکانی که در اوان کودکی، از نظر عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمیشوند، به انواع سختیها دچار میگردند. مشکل این کودکان، بیشتر با شیطنتها، دروغگوییها و حرفنشنیدنهای ساده آغاز میشود و با توجه به وضع نابهسامان خانواده، به بزهکاریها و جنایتهای دوران بزرگسالی میانجامد.
چگونه میتوان رابطهی خود را با فرزند، قوی نگه داشت؟
ابراز عواطف مثبت: میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و اینکه تا چهحد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد. «حفظ روابط عاطفی مثبت والدین با فرزندان در هرشرایط، امری محوری در وظایف والدین در دیدگاه اسلام است. برخی از روانشناسان توصیهی اکیدی به والدین دارند که توجه عاطفی مثبت و بیقیدوشرط نسبت به فرزند را اساس رابطه با او قرار دهند»(شکرکن، ج2، ص443). ابراز عواطف مثبت و خوشایند والدین در برخورد با فرزندان، دوستی و علاقه آنها را پدید میآورد و آن را افزایش میدهد. در خانوادهای که اساس آن بر عناصر آرامش، عشق و مهربانی است، آستانهی تحمل زن و شوهر افزایش یافته، زمینهی بروز تنش به کمترین میزان ممکن میرسد و آرامش بهوجود میآید.
بگو «دوستت دارم»: هرروز به فرزندتان بگویید که چهقدر او را دوست دارید؛ حتی اگر روزی با هم جر و بحث کردید و یا مشاجره داشتید باز هم ابراز عشق و علاقه به او لازم و ضروری است. در شرایط درگیری و بحث این ابراز علاقه نشاندهندهی این است که شما فرزندتان را بیقید و شرط و با وجود تمام کاستیها و استعدادهایش دوست دارید. بعضی از والدین، وقتی رفتار نامناسبی از فرزند میبینند، میگویند: «دیگر تو را دوست ندارم»؛ یعنی دوستی و عواطف مثبت خود را مشروط به خوب بودن رفتار فرزند میکنند. در این حالت، گویا تمام شخصیت فرزند پذیرفته نشده و فرزند خود را در جایگاه ارزشمندی در کنار والدین نمیبیند.
لبخند بر لب داشتن: لبخند، در مواجههی مناسب و هنگام تعامل والدین و فرزند بسیار مؤثر است و یک تقویتکنندهی مثبت بهشمار میرود. والدین از طریق گفتار و رفتار میتوانند به فرزند نشان دهند که او در کانون پذیرش آنها قرار دارد. حالتهایی همچون لبخند زدن، سر تکاندادن و مجاورت بدنی که در بخش غیرکلامی، تقسمبندی میشود میتواند حس آرامش و دلگرمی را در فرزند ایجاد کند. پیامهای غیرکلامی، زبان رفتار است و پس از زبان گفتار، مهمترین راه نشاندادن پذیرش فرزند، لبخند گرم والدین و بهدنبال آن لبخند شیرین فرزند است.
لبخند زدن از دو طریق میتواند بر ارتباط والدین و فرزند تأثیر گذارد: نخست اینکه والدین میتوانند با لبخند همیشگی کاری کنند که در فرزند موجب احساس شادکامی و آرامش فراهم شود و فرزند تشویق به انجام اعمالی گردد تا والدین احساس خرسندی و نشاط کنند؛ دوم اینکه وجود والدین بههنگام برانگیختگی عواطف مثبت، نقش مهمی در پیامد علاقه فرزند به والدین دارد و در واقع، بهشکلگیری نگرش مثبت به سخنان والدین میانجامد و زمینه را برای همکاری و پذیرش پیشنهادهای آنها فراهم میکند.
در آغوشگرفتن و بوسیدن: فرزند را بهشیوهای باید در آغوش بگیرید که او صدای قلب شما و گرمای وجود شما را حس کند. با این کار، شما احساس امنیت و آرامش بهفرزند خود داده و بر عزت نفس او میافزایید. در آغوش گرفتن فرزند، روح او را تحتتأثیر قرار داده و خشونت را در او کاهش میدهد. احساس تنهایی، اضطراب، عصبانیت و ناراحتی فرزند، زمانی که او در آغوش پدر یا مادر آرام میگیرد، کاهش مییابد. ابراز محبت مادر به شیوههای مختلفی انجام میپذیرد که بهترین آنها در آغوشگرفتن، نوازشکردن و بوسیدن است. این امر، مایهی جلب محبت و اطمینان کودک میشود. پیامبر اکرم نیز در این خصوص فرموده است: به فرزندانتان محبت کنید و آنها را ببوسید! پس بهدرستی که برای هر بوسه از برای شما در بهشت، مقام و درجهای خواهد بود که فاصلهی هر درجه پانصد سال راه است(مجلسی، ج101، ص92). و در جای دیگر میفرماید: فرزندان خود را دوست بدارید و بر آنها ترحم کنید(نوری، ج15، ص170).
در آغوشگرفتن فرزند نه یک گزینه و انتخاب، بلکه یک وظیفه برای والدین تلقی میشود؛ چراکه فرزندشان برای رشد عاطفی کامل به این حس تعلق نیاز دارد و والدین هرگز نباید این حمایت را از فرزند دلبندشان دریغ دارند. «از آنجا که خانواده، نخستین سرپرست کودک است، لازم است والدین، بهویژه مادر، به این نیاز کودک توجه خاص داشته باشند و بدانند پاسخگویی صحیح به این نیاز کودک، اساس و پایهی تربیت او را تشکیل میدهد؛ زیرا ارضای این نیاز کودک، موجب آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد بهنفس، اعتماد به والدین، و حتی سلامت جسمی او میشود»(حسینیزاده،92).
همدلی والدین و فرزندان: همدلی مستلزم آن است که فرزند بداند والدین او را درک میکنند. چنین ارتباطی فراتر از آن است که صرفاً به فرزند گفته شود «من احساس تو را درک میکنم». برای همدلی ابتدا باید تجربهی عاطفی فرزند را دقیقاً درک کرد و سپس آنچه را والدین فهمیدهاند در قالب کلمه یا اشاره به فرزند منتقل کنند. طبیعی است که علایم غیرکلامی در ارتباط والدین با فرزند نقش مهمی ایفا میکنند.
«همدلی عبارت است از کوشش برای هم احساسی با دیگری برای درک احساسهای وی از دیدگاه خود او. همدلی مشارکت در احساس دیگران است، نه اظهار احساسهای خود»(دیماتئو، ج2، ص439) همدلی والدین تأثیر مهمی در محافظت و مراقبت از فرزند دارد. تمایل به گوشدادن به سخنان فرزند نوعی همدلی است؛ چراکه نقش مهمی در رشد احساسها و غنیتر شدن اعتماد بهنفس در وجود آنان دارد. باید بهخاطر بسپاریم که گوشدادن، نوعی ارتباط و تبادل نظر غیرکلامی است. گوش دادن با توجه و علاقه، میتواند پیامهای متفاوت و هممرزی چون «تو فرد باارزشی هستی»، و «من به نظر تو احترام میگذارم» را به فرزند منتقل کند.
انتظارهای معقول از فرزند داشتن: انتظارها، قویترین نیروها را در روابط انسانی پدید میآورند. انتظارها، با کلمهها و اشارهها بیان میشوند. فرزندان، انتظارهای بزرگسالان را بهخود میگیرند؛ یعنی آنها را در خود ضبط میکنند. ازاینرو، والدین باید انتظارهای معقولی از فرزند خویش داشته و تلاش کنند که فرزندشان کانون خانواده را بهترین و امنترین پناهگاه بداند.
ستیزههای خانوادگی و انتظارهای نابهجای والدین، عامل مهمی در آشفتگی فرزند و عدم امنیت روانی اوست. «انتظارها و توقعها باید متناسب با رشد جسمی، روانی، عقلی، روحی و ذهنی فرزندان باشد. کسانی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان، اموری را که متناسب با استعدادشان نیست، از آنان توقع دارند، لطمهی فراوانی به شخصیت آنان وارد میکنند. نباید زودتر از موعد از او انتظار رفتار منطقی داشت و یا دربارهی همهی کارها با او منطقی و خشک سخن راند؛ بلکه باید موقعیت او را درک و متناسب با آن با او رفتار کرد تا در خانه احساس امنیت و آرامش کند و پدر و مادر را نزدیکترین افراد به خود و صمیمیترین اشخاص با خود بداند»(فرهادیان،59).
کلام آخر
روح انسان بسان خمیری است که به شکل قالب درمیآید. هرچه انسان رشد کند، انعطاف پذیریاش کمتر میشود. ازاینرو، در دین مبین اسلام بر تربیت فرزند بسیار تأکید شده است. همچنین علما نیز به تربیت دوران کودکی اهمیت زیادی میدهند. والدین بهیاد داشته باشند که هرلحظه که با فرزند میگذرانند، آنها در حال تحولاند. خاطرهها و پیوندها با گذشت زمان شکل میگیرند و در رابطهی والدین و فرزند بسیار تأثیرگذارند. ازاینرو، همواره سعی کنیم تا خاطرههایی بهیاد ماندنی را به فرزندمان هدیه کنیم و عاشقانه او را در آغوش بگیریم.
منابع:
- حسینیزاده، سیدعلی(1385)، تربیت فرزند،ج1، قم، انتشارات زیتون.
- شکرکن، حسین(1372)، مکتبهای روانشناسی و نقد آن، تهران، انتشارات سمت.
- دیماتئو، ام.رابین(1378)، روانشناسى سلامت، ترجمهی سیدمهدى موسوى اصل، ج2، تهران، سمت.
- فرهادیان، رضا(1370)، آنچه والدین باید بدانند، قم، انتشارات رئوف.
- مجلسى، محمدباقر(1983)، بحارالانوار، ج104، بیروت، مؤسسة الوفا.
- نوری، میرزا حسن(1407)، مستدرک الوسائل، ج15، قم، مؤسسه آلالبیت.