قسمت پنجم: پرهیز از سرگرمیهای غفلتآور زندگی
پیامبر پُرمهر خدا(ص) پس از بیان سیرهی پیامبران و اولیا در بیزاری از تکلّف یا سختگیری نسبت به خود و دیگران، راهکار رهایی از تکلف را با تقوا، صبر، استقامت و رسیدن به سرنوشت ایمانی ارائه، سپس هشت هشدار برای «پرهیز از سرگرمیهای پرجاذبه در زندگی» بیان فرمود تا در پرتو مراقبتهایی اینچنین «زندگی راحت و آسان» نصیب علاقهمندان شود. در فراز نخست فرمود: «سرگرم غذایی نباش که پایانش مدفوع است» (مجلسی، ج70، ص394).
سرگرمیهای مختلف در زندگی
زندگی هر یک از ما با دلگیریها و درگیریهای فراوانِ آن، نیاز به ساعت تفریح و زنگ استراحت دارد که به آن «لهو» یا سرگرمی گویند تا افکارمان از امور جدی و ملالآور روزانه دور باشد و جسممان خستگی را از خود جدا سازد.
پیشوایان پاکاندیش ما برای پیروان خویش، لهو یا سرگرمیهای خاصی ارائه کردهاند تا انس مطبوع و لذتبخش افراد باایمان، غبار خستگی از جسم و جانشان به در کنند و آنان را برای فردایی پرطراوت آماده کند. برای مثال، امام باقر(ع) فرمود: «سرگرمی و تفریح افراد باایمان در سهچیز است: بهرهمندی از زنان، شرکت در بزم دوستان و گفتن و خندیدن با آنان، خواندن نماز شب و خلوت در دل شب با خداوند مهربان»(شیخ صدوق، ج1، ص161).
با نگاهی دوباره به این حدیث درمییابیم که امام محمدباقر(ع) شخصیت هر مؤمنی را در یک مثلث سهضلعی تماشا میکند: ضلع نخست، توجه به خانه و خانواده که کانون گرم و بیهمانند رشد و شکوفایی هستند؛ دومین ضلع، توجه به اجتماع و باخبری از اوضاع و احوال و فراموش نکردن دوستان و برادران و ضلع سوم، توجه به خالق بیهمتا و سخن گفتن با او در زمانی ویژه و بیمانند؛ در دل شب و در نماز شب.
با دقتی دوباره، مییابیم سرگرمیهای هدفمند از سوی انسانهای هدفمند چنان ارزشی دارد که لذت جسمی و جنسی از همسر، همسنگ عبادتی عالی و متعالی به نام نماز شب میگردد و با خود آرامش و شیدایی بههمراه میآورد. علاوه بر آن، آدمی را از افراط و تفریط در امور زندگی بازمیدارد که با گرفتن پست و مسئولیت اجتماعی از همسر و فرزندان غافل نشویم و هنگام دلبستن به این دو وظیفهی خود در ارتباطهای متعالی و معنوی را فراموش نکنیم و بدانیم این سهضلع مثلث، شخصیت ما را کامل میکند.
این روحیه و رویّه در دیگر سخنان معصومان(ع) نیز وجود دارد. آنجا که پیامبر اعظم(ص) فرمود: «هرگونه لهو و بازی از مؤمن نابجاست، مگر در سهچیز: در تربیت اسب و مسابقهی تیراندازی و شوخی با همسر که اینها درست و بهجاست»(شیخ حر عاملی، ج8، ص361).
در این سخن نیز، بیهوده ایام عمر را سپری کردن و یا بهدور از آیندهنگری تفریح کردن، رد شده است و سرگرمی، شایسته شمره شده که نقشی تربیتی، تأثیری اجتماعی یا نفعی عمومی و خانوادگی داشته باشد. چنانکه پیامبر خاتم(ص) در سخنی دیگر به تأثیر اقتصادی تفریح نیز اشاره کرده، فرمود: «بهترین سرگرمی مؤمن شناست و بهترین سرگرمی زن، دستگاه نخریسی است» (پاینده، 568). امروزه نیز برخی از مردم مشرقزمین روزهای تعطیل خود را به ماهیگیری میپردازند تا علاوه بر دوری از داد و فریاد شهر و روی آوردن به طبیعت که مادر بخشایش و آرامش است، غذای روز خود و خانواده را فراهم کرده و از دسترنج خویش لذت برند.
جلوهی دوم سرگرمیها، آنهایی است که «ابزار» رفع خستگی و رسیدن به طراوت و سرحالی نیست؛ بلکه برای برخی «هدف زندگی» است. از اینرو، همراه خود «غفلت»، خودفراموشی و خدافراموشی میآورد و آدمی را به تباهی میکشاند. مشغولیتهای توأم با بیخبری، چونان آتشی است که توشهی عمر و جوانی، فرصتهای عبادت و بندگی یا استعداد و رشد و شکوفایی در زندگی را میبلعد و میسوزاند و به خاکستر حسرت تبدیل میکند و در پایان، آهی لبریز از پشیمانی نصیب انسان میکند که هیچ سودی ندارد.
قرآن کریم سیر زندگانی این افراد را بهگونهای زیبا ترسیم میکند و میفرماید: «بدانید که زندگی این جهان، بازیای است (چون بازی کودکان) و سرگرمیای (چون سرگرمی جوانان) و زینت و آرایشی (چون آرایش زنان) و نازیدن و تفاخری میان خود (چون نازیدن دنیاداران) و زیادنمایی در مال و فرزند (چون فزوننمایی توانگران که همه ناپایدارند و اینها همه) مانند بارانی (است) بهوقت که آنچه از آن روید کشاورزان (یا کافران خوشبین) را دلخوش کند سپس (آن حاصل) رو بهخشک شدن نهد و آنگاه بنگری که زرد شده و سپس خشک و خرد شده است»(حدید/ 20).
در کنار انبوه ظاهربینانِ سادهاندیش در زندگی، بسیاری از صاحبان بینش و بالندگی وجود دارند که از سر درک و دانایی بهجلوههای زودگذر زندگانی مینگرند و خود را قیمتیتر از نام و نان یا شهرت و شهوت چندروزهی دنیا میدانند؛ از خودفراموشی و خودبزرگبینی که باعث بیخبری و بیخردی میشود رویگردانند و با دانایی و جستوجوگری، روزگار خود را میگذرانند. قرآن کریم نام این گروه را «اولوالالباب»، صاحبان خرد، بینش و بصیرت گذارده که از پوستهی ظاهری زندگی بازی و سرگرمی، عبور کرده به لُبّ یا مغز و ماهیت واقعی حیات دنیا دست یافتهاند که سراسر حکمت و معرفت است. حقیقتی که خداوند به پیامبر خود حضرت عیسی(ع) فرمود: «ای عیسی! به سرگرمیهای بیهوده سرگرم مشو که سرگرمی، صاحب خود را تباه میکند و غفلت مَورز که شخص غافل از من دور است و به کارهای شایسته (و انجام آن) مرا یاد کن تا تو را یاد کنم» (آژیر، ج1، ص192).
آسیب سرگرمیهای غفلتبار
سرگرمیهای مفید و مثبت که عقلانیت و تدبیر را از انسان نمیرباید و او را آگاه و هوشیار در برخورد با مسائل میکند، نهتنها شایسته؛ بلکه ضروری است. همانگونه که در برخی از کشورها کارمندان و کارکنان بعضی از سازمانها را به «مرخصی اجباری» میفرستند تا با تغییر مکان و دورماندن از فضای کار، تجدید قوا کنند و با نشاط بازیافته، سرعت بیشتری در تولید و درآمدزایی بهدست آورند.
اما سرگرمیهای منفی و زیانباری که باعث سهو (توجه نکردن به علائم هوشیاری)، سرگرمیِ افراطی و فراموشی زیانبار میشود، گاه خسارتهای جبرانناپذیری به فرد وارد میکند و حتی باعث «اعتیاد» او میگردد. سرگرمیهای بیهوده و بیهدف که با چاشنی لذت همراه است، نخست با دیدن و شنیدن، حالت «آشنایی» پیدا میکند. اگر این آشنایی مدیریت نشود و از غربال عقل و دانایی عبور نکند، بهصورت «عادت» درآمده و شکل و قالب پیدا میکند؛ و اگر عادت به دلبستگی و وابستگی انجامید، به اجبار و حالت جداییناپذیری درمیآید که به آن «اعتیاد» گویند.
از اینرو ریشهی تمام اعتیادها، تفریح و سرگرمی بوده و که به عادت و سپس به اعتیاد انجامیده است و ترک آن نیاز به برنامهریزی میانمدت و درازمدتی دارد که گام نخست آن، مقاومسازی شخصیت در قدرت «نه» گفتن به دعوتهاست؛ زیرا حضور دوباره در مجلسی که یک پایهی آن این سرگرمی یا بلا و بدبختی است، باعث گرایش، لغزش و سرانجام سقوط دوباره میشود.
ابزار و عوامل سرگرمی در زندگی
سرگرمیهای زندگی که هر روز در مقابل چشمان ما چشمک میزنند و با جاذبههای شیرین و دلنشین خود باعث خودفراموشی و غفلتزدگی میشوند، چنان قدرت دلبری دارند که میتوانند عقل و خرد، سرشت و فطرت و ایمان و معرفت را کمرنگ یا بیرنگ کنند. هوا و هوس و میل بسیار و شهوت را حاکم وجود کند و آدمی را به شکست و حسرت بکشانند.
پروردگار حکیم، در یک نگاه کلی «زندگی دنیا» را جز «بازی و سرگرمی» نمیداند و سرای آخرت را برای پرهیزگاران و اندیشمندان بهتر و عالیتر میشمرد (انعام/ 32). اما در فرازهایی دیگر، مصداقهای فریبندهی دنیا را که باعث سرگرمی و حسرت و غفلتزدگی میشود بیان میفرماید، همانند:
* اموال و دارایی: «ای مؤمنان! اموال، شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند زیانکارانند» (منافقون/9).
* فرزندان: «فرزندان، شما را از یاد خدا غافل نکند» (همان).
* زیادهخواهی و تکاثر: «افزونطلبی، تکاثر و تفاخر، شما را بهخود مشغول داشته (و از خدا غافل کرده است) (تکاثر/1).
* تجارت و داد و ستد: «[مؤمنان] مردانی [هستند] نه تجارت و نه داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمیکند» (نور/37).
* آرزوها: «بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها سرگرمشان کرده، غافلشان سازد؛ ولی بهزودی خواهند فهمید» (حجر/3).
* بازیهای غفلتبار: «مشغول بازیاند در حالی که دلهایشان در لهو و بیخبری فرورفته است» (انبیا/2 و3).
* غرور و خودخواهی: «رها کن کسانی را که آیین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی گرفتهاند و زندگی دنیا آنها را مغرور ساخته است» (انعام/70).
منابع:
1. قرآن کریم.
2. آژیر، حمیدرضا (1381)؛ روضه کافی، قم: سرور.
3. پاینده، ابوالقاسم (1382)؛ نهجالفصاحه، تهران: دنیای دانش.
4. شیخ صدوق (1362)؛ الخصال، قم: جامعهی مدرسین.
5. شیخ حر عاملی (1409)؛ وسائلالشیعه، قم: آلالبیت.