مروری بر جایگاه زن در دهکده جهانی
جهانیشدن، پدیدهای است که عصر حاضر را تسخیر کرده و گریزی از آن نیست. تمام ملتها خواسته یا ناخواسته بهسمت جهانیشدن پیش میروند . نتیجهی پیشرفت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، منطقاً کوچکتر شدن جهان و به گفتهی اندیشمندان دهکدهی جهانی است . هر اتفاقی آن طرف دنیا میافتد، همان لحظه بر تمام دنیا اثر میگذارد؛ درست مانند همان دهکده که هر اتفاقی بر تمامی دهکده اثرگذار است. حالا بحث اندیشمندان بر سر این موضوع است که آیا جهانیشدن پدیدهی خوب و سودمندی است یا مضر برای بشریت و آیا این دستآورد بشری به صلاح و مصلحت است یا خیر آیا روند جهانیشدن برای همهی کشورهای جهان بازخورد یکسانی دارد و یا فقط به نفع کشورهای توسعهیافته عمل میکند؟ جهانیشدن در ابعاد زیادی قابل بحث است؛ از جمله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ورزشی و غیره.
تعاریف متعددی از جهانیشدن توسط محققان و اندیشمندان ارائه شده است. از نظر «آنتونی گیدنز» جهانیشدن عبارت است از: درهم گرهخوردن و تنیدهشدن رویدادهای اجتماعی و روابط اجتماعی سرزمینهای دوردست با جوامع دیگر بهگونهای که هر تغییری در جوامع دوردست، باعث تغییر در جوامع دیگر میشود. برخی از اندیشمندان، دیدگاه مثبتی راجع به جهانیشدن ندارند و آن را چپاول جهانی مینامند. در مقابل، برخی دیگر جهانیشدن را فرصتی برای توسعهی کشورها و مردمان ملل توسعهنیافته میدانند.
پیآمدهای جهانیشدن برای زنان
اگرچه در پیآمدهای جهانیشدن تفاوتی بین زن و مرد نیست، بهنظر میرسد زنان آثار جهانیشدن را با گستردگی و عمق بیشتری تجربه میکنند؛ لذا اهم پیامدهای جهانیشدن برای زنان به شرح ذیل است:
پیآمدهای اقتصادی: بُعد اقتصادی جهانیشدن، پیآمدهایی برای زنان داشته است. ورود زنان به بازار کار، منابع اقتصادی خانواده را متعدد کرده است؛ اما گاه در ایفای همزمان نقش شغلی و مسؤلیت خانوادگی دچار تعارضهایی میشوند. بیتردید یکی از عوامل افزایش طلاق، استقلال اقتصادی زنان بوده است. «پژوهشها، درخواست طلاق را از سوی زنان شاغل بسیار بیشتر از درخواست طلاق از سوی زنان غیرشاغل نشان میدهد. اثر مهم استقلال اقتصادی زنان بر روابط خانواده، تنازع قدرت بین زن و مرد در خانواده است که بهطور معمول، به تقسیم معقول قدرت منجر نمیشود. پیش از این، قدرت تصمیمگیری در خانواده بهطور سنتی در اختیار مردان بود. آثار جهانیشدن در خانواده، اگر بهشیوهی توزیع قدرت عادلانه در خانواده منجر نشود، گسترش اختلافها، تضعیف روابط و گسست خانواده اجتنابناپذیر خواهد بود. بهعنوان مثال، تعداد زنان شاغل که یک فرزند زیر پنجسال دارند، از 24درصد در سال 1984 به 47درصد در سال 1992 رسیده است» (زندپور، 1384،114).
پیآمدهای ارتباطات: پیشرفتهای شگرف در زمینهی فنآوری اطلاعات، روابط انسانها را بیش از پیش تحت تأثیر ابزارهای رسانهای و ارتباطی نظیر: اینترنت و شبکههای رادیویی و تلویزیونی قرار داده است. «مثلاً در ایران مردم بهطور متوسط پنج ساعت تلویزیون نگاه میکنند. گاه کودکان و نوجوانان ما به تعبیری همهی برنامههای تلویزیون را درو میکنند. اگر انسجام و وحدت اعضای خانواده را مهمترین مؤلفهی کارآمدی خانواده بدانیم، مهمترین آسیب استفادهی افراطی از تلویزیون، خدشهدار شدن این امر در اثر کاهش روابط و از بین رفتن فرصت گفتمان مناسب است. واقعیت این است که اکنون در جامعهی ما، تلویزیون، مهمترین عضو خانواده شده است؛ عضوی که بیشترین توجه را به خود جلب میکند، در روابط از همه فعالتر است و در عین حال، رابطهی غالب یکطرفه دارد که در این رابطه از هیچیک از اعضای خانواده تأثیرپذیری ندارد. خانمهایی که مدت طولانی از خانوادهی خود مراقبت کردهاند معمولاً از اینکه تنها بمانند و از خودشان مراقبت کنند دچار دلهرهی عمیقی میشوند» (پورنگ،1384، 59،).
اینترنت در جهت آخر با تلویزیون متفاوت است. ارتباطات در اینترنت میتواند دوطرفه باشد؛ ولی در واقع، دنیایی مجازی از طریق ارتباطات مجازی برای افراد بهخصوص نوجوانان پدید میآورد. امروزه اعضای خانواده، گاه ساعتها زمان صرف ارتباطات مجازی میکنند و اعتنایی بهسایر اعضا ندارند. بههمین جهت، تعاملهای سنتی به سستی گراییده است. تعاملهای سنتی، عینی و واقعی، محسوس و بدنی است. در عین حال، افراد در این تعاملها، امکان «دسترسی محدود» و «قدرت انتخاب» محدود دارند. همین فضای تعامل عینی و امکان دسترسی محدود باعث میشود دوستیها، همسایگیها، پیوندها و ارزشهای اخلاقی معنادار باشند. در مقابل در ارتباطات مجازی، تماس محسوس و بدنی نیست و امکان دسترسی گسترده و قدرت انتخاب متکثر، متنوع و متفاوت با تجربههای روزانه زندگی است. ارتباطات مجازی، فضایی مجازی پدید آورده که نهتنها ارتباطات واقعی را کاهش داده؛ بلکه به نسبیتگرایی در ارزشهای اخلاقی و دینی، کاهش واقعیتگرایی و گسترش نگرش و ارزشهای مجازی و از بین رفتن یا مبهم شدن جهت زندگی منجر شده است. پیآمدهای فوق به کلیهی روابط اجتماعی بین افراد مربوط میشود و اعضای خانواده نیز از دیگران مستثنا نیستند؛ اما همانگونه که گفته شد، انسجام خانواده در گرو تعاملهای عینی، واقعی و بدنی عمیق و گسترده و در عین حال، منحصر به افرادی خاص است و تعاملهای مجازی بیشترین آسیب را به چنین روابطی وارد میکند.
پیآمد فردگرایی: فردگرایی نیز بهنوعی روابط زنان را تحثتأثیر قرار داده است. رشد فردیت، تعاملهای سنتی را در جوامع، بهخصوص خانواده را سست و بیرنگ کرده است. آزادی محصول فردگرایی است. اگر آزادی فردی را بیقید و بند کنیم، پیوندهای اجتماعی را نیز باید براساس منافع کامل فردی بنا کنیم. در این صورت، همبستگیهای انسانی و پیوندهای درونخانوادگی بین زن و مرد، والدین و فرزندان و خواهران و برادران به سستی و اضمحلال منجر خواهد شد «امروزه ما در غرب شاهد زنانی هستیم که بهراحتی آدم میکشند و مردانی که نقش صلحآوران را بازی میکنند» (محمد ایلیایی، 1388، 30).
پیآمد مصرفگرایی: جهانیشدن، فرهنگ زنان را به مصرفگرایی سوق داده است. جامعهی جدید جهانی مصرفکنندگانی تولید میکند که خواستههای آنان از نظم پیشین پیروی نمیکند. مصرفگرایان در رسانهها، برنامههایی ارائه میکنند که بیهیچ ملاحظهای، منزلت انسانی را بهخاطر اهداف مالی و شهرت، زیر پا میگذارند.
راهکارهای تحکیم جایگاه زنان در عصر جهانیشدن
برای تحکیم جایگاه زنان، از طریق تقویت روابط اعضای خانواده و ترویج ارزشهای خانوادگی اصول و راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
تأکید بر استمرار و حفظ خانوادهی طبیعی: در طول تاریخ تا عصر حاضر، خانوادهها با عقد قراردادی بین زن و مرد تشکیل میشوند. در این خانوادهها، زن پس از ازدواج یا تا دورهای معین، قرارداد ازدواج فقط با یک مرد داشت. ادیان الهی از جمله اسلام، مسیحیت و یهود تنها این نوع خانواده را به رسمیت میشناسند.
توجه به جایگاه والدین: همهی نهادها و گروههای بشری دارای مراتبی هستند. خانواده نیز از این امر مستثنا نبوده است. برای تحکیم ساختار خانواده، لازم است جایگاه سنتی والدین را در خانواده استمرار بخشیم. والدین در تربیت و اجتماعی کردن فرزندان، نقش بسیار مهمی دارند و بیشک، بیشترین سرمایهگذاری مادی و عاطفی در خانواده، از سوی والدین صورت میگیرد. بیتردید ایفای این مسؤلیتها تنها در صورت برخورداری آنان از جایگاه بالاتر در خانواده میسر است. تقسیم قدرت بین زن و مرد نیز باید به شیوههای معقول و مناسب صورت گیرد. از آنجا که معمولاً مسئولیت ادارهی اقتصادی با مرد است، برخورداری او از جایگاه بالاتری در تصمیمگیریها در استحکام خانواده تأثیر بسیاری دارد. زن نیز در محدودههایی، تصمیمگیری را بهعهده میگیرد و مرد هماهنگ با او عمل میکند. آموزههای اسلامی بهخوبی این نحوهی تقسیم کار و تصمیمگیریهای خانوادگی بین زن و مرد را نشان میدهد.
تحکیم باورهای دینی: «یکی از مشکلهای مهم فرآیند جهانیشدن، بروز بحران هویت در افراد و خانوادههاست. گمکردن جهت و معنای زندگی، افراد را دچار آشفتگی کرده و در مشکلهای زندگی فردی و خانوادگی آنان را به استیصال میکشد. بهانهی فمنیستها آزادی زنان است؛ در صورتیکه از نظر دین مقدس اسلام، بین زنان و مردان در بحث اختیار و آزادی هیچ فرقی نیست» (مصطفوی،1384،220).
تحکیم روابط خویشاوندی: در بیشتر جوامع، خانوادهی هستهای، محور بیشتر خانوادهها را تشکیل میدهد. کمشدن رابطهی بین خانوادهی هستهای با سایر خویشاوندان بهخصوص خانوادههای اصلی زن و شوهر، موجب شده که آنها در مشکلهای مختلف زندگی خانوادگی، از حمایتهای ویژهی عاطفی و مادی خویشاوندان محروم باشند. این در حالی است که خویشاوندان با توجه به ارتباط خونی و عاطفی نزدیک و عمیق با خانوادهی هستهای، میتوانند بهترین حمایتها را در اختیار آنان بگذارند. بههمین جهت با توجه بهمبانی اسلام، میتوان برای خانواده مراتبی در نظر گرفت: خانوادهی مرتبهی اول: همان زن، شوهر و فرزندان آنها؛ خانوادهی مرتبهی دوم: همسر و فرزندان او با والدین یا والدین همسرش و خانوادهی مرتبهی سوم: فرد، خواهر و برادران او یا همسرش را نیز در بر میگیرد. با ترویج چنین تلقی از خانواده، نهتنها روابط اعضای خانواده بهبود مییابد و با مشکلهای زندگی بهتر مواجه میشوند؛ بلکه روابط خویشاوندی را میتوان با دید کارآمدتری نگریست.
رعایت مرزهای رفتاری و عاطفی درون خانواده: زن و شوهر، درون خانه باید از فضای فیزیکی و روانی جدا از دیگران بهرهمند باشند و در ساعتهای معینی از شبانهروز، امکان تعامل عاطفی و روانی داشته باشند. برای فرزندان بهخصوص دختران در دورهی کودکی دوم تا جوانی باید فضای اختصاصی در نظر گرفته شود و سایرین بدون اجازهی آنها وارد این فضا نشوند. متون اسلامی محدودهی این فضاها را تعیین کرده است. بسیاری از انحرافهای جنسی، مانند: همجنسبازی، تجاوز به کودکان و زنای با محارم که آثار روانشناختی ناخوشایندی دارد، در اثر عدم رعایت چنین مرزهایی است. همچنین باید بین اعضای خانواده و دیگران، مرزهایی باشد. هرگونه روابط جنسی و عاطفی ارضاکننده باید به همسر قانونی اختصاص یابد.
کنترل استفاده از رسانهها در خانواده: از آنجا که شیوهی کنترل از بالا و فیلترینگ، معمولاً بهآسانی خنثی میشود؛ بهترین راه تربیت خانواده، ترویج فرهنگ استفادهی مناسب و معقول از رسانههاست. هرچند هرروزه اخباری دربارهی آثار نامطلوب تلویزیون، رایانه و اینترنت به سلامت روانی و جسمانی افراد منتشر میشود، راهکار مناسبی برای ترویج استفادهی مناسب از رسانهها ارائه نشده است. در هرحال، استفاده از رسانهها در بُعد کمّی و کیفی باید تعدیل و مهار شود. برنامهریزی زمانی معینی برای استفادهی اعضای خانواده از رسانه باید با توافق اعضای آن تدوین شود. از لحاظ کیفی نیز لازم است بر اساس ارزشهای دینی، اخلاقی و بومی ملاکها و مرزهایی برای استفاده از برنامهها تعیین شود و متناسب با مراحل تحول، برنامههایی در اختیار فرد قرار گیرد. در سنین نوجوانی و جوانی که معمولاً افراد به درک عقلانی و انتزاعی میرسند، تبیین و توجیه ملاکهای مطلوب و نامطلوب بودن برنامهها، برای آنها ضروری است.
در مجموع، برای استمرار ارزشهای دینی و اخلاقی در بین انسانها، راهی بهجز تحکیم خانواده نداریم. خانواده در معرض حملهها و یورشهای بسیاری قرار دارد. با وجود این، باید مشکلها را اداره کرد. خانواده باید خود اختیار خویش را در دست گیرد و بیتردید، بدون این امر ممکن است خانوادهی مصرفکننده و منفعل، مسیر نابودی را طی کند. باید بین خانواده و توسعه، تعامل برقرار کرد و ارزشهای دینی، اخلاقی و انسانی حاکم بر خانوادهها را حفظ و تقویت کرد.
سخن آخر
جهانی شدن در عصر جدید برای زنان مزایایی همچون افزایش درآمد، افزایش میزان اشتغال، توسعهی سرمایههای اجتماعی، افزایش بهرهوری، کاهش موالید، افزایش سطح آگاهی، افزایش حق انتخاب و غیره داشته است. اما در کنار مزایای مذکور، معایبی هم داشته است و لطمههایی بر جایگاه زنان در عصر جهانیشدن وارد شده که میتوان به اختصار به موارد ذیل اشاره کرد: رشد اشتغال غیررسمی، دستمزدهای اندک، استثمار و بیگاری، کاهش امنیت غذایی، افزایش مهاجرت، افزایش سوء استفادهی جنسی، نداشتن امنیت شغلی، گسترش فرهنگ مصرف، افزایش طلاق، کاهش روابط عاطفی و غیره.
در بحث جهانیشدن به زنان فرصتهای برابر و حق انتخابهای گوناگون داده میشود تا با حداکثر آزادی انتخاب و شیوهی زندگی خود را مشخص کنند؛ ولی در عمل، محققان به این نتیجه رسیدند که چنین نیست. برای مثال، تصویر زن ایدهآل بهعنوان الگو در عصر جهانی شدن که در اغلب رسانهها تبلیغ میشود، باریک، لاغراندام، با چشمان رنگی و لباس تنگ است، که بسیاری از زنان شرایط رسیدن به زن ایدهآل را ندارند.
منابع:
1. پورنگ، پدرام (1384)؛ زنان خوب به آسمان میروند، تهران: انتشارات نسل نواندیش.
2. زندپور، اسفندیار (1384)؛ زنان و تبعیض، تهران: انتشارات گلآذین.
3. مصطفوی، سیدجواد (1384)؛ بهشت خانواده، مشهد: انتشارات هاتف.
4. محمد ایلیایی، بیژن ( 1388)؛ قدرت ما زنان، تهران: انتشارات نسل نواندیش.