اشاره
هر جامعه برای شکلگیری و رشد اجتماعی خود، نیازمند بهرهمندی از الگوهای مختلف رفتاری در سطوح مختلف است؛ در ایران نیز مدتی است با ادبیات ویژهای به این موضوع توجه میشود. «طبیعی است به اقتضای اسلامی بودن جامعه، بر سبک زندگی اسلامی- ایرانی تأکید ویژهای شود و بر این اساس، برای نهادهای اثرگذار فرهنگی، همچون خانواده و رسانه، توجه به آموزههای اسلامی و الهام گرفتن از الگوهای معرفی شده در این آموزهها، برای شکلدادن به نوعی از سبک زندگیِ متناسب با شاخصهای فرهنگی خاص جامعهی ایرانی، مهم خواهد بود» (خواجهپور، 1262).
همانگونه که ساختارهای بیرونی و موقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و عادتوارههای شکلگرفته در ذهن انسانها، حاصل میدان اجتماعی و فرهنگی یا موقعیت بیرونی اوست؛ این عوامل باعث انتخاب شرایط سبکی خاص شده است و بر اساس این سبک و الگوی خاص، زندگی فردی و اجتماعی فرد را پیش میبرد؛ همانطور که زن و مادر بهعنوان مهمترین عنصر تربیتی در خانواده، نقش سازندهای در شکلگیری تربیتی فرزندان را بر عهده دارد. به همین دلیل نقش زن بهعنوان دومین عرصهی رشد و تأثیرگذار در تربیت انسان، بسیار قابل تأمل و بررسی است.
در این راستا، این مقاله سعی دارد که به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
- زیربناها و عوامل سازنده و درون مایههای اسلامی سبک زندگی کدامند؟
- تا چه حد زن بهعنوان عامل تأثیرگذار محیطی در کانون خانواده در پیشبرد سبک تربیتی اسلامی مؤثر میباشد؟
سخن در سبک زندگی اسلامی در عرصهی حیات فردی و اجتماعی، از مباحث بسیار مهم در جوامع انسانی بوده و ارکان اصلی شکلدهیِ هویت اجتماعی یک جامعه را که مشتمل بر باورها، ارزشها و سبک زندگی میباشد. هویت واقعی یک جامعه را، نمود ظاهری و سبک زندگی مردمان آن جامعه، نشان میدهد. جامعه زمانی ثمرهی جهانبینی و ایدئولوژی خود را میبیند که سبک زندگی متناسب با باورها و ارزشهای حاکم بر آن جامعه باشد.
با این حال، جامعهی کنونی نتوانسته است بین باورهای بنیادین و ارزشهای اصیل اسلامی از یک طرف و سبک زندگی خود در حوزههای مختلف، ارتباط معناداری بهوجود آورد. در حال حاضر، سبک زندگی در کشورهای اسلامی مختلط از آداب و رسوم اسلامی و غربی است که ناشی از عدم شناخت صحیح از سبک زندگی اسلامی میباشد. غفلت از ارائهی سبک زندگی اسلامی میتواند عواقب شومی را برای جوامع اسلامی در پی داشته باشد که جبرانناپذیر خواهد بود. حفظ سبک زندگی اسلامی و پایبندی به آن یکی از مهمترین عوامل در حفظ فرهنگ و ارزشهای اقتصادی قلمداد میشود؛ لذا در طول تاریخ یکی از شیوههای استعمارگری، تهاجم به نگرش و سبک زندگی در جوامع اسلامی است تا از این طریق زمینه برای تسلط فرهنگی، اقتصای و سیاسی جامعهی هدف فراهم گردد. قبل از تغییر سبک زندگی، نگرش و دیدگاه افراد نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی دگرگون میشود و با تغییر رفتار و جهانبینی فرد زمینه برای انحرافهای دیگر نیز فراهم میگردد. مهمترین مسائل در سبک زندگی شامل نوع زندگی، فعالیتهای معیشتی، فرهنگ خانوادهمداری، تشکیل خانواده و ازدواج، شیوهی ظاهری افراد، پیروی از آداب و رسوم محلی، احترام به دیگران، نوع شهرسازی، شیوهی تفریحها و در نهایت نوع کالاهای مصرفی میشود. مهمترین بخش سبک زندگی، نوع نگرش، احساسها، رفتارها، باورها و ارزشهای فردی و اعتقادی را شامل میگردد. از آنجایی که جامعهی ما بر نظام دینی و ارزشی تکیه دارد میباید سلوک زندگی اجتماعی و فردی بیانگر این اصول و مبانی باشد. آموزهها و تعالیم اسلام در باب شیوه و سلوک زندگی مسلمانان، احکام و قواعد کاملی دارد که رعایت این اصول و قوانین لازم و ضروری است (خواجهپور،1264).
سبک زندگی دینی، و اسلامی- ایرانی
در دیدگاه اسلامی- ایرانی، هدف از طرح بحث سبک زندگی، بسیار فراتر از برخی اهداف مثبت غربی است. طرح بحث سبک زندگی، نشأت گرفته از یک دغدغهی فرهنگی و دینی و با هدف بررسی نقاط ضعف و قوت سبک زندگی بر حسب شاخصهای دینی و اقدام در جهت ارتقا و رفع آسیبهای آن از این منظر است چنانکه مقام معظم رهبری - مدظلله- میفرمایند: «تمدن نوین اسلامی، بدون سبک زندگی شکل نمیگیرد... ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم -که هدف رستگاری است- باید به سبک زندگی اهمیت دهیم. اگر به معنویت و رستگاری معنوی، اعتقادی هم نداشته باشیم برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، بازپرداختن به سبک زندگی مهم است... باید به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگی را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم... اگر ما به این معقولات بهطور جدی بپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت، هر چه ما در صنعت پیش رویم، هر چه اختراعها و اکتشافها زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیشرفت اسلامی را معنای حقیقی کلمه نکردهایم» (ولیزاده، 48).
درونمایههای اسلامی برای سبک زندگی
سبک زندگی از فرهنگی زاده میشود که میبایست در پرتو سه نظام درهم تنیدهی بینش، گرایش و کنشِ برخاسته از همان فرهنگ رشد کند. در مقابل، سبک زندگی در توسعه و نفوذ فرهنگ در بخشهای گوناگون جامعه اثرگذار خواهد بود؛ اما روشن است که فرهنگ نیز متأثر از عوامل متعددی است که دین و آموزههای وحیانی مهمترین عامل آن است.
بدین ترتیب، اگر بخواهیم وجوه گوناگون سبک زندگی را مطالعه و بررسی و وضعیت هنجاری و شایستگی آن را از آموزههای اسلامی استنتاج کنیم باید به بررسی ابعاد متعدد و متنوع سبک زندگی، در سه دستهی کلی بینش، گرایش وکنش بپردازیم. بر این اساس، بینش، مجموعهای نظاممند از باورهاست که هویت انسان براساس آن تعریف و ترسیم میشود و نمودهای عینی و رفتاری سبک زندگی انسان مسلمان و جامعهی اسلامی با تکیه بر همین هویت ظهور و بروز مییابد. گرایش نیز عبارت است از ارزشها و هنجارهایی که سلیقه و توانایی ترجیح گروههای اجتماعی را جهتدهی میکند و در کنش به شیوههای رفتاری برگرفته از آموزههای اسلامی اشاره دارد. مجموعهی این موارد در بخشهای سهگانه میتواند نمایی کلی از سبک زندگی اسلامی ارائه دهد (نجفآبادی، صدیقی ارفعی، 420).
نقش زیستی زنان
امکاناتی که در خانواده برای فرهنگسازی وجود دارد، مانند روابط عاطفی و اجتماعیِ اعضای خانواده، به راحتی بسیاری از مشکلها را در خود هضم میکند و شرایط را برای رشد فراهم میکند که به نوعی پیشزمینهای است تا سبک خاصِ افراد را در محیط بیرونی و بهخصوص جامعه فراهم سازد.
در سبک زندگی، اسلام وجود برخی پیش زمینههای فطری را برای تمایز جنسیتی نقشها بدون پذیرش خصلت جبرگرایانه، برای هر یک از والدین تأیید کرده است؛ اما در عین حال موانع بیرونی قادرند تأثیر آنها را متوقف یا زایل سازند، مانند تفاوت در قدرت جسمی و نیز اقتضاهای نقشهای مادری که این خود نمایانگر نقش مراقبتگرایانهی مادران میباشد. بنابراین یک زن از حیث تأثیر محیطی نقش تعیینکنندهای دارد (سترگ، 1162).
بسیاری از غربیان، اسلام را متهم کردهاند که زن را جنس دوم و فروتر از مرد میداند، که در آفرینش نقش طفیلی را بر عهده دارد. ایشان در اثبات مدعیاند که ادیان الهی آفرینش نخستین زن را پس از مرد و از دندهی چپ آدم میدانند. پوشیده نیست که مطلب فوق دست کم نسبتی ناروا به دین اسلام است که از بیتوجهی به معارف اسلامی پدید آمده است. توجه به نکتههای زیر میتواند در تبیین موضوع و رفع پارهای از ابهامها مؤثر باشد:
- از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت زن و مرد، عبودیت خداوند و تقرب به درگاه اوست و زن نیز چون مرد برای رسیدن به چنین هدفی خلق شده است. اعتقاد ما به آفرینش، به این معناست که هر کدام برای رسیدن به کمال خود خلق شدهاند نه آنکه، کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمالیابی مرد به حساب آید؛ در واقع مکمل یکدیگرند.
زن در محیط خانواده، دومین عرصهی رشد و بهرهوری زندگی را طی میکند و چنین نیست که او اسباب کمال دیگری شود. زن در همهی مزایای زندگی سهیم است چه بهعنوان همسر و چه مادر، طراحی حقوق زن در خانواده نیز باید بر اساس همین شخصیت مستقل و برابر باشد (محمدی مزرعهشاهی، نیسیانی، 1145).
مفهوم تربیت از دیدگاه امام علی(ع)
در نهجالبلاغه آمده است: «تو در نخستین مرحلهی آفرینش نادان بودى؛ پس از گذشتن مرحلهاى، دانا شدى و چه بسیار است مطالبى که حکمت و مصلحت آن را نمیدانى، اندیشهات در آن حیران است و بینش تو در آن گم و غافل! و پس از گذشت مراحل، دربارهی آنها آگاهى و بصیرت پیدا میکنى» (نهجالبلاغه، خ 31، ص 917).
براساس این خطبه، تعلیم و تربیت یعنى شکلیافتن انسان براى محیط زندگى و بهرهمندى مستمر از گنجینههاى نبوغ که در درون عقلهاى زنده و بیدار نهفته است. بدین ترتیب، امام على(ع) مقصود خود را از ماهیت تربیت روشن ساخته است و آن را در مفهوم ایمان به اصل شکلپذیرى انسان عاقل از یک طرف و آماده ساختن محیط تربیتى براى او از طرف دیگر خلاصه میکند. از خلال تحلیلهایى که علما و دانشمندان از اندیشههاى امام على a انجام دادهاند، معلوم میشود که آن حضرت، طبیعت بشرى و هستى ذاتى و مستقل آن را چگونه معرفى کرد. طبیعت بشرى مجموعهی متضادى از محرکها و انگیزههاى مختلف رفتارى است که انسان را وامیدارد در برابر آن، موضعى اختیارى و ارادى بگیرد و بکوشد که این طبیعت را از سطحى بودن پاک و مبرا کند تا هدفدار شود و رسالت خود را به انجام برساند (ادیب، 90-91).
مادر پس از تولد کودک، نخستین فرد نزدیک به اوست؛ بر این اساس امام خمینی(ره) فرمودند: «اولین مدرسهای که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچهی خوب تربیت میکند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون میآید.» زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز میشود و این تأثیر بهویژه در دو سال شیرخوارگی به اوج میرسد. بنابراین علاوه بر تأمین سلامت زیستی او، در شکلگیری سلامت روانی و اخلاقی او نیز مؤثر میباشد. از این رو در سیرهی تربیتی معصومین f بهخصوص امام علی a بر نقش و اهمیت شیر مادر و نیز انتخاب دایهی شایسته بسیار تأکید شده است (سترگ، 1163).
متون اصلی اسلام، بهطور مستقیم به تبیین نقش زنان بهخصوص زنان تحصیلکردهی دینی، بر ارزشگذاری سبک زندگی اسلامی در تربیت فرزندان پرداختهاند. برای مثال در بعضی روایتهای اسلامی تنها اشاره شده به برتری علمی بعضی از زنان نسبت به مردان؛ حتی دربارهی دوران ظهور حضرت مهدی o روایتهایی است که از منتهای قدرت علمی، توانایی و غلبهی عقلی زنان سخن گفته و به مبرز بودن زنان در عرصهی فقاهت و دینشناسی، شهادت میدهد تا آنجا که زنان در خانهها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکنند. اگر زنان در مسیر صحیح الهی قرار گیرند، با توانایی بالقوهی خود میتوانند خانواده و جامعه را از انحرافهای اخلاقی و عقیدتی نجات دهند، همانطور که اگر بانوان نسبت به آن بیتفاوت باشند، زمینهی بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی را در جامعه فراهم میکنند، لذا تأثیرگذاریِ مثبت قشر زنان تحصیلکردهی علوم دینی و نقش آنها در خانواده و سپس جامعه میتواند بیشتر باشد. بر این اساس، افزایش آگاهی زنان از نقشهای سازندهی خود و جهتدهی آنها به سمت اسلاممداری، منجر به پیش گرفتن سبک تربیتی اسلامی در آنها میگردد (سترگ، 1161- 1178).
کلام آخر بهطور کلی میتوان گفت سبک زندگی اسلامی شامل گسترهی وسیعی از رفتارها و گفتارها میشود که پیامبر اسلام h و پس از ایشان، اهلبیت f در زندگی خود به کار میبردهاند؛ ولی اکنون باید تلاش کرد تا این سبک و شیوهی اسلامی در زندگی افراد نهادینه شود؛ و این ممکن نخواهد بود مگر با بهکار بردن سیرهی عملی ایشان بهعنوان یک الگوی برتر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی. میبایست برای نهادینه کردن این سبک در زندگی، مؤلفههای آن را شناخت و راهکارهایی نیز در جهت بهکار بردن این سبک اسلامی در زندگی ارائه داد. داشتن سبک زندگی اسلامی باعث میشود که یک جامعه ی آرمانی و مدینهی فاضلهای که در آن همهی افراد برای رسیدن به خواستههای خود و دیگران در تلاشاند، ایجاد شود. در چنین جامعهای روحیهی همکاری بین شهروندان تقویت میشود و مشکل های اقشار مختلف جامعه خودبهخود حل خواهد شد (محمدی مزرعهشاهی، موسوی، 1009). بنابراین نقش تربیتی زن بهعنوان مادر و عامل مهم رهبری در تربیت فرزندان بسیار مورد اهمیت است که در واقع از یادگیری زبان گرفته تا تربیت فرهنگی و اجتماعی او تأثیر بسزایی دارد.
منابع: 1. ادیب، محمدحسین(1362)؛ راه و روش تربیت از دیدگاه امام علی(ع)، ترجمهی سیدمحمد رادمنش، تهران: انجام کتاب. 2. خواجهپور، محمدمهدی(1393)؛ نگاهی به مبانی سبک زندگی در اسلام و غرب، بوشهر: سفیران مبین. 3. سترگ، طاهره(1393)؛ نقش زنان تحصیلکرده علوم دینی بر ترویج زندگی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین. 4. نورمحمدی نجفآبادی، محمد؛ صدیقی ارفعی، فریبرز(1393)؛ نقش سبک زندگی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین. 5. ولیزاده، محمدجواد(1392)؛ ضرورت ارائه تعریف بومی(اسلامی-ایرانی) از سبک زندگی، نشریه مهندسی فرهنگی، شماره75. 6. محمدی مزرعهشاهی، مجتبی، جعفری نیسیانی، احسان(1393)؛ نقش زن و خانواده در جامعه و شکلگیری سبک زندگی ایرانی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین. 7. محمدی مزرعهشاهی، مجتبی؛ موسوی، سعید(1393)؛ فرآیند تحقق سبک زندگی اسلامی در جامعه، بوشهر: سفیران مبین.