زنان و مسئله‌ی جهانی شدن

نویسنده


نحوه‌ی تبادل اطلاعات فرهنگی بین زنان ایران و جهان

اشاره

دهه‌ی آخر قرن بیستم که دهه‌ی انفجار بود، اطلاعاتی باعث شد اینترنت و فضای مجازی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. شبکه‌ی گسترده‌ی اطلاعاتی، موجب رشد انتقال اطلاعات شد؛ اما سرعت بیش از حد انتقال باعث شد تا خطاها مخفی بماند. در بسیاری از موارد، گزینه­هایی که قابل بررسی و راستی‌آزمایی بود، منتشر و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. آفت این نقیصه در درجه‌ی اول به افرادی که از این اطلاعات استفاده می‌کنند، رسید. انتقال اطلاعات در شکل عالی به تبادل و بهره‌برداری از اطلاعات صحیح منجر خواهد شد.

تبادل اطلاعات فرهنگی

تبادل اطلاعات فرهنگی برای ارتقای سطح فرهنگ صورت می­گیرد و عنصری ضروری در گسترش فرهنگ است. تبادل اطلاعات فرهنگی، ارتباط خطی و یک‌طرفه نیست و در بین اعضای یک ملت و نیز ملت‌ها در طول تاریخ به شکل طبیعی وجود داشته است. در جریان این پروسه، ارزش‌های بشری ترویج، تبلیغ و از سوی جوامع مورد استقبال قرار می‌گیرند. در تبادل فرهنگی، هدف اصلی باردار کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است و البته از این دیدگاه، آثار منفی تبادل فرهنگی در روند تبادل، عواقب قابل ملاحظه‌ای دارد.

تهاجم فرهنگی یا تبادل فرهنگی

غرب از همین روند تکاملی استفاده کرده و با فشار و هیاهو، فرهنگ خود را در جوامع وارد می‌کند تا فرهنگ خود را گسترش دهد. فرهنگ ضعیف در فرهنگ قوی کم‌رنگ شده و یا حل شده، از بین می‌رود. این مسئله همان مصداق «تهاجم فرهنگی» است.  سرعت انتقال اطلاعات فرهنگی، فشار تهاجم، قوی یا ضعیف بودن فرهنگ مقابل و... در هجمه‌ی فرهنگی مؤثر است.

در این رابطه باید تفاوت تبادل و تهاجم را دانست تا بتوان تصمیم درستی اتخاذ کرد.

- تهاجم فرهنگی با هدف تخریب فرهنگ حاکم و جایگزینی فرهنگ مورد نظر خودش وارد می‌شود. در حالی که تبادل فرهنگ بر مبنای انتقال و نشر فرهنگ صورت می‌گیرد و قصد تخریب وجود ندارد.

- در تهاجم فرهنگی، فرهنگ متخاصم سعی در ریشه‌کنی و از بین بردن فرهنگ متقابل دارد، در صورتی که در تبادل فرهنگی قصد فرهنگ­ها بر مبنای بارور کردن فرهنگ است.

- در تهاجم فرهنگی، نیت اصلی بی‌هویت کردن و ایجاد سلطه و اقتدار است، نظیر آن‌چه که در استعمار کهن با زور و زر و تزویر از راه اقتصاد و سیاست اعمال می‌شد. در حالی که در تبادل فرهنگ جنبه‌های بارور کردن‌، تکامل و ارتقای فرهنگی مد نظر است.

- تبادل فرهنگی جنبه‌ی مثبت و انسانی را در نظر می‌گیرد، و فرهنگ‌ها فرصت بروز و نمایش پیدا می‌کنند؛ ولی در تهاجم فرهنگی جنبه‌ی غلبه و سلطه مطرح است.

در این مورد مقام معظم رهبری تأکید دارند: «تهاجم فرهنگى غیر از تبادل فرهنگى است؛ غیر از گرفتن برجستگی‌ها و زبده‌گزینى از فرهنگ‌هاى دیگر است؛ این، چیزى است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور مى‌دهد، عقل هم به‌ طور مستقل از ما مى‌خواهد که هر چیز خوب، زیبا و با ارزشى را که در هر کجا مى‌بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم... نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت‌آمیز، دانش و معرفت را چه کسى دارد مى‌گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر. این گرفتن، گرفتن فرهنگى است و اخذ فرهنگى، تبادل فرهنگى و زبده‌گزینى فرهنگى، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگى است. من بارها گفته‌ام که یک وقت هست که یک انسان با میل خود و بر طبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگى‌اش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا ماده‌ى لازمى را انتخاب مى‌کند و آن را داخل جسم خودش مى‌کند؛ این، گزینش است، که چیز خیلى خوبى است؛ اما یک وقت هست که یک نفر را مى‌خوابانند و ماده‌اى را که نه براى او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایى دارد و نه برایش مفید است، به‌زور در حلقش مى‌ریزند، یا به او تزریق مى‌کنند؛ این، نامطمئن است. این، تهاجم فرهنگى است. همان کارى که با ملت ایران در طول سال‌هاى متمادى کردند. از سیاستمدارانى که وابسته بودند، از آن‌هایى که با قراردادهاى مالى دهن‌شان را مى‌بستند، هیچ توقعى نیست؛ اما از شخصیت‌هاى علمى و فرهنگى در آن دوران این انتظار و توقع بود که اگر داراى هر عقیده‌اى هستند، ولو اسلام را هم قبول ندارند و ایمان اسلامى هم ندارند، براى هویت فرهنگى این ملت ارج قائل شوند؛ اما ارجى قائل نشدند. دروازه‌ها را باز کردند و چشمها را بستند و مجذوب و خیره شدند و ما را عقب انداختند»(سخنرانی 21 مرداد 1371).

استعمارگران، همواره در صدد بودند فرهنگ خود را تحت عنوان خیرخواهی در مقابل فرهنگ زیر سلطه عَلَم کرده و آن را عامل پیشرفت معرفی کنند. آن‌ها موفق شدند از طریق میسیونرهای مذهبی، خواهران روحانی، مستشار نظامی ‌و... و با پرچم ترویج علم و دانش، فرهنگ خود را در میان مردم جهان سوم ترویج دهند و با این حربه، منابع زیرزمینی و طبیعی را به تاراج برده، جای پای محکمی‌برای برنامه‌های آتی خود ایجاد کنند. در واقع، فرهنگ غرب ابزاری برای موجه جلوه دادن و تثبیت حضور و اثبات برتری غرب برای ورود به کشورهای جهان سوم بوده است.

سردمداران غربی مدت‌هاست که دریافته‌اند توسل به نیروی نظامی ‌و زور راه‌حل مناسبی برای تثبیت موقعیت و استثمار کشورهای دیگر نیست. فرهنگ و اقتصاد گزینه‌های مناسب‌تری برای تهاجم هستند.

زنان، تبادل فرهنگی و مسئله‌ی جهانی‌شدن

گرچه غربی‌ها در زمینه‌ی غربی‌شدن به مسأله‌ی تجارت و اقتصاد توجه ویژه دارند؛ کاملاً مشخص است که گام بعدی جهانی‌سازی در زمینه‌ی فرهنگی و اجتماعی است. به‌طوری که فرهنگ ضعیف (زبان بومی، آداب و رسوم اجتماعی قوم و...) در فرهنگ برتر حل شده و در نهایت از بین می‌رود.

زنان در قضیه‌ی جهانی‌شدن غربی؛ ابزاری اقتصادی تصور می­شوند که روح مطهر آن­ها فراموش شده و از بین می­رود. بازاریابی و تبلیغات براساس شکل ویژه‌ی جسم او مطرح می‌شوند. توجه به زنان در تاریخ همواره دارای فراز و فرود‌های خاص بوده است. گاه توجه به فمینیسم اصالت داشته و گاه بازگشت به خانه مورد توجه قرار می‌گیرد.

اما از دید فرهنگ اسلام اصول ثابتی وجود دارد که با فراز و فرودهای تاریخی تغییر نمی‌یابد. گرچه به خاطر سیاست‌های حاکمان، توجه به زنان که نیمی‌از پیکره‌ی اجتماع را تشکیل می‌دهند مورد اغماض قرار گرفته است. 

تعلیم و تربیت زنان

اولین مرحله در بهبود وضعیت زنان توجه به آموزش وپرورش آن‌هاست. این مسأله روند جهانی داشته و حتی در عربستان سعودی مورد توجه قرار گرفته است. تداوم تحصیلات در این کشورها گرچه در رشته‌های خاص بوده است؛ اما باعث شده است که زنان قادر به تغییر موقعیت خود باشند.

در مراحل بعدی توجه پیشگامان اصلاح‌طلبی سیاسی چون قاسم امین، اخوان المسلمین و... به زنان باعث شده است که زنان یک وزنه‌ی مهم در مسایل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشند. فعالیت‌های «رزا لوکزامبورگ» و «کلارا زتکین» در کشورهای اروپایی به‌‎عنوان پیشگامان اصلاح‌طلبی «آمنه قطب» و «زینب» در مصر، طاهره دباغ و ... در ایران به‌عنوان فعالان سیاسی از این گونه‌اند.

البته در این میان قابل ذکر است عدم دخالت گرایش‌های قومی و قبیله‌ای موجب توجه به افکار خالص و عقاید ناب می‌گردد؛ اما بی‌توجهی به این مقوله نیز ایجاد نوعی بی‌اعتمادی می‌کند و توجه به آن بسیار ظریف و مهم است. دیدگاه‌های نوگرایانه به مسایل زنان که مبتنی بر نگرش‌های فقهی و اسلامی ‌باشد، موجب ایجاد تحول‌های فرهنگی در میان زنان مسلمان می‌شود. این دیدگاه‌ها در مسأله‌ی حجاب، آموزش، اشتغال و مشارکت‌های سیاسی حائز اهمیت خواهد بود.

ترویج حیا و عفت

ترویج قالب استفاده‌ی زنان از واگن‌های جداگانه در اتوبوس و مترو، ترویج معاینه‌ی زنان توسط زنان پزشک و پرستار و ... ترویج حیا و عفت است و می‌تواند مورد استفاده‌ی زنان جهان قرار گیرد. با تأکید بر این‌که زنان چندسالی است که در هند و ژاپن مورد استقبال کرده‌اند، می‌توان دریافت این قالب در جهت فطرت آسمانی و ایجاد آرمش در زنان بوده است. استفاده از تجربه‌های زنان ایرانی در این راستا می‌تواند به‌نوعی به تبادل فرهنگی منجر شود.

در واقع، این گزینه همان تبادل فرهنگی بین زنان است که منجر به تصحیح افکار و عقاید نادرست و استفاده‌ی صحیح از ظرفیت‌های وجودی زنان می‌شود. در «کنفرانس بیداری زنان کشورهای اسلامی» که در تهران برگزار شد، خانمی از مکزیک، تجربه‌ای در مورد معاینه‌ی زنان توسط پزشکان زن را در کشور خود مطرح کرد. این خانم از این تجربه‌ی سخت، به‌عنوان یکی از پیشرفت‌های اساسی زنان در شهری در مکزیک نام می‌برد. تبادل تجربه‌ها با زنان ایرانی می‌تواند موجب شود زنان مکزیکی بدون انجام آزمایش و خطا به نتایج قابل توجهی دست یابند.

برنامه‌های توانمندسازی زنان و تبادل فرهنگی

توانمندسازی یعنی رسیدن به سطحی از توسعه‌ی فردی که امکان انتخاب بر اساس خواسته‌ها باشد. اصولاً توانمندسازی زنان از دو طریق حذف عواملی که مانع فعالیت آنان می‌شود و افزایش توانایی و قابلیت آنان امکان‌پذیر می‌شود. اکثر برنامه‌های توانمند‌سازی بر پایه‌ی تألیف‌های فمینیست‌ها و با تأکید بر کشورهای جهان سوم شکل گرفته است.

این نظریه‌ها خواستار قدرت‌دادن به زنان و رفع نابرابری در جامعه، تأمین احتیاج‌های اولیه‌ی زنان، تقسیم کار در خانواده میان زن و مرد، امکان بهره‌برداری هر فرد از توانایی‌های خود و رفع تبعیض قانونی بین زن و مرد است. بهبود کیفیت زندگی، برخورداری از زندگی سالم و افزایش درآمد از شاخص‌های توانمندسازی است. جوامعی که بر توانمندسازی زنان تأکید دارند از نظر رشد اقتصادی، اشتغال، کاهش فقر و توزیع درآمد عملکرد بهتری دارند.

تبادل فرهنگی پس از مشروطه در ایران و سازمان‌های غیردولتی

سابقه‌ی سازمان‌های غیردولتی زنان در ایران نیز به اواخر دوره‌ی قاجاریه و انقلاب مشروطه باز می‌گردد. بحران‌های اجتماعی حاصل از تشتت سیاسی و جنگ جهانی اوّل مانند بیماری‌های اپیدمیک، قحطی و بی‌کاری باعث می‌شد تا زنان به‌صورت گروهی درصدد رفع مشکل‌ها برآیند و مؤسسه‌های خیریه را تأسیس کند.

از آن جمله می‌توان «مؤسسه‌ی خیریه‌ی ائمه f » و «انجمن خیریه‌ی بانوان ارامنه» اشاره کرد که حدود ۱۰۰سال پیش تأسیس شده‌اند. از جمله مشکل‌های دیگر آن زمان مسأله‌ی‌ آموزش و تأسیس مدارس دخترانه بود که زنان مجبور بودند جلسه‌های آموزش و تشکل‌ها را به‌صورت مخفیانه در منازل خود برگزار کنند. در دوران انقلاب مشروطه نیز زنان دارای تشکل مستقل سیاسی به نام «اتحادیه‌ی غیبی زنان» و یک تشکل اجتماعی به نام «انجمن مخدّرات وطن، انجمن نسوان ایران» بودند. هرچند نظام بسته و مردسالارانه‌ی دوره‌ی قاجاریه و عرف جامعه‌ی آن روزگار، زمینه‌ی پذیرش زنان در اجتماع را محدود می‌کرد؛ امّا در دوره‌ی احمدشاه دولت مجبور به تأسیس «اداره‌ی معارف نسوان» شد تا به امور آنان رسیـدگی کند.

این روند تا دوره رضاشاه ادامه داشت؛ ولی پیشرفت چشمگیری مشاهده نشد. پس از کودتای ۲۸ مرداد سازمان‌های دولتی و غیردولتی زنان به‌حالت تعطیل یا نیمه‌فعال درآمد تا این‌که در دهه‌ی ۴۰ «انجمن زنان ایران» تأسیس شد که به‌تدریج به «حزب زنان ایران» تغییر شکل داد؛ امّا با توجه به فضای کاملاً بسته‌ی سیاسی و کنترل شدید دولتی عملاً این حزب منحل گردید. فقط برخی انجمن‌های ادبی و خیریه‌ی غیردولتی مانند «جمعیت بانوان صلح‌جو»، «انجمن ملّی حمایت از زنان بی‌سرپرست» کم و بیش به کار خود ادامه می‌دادند. در اواخر دهه‌ی ۵۰ و با شدت‌گرفتن مبارزه‌های انقلابی، زنان نیز دوشادوش مردان در گردهمایی‌ها و تشکل‌های مخفی سیاسی و اجتماعی سهم درخور توجهی داشته و توانستند انقلاب شکوهمند اسلامی را به سرانجام برسانند .

پس از انقلاب اسلامی‌ و در دوران جنگ تحمیلی نیز زنان در قالب گروه‌های مردمی در عرصه‌های پشتیبانی و خدمات درمانی و بهداشتی نقش مؤثری را ایفا کردند. از بارزترین مشخصه‌های این فعالیت‌ها، خودجوش و داوطلبانه بودن‌شان بود. بعد از پایان جنگ تحمیلی در دوران سازندگی، بحث سازمان‌های غیردولتی به‌صورت جدّی مطرح گردید؛ زیرا احساس می‌شد که مردم باید نقش پررنگ‌تری را در فضای اجتماعی و سازندگی کشور ایفا کنند. از طرفی پس از جنگ تحمیلی ارتباطات بین‌المللی نیز رونق تازه‌ای یافت که خود باعث می‌شد تا در محافل جهانی بسترهای تازه‌ای برای تعامل دول و ملل فراهم گردد .

نقش سازمان‌های غیردولتی در تبادل فرهنگی

سازمان‌های غیردولتی یا سازمان‌های مردم‌نهاد موسوم به سمن‌ها هرچند ساختاری غیردولتی دارند؛ ولی نه‌تنها در سطح کشور و جهان شناخته شده‌اند، بلکه نقش بسیار مهمی‌در حوزه‌ی وظایف و فعالیت‌های خود دارند و واسطه و رابط میان افراد، مردم و جامعه ایفای نقش می‌کنند. این سازمان‌ها بعضاً به‌دلیل عدم وابستگی و مستقل‌بودن، نقش‌هایی فراتر از سازمان‌های دولتی دارند. ضمن آ‌ن‌که معمولاً و در صورت عملکرد صحیح و قانونی و در حیطه‌ی وظایف، بهتر مورد استقبال عموم قرار می‌گیرند.  

به‌طور کلی؛ وجود تشکل‌های غیردولتی و اشتقاق و گروه‌بندی‌هایی که در نتیجه‌ی آن در سطح جامعه اتفاق می‌افتد، به افراد مختلف، فارغ از نوع نگرش یا منزلت اجتماعی ایشان این فرصت را می‌دهد که متناسب با استعدادها و گرایش‌های ذهنی خود، حوزه‌ی فعالیت‌شان را انتخاب کرده و محیطی کارآمد و تأثیرگذار ایجاد کنند و بدین‌ترتیب، دایره‌ی نفوذ فردی‌شان را در یک فضای جمعی گسترش بخشند .

از آن‌جایی که همه‌ی افراد جامعه نمی‌توانند در سیستم‌های دولتی جذب شوند و این کار به‌طور عملی و منطقی میسر نیست، بنابراین در یک جامعه‌ی مردم‌سالار، اجتماعاتی شکل می‌گیرد که با ساختار سازمانی جهت تأمین اهداف خاصی به فعالیت می‌پردازد، این تشکیلات در قالب یک سازمان غیردولتی پتانسیل خاصی را ایجاد می‌کند که می‌تواند منشأ بسیاری از تحول‌های اثرگذار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد.

در کشورهای اروپایی این مؤلفه با تأکید بر تعداد نمایندگان زن در مجلس با تفکیک حزبی و نیز مشارکت زنان نماینده یا وزیر در فعالیت‌های غیر دولتی شکل گرفته است. به‌طوری که احزاب موظفند زنان عضو حزب را به عضویت انجمن‌های غیردولتی درآورده و فعالیت‌های این انجمن‌ها را جهت دهند. به شکلی که فعالیت انجمن در راستای اهداف حزب و دولت و بر پایه‌ی فعالیت فرهنگی زنان شکل می‌گیرد.

سیاست های اجرایی دولتی در ایران برای تبادل فرهنگی زنان

با توجه به لزوم ارتباطات فرهنگی و نیز گسترش آن، شورای انقلاب فرهنگی، گزینه‌های زیر را در بخش ارتباطات پیشنهاد کرده است: (مصوب پانصد و شانزدهمین جلسه‌ی مورخ 16/02/1382 شورای عالی انقلاب فرهنگی)

1- ایجاد و تقویت پایگاه اطلاعاتی متمرکز و به‌روز در مورد مسائل زنان برای مبادله‌ی داده های اطلاعاتی و تحقیقاتی در سطح بین الملل؛

2 ـ شناسایی عرصه ها، موارد و مناسبت های مربوط به زنان در جهان از طریق توسعه‌ی فعالیت نمایندگی های فرهنگی وسیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور؛

3 ـ به‌کارگیری و استفاده از نیروی زنان آگاه و متعهد در نمایندگی ها، پی گیری زمینه ها و مناسبت ها؛

4ـ شناسایی و پژوهش نقش زنان برجسته در حرکت‌های اسلامی، بیداری اسلامی و نهضت های آزادی‌بخش؛

5 ـ کسب اطلاعات پیرامون سمینارها، مراسم، کنفرانس ها و گردهمایی های بین المللی زنان درعرصه های مختلف؛

6ـ تدوین برنامه های مناسب برای بهبود روش ها و ایجاد شیوه های نوین و کارآمد فرهنگی در خصوص نحوه‌ی حضور و ارائه‌ی مواضع جمهوری اسلامی ایران و ارائه‌ی طرح های فرهنگی در سطح بین الملل؛

7ـ بررسی تحلیلی اسناد بین المللی مربوط به زنان و شرایط و نتایج همکاری های بین المللی در مسائل زنان؛

8ـ بررسی تطبیقی مقررات و حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان در کشورها و مقایسه‌ی آن با نظام حقوقی زن در اسلام و ایران؛

9ـ انجام پژوهش در مورد دیدگاه اسلام در مسائل زنان و همکاری پژوهشی بین کشورهای اسلامی در این زمینه به‌منظور شناسایی دیدگاه‌های مشترک کشورهای اسلامی در مسائل زنان.

البته دست‌یابی به موفقیت در زمینه‌های فوق مستلزم پشتیبانی فرهنگی است که برخی از مؤلفه‌های آن به شرح زیر توسط شورای انقلاب فرهنگی پیشنهاد شده است:

1ـ تهیه و تقویت انتشارات بین المللی در مورد زنان در داخل و خارج و انعکاس مستمر گزارش ازفعالیت های زنان مسلمان در ابعاد مختلف؛

2 ـ اطلاع رسانی و برگزاری دوره های آموزشی ـ فرهنگی برای خانواده های رایزن های فرهنگی، سفرا و زنان مسلمان ایرانی درخارج از کشور؛

3ـ تهیه و تدوین گزارش ها و اطلاعات لازم پیرامون اجلاس های بین المللی؛

4ـ ترجمه‌ی اسناد بین المللی زنان و مرتبط با زنان برای اطلاع رسانی در داخل کشور.

لازم به ذکر است دست‌یابی به مدل ویژه و خاص برای معرفی زنان مسلمان ایرانی به جهانیان و تبادل فرهنگی ارزش‌های اسلامی، مستلزم هماهنگی وزارت امورخارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر امور زنان و خانواده‌ی نهاد ریاست جمهوری، شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، شورای مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی قم و... خواهد بود.