جاسوس سه‌بُعدی

نویسنده


خاله سارای من صدساله است و اسمش در گینس سریع‌ترین دونده‌ی ماراتن آپدیتی ثبت شده است. خاله سارا، آن‌قدر آپدیت است که دندان‌هایش را که چندین بار ایمپلنت کرده بود، این بار داده آلیاژ کردند تا حتی اگر آب می‌نوشد، یک‌وقت خدایی ناکرده به آن نچسبد. من وقتی می‌خواهم فردا را همین امروز ببینم، به سراغ خاله سارا می‌روم؛ چراکه او مثل پیش‌گوهایی که با رمل و اسطرلاب آینده را می‌خوانند، با یک نیم‌نگاه به کف دستت، همه چیز را بیرون می‌ریزد؛ یا نه، مثل این‌که ورژن آپدیت‌ترش هم آمده‌ است که با یک درگ چشم به یک عکس، حتی کم‌مانده تا لحظات بعد از مُردنت را هم شرح دهد! الآن هم که دیگر اینترنت پر از عکس هست و عکس‌ها هم پر است از کف دست و اثر شست!

اکنون در این ماراتن آپدیتی، خاله سارای ما، با کلی خواهش و تمنا، قبول کرده که راه را به خواهران ما نشان دهد. البته آن دسته از خواهران عزیز که خسته‌شدنی، دِپ‌زدنی و آپ‌شدنی، می‌روند سراغ نِت، بعد گپ و چَت با کمی پیش و پس می‌شوند مَت و بعضی‌هاشان هم پَت و بعدش می‌خورند چَک و می‌افتند در تگ. خلاصه، خاله سارای ما گفته به آن دسته از دُخی‌هایی که فکر می‌کردند این اتاق فوروم مثل اتاق فوروم‌هایی هست که مانتو و شلوار تست می‌زدند و این‌دفعه می‌توانند شوهری یک سروگردن بزرگ‌تر از قدوقواره‌ی خودشان، ابروکمان، قددراز، موهای پیتاژ، ویلای تو ماه، ماشین زوندا، واه، واه و واه! یا نه حداقل شوهری مثل خودشان پیدا کنند، هشدار بدهیم. هشدار بدهیم تا حکایت زندگی‌شان مثل ساناز نشود که دو سال پیش دماغش را که مثل خرمالو بود، عمل کرد، شد هلو؛ امسال عمل کرده، شده گیلاس؛ حالا خودش با ذوق هنری‌اش، گیلاس را در فتوشاپ، آلبالو کرده و بعد آن را در عکس پروفایلش قرار داده است. عکس هنوز آپدیت‌نشده، یک‌مرتبه می‌بینی صد تا پیغام برایش آمده و همه هم بدون استثنا، عاشق و دیوانه و به جان خودشان فقط در پی ازدواج! گاز بده بردار پاتو از رو کلاج/ بزن بریم تو مبحث ازدواج (سعید سلیمان‌پور)

گاز نده، خفه شدیم! خبری از ازدواج نیست با همین گازدادن‌ها جلو رفتی و فکر کردی هرچه بیش‌تر گاز بدهی و تِق‌وتِق، مرتب بِچَتی، زودتر به آشیانه خوش‌بختی می‌رسی. خُب احتمال می‌دادی از بین این صدتا، فقط یک نفرشان دزد باشد. همه که بچه‌مثبت نیستند. عکس را آپلود کردی و شروع... خُب آقادزده تا قیافه را دید با خودش گفت: حداقل صدمیلیون خرج دماغ تو شده است.

بگذریم، آقادزده که جدیداً پیر شده و نمی‌تواند از دیوارها بالا برود، با عکس یک جوان 24ساله، کت شلواری، کراواتی، مهندس، دکتر، گاهی دیده‌شده آن‌هایی که سنسورهای خالی‌بندی‌شان عقاب‌آسا می‌پرد خود را جناب پروفسور هم جامی‌زنند و کسی هم نمی‌داند که این شاهینِ عاشق نیست که عقاب است. عقابی که مدتی در موساد، کا. گ. ب و CIA به‌عنوان جاسوس، کار می‌کرده و الآن دیگر به علت فرسودگی و متروکی، کسی استخدامش نمی‌کند و این پیر فرسوده، آمده است تا  تینیجرهای بدبخت را سنگ‌قلاب کند یا بهتر است بگوییم که سِن جوجه‌ها از تینیجر شروع و تا جغد پیر هم ادامه دارد.

اگر زودتر از این پای صحبت‌های خاله سارا نشسته بودی، وقتی که مثل عروس دریایی غرق در آیکن‌های «love you i » شده بودی، می‌فهمیدی، این نهنگی بوده که در پی شکار آمده است! خلاصه آن‌قدر غرقِ لاو ترکاندن‌های رومئوی عزیزت بودی که کلمات را هر طور معنا می‌کردی، در اعماق ذهن همیشه روشن‌بین‌خودت، به ازدواج می‌رسیدی و لباس عروس و تور و بوق و بوق. آن‌قدر شیدای وجنات جناب رومئو شده بودی که حتی در رؤیاهایت هم نمی‌دیدی آن‌که دلت را به آیکن‌های قرمزش بسته‌ای، همان زنگ خطر عمرت است؛ زنگ خطری که روزی نه‌چندان دور، با چمدان جاسوسی‌اش، از پنجره‌های باز رایانه‌ات بگذرد و بدون این‌که با تو دعوایی کرده باشد، تمام اطلاعات صفر و یکی تو را که اگر از آن سوی خط به آن بنگریم، تو را در دوئلینگ صفر و ازدواج، محاصره و او را با تصاویر چندبُعدی تو با یک‌های برنده، در حافظه‌ی رایانه‌اش ذخیره کرد.

همان جاسوس سه‌بُعدی زرنگ که پس از اجرای نرم‌افزار قفل‌شکن برای دلت، این بار پشت درهای باز و بدون قفل رایانه‌ات کمین کرده بود و برای تویِ قناری، عروس دریایی، جلبک یا نه بهتر است بگوییم صفرکیلومتر، یک پوشه پر از عکس‌های چندبُعدی و یک نرم‌افزار چندبُعدی برای دیدن خودقلابی‌اش می‌فرستد و سرکار خانم هم با ذوقی که حتی از چشمان مانیتورت هم بیرون می‌زند، آن را بدون هیچ‌گونه درنگی، دانلود می‌کنی و در قلاب می‌افتی.

از آپلود تا دانلود مدت زمانی بیش نیست/ دل‌خوش به ازدواج مشو، جاسوس بدون نیش نیست!

دانلود همانا، سرقت تمام عکس‌هایت، چه قبل از عمل و چه بعد از عمل هم همانا.

ای چشم تو کور! فایروالت کجاست؟/ یا نه اصلاً آپدیت ویندوزت کِیاست؟

برو خدایت را شکر کن، که این جاسوس جد در جد، دزدزاده بوده و فقط به دنبال پول؛ وگرنه به جای این‌که تو را به دادن پول تهدید کند، الآن تمام عکس‌های خانوادگی‌ات در پیش‌خوان سایت‌ها به حراج رفته بود.

خدایا شاکرم! من چه خطا رفتم/ به دنبال شوهر تا مرز بلا رفتم

آره، باید هم خدا را شاکر باشی؛ چون اگر خاله سارای من نبود و بهت نگفته بود، تو اصلاً نمی‌دونستی باید چه‌کار کنی، از کجا می‌دونستی که فوراً باید به پلیس فتا گزارش کنی.

خدایا! حفظ کن هرچه فتاست/ آن پلیس که سینه‌سپر بلاست

اگر قبل از این موضوع، یک‌بار پیش خاله سارا آمده بودی و عینک او را به چشمت می‌زدی، الآن جای نیشت، این‌قدر درد نمی‌کرد. فهمیده بودی که نباید هر فایلی که از هر کسی آمد، بگیری و... . خاله سارا فقط پیرزن نیستش که، خودش یک پارچه مهندس کامپیوتر است؛ البته پارچه‌ی چینی نه‌ ها! پارچه‌ی پارچک‌آبادی که با الماس رویش کار شده است. مادلین آلبرایت، یکی از شاگردهای خاله‌ی ماست! راستی حرف‌های سیاسی غدغن! تازه این‌که خوب است؛ بیل گیتس وقتی که می‌خواست ویندوز را طراحی کند، طرح پنجره‌هایش را از روی طرح سیاه‌قلم نقاشی‌های خاله سارای ما برداشته است. نیست که خاله سارای ما به پنجره علاقه دارد و کلی پنجره‌های مدل به مدل در میدان حسین‌آباد، همان میدان کهنه‌ی خودمان ساخته است.

راستی، یادمان رفت نصیحت‌های خاله سارا را به شما هم بگوییم: در این عصر که عصر ارتقاست، دزدها و جاسوس‌ها هم ارتقا یافته‌اند. دیگر با روش‌های قدیمی دزدی و جاسوسی نمی‌کنند. در این هنگامه‌ی ارتقا، ما باید با یک‌سری از نرم‌افزارهای مزاحم به نام «Spyware » دوئل کنیم. این نرم‌افزارها که همواره با چشمان ناپاک‌شان زیرچشمی کامپیوتر شما را زیر نظر می‌گیرند، با کلیک روی یک لینک، دانلود فایل و... به سیستم منتقل و بعد هم به صورت مخفیانه و خودکار اجرا می‌شوند. این نرم‌افزارها وظایف زیادی دارند و از سرقت رمز کارت‌های اعتباری، ایمیل و پهنای‌باند اینترنت بگیر، تا تفتیش «سنگین‌هارد» و جاروبرقی اطلاعات شخصی (از جمله: عکس، تحقیقات و...) و پایین آوردن سرعت سیستم؛ حالا تازه بعضی‌هاشان هم که دفتر تبلیغاتی در کامپیوتر شما به راه می‌اندازند و مدام کالای شرکت موردنظرشان را تبلیغ می‌کنند یا به صورت زیرپوستی، مثل تاریخچه‌ی مرورگرهای رایانه‌ی‌تان آمار می‌گیرند تا ببینند شما «به کجا چنین شتابان» می‌روی و از کجا چنین نالان می‌آیی؟

اگر بعضی وقت‌ها دیدید که مرتب یک منوی بازشوی تبلیغاتی نمایش داده می‌شود، یا بدون این‌که نام سایتی را در نوار آدرس تایپ کنید، باز می‌شود یا سرعت سیستم‌تان پایین آمده و یا یک نوار ابزار جدید در مرورگرتان نصب شده، شک نکنید که یک جاسوس در پس‌زمینه دارد به صورت کاملاً حسی ایفای نقش می‌کند. عمل‌کرد «Spyware‌«ها خیلی گسترده است؛ اما این موردی که دُخی عزیز ما با آن دست‌وپنجه نرم کرد این بود که:

جاسوس سه‌بُعدی، در دایره‌ی گپ، با ارسال فایلی برای دخترک و پنهان کردن نرم‌افزار مزاحم «Spy »، آن هم از نوع «Bot » و «rootkit » به‌طور دزدکی تمام رایانه‌ی دُخی ما را از راه دور کنترل‌کرده و به فایل‌های‌ هارد او دسترسی پیدا کرده بود و خلاصه عکس‌های شخصی او را کپی‌زده و تقاضای دریافت پول کرده بود تا عکس‌ها را در سایت‌ها پخش نکند که بعد از شکایت از جاسوس، پلیس فتا با ردیابی ip ، آدرس او را پیدا و دستگیرش کرد؛ اما یادتان باشد جاسوس سه‌بُعدی‌های دیگری در کمین‌اند. برای جلوگیری از تشریف‌فرمایی و مقابله با آن‌ها، بهتر است نکاتی که می‌گویم را گوشواره کنید: حتماً ویندوز خودتان را به‌روز و از مرورگرهای قوی و به‌روز مانند «Google Chrome » استفاده کنید. حتماً برای سیستم‌تان یک فایروال و نرم‌افزار ضدجاسوسی نصب کنید تا معلوم شود، که می‌رود و که می‌آید؛ رایانه‌ی‌تان بی‌صاحب نیست! الکی که نیست سیستم را به امان خدا رها کنید. نرم‌افزارهای ضدجاسوسی «Anti Spyware Comodo » و فایروال «ZoneAlarm » گزینه‌های خوبی هستند. فایل‌های نصب برنامه و ضمیمه‌هایی را دانلود کنید که یا از سایت‌های موثق، یا اشخاص موردعتماد گرفته‌اید؛ چراکه خطرناک‌ترین نرم‌افزارهای جاسوسی یا با اجرای فایل و یا دانلود ضمیمه در سیستم شروع به کار می‌کنند. خلاصه در کندوی زنبور عسل کلیک نکنید. همیشه تصور کنید که یک جاسوس، فالگوش پشت در رایانه‌ی‌تان ایستاده و وقتی از روی فرش قرمز چشمان شما رد می‌شود، نزولerror ‌ای در کار نیست. پیچ گوشواره‌ات را محکم کن!