اشاره
تحریم، سختکردن زیستن برای جمعیتی از انسانهاست. اقدامی برای محو تدریجی مقاومت، اعصاب و قدرت سیاسی، فیزیکی و بهداشتی انبوه جمعیتی ضعیف و شکننده که باید منعطف گردند، و نتوانند شکل بگیرند و اطاعت را جدای از تسخیر نظامی درک و تجربه کنند. تحریم بهسرعت اعلام میدارد که اینک هر شخصی شهروند جهان است و قدرت، حصاری محدود به موطن افراد و قدرت ملی صرف نیست و جهان میتواند مستقیم هر کسی را تحتتأثیر خود قرار دهد. تحریم، جنگ هر روز سرمایهی جهانی با اقلیتهای زیستن است. تحریمها بهجای دولتها و بیش از آنها، مردم را در تنگنا و سختی قرار میدهند و زندگی، معیشت، سلامت جسمی و بهداشت روانی آحاد جامعه را به خطر میاندازند.
آثار تحریم بر محیط زیست
موضوعی که کمتر به آن توجه میشود، آثار تحریم بر چگونگی حفظ محیط زیست در بُعد داخلی و در مقیاس جهانی است. شکی نیست که ایران که یک کشور عضو سازمان ملل متحد است، تمامی کنوانسیونها و پروتکلهای زیستمحیطی منطقهای و بینالمللی مرتبط را پذیرفته و آنها را به تصویب رسانده است. این مهم، نقش درخور توجهی در حفاظت از محیط زیست جهانی را برعهدهی این کشور گذاشته است. از طرفی ایران از زمان تصویب تحریمهای سخت اقتصادی آمریکا، پیشبینیهای لازم را در بودجههای خود برای مقابله با اثرهای سوء ناشی از تحریمها بهعمل آورده است. تحریم حتی روی طرحهای مستقیم و غیرمستقیم زیستمحیطی از پیش برنامهریزی شده اثر میگذارد.
با اعمال و ادامهی تحریم، کاهش دقت در اجرای برنامههای حفاظت زیستمحیطی دور از انتظار نیست، هرچند واضح است که ایران بهعنوان یک کشور در حال توسعه در منطقهی جغرافیایی خشک و نیمهخشک وضعیت خاص زیستمحیطی دارد و در گذشته و حال با موضوعهایی چون خشکسالی و کمآبی، خشکشدن تالابها، و آلودگی شدید هوا در شهرهای بزرگ و پدیدههای نوظهوری مانند گردوغبار روبهرو بوده که کنترل و رفع چنین معضلهایی نیازمند منابع مالی و کمکهای علمی و فنی است.
از طرفی در بُعد اجتماعی، با توجه به ارتباط مستقیم تحریم اقتصادی و گسترش ناخواستهی فقر، ادامهی اجرای تحریمهای سخت اقتصادی، باعث کاهش قدرت خرید و ضعف اقتصادی شهرنشینان میشود که سهم عظیمی در نابودی محیط زیست دارند؛ زیرا آنها برای تأمین نیازهای اولیه، ناخواسته مجبور به بهرهبرداری نادرست از منابع روبهکاهش محیط زیست و تخریب آن برای تأمین معاش خود میشوند. این موضوع براساس نگاه صاحبنظران علاوه بر تخریب محیط زیست و از بینرفتن تنوع زیستی، گسترش فقر را بهدنبال خواهد داشت. در نتیجه، خودبهخود شعارها و برنامههای سازمان ملل نظیر توسعهی پایدار، دستور کار ۲۱، فقرزدایی و ... که مورد وثوق همهی کشورهای جهان است، زیر سؤال خواهد رفت.
آثار سوء تحریمها، مشخصاً بر اقتصاد و محیط زیست ایران و در بخشهایی همچون هوا، آب، زمین، صنعت و نفت کاملاً مشهود است. با توجه به منع دسترسی به فناوریهای پیشرفتهی خاص، تولید سوختهایی با استاندارد روز (مانند یوروها) در صنعت نفت، کیفیت هوای شهرهای بزرگ کشور همچون تهران و دیگر کلانشهرها طی چهار سال گذشته به افول رفته و در نتیجه، سلامت بیش از 35 میلیون نفر از شهروندان ایرانی به خطر افتاده است . محدودیتهای تجاری در تأمین تجهیزات و تکنولوژیها برای مدیریت پسماند، باعث رهاسازی پسماندهای خطرناک و شیمیایی در منطقه شده و تأخیری حداقل 4-3 ساله را در اجرای برنامههای کلان کشور را رقم زده است.
تحریمها همچنین همکاریهای منطقهای و بینالمللی را در مقابله با پدیدهی گردوغبار را شدیداً متأثر کرده و آثار سوء جدی بر وضعیت محیط زیست کشورهای منطقه علاوه بر غرب، مرکز و بخشهای جنوبی ایران وارد کرده است و سلامت و زندگی روزانهی میلیونها نفر را از شهروندان معمولی ایرانی و کشورهای همسایه تحتتأثیر قرار داده است. در واقع، این تحریمها عملاً توانایی کشورهای منطقه برای بهرهگیری از ساز و کارهای ساختاری و توانمندی توافقهای منطقهای و بینالمللی در مقابله و کنترل پدیدهی نوظهور و پرچالش گرد و غبار را محدود ساخته است. کاهش درآمد سرانهی ایرانیان یکی از مهمترین اثرهای تحریمهاست و نباید فراموش کنیم ما در سرزمینی زندگی میکنیم که 89.7 درصد از آن روی کمربند خشک جهان قرار دارد و یکی از آسیبپذیرترین و شکنندهترین سرزمینهای جهان است. بهعلاوه، میزان بارندگی در ایران یکسوم میانگین جهانی و میزان تبخیر آن در حدود 25 تا 35 درصد بیشتر از میانگین جهانی است و این مسئله شرایط محافظت را از محیط زیست دشوارتر میکند.
بهعلاوه، شرایط حداقل رفاه در کشور، عاملی برای وابستگی معیشتی به سرزمین است و وابستگی معیشتی به سرزمین، در نهایت بدهکاری اکولوژیک را در کشور افزایش میدهد. آنچه مشخص است، اثرهای تحریمها بهتدریج بنیانهای زیستمحیطی را در کشورمان به تاراج میبرد.
زنان، بزرگترین قربانیان تحریم
زنان ایرانی، جزو پیشگامان جامعه در عرصهی تلاشهای مدنی هستند. زندگی اجتماعی زنان بهعنوان شهروندان داخلی و جهانی در هم تنیده شده است. بنابراین، از آنجا که تعاملها و تصمیمهای بازیگران عرصههای سیاست در تحولهای سیاسی زندگی شهروندان چه در جوامع داخلی و چه در عرصههای بینالمللی اثرگذار است، زنان نیز از این تصمیمسازیها متأثر خواهند شد.
تحریمها به مثابهی جنگ خاموش هستند و زنان، قربانیان بزرگ این جنگ خاموش هستند؛ چراکه همواره در صف دوم حملهها قرار دارند و در شرایطی که مردها از موضع قدرت با دشمنان فرضی یا واقعی خود میجنگند، آنها در خانههای خودشان مورد تعرض قرار میگیرند. این تعرضها گاهی از ناحیهی قدرت است و گاهی از ناحیهی فقر. باید بدانیم که منظور از خانه، فقط یک فضای فیزیکی نیست؛ بلکه محیط امنی است که زنان باید در آن ببالند و زندگی کنند و فضایی امن برای بالیدن نسل آینده ایجاد کنند.
وقتی روابط جهان با یک منطقه تیره میشود تنها به این دلیل که تعاملهای احترامآمیز، تقابلهای قدرتمدارانه میشود، قطعاً باید انتظار داشته باشیم که خانه بیپناهترین و ناامنترین مکان برای زنان و کودکان باشد. امروزه در سراسر جهان 70 درصد فقرا را زنان تشکیل میدهند. در ایران هم آمارها تفاوت چندانی با آمارهای جهانی ندارند. در سال 1384 نرخ بیکاری زنان در ایران 32 درصد بود و امروز براساس آمار ارائهشده، به 45 درصد رسیده است.
اثرهای تحریم بر زنان در بخش محیط زیست
- ارسال پارازیتهای ماهواره و اثر بر سلامت زنان، بهویژه زنان باردار؛
- آثار فزایندهی آلودگی صوتی چه از نظر جسمی (افزایش فشار خون، و ...) و چه از نظر روانی (افسردگی، پرخاشگری و ...) بر زنان که پیآمد آن درگیرشدن سایر اعضای خانواده است؛
- عدم کنترل منبع آلودگی صوتی، یکی از مواردی است که زنان آن را بیشتر احساس میکنند و این عدم امکان کنترل و ناتوانی در از بین بردن منبع آن، آثار آلودگی صوتی را بیشتر میکند؛
- تشدید آلودگی هوای صنایع از جمله نیروگاهها بهدلیل عدم دسترسی به تکنولوژیهای کنترلی مناسب و سوخت با کیفیت مطلوب و تأثیر این آلودگی بر ساکنین مجاور این صنایع بالاخص زنان باردار؛
- شیوع بیماریهای ریوی و سایر امراض مرتبط با آلودگی هوا در کودکانی که محل سکونت یا مدارس آنها در مجاورت این صنایع هستند خود بهنوعی باعث دغدغهی ذهنی والدین آنها بهخصوص مادران میشود؛
- نظافت مکرر وسایل منزل و شستوشوی بیشتر البسه بهدلیل نشست ذرهها و دودهی حاصل از صنایع در منازل مجاور که باعث اتلاف وقت و انرژی زنان در صرف هزینهی بیشتر میشود؛
- پایینآمدن سطح کیفیت زندگی و تأثیر مستقیم آن بر زنان.
سخن آخر
تنها راه شکستن تحریم، محو مکانیسمهای کشتار سازمانیافتهی ملی و بینالمللی توسط پیوندهای ملی و بینالمللی محرومان است. تحریم نباید بهطور مشخص زندگی میلیونها نفر از شهروندان را در این کشور هدف بگیرد که هیچ ارتباطی به این مقوله ندارند. نقض حقوق بشر از هیچ جهتی قابل پذیرش نیست و این به یک اصل در دنیا تبدیل شده است. همهی افراد میتوانند به کمپین جهانی ضدتحریم بپیوندند و از حقوق اولیهی مردم خودمان دفاع کنند.
منبع: doe.ir