این‌جا چراغی روشن است

نویسنده


گزارشی از ورزش بانوان در استان قم

در میان افتخارآفرینان این سرزمین، بانوان ورزشکاری نیز هستند که با وجود تمام محرومیت‌ها و تبعیض‌ها، به یک دل‌خوشی‌ وارد زمین مبارزه می‌شوند؛ آن هم بالابردن پرچم ایران در خارج از کشور است. در این میان، به سراغ چندتن از زنان ورزشکار استان قم که در مسابقات جهانی درخشیده‌اند، رفتیم تا پای درددل‌شان بنشینیم.

ابتدا به سراغ «سیده‌لیلا عنبری»، رئیس گروه هماهنگی امور بانوان اداره‌ی کل ورزش و جوانان استان قم می‌رویم. او فعالیت خود را از سال 76 در اداره‌ی تربیت بدنی استان شروع کرده است.

* خانم عنبری! با توجه به سمتی که دارید، عهده‌دار چه کارهایی هستید؟

تمام حوزه‌ی ورزش بانوان در استان زیر نظر ماست؛ نظارت بر عمل‌کرد هیئت‌های ورزشی، باشگاه‌ها و برگزاری مسابقات، اعزام به مسابقات کشوری و بررسی عمل‌کرد مالی هیئت‌ها. تمام کارهایی که در قسمت ورزش آقایان انجام می‌شود، باید در امور بانوان نیز در سه محور همگانی، قهرمانی و عمومی اجرا شود.

* آماری از ورزشکاران زن در قم دارید؟

ورزش زنان رشد خیلی خوبی داشته است. آمار زنان، بیمه‌ی ورزشی بیش از ده هزار نفر است. این‌ها کسانی هستند که سازمان‌یافته ورزش می‌کنند و بیمه‌ی ورزشی دارند. غیر از این، آمار همگانی، یعنی کسانی که بیمه نشده‌اند، ممکن است به بیش از پانزده‌هزار نفر برسند. رشته‌های استقبالی ما توسط جوانان، رشته‌های توپی و رزمی‌اند. در سنین بالاتر ایروبیک و آمادگی جسمانی از نظر آمار بیمه، بیش‌ترین استقبال را دارند.

* چه مدال‌ها و افتخارهایی طی سال گذشته توسط بانوان قمی کسب شده است؟

در حال حاضر تیم ماهان‌تندیس در لیگ برتر فوتبال کشور است. تیم هندبال نیز در مسابقات کشوری اول شد. بیش از 65 مدال کشوری و سه مدال جهانی در رشته‌های رزمی و بیماری‌های خاص داشتیم. شاگرد یکی از مربیان‌مان نیز مدال طلای پارالمپیک را در رشته‌ی تیروکمان کسب کرد.

* تسهیلات و حمایت‌هایی که از جانب شما از مدال‌آوران شده، چه بوده‌اند؟

سال گذشته از افتخارآفرینان مسابقات برون‌مرزی با حضور آقای استاندار و مسئولان شهر تجلیل شد. همه در جریان‌اند که در سال‌های اخیر دچار محدودیت‌های مالی بوده‌ایم و متأسفانه سه سال است که نتوانسته‌ایم از مدال‌آوران مسابقات کشوری تجلیل کنیم!

گِله‌های زنان ورزشکار در مورد امور و اعتبارات مالی است؛ بالأخره انتظار دارند، این حق آن‌هاست. باید حمایت بشوند. امیدوارم قهرمانی‌های‌مان بیش‌تر از این‌ها شود و ورزشکاران هم به خواسته‌های‌شان برسند!

* بخش بیماری‌های خاص شامل چه افراد و رشته‌هایی می‌شود؟

بیماران خاص به دو دسته‌ی پیوند اعضا و بیماری‌هایی مانند: هموفیلی، تالاسمی و دیابت تقسیم شده‌اند و رشته‌هایی مانند دوومیدانی، دارت، بدمینتون، شطرنج، پینگ‌پنگ و... را دنبال می‌کنند.

* حمایت‌کننده‌ی مالی ندارید؟

خیر! اسپانسر مالی بُعد تبلیغی برایش مهم است و می‌خواهد تصویر و بُرد داشته باشد؛ اما در ورزش بانوان تصویر نداریم.

* بهترین و بدترین اتفاق برای ورزش بانوان چه می‌تواند باشد؟

ان‌شاءالله که اتفاق بد نداریم؛ اما بهترین اتفاق این است که یک مجموعه‌ی ورزشی خصوصی و چندمنظوره برای بانوان داشته باشیم. متأسفانه قهرمان‌های ما جای دویدن ندارند!

«آمنه رسولی»، سرمربی تیم فوتبال ماهان‌تندیس قم، 32 سال دارد و از 24سالگی فوتبال را شروع کرده است. وی در مورد روی‌آوردنش به ورزش می‌گوید: «البته علاقه‌ی خانوادگی هم سهیم است؛ چون پدر و عمویم فوتبالی‌اند. پدرم در تیم هنگ قدیم بازی می‌کرد. عمویم نیز داور و مربی تیم هنگ بود.»

* خانم رسولی! بیش‌تر چه گروه سنی‌ای سراغ این رشته‌ی ورزشی می‌آیند؟

بچه‌های بومی‌ای که شرکت می‌کنند، اکثراً از ده ـ یازده سال به بالا هستند؛ البته بهتر است بچه‌ها از هشت‌سالگی این ورزش را شروع کنند. استقبال خوب و استعداد بچه‌های قم هم زیاد است؛ اما هیچ‌کس به آنان بها نمی‌دهد. هرچند سعی ما این است از بازیکنان بومی استفاده کنیم، متأسفانه گاهی اوقات همکاری نمی‌کنند و ما مجبوریم بازیکن غیربومی بیاوریم! مسلم است اگر بازیکن بومی بگیریم، هم ارزشش بالاتر است و هم غیرتی‌تر بازی می‌کنند.

* از امکاناتی که دارید راضی هستید؟

خیر! با این‌که حجاب کامل داریم، یک جای اختصاصی برای تمرین نداریم و من مدام باید استرس نداشتن و هماهنگ‌نبودن زمین چمن را داشته باشم.

* تاکنون چه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اید؟

لیگ دسته دو که بودیم نائب قهرمان شدیم؛ سپس به لیگ دسته یک صعود کردیم و امسال به لیگ برتر رسیدیم. کشور هلند نیز برای تورنومنت هشت‌جانبه از ما دعوت کرده، که هفت تیم اروپایی‌اند و از ایران هم تیم ما را خواسته‌اند؛ اما فکر نمی‌کنم با این مشکلاتی که داریم بتوانیم شرکت کنیم.

* خاطره‌ای در ذهن‌تان مانده است؟

بازی اول‌مان بود و من خیلی استرس داشتم. به بچه‌ها خیلی روحیه داده بودم؛ اما تیم ما اولین گل را خورد. من داد زدم همین، باید شما این گل را می‌خوردید، بعد گل می‌زدید. دقیقاً بعد از این‌که یک گل خوردیم، هشت گل زدیم و بازی را 1 ـ 8 بردیم. روز خیلی خوبی برایم بود؛ چون شادی‌ای که آن روز در چهره‌ی مدیرعامل‌مان که یک آدم غیرورزشی و ورزش‌دوست است دیدم، شادی‌ام را صدبرابر کرد؛ برای من یک برد خیلی شیرین بود.

* از مسئولان چه انتظاراتی دارید؟

مسئولان نگویند چون اسپانسر دارند، ما نباید کاری داشته باشیم. یک بودجه‌ای برای تیم من که تیم لیگ برتر است اختصاص بدهند. حرف از چمن اختصاصی نمی‌زنم؛ اما فقط تیم من نیست، مسابقات راگبی، بیس‌بال و سافت‌بال هم هستند که به چمن نیاز دارند.

از نظر خانم «رسولی» تحصیلات مرتبط با ورزش، تأثیری در ورزش ندارد و بیش‌تر به علاقه‌ی شخص بستگی دارد؛ اما خانم «ثریا پارس‌لاری» که قهرمان بدمینتون، پرتاب نیزه و عضو تیم‌ ملی پیوند اعضا و صاحب شش مدال جهانی ا‌ست، نظر دیگری دارد: «یک روز از من پرسیدند با توجه به مشکلات و موفقیت‌هایی که داشتی، از بیست به خودت چه نمره‌ای می‌دهی؟ من به خودم پانزده دادم. پرسیدند: «چرا؟» گفتم: «به این دلیل که تحصیلات دانشگاهی ندارم.»

* چرا تحصیلات‌تان را تکمیل نکردید؟

عاشق درس‌خواندن بودم؛ اما وقتی برای کلیه‌هایم مشکل پیش آمد، واقعاً درس‌خواندن برایم سخت بود. حدوداً دبیرستان بودم که این اتفاق برایم افتاد. الآن هم سهمیه‌ی دانشگاهی دارم؛ اما در این زمینه تنبلم. ان‌شاءالله در آینده برای رفتن به دانشگاه برنامه‌ریزی می‌کنم.

* خانم پارس‌لاری! چه‌طور وارد حیطه‌ی ورزش شدید؟

سال 75 با چندتن از بچه‌های دبیرستان تصمیم گرفتیم در رشته‌ی بسکتبال نام‌نویسی کنیم. از بین آن‌ها، فقط من ثبت‌نام کردم و ورزش را ادامه دادم. یک سال بعد به عضویت تیم استان درآمدم. در همان یک سال، کار مربی‌گری را هم شروع کردم. بعد از آن هم، کلاس‌های داوری. سال 81 سرپرست تیم جوانان تبریز شدم. متأسفانه آن‌جا خیلی استرس داشتم و حالم بد شد! بعد از برگشت، متوجه شدم که بیش از هشتاد درصد کلیه‌هایم از کار افتاده است؛ به گفته‌ی پزشکان از قبل نارسایی داشتم، فعالیتم بیش از اندازه بود و باعث شده بود به کلیه‌هایم فشار بیاید. سه‌سال‌ونیم کلیه نداشتم و دیالیز می‌شدم. بعد از پیوند، دو سال ورزش را کنار گذاشتم. هرچند طی این مدت کسی حالی از من نپرسید، خدا را شکر دوباره برگشتم و به لطف خدا توانستم موفق باشم!

* طی این مدت چه آسیب‌هایی دیده‌اید؟

در مسابقه‌های استرالیا رشته‌ی اصلی‌ام بدمینتون بود که رباط و مینیسک پایم پارگی درجه دو پیدا کرد. هزینه‌ی فیزیوتراپی را آن‌قدر پی‌گیری کردم تا کم‌تر از یک‌سومش را به من که ورزشکار حرفه‌ای بودم پرداختند؛ در صورتی که گفته بودند کل هزینه بر عهده‌ی هیئت پزشکی ـ ورزشی استان است. در سوئد هم در حین تمرینات بدن‌سازی از ناحیه‌ی قفسه‌ی سینه آسیب دیدم.

* برای مسابقات جهانی سوئد چه تمریناتی داشتید؟

چندین ماه قبل در اردو تمرینات فشرده‌ای انجام می‌دادم؛ هفته‌ای چهار الی پنج جلسه، شاید هم بیش‌تر! درون یک پارک تمرین پرتاب وزنه می‌کردم؛ رشته‌ای که با آن هیچ آشنایی‌ای نداشتم. فقط رئیس هیئت دوومیدانی در یک جلسه‌ی نیم‌ساعته به من تکنیک یاد دادند. اگر یک فیلم یا برنامه‌ی دوومیدانی بود، نگاه می‌کردم. کم‌کم ضمن تمرین، یاد گرفتم چه‌طور پرتاب کنم و در مسابقات کشوری سال 89 اول شدم و سال 2011 در سوئد توانستم در بدمینتون انفرادی و دوبل مدال برنز و در پرتاب وزنه مدال نقره را کسب کنم.

* آفریقای جنوبی چه‌طور؟

پرتاب وزنه را در زمین خاکی یک پارک تمرین می‌کردم؛ به‌همین دلیل در آفریقای جنوبی برای این‌که خطا نکنم، به ناچار سی سانتی‌متر عقب‌تر از قطاع قرار می‌گرفتم. حریفم با پنج سانت اختلاف، مقام سومی را از من گرفت. اگر یک مربی کاربلد کنار من بود و با من تمرین می‌کرد، حداقل سوم شده بودم. به یک مربی نیاز داشتم که تا لحظه‌ی آخر کنارم بماند و به ریزه‌کاری‌های کارم اهمیت بدهد و اشتباهات کارم را به من گوش‌زد کند.

* هدف شما در ورزش؟

گاهی نیاز دارم چهار جلسه در هفته تمرین کنم؛ اما جایی برای تمرین ندارم. به دلیل همین بی‌مهری‌ها، با خودم قرار گذاشتم که تمام وقتم را برای مسابقات 2015 بگذارم. اگر به امید خدا و اهل‌بیت مدال طلا بگیرم و غیرت داشته باشم، ورزش قهرمانی را کنار می‌گذارم! شاید بعدها یک مربی موفق بشوم؛ اما اگر از من حمایت کردند، تلاشم را چندبرابر می‌کنم.

* انتظارات شما از مسئولان؟

من از مراجع می‌خواهم که به ورزش بانوان اهمیت بدهند. ما در مسابقات با حجاب کامل هستیم؛ اما نمی‌توانیم یک عکس یا فیلم داشته باشیم تا در کشور خودمان نشان بدهیم. از مسئولان می‌خواهم بانوان ورزشکار را پنهان نکنند. همه‌ی ما علاقه داریم وقتی تلاش می‌کنیم و به موفقیتی می‌رسیم، دیده شویم. دوست داریم در سطح شهر معرفی شویم، نه فقط داخل محوطه‌ی تربیت بدنی. علاوه بر این امیدوارم مسئولان بودجه را بهانه نکنند! کسی که این سمت را قبول می‌کند، باید بجنگد تا ورزش را به یک جایی برساند. سالن‌ها خصوصی شده‌اند و ورزشکارها باید هزینه‌ی زیادی بپردازند و این برای بعضی از خانواده‌ها مقدور نیست.

* چه خاطره‌هایی در ذهن‌تان مانده است؟

در آفریقای جنوبی، موقع تمرین باید چهار مغز می‌خوردیم. هزینه‌ی‌مان نمی‌رسید چهار مغز بخریم. با ده‌هزار تومان اندازه‌ی یک مشت مغز می‌دادند. مربی می‌گفت چرا کم آورده‌اید؟ چرا بدن‌های‌تان ضعیف است؟ تغذیه‌های‌تان کجاست؟ چرا نمی‌آورید درون زمین بخورید؟ و ما بهانه می‌آوردیم.

زمان پرتاب توپ هم فقط یک کتانی داشتم که خیلی مناسب نبود و باید با همان پرتاب وزنه، توپ، نیزه و دیسک انجام می‌دادم. بقیه‌ی کشورها برای پرتاب هر ماده‌ کتانی جدا داشتند. مجبور شدم کتانی‌ام را دربیاورم چون زمین خیس بود و با آن سُرمی‌خوردم. تصویربردار درون ورزشگاه که به صورت زنده تصویربرداری می‌کرد، با دیدن این صحنه مدام روی پاهای من زوم می‌کرد و من سعی می‌کردم آن‌ها را قایم کنم.

* الگوی شما در ورزش؟

الگوی اصلی‌ام جهان‌پهلوان تختی است. همه‌ی مدال‌های جهانی‌ام را به موزه‌ی حضرت معصومه(س) تقدیم کردم. ان‌شاءالله که سال 2015 مدال طلا بیاورم و به امام رضا(ع) تقدیم کنم.

«پریسا حیدری» 21ساله، یکی از قهرمانان ووشوکار، علاوه بر مقام‌های کشوری، صاحب مدال‌ طلای مسابقات جهانی کیش و نقره‌ی مسابقات جهانی ویتنام است. او حضرت فاطمه(س) را بهترین الگو برای هر زن مسلمان می‌داند و دلیل این طرز فکر و گرایش‌های دینی و موفقیتش را در ورزش مربی‌‌اش «زهرا سلیمانی» می‌داند.

* دید زنان ورزشکار غیرمسلمان نسبت به شما چگونه بود؟

در مسابقه‌های ویتنام، حجابی که داشتیم ابهتی به ما داده بود که احساس کردم تمام حریفان‌مان از لحظه‌ی دیدن ما، باخت را قبول کرده‌اند. وارد سالن ورزشی که شدیم، با مقنعه‌ی سفید و لباس ورزشی بودیم. همه‌ی تیم‌هایی که آن‌جا بودند نظرشان به سمت ما جلب شد. این فقط به خاطر حجابی بود که داشتیم؛ چون هیچ چیز جذاب دیگری همراه نداشتیم. آن‌ها تعجب می‌کردند که با حجاب تا این مقطع توانسته‌ایم بالا بیاییم. خیلی هم با ما عکس می‌گرفتند.

* قهرمان بودن چه مسئولیت‌هایی دارد؟

قهرمانی مدال‌گرفتن و پزدادن نیست؛ این‌که پرچم کشورمان بالا می‌رود، برای ما لذت‌بخش‌ترین کار دنیاست. وقتی زمان جبهه و جنگ نبودیم و نتوانستیم کاری برای کشورمان انجام بدهیم، الآن هستیم و می‌توانیم با حجاب‌مان مثل یک مُبلغ دینی عمل کنیم.

* هدف شما از تحصیل در رشته‌ی تربیت بدنی چیست؟

می‌خواهم دکترایم را در رشته‌ی روا‌ن‌شناسی تربیت بدنی بگیرم؛ چون ایران برای تیم ملی، روان‌شناسی که بتواند رویش حساب کند، ندارد و روان‌شناس خارجی می‌آورد. ورزش برای من راهی بود که به سمت کارهای بیهوده نروم. سختی‌های ورزش باعث می‌شود ما ورزشکاران به خدا نزدیک‌تر شویم. چون عاشق ورزشیم و دوست داریم قهرمان شویم؛ بنابراین بیش‌تر دعا می‌کنیم.

* طی ورزش آسیب هم دیدید؟

آسیب‌دیدگی زیاد است؛ در حال حاضر بین مهره‌های کمرم فاصله افتاده، رباط زانویم کشیده شده و التهاب کشکک زانو دارم. آسیب‌دیدگی زانو و دست برای یک ورزشکار حرفه‌ای عادی و همیشگی است و باید با آن کنار بیاید.

* خانم حیدری! فکر نمی‌کنید با این ورزش روحیه‌ی‌تان خشن شده باشد؟

این طرز فکر کاملاً اشتباه است. یک رزمی‌کار برای جنگ و دشمنی وارد زمین مبارزه نمی‌شود، بلکه می‌خواهد خودش را آزمایش کند. او باید روحیه‌ی خوبی داشته باشد تا بتواند درست تمرین کند. اگر خشن باشد، جای هیچ پیش‌رفتی ندارد.

* امکانات‌تان در چه سطحی ا‌ست؟

ما برای دویدن و تمرینات هوازی به پیست نیاز داریم؛ ولی متأسفانه فضای آزاد ما پیست دوچرخه‌سواری یک پارک است که زمینش آسفالت و احتمال آسیب‌دیدگی‌مان زیاد است!

* انتظارات شما از مسئولان؟

فقط می‌خواهم حمایت کنند. اگر امسال یک مقام آوردم و سال بعد نتوانستم، جایگاهم را حفظ کنند و طردم نکنند؛ بلکه بگویند حتماً کمبودی وجود داشته است.

«خدیجه رضایی» نیز یکی از ووشوکاران مدال‌آور است که ورزش را از یازده‌سالگی با تشویق پدرش شروع کرده است. او با 21 سال، مقام اول مسابقات جهانی کیش، مقام اول مسابقات جهانی ویتنام و نائب‌قهرمانی مسابقات جهانی فرانسه را به دست آورده است.

* خانم رضایی! با آسیب‌دیدگی‌های‌تان چه می‌کنید؟

یا درمان‌مان کامل می‌شود یا ناقص رهایش می‌کنیم و می‌رویم دنبال تمرینات‌مان. کلاً بودجه و رسیدگی برای بانوان خیلی کم است. از سال 89 که مقام آورده‌ایم تا الآن هیچ تجلیلی از جانب استان از من و دوستانم نشده است.

* هزینه‌ی تمرینات‌تان بر عهده‌ی چه نهادی است؟

در حال حاضر با هزینه‌ی خودمان تمرین می‌کنیم؛ بالأخره خانواده‌ها تا یک حدی می‌توانند حمایت کنند. معمولاً چند هفته مانده به مسابقات، امکانات لازم را در اختیارمان می‌گذارند تا تمرین کنیم؛ اما بعد از تمام شدن مسابقات، این امکانات و سالن‌ها هم کنسل می‌شوند. در صورتی که باید از یک سال قبل حمایت کنند. در تیم ملی تغذیه، روان‌شناسی، تکنیک و بدن‌سازی هر کدام مربی جداگانه دارند.

* ورزش درآمدی برای‌تان دارد؟

اصلاً! اگر در ورزش بخواهیم دنبال درآمد باشیم، باید قید قهرمانی را بزنیم. مربی‌گری هم آن‌چنان درآمدی ندارد که با آن بشود زندگی روزمره را تأمین کرد؛ مخصوصاً رشته‌های رزمی که معمولاً چون جزو رشته‌های ورزشی ارزان هستند، از آن‌ها بیش‌تر استقبال می‌شود.

* سخن آخر؟

با توجه به این‌که تعداد بانوان ورزشکار قهرمان آن‌قدر نیست که هزینه‌ی بالایی بطلبد، مشتاقیم رهبر را از نزدیک ببینیم؛ مسلماً با دیدار ایشان و شنیدن صحبت‌های‌شان، انگیزه‌ی‌مان هم برای کسب قهرمانی بیش‌تر می‌شود.

* امیدواریم حاصل این گفت‌وگو با فعالان عرصه‌ی ورزش بانوان به توجه بیش‌تر به ورزش بانوان و حمایت همه‌جانبه‌ی مسئولان از آنان بینجامد. به امید موفقیت‌های روزافزون این عزیزان!