شب پرواز رسیده است
و غروب، حزنی ناتمام در خانهی محمدامین(ص) انداخته است!
مونس خیرالمرسلین بار سفر میبندد.
مونس شبهای تنهاییاش، همراه و همیارش در غار حرا و مادر فاطمه،
زن پاکدامن مکه که گوهر گرانبهای وجود محمد را دریافت،
امشب بار سفر بسته است و در خلوت و غربت بیپایان شهر محمد بن عبدالله را تنها میگذارد!
شب در شکست ثانیه، دارد دردی را متحمل میشود که بهوسعت تنهایی فاطمه است.
خدیجه بانوی بزرگ اسلام، اولین زن باغیرتی که مردان به حمیت و شجاعتش غبطه میخوردند،
و اولین زنی که به پیامآور پروردگار اقتدا کرد و عاشق شد!
عاشق محمد و دین محمد، عاشق محمد و خدای محمد،
امشب، شب میعاد است!
شب میعاد خاتمالانبیا با یک تنهایی بزرگ و طاقتفرسا!
امشب شبی که خدیجه پس از 65 سال زندگی، بار سفری ابدی بسته است؛
بانویی که به قول ابناسحاق، وزیر صداقت نامیده شد!
و همگام با گامهای محمد قدم برداشت تا غار حرا و خداوند عظمت کارهایش را اجری ابدی عطا کرده است.
خوشا به حال خدیجه که چون فاطمهای را مادر بود و سررشتهی تسبیح دوازده امام شد!
خوشا به حال خدیجه که لایق همسری آخرین پیامبر شد!
خوشا به حال خدیجه که برای محمد تا غار حرا غذا میبرد و اولین نماز را به محمد اقتدا کرد!
و خوشا به حال خدیجه که فرشتگان مشایعتکنندهاش هستند تا بهشت را با قدمهای خود مزین کند!
بهراستی، یک زن چه جایگاه رفیعی مییابد، وقتی خودش را در راه دین حق نثار کند!