سیری در پوشاک زنان ایران زمین(1)
اشاره
آنچه از زیرِ دستهای هنرآفرین زنان سنتی بیرون میآید، با تولیدات انبوه صنعتی قابل قیاس نخواهد بود؛ از اینرو، آشنایی با تاریخ لباس و پوشاک اقوام مختلف، نه تنها ما را با پوشش ظاهری این اقوام در ادوار مختلف تاریخ آشنا میسازد، بلکه دربارهی انواع سلیقهها، نوع دوخت و رنگ، مدلهای مختلف لباس، بافت انواع پارچهها، اثرگذاری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر، اختصاص پوشاکی خاص به گروه یا طبقهی اجتماعی و همچنین دربارهی چگونگی روند و تکامل انواع پوششها، اطلاعات مفیدی نیز ارائه میدهد. این نوشتار بر آن است به جمعآوری و تهیهی اطلاعات دربارهی خصوصیات نوع پوشاک زنان بپردازد تا با تحلیل سبک پوشش زنان ترک و کردِ نقاط مختلف ایران، به شناخت بهتری از جلوههای نمادین آن دست یابد. پوشاک برجایمانده از این اقوام، نمونههای ارزشمندی هستند که باید پیش از آنکه به دست فراموشی سپرده شوند، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و ثبت گردند تا به نسلهای آینده معرفی شوند؛ چراکه شناساندن و آگاه ساختن جوانان از نوع پوشش این اقوام، باعث میشود جوانان برای پوشاک خویش، از الگوهای باهویت و نمونههای اصیل اقوام مختلف نظیر لر، ترک، کرد و غیره مایه گیرند و با تکیه بر غنای فرهنگی خویش، طرحی نو دراندازند.
لباس، هویتی قومی- اجتماعی
ایران کشوری چندقومی است و وحدت و یکپارچگی آن مرهون همزیستی اقوام مختلف آن است؛ از اینرو، قومیت پدیدهای فرهنگی اجتماعی است که مرزهای آن توسط نمادهای فرهنگی و اجتماعی معین میشود. «جامعهی ایران اگرچه جامعهای چندقومی است و هویتهای قومی مختلفی در آن شکل گرفتهاند، مرزهای اجتماعی و فرهنگی این اقوام، تداخل زیادی با هم دارند» (یوسفی، 1380، 201). در این میان، لباس نمادی است که هویت قومی ـ اجتماعی و شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی مردم را مشخص میکند. «لباس مانند زبان، هویت قومی، اجتماعی و جغرافیایی و وابستگیهای صنفی، مذهبی و شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی مردم را مشخص میکند. برای اینکه عملکرد اجتماعی و فرهنگی پوشاک را در هویتبخشی به اعضای جامعه دریابیم و بدانیم چگونه پوشاک هویت اجتماعی و فرهنگی فرد و جمع را در اجتماعات گوناگون ایلی- عشیرهای، روستایی- دهقانی و شهری توجیه و تبیین و آنها را از یکدیگر جدا میکند، لازم است تنپوشهای مردم را همچون مجموعهای از علائم زبان مادری بررسی و تحلیل کنیم؛ مثلأ همانگونه که زبان، مردم و گروههای قومی کرد، لر، بلوچ، ترکمن و فارس را از یکدیگر جدا و متمایز میکند، پوشاک بومی و سنتی هر یک از این قومها نیز، آنها را از هم متمایز میسازد» (یارشاطر، 1382، 20).
چرا باید هویت لباس اقوام ایرانی را حفظ کرد؟
با نگاهی به نوع پوشاک زنان ایرانزمین، درمییابیم بین این اقوام، ماندگاری و دیرینگی لباسهای سنتی، ارزش و نمادی از فرهنگ سنتی آنان است که تا امروز زیبایی و تلألو خود را حفظ کرده و در هجوم مبادلات فرهنگی، تحول و دگرگونی خاصی نپذیرفته است؛ چراکه تولیدات صنعتی جدید و رواج بیحد آنها، با حرکت آرام و خزندهی خویش در جستوجوی زوال، فراموشی و از رونق انداختن نمونههای پوششی ارزشمند است. در واقع «تداخل و وابستگی ذهنی و باورهای قومی، ملی و مذهبی در شکلگیری سبک لباس، زیورآلات و آرایش مربوط به اقوام، در تمام ادوار تاریخی ایران، بهخصوص در میان اقوام گوناگون ایرانی، بهخوبی نمایان است؛ از اینرو شناخت دقیق چگونگی این تداخل تأثیر و تأثر، نیازمند بررسی علمی برنامهریزیشده است که متأسفانه تاکنون صورت نگرفته است (متین، 1383، 8)؛ به همین دلیل است که ارتباط بین پوشاک، اجتماع و هویت اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت. هر چند پوشش زنان قوم کرد را همچون زنان قوم ترک پیراهن، شلوار، جلیقه، چارقد، تنپوش، سرپوش، پاپوش و... تشکیل میدهد، هر یک از این البسه ویژگیهایی دارند که آنها را از هم متمایز کرده و به آن هویتی ویژه میبخشد.
اعتقادات و باورهای مربوط به پوشاک در بین زنان ایلامی
لباس یکی از حاملهای فرهنگ هر منطقه است که نقشی مهم در شناخت زوایایی از زندگی و فرهنگ حاکم بر آن دارد. شرایط محیطی و اقلیمی، برخی باورها و اعتقادات، احکام و دستورهای مذهبی و آئینی و شیوههای معیشتی را میتوان از طریق مطالعهی پوشاک و عناصر مختلف آن در میان یک قوم و جامعه تا حدود زیادی بازشناخت. برای نمونه در قلمرو ایلام، لباس سیاه علاوه بر اینکه نشانهی سوگواربودن فرد است، بهتدریج تحت باورها و آئینهای رایج در میان مردم، لباس تیره و مشابه، لباس عمدهی زنان مسن و کهنسال استان، برترین لباس از نظر متانت و وقار زن و حتی نشانهی گذشتن عمر زیادی از زندگی اوست. لباس زنان ایلام، معمولاً تمام بدن آنان را پوشانده و تا روی پاهایشان میرسد. در آنجا لباسهایی به رنگ تند و شاد، بیشتر برای دختران و تا حدودی زنان جوان انتخاب میشود و زنان میانسال و بالاتر، به ندرت از این رنگها استفاده میکنند. پوشش سر را طوری انتخاب میکنند که تنها گردی صورت نمایان باشد و بیش از این را دون شأن خویش دانسته و حتی در میان اعضای خانواده ـ بدون هیچگونه الزام و اجباری ـ پایبند به رعایت تمامی عرفها، آداب و رسوم جامعهی خویش هستند. در واقع زنان ایلامی، لباسهای پوشیده را حتی در منزل شایستهی خویش دانسته و این نوع الگوی پوششی را نسل به نسل به فرزندان خویش نیز به یادگار میگذارند.
پوشاک زنان ایلامی
ایلام دارای پنج شهرستان درهشهر، دهلران، مهران، شیروان و چرداول است. پوشاک زنان کرد ایلام، تنها برای پوشش بدن نیست، بلکه انتخاب رنگ، نقش پارچه و تزئینات آن معرف شخصیت و منزلت اجتماعی یا موقعیت اقتصادی و همچنین ویژگیهای فرهنگی آنان است. این پوشاک سنتی میتواند دلایل فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد که ریشه در ساختار فرهنگی و موقعیت اقتصادی آنان دارد. تنوع پوشاک زنان بهخصوص در سرپوشها، تنپوشها و استفاده از زیورآلات، تزئینات و آویزههای پوشاک، به مراتب زیادتر از لباس مردان است. استفاده از سرپوش یا تنپوش در نزد زنان، اغلب به گروه سنی و موقعیت اجتماعی آنان بستگی دارد. رنگهای متنوع، جنسهای مرغوب، زیورآلات، آویزها، منجوقکاریها، مهرهها و سایر تزئینات لباس زنان که آذینبند پوشاک زنان ایلامی است، در واقع معرف شخصیت، منزلت و جایگاه زنان ایلامی و حتی نشانگر سن و تا حدودی هویت قومی آنان نیز هست. در گذشتههای نه چندان دور، حتی در حال حاضر نیز در برخی نقاط عشایری و روستایی دورافتاده، جنس مخمل لباس و آویزهای قروشی بر روی بالاپوشهای زنان، معمولاً نشانهی تجمل، ثروت و همینطور تعلق به خانوادهی طبقهی بالای جامعه بود.
حداقل تمایزات و مشخصات ویژهای که از لباس زنان در استان ایلام در حال حاضر جلوهگر است، تفاوتهایی است که در جنس، رنگ و شکل لباس بین گروههای سنی مختلف و تقریباً در سراسر استان دیده میشود. در ذیل، فهرستوار به پوشاک زنان ایلامی با چشمپوشی از اندک تمایزات اشاره میشود.
سرپوش زنان ایلامی
استفاده از سرپوش یا سرون در نزد زنان ایلامی نه تنها با توجه به اعتقادات مذهبی الزامی، بلکه از نظر زیبایی و موقعیت اقتصادی حائز اهمیت است. سرپوشهای زنان در تمام نقاط استان ایلام تقریباً مشابه است و این مشابهت ریشه در وحدت فرهنگی و قومی اکثر مردم مناطق آن دارد. با توجه به عوامل مختلف، از جمله: ارتباطات فرهنگی، ارائهی الگوهای خاص پوشش و مهمتر از همه تأثیر عامل جنگ و شهادت (به سبب قرار گرفتن در منطقهی جنگی)، تغییرات فرهنگی عظیمی در نوع استفاده از سرپوشهای زنان به وجود آمده است. چنانچه این امر باعث حذف پوششهای رنگی یا استفاده از چادر سیاه روی آن شده است. به این ترتیب، امروزه در اکثر نقاط استان از مقنا(مقنعه) و چادر سیاه استفاده میشود که به یقین آن را از تغییرات فرهنگی بیست سال اخیر باید دانست. در اینجا به چند نوع سرپوش ویژهی زنان ایلامی اشاره میشود که عبارتاند از: عرقچِن، کلاو، گل ونی، کَت، سَرون، هَبَر، کَساری، چادر سیه، عبا، قَتره، تاقاری، ساوه سیه، مقنا، شِلِه مخصوص زنان عرب موسیان و بان سرون، هستند.
تنپوش زنان ایلامی و تزئینات و زیورآلات ویژهی آن
در این باره به دوازده نوع تنپوش زنان اشاره شده که شرایط فصلی، اقتصادی و موقعیت اجتماعی آنها در نظر گرفته شده است. از جملهی این لباسها میتوان این موارد را برشمرد: ژیرکراس، کِراس، سخمه، یَل، خفتان، کُلنجه، سرداری، ثوب، دِشداشه، شوال، یُنکه، و قیون (ضمیر، 1374).
در این تنپوشها به مقدار پارچهی لازم، اندازهها، رنگ، جنس، تزئینات، نحوهی دوخت و طرز تهیه، طرز رنگآمیزی، طریقهی بافت، کارکرد و ترتیب پوشش اهمیت بسیاری داده میشود. از آنجا که اکثر تنپوشهای زنان در مناطق عشایری ایلام با آویزهها و تزئینات خاصی مزین شده است. این تزئینات و آویزهها در اکثر مناطق استان به جز در تنپوش زنان عرب منطقهی موسیان قابل رؤیت است. اسامی این تزئینات عبارت است از: اِقراچ، رِخته، گوی، بان جیوه، میرگ، لَپک، دلربا، گُل کیف، میل، گُلنگ و گوشه ولی.
علاوه بر تزئینات لباس، زنان خود را به زیورهای گوناگونی میآرایند. در این استان استفاده از زیور تنها برای زیبایی نیست، بلکه نشان و علامتی است که موقعیت اجتماعی و اقتصادی هر فرد ایلامی را بیان میکند. برای مثال، آویزان کردن لیتوانه به بینی در بین عشایر ملکشاهی و بستن پاهلاله به مچ پا در تمام استان، نشانهی تأهل است. این رسم در بین اعراب منطقهی موسیان (پتک عرب) نیز متداول است؛ هر چند امروزه در اکثر مناطق استان ایلام از این نشانهها که در گذشته علامتی برای مشخص شدن زن شوهردار بود، استفاده نمیشود. همچنین استفاده از سرونهای منجوقدوزی شده با تزئین آویزههای نقره، گوی، قروشی، نشانی از قدرت اقتصادی و موقعیت اجتماعی برتر فرد، بوده است. استفاده از شلوارهایی با تزئین در دمپا به نام پاوینه علاوه بر نشان ازدواج، بیانکنندهی اعتقادات مذهبی در رابطه با عفت و پاکدامنی زن متأهل است. در این استان هفت نوع زیور به اسامی: سرون، لیتوانه، گوشخواره، مِلون، دَسوینه پاوینه و پاهلاله استفاده میشود که استفادهی از آنها در رابطه با اعتقادات، قومیتها و موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهخوبی بررسی شده است. «امانگلدی ضمیر» در پژوهشی به نام «پوشاک سنتی استان ایلام»، براساس مطالعات خود مینویسد: «پوشاک زنان، بهخصوص در جامعهی عشایری از تنوع چندانی برخوردار نیست و تنها تفاوت در نوع جنس پارچه بین دو قشر غنی و فقیر است. به هنگام عزاداری هم معمولاً زنان لباس سیاه به تن میکنند و در هنگام فوت همسر، زیورهایی را که نشانهی تأهل است از تن درمیآورند.» در جای دیگر مینویسد: «روی عروس را با پارچهی سفیدی به قطع 5/1 در 5/1متر که عربها به آن چفیه گویند، میپوشانند.» این رسم در بین لرها و کردهای ایلام مرسوم است. ضمیر با شرح مختصری از لباس عروس در آبدانان، اشاره میکند که عروس لباسی به نام شِلنگ شَنگ میپوشد. این لباس، نوعی کراس مخمل زردار است که تمام قسمتهای آن از زر ریشه دارد. عروس در این منطقه به هنگام آمدن به خانهی داماد، سربندی از نوع «گل ونی» با زمینهی سفید و زرد به سر میبندد که در اصطلاح به آن پوشیه گویند. پوشیدن لباس برای زنان تنها برای پوشش بدن نیست، بلکه انتخاب رنگ روی پارچه و تزئین لباس با منجوقهای رنگارنگ و حاشیهدوزی یا دوختن آویزها و زیورآلاتی همچون: نقره، قروش و گوی و مهرههای رنگی، معرف شخصیت و منزلت اجتماعی یا موقعیت اقتصادی و مهمتر از همه معرف ویژگیهای فرهنگی آنان است.
پاپوش زنان ایلامی
در خصوص پاپوش سنتی زنان چنین میتوان گفت که همان پاپوشهای مردانه است و تنها تمایزش منجوقهای رویی است که آن را زیباتر جلوه داده و با کفش مردان متفاوت میسازد. در مجموع کفش زنان تنوع چندانی نداشته، بلکه فقط از گیوه، کِلاوش، کالا یا کالا چتری و آژیه برای پاپوش زنان استفاده میکردهاند. امروزه زنان کفش چرمی و پلاستیکی به پا میکنند. علاوه بر این، نوعی دمپایی با تزئین منجوق نیز کاربرد دارد. استفاده از جوراب، بهخصوص جوراب پشمی نیز در بین عموم معمول نبوده است.
آرایش مو و تزئین بدن در بین زنان ایلامی
زنان ایلامی برای آرایش موی خویش معمولاً به دو صورت گیسوان خود را میبافند که گیسچن و خرماچن خوانده میشود؛ اما یکی از خصوصیات بارز این خطه، تزئین بدن زنان با خالکوبی است که معمولاً علاوه بر زینت، برای رفع درد نیز انجام میشود. برای خالکوبی، از ریشهی علفی خاردار به نام کلکام که مخصوص مناطق گرمسیری است و دودهی چراغ استفاده میشود. ابتدا نقش مورد نظر را که اغلب ستاره، ماه، نقطهچینهای مثلثشکل وغیره است، در نقطهی مورد نظر رسم کرده و روی آن مواد خالکوبی ریخته و با سوزن تمیز روی طرح میزنند تا خون بیرون بزند. آنگاه محل خالکوبی را با پارچه میبندند تا زخم خوب شود. این عمل توسط زنان و مردان ماهر یا کولیهای دورهگرد انجام میشود. عروسها هم اشکال ماه و ستاره را روی بدن خود خالکوبی میکنند تا بختشان همچون ماه و ستاره بدرخشد. علاوه بر این موارد، زنان ایلامی به استفاده از سرمه برای چشم و ابرو و حنا برای مو نیز علاقهی زیادی دارند.
کلام آخر
پوشاک اقوام ایرانی، بارزترین سمبل فرهنگی، مهمترین و مشخصترین مظهر قومی و سریعالانتقالترین نشانهی فرهنگی است که به سرعت تحت تأثیر پدیدههای فرهنگپذیری در بین جوامع گوناگون انسانی قرار میگیرد. «با توسعهی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در جامعهها و شکلگیری عقاید دینی ـ مذهبی در ذهنیت مردم، پوشاک و نوع رنگ، جنس، شکل و سبک دوخت تنپوشها، زمینه و نقش فرهنگی یافت و کارکرد اجتماعی و فرهنگی و نمادین آن برجسته شد» (یارشاطر، 1382، 17). پوشاک زنان ترک و کرد، تجلیگاه فرهنگ و هنرهای بومی این اقوام است که دارای تنوعات بسیاری است و از آنجایی که این تنوعات دارای زیباییها و جذابیتهای خاصی هستند، در نوع خود کمنظیر بوده، حفظ و انتقال آن به نسلهای آینده بسیار ارزشمند است؛ چراکه در دوران جدید به حکم سیر زمان و تحول اوضاع اجتماعی و روابط با ملل اروپایی، تغییرات فراوانی در طرز پوشاک و البسهی ایرانیان بهوجود آمده و کمکم فرم و شیوهی خودآرایی غربی در بین بسیاری از اقوام معمول گشته است؛ اما در میان قوم ترک و کرد در برخی نقاط ایران همچنان شاهد پوشش خاص زنانی هستیم که با تکیه بر اصالتهای قومی، شیوهی قدیم پوشش خود را حفظ کردهاند و گذشت زمان و تحولات فرهنگی و اجتماعی نتوانسته گردوغبار کهنگی را بر آنان بنشاند. از اینرو، پوشاک محلی هر قومی علاوه بر اطلاعرسانی و شفافسازی مردم دیگر نقاط ایران، باید انعکاس و تقویت فرهنگ بومی و احیای هویت ملی باشد. پوشاک زنان، نشان از هویت و نگاه مردم یک جامعه به یک پدیده است. طرز زندگی، کیفیت زندگی، آداب و رسوم، عقاید، ارزشها، هنجارها و بالأخره، فرهنگ هر جامعهای در نوع پوشش آن جامعه نهفته است. حال پوششی که نشان هویت جامعه است، چرا باید در فرآیند گذار، دستخوش تحولات و دگرگونی به شیوهی غربی شود. در این راستا مهمترین مسئله، حفظ و حراست از میراث فرهنگی و اشاعهی آن به نسلهای آینده است. پس در حفظ و حراست آن بکوشیم و برای اعتلای فرهنگ قومی جامعهی خویش گام برداریم.
منابع
1. ضمیر، امانگلدی (1374)؛ پوشاک سنتی ایلام، مدیریت میراث فرهنگی.
2. متین، پیمان (1383)؛ پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
3. یارشاطر، احسان (1382)؛ پوشاک در ایرانزمین، ترجمهی پیمان متین، تهران: امیرکبیر.
4. یوسفی، علی (1380)؛ طبقهبندی اجتماعی اقوام در ایران، فصلنامهی مطالعات ملی، سال سوم، شمارهی نهم، پاییز.