گفتوگو با ربابه مروت، مُبلغ دینی
سالانه، روحانیون و مبلغان بسیاری در سراسر ایران آموزش دیده و به مأموریت دینی خود میپردازند. در این میان، زنان مبلغ نیز دست از تلاش نکشیده و همگام با مردان، توانمندی خود را به اثبات رساندهاند. به مناسبت روز «تبلیغ و اطلاعرسانی دینی» از بین زنان مبلغ، به سراغ بانویی سالخورده و مصمم در امر تبلیغ، رفتیم. تا پایان این گفتوگو با ما همراه باشید.
«ربابه مروت»، همسر مرحوم «آیتالله سیدحسن سیدی» و مادر شهید «سیدمحمد سیدی»، با بیش از هشتاد سال، کماکان در حال تحصیل علوم دینی و گذراندن دورهی تکمیلی اجتهاد است. وی که وظیفهی آموزش احکام و تفسیر قرآن به بانوان را نیز بر عهده دارد، میگوید: «من خاک کف پای شاگردان حضرت زهرا هستم؛ انشاءالله که قبول کنند.»
* خانم مروت! درس خواندن در این سن برایتان سخت نیست؟
مردم هم همین سؤال را از من میپرسند. میگویند چرا با این سن و وضعیت، هنوز در حال رفت و آمد و درس خواندنی! میخواهم به حرف رسول عمل کنم، به قول شاعر: «چنین گفت پیغمبر راستگوی، ز گهواره تا گور دانش بجوی». حضرت علی(ع) هم در نهجالبلاغه به تقوای الهی و نظم در کارها سفارش میکند. کارها که روی نظم و ترتیب باشد، انسان میتواند درس بخواند، خانهداری کند و بچههای خوبی هم تربیت کند؛ البته با توکل بر خدا. من هم میخواهم تا زمانی که تواناییاش را دارم، این کار را ادامه دهم. مکانی هم که درس میدهم، برایم نرده گذاشتهاند. یکی از شاگردها دستم را میگیرد و من به سختی با عصایم، از پلهها بالا میروم. خیلی سخت است؛ اما نابرده رنج گنج میسر نمیشود. انشاءالله خدا من را در دنیا و آخرت بیامرزد و بچههایم را خوشبخت کند.
* دوران کودکیتان در چه محیطی گذشت؟
پدرم و اجدادم همه روحانی بودند. پدرم «حاجشیخ ابراهیم مروت جبلعاملی»، از علمای بزرگ لبنان، از اولاد شیخ بهایی و مادرم نیز دختر مرحوم «آخوند ملامحمدتقی نحوی» بود. زمانی که در قم دفتر ازدواج و معاملات نبود، پدرم در یکی از مساجد آن درس میدادند و به اینگونه کارهای مردم رسیدگی میکردند. چون ایشان عرب بود، من هم از بچگی با زبان عربی و قرآن آشنا بودم.
* تحصیلتان را در علوم دینی چگونه شروع کردید؟
ابتدا چون پدرم قرآن را صحیح میخواند، قرائت قرآن را بهصورت شنیداری از ایشان یاد گرفتم. حدود ده- یازده سالم بود که با آقای سیدی که تقریباً سی سالش بود و اجتهادش را هم گرفته بود، ازدواج کردم. اوایل ازدواجم آن کتابهای قطور دینی را که میدیدم، فکر میکردم هیچوقت آنها را یاد نمیگیرم. من با دو تا از خواهرزادههای همسرم که کم سنوسال بودند، نزد همسرم درس میخواندیم. او به من میگفت شما بهتر از این بچهها درس را متوجه میشوی. توفیق خدا بود که توانستم درس بخوانم. پیشرفتم نیز خوب بود؛ اما بعد از آن مشغول بچهداری شدم و درس خواندن را رها کردم. بعد که بچهها بزرگتر شدند دوباره شروع کردم. در این میان پسر بزرگم نیز مشوق من بود.
* از چه سالی وارد مدرسهی علوم دینی جامعـةالزهرا شدید؟ میگویند شما معروف به مادر جامعـةالزهرا هستید.
از سالهای ابتدایی تأسیس جامعـةالزهرا در آنجا فعالیت داشتم. 37 سالم بود که بهطور رسمی وارد حوزه شدم؛ اما درس خارج دورهی تکمیلی فقه و اصول را نداشتند؛ به همین دلیل حدود ده سال در یکی دیگر از حوزههای علمیهی خواهران درس خواندم.
تبلیغ من باعث شده که دختران آشنایان نیز جذب امور دینی شوند. در حال حاضر یکی از دخترها، یکی از عروسها و چهار تا از نوههایم درس دینی میخوانند. به دلیل اینکه بچهدار بودم، نتوانستم از قم خارج شوم و تبلیغاتم محدود به همین استان بوده است. در حال حاضر، در یکی از امامزادهها مشغول تبلیغ هستم.
* طی دوران تبلیغتان، شیوهی تبلیغی شما چه فرقی کرده است؟
اوایل انقلاب همهی ملت یکپارچه و به فرمان امام بودند. شعارشان نیز جمهوری اسلامی بود؛ اما امروزه مردم چنددسته و حزب هستند و هر کدام هم یک نظر دارند. باید توجه داشته باشیم که با هر کدام چگونه رفتار کنیم تا انشاءالله تغییر حاصل شود.
* چه میکنید که تبلیغتان به روز باشد؟ با دختران جوان چگونه حرف میزنید تا آنها را جذب کنید؟
من از خودم حرفی در نمیآورم، هر چه را که طبق دستورهای دین اسلام و فرمودههای پیامبر است، میگویم. تبلیغ باید با زبان نرم و ملایم باشد. همانطور که خداوند به حضرت موسی گفت با فرعون با ملایمت صحبت کن. با دختران نیز باید با زبان خوش همراه با تشویق صحبت کرد. من گاهی با جایزهدادن، آنها را تشویق میکنم. به میگویم اگر میخواهید در دنیا و آخرت رستگار شوید، باید سبک زندگیتان را به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) نزدیک کنید. آنها الگوی ما هستند. باید از چگونگی عصمت و عفت آنان پیروی کنید. داستان زندگی آنان را برایشان تعریف میکنم. خانمها علاقهی زیادی برای یادگیری نشان میدهند و بعد از تمام شدن کلاسها، مدت زیادی مینشینم و به سؤالات آنان پاسخ میدهم.
* در جریان انقلاب چه نقشی داشتید؟ آیا فعالیت خاصی انجام میدادید؟
در راهپیماییها شرکت میکردم. هر بار که امام به قم میآمدند، به دیدارشان میرفتم. گاهی ساعتها در صف منتظر میماندیم تا نوبتمان شود. در جهاد سازندگی نیز فعالیت میکردم. شعر هم میگفتم؛ از دوران جوانی طبع شعر داشتم اما زمانی که حضرت امام تشریف آورده و وارد ایران شدند، شعر گفتن را شروع کردم. همانطور که گفتم، خانوادگی روحانی بودیم. یادم هست مادرم زمان کشف حجاب، هفت سال از خانه بیرون نرفت.
* چه توصیهای برای مادران جوان دارید؟
اولین معلم بشر مادر است. مادر از ابتدای بارداری باید مراقب گفتار و کردارش باشد تا روی بچهاش اثر بد نگذارد. از مادران میخواهم خیلی مواظب رفتارشان باشند. الگوی هر کودکی در حجاب و عفاف، مادرش است؛ پس باید رفتاری سنجیده داشته و پیرو حضرت زهرا(س) باشند. جابربن عبدالله انصاری نابینا وارد مجلس شد. حضرت زهرا(س) بلند شد برود. حضرت رسول(ص) فرمودند دخترم چرا بلند شدی، جابر چشمش نمیبیند. حضرت زهرا(س) فرمود من که او را میبینم. این رفتار و حجاب حضرت زهرا(س) بود.
*به نظر شما روش زندگی خانوادههای امروزی صحیح است؟
الآن ظاهرا برنامهی زندگی خانوادهها برعکس شده؛ خانمها بیشتر بیرون کار میکنند و آقایان درون خانه هستند و بیکارند. این، امر پسندیدهای نیست. وقتی پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) را به امام علی(ع) سپرد، کارهایشان را تقسیم کرد و فرمود: «ای علی! کارهای بیرون برای شما، کارهای خانه هم برای زهرا؛ اینها باعث میشود که هر چیزی سرجای خودش باشد.» که با توکل بر خدا باعث میشود انسان در دنیا و آخرت پیروز و رستگار باشد. ما باید حداقل سبک زندگیمان را به حضرت زهرا(س) نزدیک کنیم. به قول شاعر: «مسجد و منبری نبود اگر نبود فاطمه/ همچو پیمبری نبود، اگر نبود فاطمه». به جز این، شب و روز بعضی خانوادهها نیز جابجا شده است. شبها تا پاسی از نیمه شب بیدارند و روز را میخوابند. براساس دستور اسلام، شب را باید به استراحت و روز را به تلاش برای کسب روزی گذراند. اگر بنا را بر این بگذارند که روز را تا ظهر استراحت کنند و کارهای عقب ماندهشان را به شب محول کنند، علاوه بر اینکه ضررش شامل حال بدن خودشان میشود، بخش زیادی از ساعات روز را از دست داده و از زندگی عقب میمانند.
*سفارشی دینی برای زوجهای جوان دارید؟
متأسفانه رفتار نادرستی که بین زوجهای جوان رواج یافته، قهر کردنهای بیمورد آنان با یکدیگر است. همانطور که میدانیم، اگر قهر بین دو نفر، تا سه روز طول بکشد نمازشان درست نیست هر چند نماز را درست بخوانند. خوب است در آشتی کردن پیشقدم شوند و یکدیگر را ببخشند. حضرت رسول(ص) فرمودند: «غضب بالاترین گناه است» ایشان هرگز غضب نمیکردند و زود میبخشیدند. علاوه بر آن، زنان سعی کنند خوب شوهرداری کنند. فقط در خوشیهای همسر، شریک او نباشند، بلکه در شرایط سخت و تنگدستی، به جای کجخلقی و زخمزبان، او را با روی خوش حمایت کنند تا هم زندگی به کامشان تلخ نشود، هم مرد که از همسرش توقع تحمل شرایط و یاری دارد، از او رویگردان نگردد. مردان نیز خستگی زنان را از کارِ خانه و بچهداری درک کنند و اگر همسرشان از سر خستگی سخن درشتی بر زبان آورد، با صبر و تحمل او را به آرامش دعوت کنند. انشاءالله که زندگی همگیشان شیرین، پربرکت و قرین رحمت الهی باشد!
* با آرزوی سلامتی و طول عمر برای خانم مروت و تشکر فراوان از «زهرا سرکارپور» نوهی ایشان، که امکان این گفتوگو را برای ما فراهم کردند.