* ورزش همواره به منزلهی بخشی مهم از فرهنگ هر جامعه ای است که می تواند هم بر سطح فردی و هم سطح اجتماعی تأثیر قابل توجهی داشته باشد. گرچه امروزه اهمیت ورزش بر کسی نهفته نیست، مدرنشدن زندگی که مهمترین مؤلفهاش ماشینیشدن آن است، سبب شده بسیاری از کارها با یکجانشینی های طولانیمدت و بدون تحرک همراه باشد و این امر از میزان فعالیت جسمانی روزانه در افراد کاسته است. به دیگر بیان، برخلاف دورانهای گذشته که کار خود به نوعی ورزش و فعالیت بدنی بود، امروز نوعی بیتحرکی است. از سویی دیگر، ورزش از جمله مقوله هایی است که در دنیای امروز افراد زیادی به طرق مختلف با آن در ارتباط هستند و رسانه ها نیز بخش چشمگیری از برنامه های خود را به آن اختصاص می دهند. ضربآهنگ تند پیشرفت بشر در عرصهی علم و صنعت و به ارمغان آوردن رفاه و آسایش در تمامی زمینه های زندگی، باعث کندشدن ضربان های قلب افرادی می شود که به زندگی ماشینی تن می دهند و ورزش و فعالیت فیزیکی را از زندگی خود حذف می کنند.
* ورزش با ایجاد تغییرات در سیستم داخلی بدن به سلامت جسمانی کمک می کند، قدرت کارآیی جسمانی را افزایش می دهد، از بسیاری بیماری ها پیشگیری می کند و می تواند در درمان بسیاری از بیماری ها مفید باشد. همچنین با توجه به رابطهی جسم و روان، ورزش می تواند علاوه بر تأمین و تضمین سلامت جسمانی، بر سلامت روانی نیز أثرگذار باشد. ورزش می تواند بر شکوفایی و پرورش خصیصه های کارآمدی نظیر اعتمادبهنفس، صبر، صداقت، مسئولیت پذیری، احترام متقابل به حقوق سایر افراد و کارگروهی ـ مخصوصاً در ورزشهای گروهی ـ مؤثر باشد که محصول آن سلامت روانی فرد و در نتیجه سلامت جامعه می شود. برونداد این سلامت روانی را میتوان در شادی و نشاط و سلامتی فردی و جمعی مشاهده کرد و میتواند در تمامی عرصههای جامعه حضوری پررنگ داشته باشد و در مقایسه با جامعه ای که از این ویژگی برخوردار نیست، کاملاً متمایز است. در دین اسلام نیز بر ورزش تأکید شده و به ورزش هایی نظیر شنا و تیراندازی توصیه شده است. حدیثی از پیامبر اکرم(ص) هست که فرمودهاند: «پروردگارت بر تو حقی دارد، بدنت بر تو حقی دارد و خانوادهات نیز بر تو حقی دارند.» از این سخن، اهمیت ورزش و توجه به بدن آشکار می شود و نشان می دهد که اسلام هم به سلامت معنوی اهمیت می دهد و هم به سلامت جسمانی و در خانواده باید به هر دوی اینها توجه شود؛ بنابراین باید حتماً در زندگی روزانهی تکتک افراد فرصتی برای ورزش گنجانده شود.
* رابطهی زن و ورزش از دو بُعد قابل طرح است. نخست تأثیر ورزش ـ چه عمومی و چه حرفه ای ـ بر سلامت زن و در نتیجه سلامت جامعه و دیگر نقش زن بهعنوان مادر و همسر (نقش تربیتی) در ایجاد فرهنگ ورزش در سطح خانواده و نهایتاً در سطح جامعه. به دیگر بیان، از آنجایی که زنان ـ چه در خانواده و چه در جامعه ـ نقش های مهم و أثرگذاری را ایفا می کنند، تأمین سلامت جسمانی و در پی آن سلامت روحی و روانی آنان، تضمین سلامت خانواده و جامعه را در پی خواهد داشت. در طول تاریخ بشر نقش زنان در ورزش، بازتابدهندهی شرایط در حال گذار زنان در جامعه بوده است. در گذشته حضور زنان در رشته های ورزشی و مسابقات رایج نبوده؛ اما امروزه در بسیاری از نقاط جهان ورزش بانوان با استقبال مواجه شده است. حضور زنان در مجامع ورزشی و باورها و دیدگاه های آنها می تواند در توسعهی ورزش أثرگذار باشد؛ از طرف دیگر، مشارکت در ورزش می تواند در نحوهی زندگی زنان تغییر ایجاد کند و باعث غنی تر شدن آن شود. همچنین زنان در زندگی خود مسئولیت ها و نقش های متعدد و متفاوتی را ایفا می کنند. یکی از نقش های مهم آنها، یعنی مادری که با گذراندن مراحل مختلفی نظیر بارداری و زایمان حاصل می شود و سپس با پرورش و تربیت فرزندان تداوم می یابد، نیازمند سلامت جسمانی و روحی و روانی آنهاست و بی تردید می توان گفت عدم توجه به سلامت جسمانی که لازمهی سلامت روانی است، پیآمد های جبرانناپذیری را، هم برای خانواده و هم برای جامعه به همراه خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، تمامی نقش هایی که یک زن می خواهد ایفا کند به نوعی با رویکرد او نسبت به جسم و عملکرد جسمانی و فیزیکی او در ارتباط است. فعالیت فیزیکی روزانه و منظم و همچنین مشارکت در فعالیت های ورزشی فردی و گروهی برای رشد جسمانی، ذهنی، روانی و اجتماعی او لازم است و از این طریق، می تواند با کاهش دادن اضطراب و افسردگی، شادی و نشاط را برای زندگی خود به ارمغان بیاورد و به ارتقای کیفیت زندگی خود و خانواده و نهایتاً جامعه کمک کند. همچنین در مورد مسئلهی فرهنگسازی ورزش، میتوان گفت که والدین از جمله مادر، نقش بسزایی در ایجاد روحیهی ورزش کردن در فرزندان دارند و اگر فرهنگ ورزش در یک خانواده نهادینه و تقویت شود، می تواند سلامت جمعی را به همراه داشته باشد. برای مثال، ورزش برای کودکان می تواند علاوه بر تأمین سلامت آنها به افزایش موفقیت های تحصیلیشان کمک کند، روابط اجتماعی آنها را اتقا دهد و کاهش بزهکاری کودکان و نوجوانان را در پی داشته باشد؛ زیرا ورزش کردن هیجانات و انرژی های منفی را تخلیه می کند.
* برای فرهنگ ورزش کودکان باید توجه داشت که داشتن انتظارهای غیرواقعبینانه و فراتر از توانایی کودکان در زمینهی ورزش نه تنها سلامتی و شادابی را برای آنها در پی نخواهد داشت، بلکه به خستگی فیزیکی و روحی آنها و در برخی موارد تنفر از ورزش نیز منجر خواهد شد؛ زیرا کودک از آنجایی که نمی تواند این بلندپروازی های والدین را برآورده سازد، خود را همواره شکست خورده می بیند؛ بنابراین مادران و والدین، همواره باید به این نکته توجه کنند که در رابطه با ورزش کودکان فعالیت های فیزیکی را به نوعی انتخاب کنند که مناسب سن آنها باشد و به علاقهی کودکان نیز توجه نشان دهند. در این صورت است که شاهد پیشرفت و علاقهی او به ورزش می شوند. در واقع، می توان گفت تأثیر کارآمد ورزش با متغیر های متعددی نظیر: تکرار و تناوب فعالیت ورزشی، شدت فعالیت ورزشی، سن و میزان علاقهی انجام دهندهی آن تعیین می شود. این عوامل نه تنها در بهدست آوردن سلامت جسمانی و تناسب اندام دخیل هستند، بلکه بر توسعهی مهارت های ورزشی و اجتماعی نیز دلالت می کنند.
* سرانجام اینکه آنچه باید در رابطه با ورزش و بانوان مورد توجه قرار گیرد، این است که باید شرایط مناسبی را در جامعه فراهم کنیم تا زنان و دختران بتوانند در محیطی امن ورزش کنند و به عزت شرف و انسانیت آنان احترام گذاشته شود و دیگر اینکه مشارکت زنان در تمامی سطوح ورزشی گسترش داده شود و همچنین ایدهی مشارکت زنان در ورزش به منزلهی محرکی برای ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، ترویج داده شود. به دیگر بیان، از آنجایی که نهاد جامعه برآیند مجموع خانوادههایی است که در آن حضور دارند، در نتیجه سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است؛ پس برای ساختن جامعه ای ایده ال و سالم، خانواده ها باید زندگی سالم را در برنامهی روزمرهی خود در نظر داشته باشند. برنامه های ورزشی با طراحی های مناسب و توجه به سن و جنسیت افراد به آنها کمک می کند تا مهارت های ورزشی لازم را برای حفظ و افزایش سلامت جسمانی خود یاد بگیرند. افرادی که مسئول برنامه ریزی و سیاست گذاری هستند، بر مشارکت زنان در ورزش و نوع فعالیت و رهبری آنها در فعالیت های ورزشی و فیزیکی أثرگذارند؛ خواه این تصمیمگیرنده در سطح کلان جامعه باشد، خواه در سطح خردتر (خانواده، مربی و همسالان)، باید این مسئله را مدنظر داشته باشد که فعالیت فیزیکی و ورزشی، همواره با مقوله هایی نظیر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی درهم تنیده است.