گفتوگو با صدیقه ببران، دکترای علوم ارتباطات
وقتی صحبت از دهکدهی جهانی «مک لوهان» به میان آمد، کمتر کسی باور میکرد که در عصری قرار میگیرد که با ارتباطات و رسانهها، مرزها در هم شکسته میشوند و همه در تعاملی نزدیک به هم ایفای نقش میکنند؛ اما این مهم تحقق یافت و ارتباطات، بخش لاینفک زندگیمان شد تا آنجا که در تقویم جهانی، روزی را به نام روز جهانی ارتباطات ثبت کردند. روز ارتباطات و روز خبرنگار بهانهی ما برای این گفتوگوست. خانم «صدیقه ببران» دکترای ارتباطات که در کارنامهی درخشان خویش، مدیریت گروه توسعهی پایدار در زمینهی تحقیقات استراتژیک، سردبیری فصلنامهی علمی ـ فرهنگی ارتباطات، مدیریت مؤسسهی فرهنگی ندای فرهنگ مشرقزمین، مشاور بینالملل سازمان میراث فرهنگی و کارشناسی برنامههای تلویزیونی را داشته و دارد.
* خانم ببران! در آستانهی روز خبرنگار قرار داریم. از نظر شما شغل خبرنگاری چگونه تعریف میشود و جایگاه بانوان، بهخصوص بانوان مسلمان ایرانی را در زمینهی تهیهی خبر چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از مشاغل مهم و حساسی که در کشورهای مختلف از منزلت ویژهای برخوردار است، خبرنگاری است؛ چراکه چشم، گوش و زبان مردم در برابر حاکمیت است. در حقیقت، یک خبرنگار واسطهی بین این دو (مردم و دولت) است که میتواند زمینه را برای عدالت اجتماعی مساعد سازد. شغل خبرنگاری شغل مقدسی است؛ چون برای تعالی انسان گام برمیدارد؛ بهنوعی میتوان گفت، همانگونه که پیامبران و اولیای الهی پیامآور بودند، خبرنگاران هم با تأسی از ایشان رسالت مهم و حساس خود را ایفا میکنند. در این راستا و برای حفظ تقدس این وظیفه، ابتدا لازم است یک خبرنگار اخلاقیات را رعایت کند. این مسئله برای بانوان مسلمان خبرنگار، مهمتر است؛ چراکه یک بانوی خبرنگار مسلمان در کنار ایفای نقش و القای پیام و کار خود، باید اخلاق اسلامی را هم رواج دهد.
* پس طبق گفتهی شما، زن خبرنگار مسلمان مشخصههای خاصی دارد؛ اینطور نیست؟
بله؛ قطعاً! در خصوص بانوان باید گفت که این قشر در هر شغل و مقامی، نگاه مسئولانهتری دارند؛ مثل نگاه مادری یا حس مسئولیتی که در مدیریت خانه و خانواده از آنها میبینیم؛ اما در خصوص شغل خبرنگاری، وقتی از بانوی مسلمان نام برده میشود، انتظار میرود او در کنار وظایف شغلی خود، به ترسیم چهرهی واقعی اسلام نیز بپردازد؛ زیرا این چهره هماکنون توسط برخی جوامع غربی و... مخدوش و خشن معرفی میشود؛ چهرهای غیرواقعی و تحریف شده؛ در حالی که دین مبین اسلام بهواسطهی پیامبرمان که پیامبر رأفت و مهربانی است، دینی متعالی، متعادل، جامع و کامل است. متأسفانه در حال حاضر، بهدلیل سوءاستفادهی برخی گروههای افراطی که خود را مسلمان معرفی میکنند، نگاه بدبینانهای بر دینمان مستولی شده است و رسانههای بیگانه هم بر خشونت مسلمانان، مانورهای بسیار میدهند! در این شرایط، وظیفهی بانوان خبرنگار مضاعف است؛ آنهم در کشور عزیزمان که همواره کانون توجه همگان بوده است. از طرف دیگر در جوامع امروز، با توجه به پیشرفت در همهی حوزهها، بانوان مسلمان خبرنگار، از جمله بانوان مسلمان خبرنگار ایرانی باید به علوم و فنون روز مجهز باشند و از ابزار و ترفندهای عصر حاضر برای خنثی کردن دسیسهها و توطئههای این عصر استفاده کنند که در این راه هرچه بانوان ما حرفهایتر، بهروزتر، فعالتر و متخصصتر باشند، موفقتر خواهند بود.
به همین منظور، وقتی ما در مقابل هجوم و بمباران جوامع غربی قرار میگیریم، باید تولیداتمان افزایش یافته و پاسخگوی عصر حاضر و مخاطبان امروزمان باشد. در این عصر، باید همهی مخاطبان را در نظر بگیریم و از امکانات و شرایط امروزی نهایت استفاده را ببریم و آن را نه تهدید، بلکه فرصت بدانیم.
* در متداولترین تعریف، رسانهها و نشریات در دو دستهی عامپسند و خاص قرار میگیرند که در شرایط فعلی، نشریات عامپسند را نشریات زرد یاد میکنند؛ اما بهرغم جامعهی روبهرشدمان، استقبال از نشریات عامپسند هر روز بیشتر و بیشتر میشود و نشریات خاص و تخصصی، کمتر و کمتر میگردند. شما در مقام یک صاحبنظر، چرایی این مسئله را در چه چیزهایی میبینید؟ آیا میتوان بین این دودستگی تعادلی برقرار کرد؟
در بحث حرفهای بودن کارهای مطبوعاتی، مهمترین شاخصه، مخاطبسنجی است. هیچ رسانه و نشریهای نباید گروهی را تحمیق کند و مخاطبان خویش را سطحینگر بارآورد؛ اما در برخی رسانهها و نشریات این اتفاق میافتد و مخاطبان به بیراهه کشیده میشوند؛ آن هم بهخاطر جذابیتهایی که همین نشریات عامپسند برای مخاطبان خویش ایجاد میکنند. نمیتوان نشریات زرد را حذف کرد، بلکه باید از شدت زردی و عوامبودن آنها کاست؛ طوری که در عین جذابیت، حاوی مطالب مهم و مفید نیز باشند و خوراک مناسبی به مخاطبان خویش بدهند.
بهطور کلی، باید تلاش شود در مجموعهای که به مخاطب داده میشود، چه در قالب خبر، چه مقاله یا گزارش و مصاحبه و... هم جذابیت کار در نظر گرفته شود و هم مطالب مفید حال مخاطب القا گردد تا چنین نشریاتی از عام بودن به سمتوسوی تعالی، تخصص و نشریات وزین گام بردارند. این تغییر و تحول بهتر است کمکم و پلکانی صورت بگیرد؛ نه با شتاب و چرخش 180 درجهای. متأسفانه درصد بالایی از جامعهی ما، عامپسند و عوام هستند! پس در بخش مدیریت فرهنگی لازم است بیشتر و قویتر کار شود.
در این راستا، مسئولان حوزهی فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما و... باید به واحدهای صنفی رسانهای رجوع کنند تا امور ارزیابی شده و نقاط ضعف نشریات اصلاح گردد. در این صورت، رسانهها تعالی مییابند و تعادل موزون و مناسبی بین آنها برقرار میشود.
* با توجه به نامگذاری امسال و توجه به فرهنگ و اقتصاد، این بحث مطرح است که چگونه میتوان این امر را با رسانهها در زندگی نهادینه کرد؟
قبل از نهادینهکردن این شعار در زندگی مردم، لازم است اخلاق و اصول حرفهای را در رسانهها ارتقا دهیم. برای تحقق این مهم، باید از افراد حرفهای و تخصص آنها استفاده کرد و با همین رسانهها، اقتصاد مقاومتی را در جامعه پیاده کرد. علاوه بر آن، باید با نگاهی متفاوت به این قضیه پرداخت. لازم است مصرفکنندگی را کم و تولیداتمان را افزایش دهیم؛ اما تولید کیفی نه صرفاً تولید کمّی.
در شرایط فعلی لازم بود که بحث مقاومتی مطرح شود؛ چراکه اقتصاد مقاوم داشتن در برابر هجمهی دیگران، امری مهم و ضروری است. همچنین باید بپذیریم که رسانهها، در هر زمینهای برای اشاعهی یک فکر، نقش مهمی دارند؛ پس با قدرتشان میتوانند مردم را به این باور برسانند که داشتن اقتصاد مقاومتی به نفع خودشان و نظام خواهد بود. لازم نیست در هر شرایطی همایش یا سمیناری برگزار کنیم. از برنامهی کودک گرفته تا... باید برنامههایی با تم و مضمون اقتصاد مقاومتی ساخته و پخش شود و با نگاه خودباوری، نوعی شکوفایی ملی را به نمایش بگذارد. در این بین و برای ایجاد تغییر در سبک زندگی مردم، باید برخی شاخصهها برجسته شوند؛ صفاتی همچون صرفهجویی، اعتماد به محصولات وطنی و تغییر در نوع و میزان خرید.
شاید لازم باشد با معرفی کارآفرینان موفق و برتر و پرداختن به چرخهی تولیدات داخلی این روند صورت گیرد! اما نکتهی مهم این است که برنامهها باید همیشگی و مداوم، تهیه و پخش یا به مردم القا شود؛ نه در دوره و زمانبندی خاص و محدودی.
بهرهگیری از نظرهای متخصصان اقتصاد و روانشناسان هم مهم است. به راهبردهای رسانهای و میزان تأثیر آنها هم باید توجه و آنها را ارزیابی کرد. صرفاً نمیتوان یک سپر برداشت و روشی تدافعی به خود گرفت. این روش نمیتواند ما را در برونرفت از این وضعیت یاری کند. ما باید تولیدات جدید و شاخصی را به بازارهای جهانی ارائه دهیم.
* هماکنون در روابط رسانهای، زن چگونه تعریف میشود و از چه جایگاهی برخوردار است؟
این امر مستلزم این است که خود بانوان و زنان به اصول اخلاقی و تعهدهای حرفهای خویش مقید باشند. هرقدر رسانهها بتوانند چهرهی درستی از زن مسلمان نشان دهند، توانستهاند در برابر خدعهی غرب و... موفق عمل کنند. در حقیقت، وقتی زن را در جایگاه واقعی خودش نشان دهیم، توانستهایم کاری کنیم که از زن استفادهی ابزاری نشود. در حوزهی رسانههای بینالملل هم نگاههای متعددی به زنان میشود که بعضاً ابزاری است. گاهی نگاههای متعادل و متعالی را به زنان شاهدیم؛ اما متأسفانه نگاه ابزاری به زنان بر سایر نگاهها میچربد! در جامعه و رسانههای خودمان باید نگاه متعالی را به زنان افزایش و تعمیم دهیم؛ یعنی زن را در جایگاه خودش یک زن و انسان مدنظر قرار دهیم، نه یک ابزار. همانطور که امروزه شاهدیم، زنان در کنار مردان و دوشادوش آنها در تمامی عرصهها فعالیت دارند و حتی در برخی حوزهها موفقیتهای بزرگی را از آن خود کردهاند.
بهرغم این درخشش و موفقیتها، هنوز هم شاهد نگاههای افراطی به زنان هستیم. برخی جایگاه زن را محدود به خانه و خانواده میدانند و برخی افراطیون دیگر با ایجاد تعالی و اعتماد بهنفس کاذب در زنان، آنها را به سمتوسوی نامناسبی سوق داده و میدهند. این وظیفهی رسانه است که جایگاه واقعی زنان را تبیین و انعکاس دهد.
در حوزهی آسیبها هم، رسانه میتواند آسیبهای اجتماعی حوزهی زنان را شناسایی کند و برای رفع آنها و ارائهی راهکارهای مفید و لازم گام بردارد. بیشک، پاککردن صورت مسئلهها و انکار بزهکاریها و آسیبها نمیتواند مفید واقع شود، بلکه باید واقعیتها را دید، پذیرفت و برایشان وقت گذاشت و در نهایت راهحلی برای رفع آنها ارائه کرد.
* نقش شبکههای مجازی همچون واتسآپ، وایبر و... را در زندگی بانوان چگونه ارزیابی میکنید و از نظر شما این فضاها چه محاسن و معایبی دارند؟
ورود زنان به اینگونه فضاهای مجازی جرم نیست و میتواند بد هم نباشد؛ مشروط بر اینکه کاربران این فضاها از سواد رسانهای برخوردار باشند. این امر، لازمهی سلامت اینگونه حوزههاست در حقیقت، همه باید به شعوری برسند که بتوانند هر پیامی را نقد و درک کنند و نگاه تفسیری داشته باشند. رژیم مصرف رسانه هم نکتهی دیگری است که باید بدان توجه کرد. نباید استفاده از وسیلهای یا فضای مجازی بهصورت افراطی باشد؛ چراکه این امر میتواند اعتیادآور گردد. قطعاً هر چیزی اگر به شکل صحیح و با مقدار لازم و موجه استفاده شود، پیآمدهای بدی همراه خواهد داشت. اگر باور کنیم و بپذیریم که رسانهها اثرگذار هستند، میتوانیم کنترل صحیحی بر میزان این اثرها داشته باشیم. امروزه شاهدیم که برخی خانوادهها ساعتهای تغذیه، ناهار و شامشان را با پخش سریالها میزان و تعیین میکنند؛ این نشاندهندهی تأثیر منفی رسانههای مذکور است. از طرف دیگر وقتی چیزی مد میشود، همه بهطور مقطعی دچار تب زودگذر آن میشوند تا خود را بهروز و فرامدرنیته نشان دهند. در چنین شرایطی، عدم سواد کافی برای استفاده از این ابزارها جامعه را دچار مشکلهای عدیدهای میسازد. در همین جا و در چنین موقعیتی رسانهها نقششان پررنگتر میشود؛ چراکه میتوانند با انعکاس مزایا و معایب اینگونه ابزارها و فضاها، تبهای کاذب و مقطعی را فروکش کرده و مردم را در جهت صحیح و مناسبی سوق دهند. در این بین آگاهسازی مردم پیششرط لازم است؛ اما نفی و سرکوب این ابزار و فضاها راهکار مناسبی نیست؛ چراکه جامعه را با ولع بیشتری به سمت این ابزارها سوق میدهد؛ پس باید کارهای فرهنگی انجام شود و با هوشیار کردن مردم و دادن نگاهی انتقادی و تأملی به جامعهی رسانهای و مجازی، سلامت روانی و اجتماعی جامعه را تضمین کرد.
* خانم ببران! اگر بخواهید از دورهی دانشجویی خودتان تا عصر فعلی، مقایسهای داشته باشید، دانشجویان امروز را چگونه میبینید؟ آیا دانشجویان در شرایط فعلی، جایگاه واقعی خویش را دارند؟
امروزه در جوامع و حتی خانوادهها، شکاف عمیقی میبینیم. زمان ما بین فرزندان و والدین نزدیکی و تفاهم بیشتری بود؛ اما در حال حاضر به رغم افزایش سواد والدین، شکافهای نسلی افزایش یافته که این امر با افزایش ابزار و رسانهها بیربط نیست. توقعات بالارفته و مدیریت درستی صورت نمیگیرد؛ حال آنکه اگر خواستهها را بدانیم و سرکوبشان نکنیم، با همراهی و تعامل مثبت میتوانیم از بروز آسیبهای اجتماعی بسیاری پیشگیری کنیم. متأسفانه در عصر فعلی، دانشجویان حس دانشجوی واقعی را ندارند! شاید این امر تقصیر خودشان نیست؛ چراکه الگوی مناسبی برایشان ترسیم نشده است! هماکنون انگیزهی تحصیل و تحقیق در دانشجویان کم شده است؛ البته این امر نسبی است؛ مثلاً در مقطع کارشناسی ارشد دانشجویان با انگیزهترند و در مقطع کارشناسی هنوز باید اقدامات بیشتری صورت گیرد.
بنده که یک مدرس دانشگاه هستم، همواره سعی کردهام دانشجویانم را مجاب کنم تا نگاه عمیقتری به همهچیز داشته باشند و با تأمل و تعمق بیشتری مباحث علمی و عملی خویش را دنبال کنند؛ اما این مسئله، عزمی ملی و نگاهی سیاسی میطلبد. باید اینگونه نگاهها تصحیح شود، دانشگاهها فعالتر گردند و دانشجویان نیز در جایگاه قشری پویا، هوشیارتر و مصممتر ایفای نقش کنند. ما نمیخواهیم دانشجو با حداقل اراده و همت بار بیاید، بلکه انتظار داریم تکتک دانشجویان کشورمان، با تلاش و تکاپو در کنار تحصیل علم، طرح بدهند، فکر نو ارائه کنند و از همهی عرصهها موفق و سربلند بیرون آیند.
* از آثار و سفرهای کاری خویش بگویید و از نگاه غالبی که در سایر ملل و جوامع به زن میشود.
در کارنامهی بنده و تألیفاتم، همواره به زنان توجه شده است. شخصاً روی بحث زنان، در رسانههای مختلف داخلی و خارجی کارهای زیادی انجام داده و همواره سعی کردهام با همکاری دیگران، وضعیت زنان ایرانی را بهخوبی تبیین کنم. کتاب نخستم هم «تاریخ اولین نشریات زنان» بود که به سیر تکامل زنان روزنامهنگار پرداخته است.
اولین کنفرانس بینالمللی که رفتم، کنفرانس زن در چین بود و بعد از پنج سال کنفرانس دیگری با همین موضوع در آمریکا برگزار شد که در آنجا نیز حضور یافتم.
بدیهی است که در کشورهای توسعهیافته، شاخصهای توسعهیافتگی، از جمله منابع انسانی رعایت میشود؛ مثلاً در برخی کشورها از جمله نروژ، سوئد و... نگاه جدیتری به مقولهی زن و حتی دانشجو شده است؛ البته باز این قضیه، نسبی است و نه کلی؛ مثلاً در کشور چین بهرغم توسعهیافتگی و رشد اقتصادیاش، هنوز به زن نگاهی قوی و درخور توجه نمیشود.
در برخی کشورها هم نمیتوان به جرئت گفت که همهی شاخصههای انسانی رعایت میشود؛ حتی در آمریکا. در این کشور هم بیعدالتیهای بسیاری در خصوص زنان مشاهده میشود و طبق گفتهی خود بانوان آمریکایی در بسیاری از مواقع، حق آنها هم پایمال میگردد و بهرغم کار یکسان و ساعتهای کاری مشابه، همین زنان آمریکایی حقوقی کمتری از همکاران مردشان دریافت میکنند.
در خصوص برخی کشورها از جمله کشورهای عربی هم که وضعیت کاملاً مشخص است و بانوان حقوق بهحق خود را هم دریافت نمیکنند و از امور و فعالیتهایی همچون رانندگی، حق رأی و... محروم هستند. در جامعهی ما هم کمبودها و نواقصی هست و هنوز تا رسیدن به ایدهآل، راه طولانی پیش رو داریم. در این راستا، باید نگاه اسلام واقعی را وارد جامعهی خویش کنیم تا شاهد افراط و تفریط نباشیم؛ برای مثال، در برخی کشورها همچون پاکستان و سریلانکا، دموکراسی خوبی هست و حتی زنان را در پست ریاست و مدیریت میبینیم؛ اما در بدنهی جامعه، زن هنوز مورد ظلم و تعدی قرار میگیرد. در مقابل، برخی کشورهای مدعی دموکراسی همچون هند، زنان در ازای گرفتن برخی حقوق خود، مکلّف به پرداخت پول هستند؛ پس هنوز تا رسیدن به ایدهآلها فاصلهی زیادی داریم. تا حدی میتوان گفت که حقوق زنان در جوامع توسعهیافته بهتر و بیشتر رعایت میشود.
* در پایان گفتوگو میخواهیم از آرزوی سبز خودتان برای بانوان بگویید.
در مقام یک بانوی ایرانی آرزو دارم همهی زنان، بهخصوص بانوان مسلمان ایرانی در همه جای جهان بدرخشند و توان و قدرتشان بیش از پیش دیده شود. امیدوارم بین زن و مرد از حیث انسانی، فرقی وجود نداشته باشد و ملاک تفاوتهای این دو جنس، تنها صلاحیت و شایستگیشان باشد!
در خصوص رسانهها هم امیدوارم این ابزار و نشریات، اخلاقیتر شوند و حوزهی مسئولیت اجتماعی خود را بهدرستی انجام دهند! زنان نیز در عرصهی بینالمللی و کار خود، موفقتر از همیشه ظاهر شوند، بهخصوص زنان خبرنگار و روزنامهنگار کشور که بیشک با حضور فعال و مفید خود میتوانند بستر مناسبی را فراهم کنند تا تواناییهایشان بیشتر دیده شود.
* ما هم برای شما و تمامی زنانی که در عرصهی ارتباطات و خبرنگاری فعالیت میکنند، آرزوی موفقیت داریم!