نویسنده

قسمت هفتم: سرگرم پوشاکی نباش که...

«پوشش» و «لباس» از امتیازهای انسان بر سایر موجودات است که به اندازه‌ی تاریخ بشر، سابقه و به‌گستره‌ی جغرافیا، قدمت دارد و فراتر از «آیین و مذهب»، به «فطرت» و جدای از «جنسیت»، به «انسانیت» انسان بازمی‌گردد و پاسخ‌گوی سه نیاز آدمی است: نیاز اجتماعی (مراقبت از عفت و پاک‌دامنی)، نیاز طبیعی (محافظت از سرما، گرما و عوامل طبیعی) و نیاز روانی (مواظبت از آراستگی و زیبایی).

نوع پوشش در هر جامعه‌ای افزون بر خصوصیت‌های جغرافیایی و طبیعی، موقعیت سنی و شغلی یا عوامل اقتصادی و اجتماعی، تابعی از فرهنگ و نوع جهان‌بینی حاکم بر آن جامعه است که فراتر از سلیقه‌ورزی‌ها و تنوع‌طلبی‌ها، ارزش‌های موجود در خانواده را نمایان می‌سازد؛ از این‌رو، گاه فریضه‌ای عبادی ـ اجتماعی است و گاه وظیفه‌ای حماسی ـ سیاسی؛ آن هم فریضه‌ای منشورگونه با ابعاد و اضلاع متفاوت و متنوعی که آثار فقهی ـ اخلاقی و عرفانی ـ الهی به‌ دنبال دارد و چونان پرچمی برافراشته، از اعتقادها، باورها، فرهنگ و آداب‌ورسوم سخن می‌گوید.

پروردگار حکیم، آن‌گاه که درباره‌ی پوشش و لباس سخن می‌گوید، فراتر از ایمان و اعتقاد که با بیان «یا ایها الذین آمنوا» همراه است، همه‌ی انسان‌ها را مخاطب قرار داده، می‌فرماید: «یا بنی آدم!»؛ چون جلوه‌ای برتر از جلوه‌ی مادی و ظاهری دارد؛ و سخن از آسمانی بودن لباس به ‌میان می‌آورد: «برای شما لباسی نازل کردیم»(اعراف، آیه‌ی 26)؛ که گویی رنگ و لعابی مقدس دارد! چنان‌که کتاب مقدس قرآن نازل شده است(قدر، آیه‌ی 1) و آیه‌های روشن الهی فروفرستاده شده‌اند(مجادله، آیه‌ی 5) و یا نور مبین و آشکار اجازه‌ی نزول یافته است(نساء، آیه‌ی 174).

خداوند مهربان پس از خطاب به عموم انسان‌ها و بیان نزول لباس، دو کارکرد و شیوه برای پوشش بیان می‌فرماید: «اندام شما را ‌پوشانده، از آشکارشدن زشتی‌ها جلوگیری می‌کند و مایه‌ی زینت و زیبایی‌تان است»(اعراف، آیه‌ی 26). خداوند، موضوع «پوشش» را در لابه‌لای آیه‌هایی که آفرینش انسان اولیه را بازگو می‌کند، آورده و آن را «نعمت الهی» از طرف خالق معرفی می‌‌کند که چون چنین عظمتی دارد، مورد طعنه و تخریب شیطان و شیطان‌صفتان قرار می‌گیرد و می‌خواهند با وسوسه‌های خود آن را از پیکر انسان جدا کنند؛ و اگر نتوانستند انسان را از مسیر صحیحِ استفاده از لباس منحرف سازند، راه افراط و تفریط را مقابل افراد بگشایند.

ژولیدگی و شلختگی در سر و لباس

کج‌فهمی درباره‌ی آراستگی ظاهری و بدفهمی در مورد زهد و عدم وابستگی به امور دنیوی، برخی را به ‌سوی کوتاهی یا تفریط، یعنی ژولیدگی در سر و صورت و شلختگی در لباس و پوشش می‌کشاند؛ به‌گونه‌ای که گاه نوعی تنفر و دل‌زدگی یا بیزاری در اطرافیان آنان دیده می‌شود که با کمال تأسف، در مواردی به‌ نام دین و دین‌مداری از سوی نیروهای به‌‌ظاهرمذهبی تمام می‌شود! این در حالی است که پیشوایان دینی ما آراستگی و زیبایی در خداوند را گوش‌زد کرده، فرموده‌اند:

* پروردگار هستی زیباست و زیبایی را دوست دارد و علاقه‌مند است که آثار نعمت خود را در بنده‌اش ببیند(امام‌علی(ع))(کلینی، ج 6، ص 438).

* خداوند، آراستگی و زیبایی را دوست ‌دارد و ژولیدگی و فقیرنمایی را نمی‌پسندد. چون نعمتی به بنده‌ی خود عطا کند، دوست دارد اثر آن را با نظیف‌پوشی، معطر ساختن خود، آراستن محل سکونت، تمیز نگاه‌داشتن زندگی و حتی روشن کردن چراغ پیش از غروب آفتاب که فقر را می‌زداید و روزی را می‌افزاید، ببیند(امام صادق(ع))(عاملی، ج 3، ص 341).

* به‌هنگام خواندن هر نماز آراسته باشید، جامه‌ای تمیز بپوشید و سر و وضع و لباس خود را مرتب کنید(امام‌حسن(ع))(طبرسی، ج 4، ص 412).

* استفاده از عطر، بی‌نیازی شخص را نشان می‌دهد و جامه‌های متنوع، آراستگی انسان را نمایان می‌سازد(امام صادق(ع)) (صدوق، 92).

* خداوند کثیف بودن و ژولیدگی را دشمن می‌دارد(رسول خدا(ص))(پاینده، 304).

* خود را وارسی کنید که خداوند بنده‌ی ژولیده را دشمن دارد(رسول خدا(ص)) (حرّانی، 1404، ترجمه‌ی جنتی، ص 153).

* من خدا را به‌خاطر تمیزی‌ای که ارزانی‌ام داشت و خِردی که راهنمایی‌ام کرد، شناختم(امام علی(ع)) (حرّانی، 1404، ترجمه‌ی حسن‌زاده، ص850).

افراط در رسیدن به لباس و آراستگی

افراط در خرید و اسراف در مصرف لباس، نوعی انحراف در فهم و اشتباه در رفتار افرادی است که رسیدن به سر و لباس را یگانه «هدف حیات» و تجمل و تفاخر را شخصیت‌ساز خویش می‌دانند. افرادی این‌چنین، دل و دیده‌ی خود را به مدل‌ها، مدها، مزون‌ها و ژورنال‌هایی می‌سپارند که هر روز از آن‌سوی مرزها، سایت‌ها و سی‌دی‌ها، عطش خریدشان ایجاد می‌گردد تا بازار مصرف با اشباع ذائقه‌ها و سلیقه‌ها از رونق نیفتد و تولید انبوه‌شان با مصرف انبوه همراه باشد. تبلیغ‌های رنگین، چنان دلبری می‌کنند که انسان‌های مصرفی هر روز به ‌دنبال مدل‌های جدید در اشیا و لوازم زندگی خویش هستند؛ حتی اگر لوازم فعلی، سالم، مفید و بدون عیب باشند. برای نمونه، سال قبل گران‌ترین لباس عروس دنیا در تهران عرضه شد. این لباس که با پارچه‌ی ابریشم و سنگ‌دوزی زیبا تهیه شده بود، 160میلیون تومان فروخته شد.

امروزه، سلیقه‌سنج‌های اقتصادی وجود دارند که درصدد ایجاد انگیزه‌ی کاذب، برای بازار مصرف تولیدات خود هستند تا افراد را حریص و مصرفی بارآورند و آنان را از هدف اصلی آفرینش که تقرّب و نزدیکی به خدا و رسیدن به سرای آخرت و جاودان است، بازدارند تا با‌ دل‌مشغولی‌های عوامانه، مادی و کم‌ارزش، روزگار خود را بگذرانند. اموری هم‌چون تنوع افراطی یا تجمل و تفاخر برای مزیت‌طلبی و فخرفروشی که روزی در لباس و قیافه، روزی در ماشین، منزل، گوشی همراه و... و روزی دیگر در تن‌آرایی و پیکرنمایی، که در آرایش و نمایش خلاصه می‌شود؛ در حالی‌که اگر روح انسان والا و شخصیت آدمی بزرگ و توانا باشد، هیچ نیازی به لباس زیبا و مدل‌های دل‌آرا نخواهد بود.

رسول خدا(ص) خطاب به کسانی که با افراط و‌ دور از اعتدال، دل به تیپ و لباس بسته‌اند، فرمود: «سرگرم پوشاکی نباش که پایانش پوسیدگی است»(مجلسی، ج 70، ص 394). گویی آن حضرت، از امروز ما باخبر بوده‌اند که استعمار نو به‌ جای فتح آب و خاک، با تزریق نوعی فرهنگ و آداب، سلطه‌ای پنهان یافته، سلیقه‌های افراد را جهت‌دهی می‌کند تا آنان هر نوع کالای تولیدی استعمارگران را با حرص و ولع بسیار بخرند. چنین شیوه‌ای، پیروزی بدون جنگ است.

استعمارگران با تبلیغ‌های مصرفی، انسان‌ها را کم‌ارزش‌تر از کالاهای تولیدی خود کرده ـ برای فروش بیش‌تر ـ از «زنان» آن‌هم به‌صورت نیمهعریان، برای معرفی لباس، کیف، کفش، کلاه و... استفاده می‌کنند و بدین‌سان، با تبلیغات رسانه‌ای که امروزه «امپریالیسم رسانه‌ای» لقب گرفته، کار هزاران لشکر نظامی را انجام می‌دهند و با تنظیم معادله‌های اقتصادیِ خانواده‌ها و تزریق خط فکری ـ فرهنگی به انسان‌ها، جمعیت بی‌شماری از جهان را بَرده و بندهی‌ خود می‌سازند تا آنان هر روز دنبال آپشن‌های بیش‌تر، برندهای برتر و مارک‌های معروف‌تر باشند؛ غافل از آن‌که با کوچک‌ترین اشاره‌ای حرکت کرده و بی‌هیچ مزدی، اطاعت بی‌چون‌وچرا می‌کنند. این بینش سطحی و سخیف به لباس و پوشش را، با اندیشه‌ی پیشوایان دینی‌مان مقایسه کنید. آنان لباس را دارای قداست دانسته‌ و برای پوشیدن آن «دعای مخصوص» می‌خواندند؛ چنان‌که صادق آل محمد(ص) هنگام پوشیدن لباس، می‌گفت: «خدایا! این لباس را باعث خیر و برکت برایم قرار ده و روزی‌ام گردان با آن شکر نعمتت، عبادت نیکویت و عمل به طاعتت را انجام دهم. پروردگارا! تو را سپاس‌گزارم که نصیبم کردی آن‌چه عورتم را بپوشاند و در بین مردم آبرودار و آراسته‌ام بگرداند»(طبرسی، ج 1، ص 186).

علاوه بر آن، «تنوع خردمندانه» به ‌جای «تجمل نابخردانه» ارائه شده است؛ چنان‌که یکی از اصحاب امام صادق(ع) به حضرت عرض کرد: «مؤمن می‌تواند دو دست لباس داشته باشد؟» امام فرمود: «آری.» ادامه داد: «سه دست، چهار دست... تا بیست دست؟» حضرت فرمود: «آری.» سؤال‌کننده گفت: «این تعداد لباس اسراف نیست؟» حضرت فرمود: «خیر! اسراف آن است لباسی را که برای مهمانی و حفظ آبروست، در خانه و وقت کار بپوشی»(همان).

بی‌شک استفاده از هر نوع لباسی با هر رنگ و دوختی که نشان‌گر اعتدال فکری ـ رفتاری باشد و با فطرت آدمی (علاقه به زیبایی) سازگار، و لطمه‌ای به شخص و شخصیت انسان نزند، نه‌تنها تنوعی ممنوع نیست، بلکه تنوع مطلوب است که توصیه و تأکید بر آن هم شده است؛ چنان‌که پروردگار حکیم برای رفتن به مکان مقدسی چون مسجد یا خانه‌ی خدا، به پوشیدن زینت یعنی لباس آراسته توصیه می‌کند(اعراف، آیه‌ی 31)، تا همین پیرایش ظاهری باعث به‌دست آوردن لباس تقوا و آراستگی معنوی شود که بهترین زینت و آرایش در زندگی است (همان، آیه‌ی 26).

منابع:

1. قرآن کریم.

2. ابن‌شعبه حرانی، محمد بن ‌حسن(1363)؛ تحف‌العقول، قم: جامعه‌ی‌ مدرسین.

3. پاینده، ابوالقاسم(1382)؛ نهج‌الفصاحه، تهران: دنیای دانش، چاپ چهارم.

4. حرّ عاملی، محمد بن‌ حسن(1380)؛ الجواهرالسنّیه، تهران: دهقان.

5. صدوق، محمد بن‌ علی(1403)؛ خصال، قم: جامعه‌ی مدرسین.

6. طبرسی، فضل بن‌ حسن(1360)؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه‌ی جمعی از مترجمان، تهران: فراهانی.

7. طبرسی، رضی‌الدین حسن بن فضل(1382)؛ مکارم الاخلاق، ترجمه‌ی  میرباقری، تهران: فراهانی.

8. کلینی، محمد بن یعقوب ‌بن اسحاق(1388)؛ اصول کافی، تهران: اسلامیه.

9. مجلسی، محمدباقر(1404)؛ بحارالانوار، تهران: اسلامیه.