دریچه‌ی خانه‌ی دل را به کدام سو می‌گشایید؟


خانه‌ای مصون از آلودگی و آزردگی‌

هنگامی که طوفانی توأم با گردوغبار می‌وزد، یا بوی بدی آزارتان می‌دهد، یا... پنجره‌های خانه‌ی خود را می‌بندید و مراقب هستید آلودگی‌ها به داخل خانه نفوذ نکنند. از سوی دیگر، اگر احساس ‌کنید نسیم فرح‌زایی می‌وزد، یا گل‌ها و گیاهان در فصل بهار و هنگام شکوفایی عطرافشانی می‌کنند، دریچه‌های منزل را می‎گشایید تا مشام خود را با این رایحه، مأنوس و از اینطریق احساس آرامش کنید. راستی چرا همه‌ی ما این شیوه را درباره‌ی خانه‌ی وجود خویش، سکونت‌گاه دل و ذهن و حیاط روح انجام نمی‌دهیم یا کم‌تر در این‌باره دقت‌های لازم را داریم؟ این‌ها نفس ناطقه است که به‌ قول علامه «حسن‌زاده آملی»، می‌تواند در اندام‌ها و اعضای بدن تصرف کند و نظم و ادامه‌ی فعالیت‌ها و برنامه‌های هر عضوی را نظارت و ارزیابی کند (حسن‌زاده‌ آملی، ج 1، ص 38).

این قلب است که می‌تواند بین بدی‌ها و خوبی‌ها تفکیک قائل شود، به ذکر خداوند آرامش یابد و اگر از ایمان برخوردار شود، آرامشی ربّانی و ملکوتی را به خود اختصاص دهد. این قلب در واقع، حرم پروردگار است و نباید جز خدا را در آن راه داد. قلب سلیم، پاک و عاری از رذالت‌ها، فرمان‌برداران الهی را دوست می‌دارد و نسبت به افراد گناه‌کار، عاصیان و فاسقان خصومت می‌ورزد. اگر روزنه‌های خانه‌ی دل به‌سوی تعفن گناه‌ها و فاضلاب خلاف گشوده شود، تباه گردیده و آنوقت جاذبه‌های آن واژگون می‌شود؛ بدین معنی که دیگر نسبت به فضیلت‌ها و خصال پسندیده رغبتی ندارد؛ بلکه چون به حالت مرداب درآمده، به‌سوی علف‌های هرز بدی‌ها و منکرها گرایش می‌یابد (نمازی‌شاهرودی، ج 8، ص 562 ـ 560).

خانه‌ی دل را روشن کنید

خانه‌ی دل به چراغ ایمان روشن می‌شود. سوخت این عامل روشنایی، عمل صالح، نیت‌‎های خیرخواهانه و عمل به دانسته‌های درست است. رسول اکرم(ص) فرموده‌اند: «اگر کسی به آن‌چه می‌داند جامه‌ی عمل بپوشاند، خداوند آن چیزهایی را که نمی‌داند به قلبش الهام می‌کند و گویا یک هادی و راهنما در اختیارش قرار می‌دهد.» حضرت علی(ع) فرموده‌اند: «هرگاه خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد، راه راست را به دلش الهام می‌کند و او را در راه طاعت خود موفق می‌کند» (آمدی، ج 3، ح 4177، ص 195).

رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «به‌ درستی زمانی که بنده‌ای در تاریکی شب با مولای خود خلوت کند و مشغول راز و نیاز گردد، خداوند نوری را در قلب وی قرار می‌دهد و چون بگوید یارب! یارب! خداوند بلندمرتبه ندا می‌دهد: لبیک ای بنده‌ی من!» و در حدیث قدسی آمده است که خداوند می‌فرماید: «نه زمین جای من است و نه آسمان، بلکه من در دل بنده‌ی باایمان جای دارم» (حرعاملی، ص 7).

آدمی باید قلب را از آلودگی‌ها و رسوب‌های نفسانی خالی کند تا توفیق ارتباط با رب جلیل را به‌دست آورد. خالی کردن دل هم، میسر نمی‌گردد جز با بندگی خالصانه. به‌علاوه از محصول‌های مهم عبادت، بصیرت قلب است. عابد از چنان بینشی برخوردار می‌گردد که نشانه‌های الهی را به‌ خوبی مشاهده می‌کند، از نعمت‌ها غفلت ندارد و آن‌ها را در مسیری درست به‌کار می‌گیرد.

آدمی در سرای جاوید

وقتی موازین شرعی، فضیلت‌ها و نیکی‌ها نادیده گرفته شوند، آدمی در این دنیا، از نعمت بصیرت محروم است. زندگی توأم با رنج و تنگناهای گوناگون دارد و در سرای جاوید هم این غفلت‌ها، حجاب‌ها و رسوب‌ خلاف‌ها و منکرها او را به‌صورت نابینایان محشور می‌سازد (طه، آیه‌ی 124).

خانه‌ی دل به تعبیری دیگر کارگاهی است که اعمال و رفتار ما را به‌صورتی درمی‌آورد که از آن به تمثل اعمال و تجسم کردار تعبیر می‌گردد. مردمان در کارگاه وجودشان، با مواد خام و ابزار اعمال و رفتارشان محصول‌هایی را برای آخرت خود تولید می‌کنند. عده‌ای از مردم در روز قیامت، خویشاوندان خود را به‌صورت ظاهری پلید و هم‌چون حیوان های خطرناک مشاهده می‌کنند؛ زیرا اعمالی خلاف و ناروا داشته‌اند و از آیه‌های الهی غافل بوده و نسبت به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرده‌اند. در نتیجه از مشاهده‌ی آنان دچار هراس گردیده و شگفت‌زده به‌سویی گریخته‌اند. دنیاطلبانی که خدا و معاد را فراموش کرده‌اند، اگرچه به ‌ظاهر خوش زندگی می‌کنند، در باطن جهنم را برای خود تدارک می‌بینند. هرکس مهمان سفره‌ی خود است و علم و عمل، انسان ‌سازند.

می‌توان قفل قلب را باز کرد

نشانه‌‌ی گشایش قلب، اخلاص، صدق و نیتی پاک و عاری از هرگونه شک و ریب است. صاحب این قلب احساس می‌کند خانه‌ی وجود را از هرگونه آلودگی پالایش و پیرایش کرده و به یقین رسیده و راهی که برگزیده، درست است. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «وقتی خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد، او را آگاه در امور دیانت کرده و به وی یقین الهام می‌کند. چنین شخصی توجه‌اش از غیر پروردگار منصرف است؛ زیرا می‌داند «آن‌چه نزد شماست همه نابود خواهد شد و آن‌چه نزد خداست تا ابد باقی خواهد بود» (نحل، آیه‌ی 96). یقین هم‌چون روشنایی آفتاب به اعمال و زوایای دل و ذهن آدمی می‌تابد و حقایقی را برای او روشن می‌سازد؛ اما برای به‌دست آوردن این پرتوافشانی، باید خودهای کاذب که مانع تابش هستند به برکت تزکیه‌ی درون، کنار روند. آن حالت‌های آلوده و سیاهی که آمیخته به طمع، حسد و بخل‌اند نمی‌گذارند، ما از چنین نوری که نجات‌دهنده و نویددهنده است برخوردار گردیم» (حسن‌زاده‌آملی، ج 1، ص 234).

از نور ایمان یا نیروگاه دانش

انسان از نظر مطلوبات (خواسته‌ها) می‌تواند سطح والایی داشته باشد و آرمان‌ها و ارزش‌هایی را جست‌وجو می‌کند که از تمایل‌های فردی و خانوادگی و منافع شخصی و گروهی فراتر، والاتر و برتر است و به محیط و منطقه‌ای خاص یا برهه‌ای از زمان منحصر نمی‌گردد. در این حالت، اعتقادهایش فوق تمامی ارزش‌های دیگرش قرار می‌گیرد. منافع خویش را، بلکه حیات و هستی خود را به سهولت فدای آرمان‌های مقدسی می‌کند که به آن‌ها دل‌بستگی دارد. چنین گرایش‌های معنوی در تمام تمایل‌های انسان تحول ایجاد می‌کند و آن‌ها را در راه شکوفایی فضائل و مکارم به‌کار می‌گیرد. انسانی که از ایمان راستین بهره‌ای دارد و این مسیر درست را پیش گرفته است، هرگونه تلاش و تکاپویی را در راستای چنین مقاصد مقدسی به‌کار می‌گیرد؛ هم‌چنین، می‌کوشد توانایی‌های فکری، علمی و مادی خود را با فضائلی آرایش دهد تا این امکانات، دانسته‌ها و آموخته‌ها بازدارنده‌ی آن حرکت اصیل نباشد، بلکه هموارکننده‌ی این طریق بوده و با ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی هماهنگ باشند. رسول اکرم(ص) فرموده‌اند: «هرکس به قصد احیای دین اسلام، در تحصیل علم و معرفت اهتمام ورزد، در بهشت برین بین او و فرستادگان الهی یک درجه فاصله است» (شهید ثانی، ص 100). مقصود این است که هدف و مقصد از فراگیری معارف و علوم، خشنودی پروردگار باشد نه آن‌که به‌دنبال امتیازهای اجتماعی و دنیوی از قبیل مدرک‌گرایی، اشغال مناصب و جدال‌های بیهوده در مباحثه‌ها و مناظره‌ها باشد. دانش‌اندوزی که غرور، خودخواهی و خصال رذیله‌ی خود را رها نکند، خانه‌ی دل را در هاله‌ای از حجاب و ظلمتی سنگین فرومی‌برد و استمرار این وضع برای فرد دانش‌آموخته دردسرآفرین و فرساینده‌ی روح و روان خواهد بود. از نشانه‌های دانش‌وری که علم خود را با تهذیب اخلاق توأم ساخته، فروتنی در برابر افراد جامعه است.

زنگارزدایی از آینه‌ی دل

اگر ما به تعهدهای خود در برابر خدا، پیامبر(ص)، ائمه‌ی هدی(ع) و مؤمنین عمل کنیم، فرشتگان الهی، پرندگانی که در آسمان پرواز می‌کنند و ماهی‌هایی که در دریا شنا می‌کنند برای‌مان دعا می‌کنند. بدیهی است وقتی آدمی این‌گونه مورد حمایت موجودهای هستی قرار گیرد از رنج‌ها و گزند‌های روزگار مصون می‌گردد. جوانی که تمام غرائزش برای ارضای او مهیاست، شرایط برای او فراهم است؛ اما در این وضع طوفانی خودش را کنترل می‌کند، خواسته‌های شهوانی را زیر پا می‌نهد.

انسان اگر در راه خدا استقامت ورزید و در سلوک معنوی، زحمت‌ها را به‌جان خرید، قلب خود را از چشمه‌ی ایمان برخوردار ساخته و راهی را پیموده که هدف انبیاست. علی(ع) می‌فرماید: «پوینده‌ی راه خدا، خودِ خویش را زنده کرد، نفس خویش را خاموش کرد تا آن‌جا که بدنش لاغر شد، اخلاق تندش به نرمی گرایید و برقی پرنور برایش درخشید و راه را برای او روشن کرد تا او از دربی به درب دیگر رفت و سرانجام به دروازه‌ی سلامت و سرای جاویدان رسید و دو پایش در قرارگاه امن استوار گردید. این پاداش آن بود که دل را به‌درستی به‌کار گرفت و پروردگار را از خویش راضی کرد» (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 220).

 

منابع:

1. قرآن کریم.

2. نهج‌البلاغه.

3. آمدی (1373)؛ غررالحکم و دررالکلم، جلد 3، دانشگاه تهران.

4. شیخ‌حر عاملی (1368؛، کلیات حدیث قدسی، ترجمه‌ی سیدعابدین کاظمی‌خلخالی، تهران: انتشارات دهقان.

5. حسن‌زاده آملی (1373)؛ هزار و یک کلمه، جلد 1، قم: بوستان کتاب.

6. شهید ثانی (1362)؛ مُنیة‌المرید، ترجمه‌ی محمدباقر تفتی، تهران: نشر فرهنگ اسلامی.

7. نمازی‌شاهرودی، علی (1427)؛ مستدرک سفینة‌البحار، جلد 8، قم: انتشارات اسلامی.