گفتوگو با دکتر فرشته ندریابیانه، مدرس و محقق
جنسیت از جمله مؤلفههایی است که میتواند در تنظیم فعالیتهای اجتماعی و زندگی خانوادگی نقش ایفا کند و هر یک از زن و مرد با توجه به ساختار بدنی و جنسیت خود وظایف و فرصتهایی دارند. در این خصوص با سرکار خانم دکتر «فرشته ندریابیانه»، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینای همدان و محقق در فلسفه و عرفان اسلامی، تحقیقات و مطالعات زیادی در حوزهی مسائل زنان و خانواده داشتهاند به گفتوگو نشستیم.
* به نظر شما دختران جوان که برای آیندهی زندگی خود اهدافی را در نظر میگیرند، در برنامهریزی خود باید چه مسائلی را لحاظ کنند؟ آیا برنامهریزی دختران با برنامهریزی پسران باید تفاوتی داشته باشد؟
از آنجا که در نظام خلقت، زن از ویژگیهای خاصی برخوردار است، در برنامهریزی زندگی آنها نیز باید این شرایط لحاظ گردد. البته این مسئله منافاتی با مشترکات وجودی انسانها ندارد؛ زیرا زن و مرد در درجهی اول انسان و بعد جنس خاص هستند؛ پس اول اهداف و شرایط انسانی لحاظ شده و در مرتبهی بعد خصوصیات جنسی. این اول و دوم بودن اهداف از جهت رتبه و شأنیت گفته میشود. نتیجه آنکه اهداف عالی چون تقرب به خدا، داشتن ایمان و اخلاق انسانی از اهداف اولیهی زندگی همهی انسانهاست؛ اما دختران با توجه به مسئولیت خطیر مادر بودن و همسری باید مواردی را هم که آنها را در پیشبرد این وظایف کمک میکند در نظر داشته باشند.
* دکتر ندری! در برنامهریزی دختران چه اموری باید اولویت داشته باشد؟
اولویتها عبارت است از: تلاش در داشتن اعتمادبهنفس، نشاط، صبر و تحمل، ایثار و خلاصه تمام خصوصیات مثبت اخلاقی؛ زیرا اخلاق خانواده و جامعه تا حد زیادی متأثر از رفتار و اخلاق و بینش زنان آن جامعه است. به وضوح دیده میشود که افسردگی و... تا چه میزان بر روحیات اعضای خانواده مؤثر است. پس از اخلاق، اولویت دوم توانمندی در پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک است؛ زیرا زن در خانواده باید از اطلاعات مفید و مختصری برخوردار باشد تا امکان حل مسائل پیش آمده را داشته باشد. از اطلاعات تربیتی و روانشناسی تا مواردی از امور بهداشتی، دینی، اجتماعی و... پس از اخلاق و دانایی، اولویت سوم تلاش در حفظ اعتدال در انجام امور است. گاهی زنان چنان دچار توجه به دیگران هستند که از خود غافل میشوند و زمانی به خود میآیند که فرصتی برای اصلاح نیست. توجه به سلامتی جسمی و روحی زنان، از وظایف ایشان و نیز خانواده و اجتماع است. همچنین است میزان توجه به ظاهر جسمانی و اعتدال روحی و روانی. برخی چنان به ظاهر میپردازند که زیبایی ظاهر را ملاک اصلی تلقی میکنند و این زیباپرستی آفتهای خود را دارد که در جامعه شاهد آن هستیم. برخی دیگر ظاهر را فروگذاشته و تنها به روح و روان اهمیت میدهند. در حالی که روح و جسم از هم جداشدنی نیستند و نمیتوان یکی را فدای دیگری کرد و نیز تعادل میان خانواده، جامعه و... امری لازم است. نمیتوان از هیچیک غافل شد. در این زمینه انجام ورزش، مطالعه، شرکت در مجامع علمی و اجتماعی و... پیشنهاد میشود.
* جامعه چه فرصتهایی برای دختران دارد که باید از آن استفاده کنند؟
هرچند فرصتهای دختران کمتر از پسران است؛ اما از همین فرصتهای موجود میتوان به نحو مطلوبی بهره برد؛ فرصتهایی چون تحصیلات علمی، دانشگاهی و حوزوی، فرصت اشتغال مناسب، محیطهای ورزشی و هنری، ازدواج و تشکیل زندگی مشترک.
* آیا فرصتهایی خاص زنان وجود دارد که بهتر باشد آنان از آن فرصتها سود جویند؟
بله؛ امکان وجود فرصتهای مناسب دیگری هم هست. بهنظر میرسد نسل گذشته که تجربهی فقدان چنین امکاناتی را داشتهاند، در مورد نسل جدید در پی یافتن راهحلها و فرصتهای جدیدی هستند که قابل توجه است. پارکهای بانوان، توجه به ورزش در حیطهی بانوان و... و امکان تحصیلات عالیه و... نمونهای از این فرصتهاست. همچنین ایجاد زمینههایی برای امنیت شغلی زنان، بهخصوص در زمانهای خاص چون دوران بارداری و شیردهی و امنیت خانوادگی چون حمایت از حقوق زنان در خانواده و نیز مسائلی چون حق حضانت کودکان و... که میتواند برنامهریزی و هدفمندی در امور بانوان را میسر سازد.
* چه تهدیدهایی در جامعه برای زنان و دختران وجود دارد؟
از آنجایی که مهمترین مسئله برای زنان و دختران احساس امنیت و آرامش روانی نسبت به حال و آینده است، بزرگترین تهدید نیز همین احساس عدم امنیت است؛ امنیت شغلی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. دختری که نمیداند در آینده و پس از ازدواج، فرصت و امکان اشتغال پیدا میکند یا نه؟ یا از ازدواج صرفنظر میکند یا بیرغبت به هدفگذاری برای آیندهاش میشود. دختری که از حضور در محل اشتغال احساس امنیت نمیکند؛ چون یا با نگاههای معنیدار همکاران روبهرو میشود و یا مهارتهای کاریاش زیر سؤال میرود؛ زیرا که دختری مجرد است، دختر تحصیلکردهای که در بهدست آوردن شغل مناسب جا میماند حتی در مراکز علمی و آموزشی که بهترین مکان حضورش است؛ زیرا اولویتها برای او در نظر گرفته نشده است، دختری که منتظر وسیلهی نقلیه است؛ اما با مزاحمتهای خیابانی روبهرو میشود، دختری که در خانواده از امنیت روحی برخوردار نیست؛ چون نتوانسته درآمدزا باشد، دختری که از داشتن خواستگار محروم مانده؛ چون وضعیت اقتصادی خانوادهاش مناسب نیست و خودش نیز دست در جیب خود ندارد، دختری که به جهت عدم امنیت خاطر برای ادامهی زندگی زناشویی، مهریهی سنگین درخواست میکند تا به امنیت خاطر برسد؛ غافل از اینکه این راه حل مناسبی نیست و خودش مشکلی تازه ایجاد میکند، زنی که بر اشتغالش اصرار میورزد تا کودکش را سرپرستی کند؛ اما این اصرار میتواند او را به بیگاری یا خدای نکرده عملی منافی شأن یا شرع وادارد و... اینها تهدید است یا احساس تهدید. در حالی که در مبانی دینی ما بر حمایت خانواده و دولت بر زنان تأکید شده است تا ایشان با احساس امنیت و استغنا به وظیفهی اصلی خود بپردازند.
* اسلام در مورد جنسیت و کرامت انسانها چه نظری دارد؟
زن در طول تاریخ، نقشهای متفاوتی ایفا کرده است. شاید بتوان گفت نقش مادری مشخصهی بارز اوست! زن مربی جامعه است و تربیت، به معنای رساندن نیروی بالقوه به کمال مطلوب و به فعلیت رساندن تواناییها و شکوفا ساختن استعدادهاست. خداوند در وجود زن، مهر و احساس را در کنار عقل، درایت و سیاست به خدمت درآورد تا نقشهای متعددی را ایفا کند. از نظر اسلام، زن انسان است و در هویت انسانی تفاوتی با مرد ندارد. اسلام، اولین مکتبى است که زن را در جایگاه مسئلهی مهم زندگى و متمّم حیات انسانى در مسائل اجتماعی، اخلاقى و قانونى خود جا داده است. فرقی میان زن و مرد از جهت عمل صالح که همان احیای به حیات طیبه است، نیست. اسلام، مرد و زن را از لحاظ تدبیر شئون زندگی با اراده و کار مساوی میداند؛ از این رو هر دو در تحصیل احتیاجهای زندگی و چیزهایی که مایهی قوام حیات انسانی است، از خوردن و آشامیدن و دیگر لوازم بقا مساویاند. مزایایی که از زن فوت شده، با قرار دادن حقوق دیگری تدارک دیده شده است. اسلام، پایهی احکام و حقوق مربوط به زنان را بر «فطرت» قرار داده است؛ چون احساسات لطیفی مانند محبت و میل به جمال، هنر، ایثار و اخلاق در زن بیشتر است و او از عاطفهی بیشتری برخوردار است؛ بنابراین مظهر جمال و جلال الهی است و در آفرینش مظهر تجلی خداست. زن مظهر عشق، محبت، عاطفه و احساسات است؛ پس باید به این وجوه توجه کرده، زمینهی بروز صحیح آن را فراهم آورد. این وظیفه بر دوش همهی آحاد جامعه است. دخترانی که باید جایگاه خود را بشناسند. خانوادهها، پدران و مادرانی که باید روش تربیتی مناسب و درخور داشته باشند. سیاستمداران و متولیان فرهنگی جامعه که باید با توجه به نیازها و نیز توانمندیهای فردی و اجتماعی زنان به بهرهوری درست از آن بپردازند. از خداوند توفیق در علم و عمل را خواستاریم!
* از لطف شما برای تهیهی این گفتوگو متشکریم.