به جرئت میتوان گفت یکی از بهترین و مهمترین روابطی که در بین افراد شکل میگیرد، رابطهی میان مادر و فرزند است که البته به دلیل همانندسازی که فرزندان با والدین خود دارند، ارتباط دختر با مادر قدری متفاوتتر است. شاید شما هم بارها این ضربالمثل را شنیدهاید که «اگر میخواهی به خواستگاری دختری بروی، ببین مادرش چه شخصی است» یا به زبان سادهتر گفته میشود: «مادر را ببین، دختر را بگیر»! در واقع، بهطور کلی در یک خانواده بهدلیل اشتراکات جنسیتی، دختر با مادر و پسر با پدر همانندسازی میکند؛ به همین خاطر، کارشناسان معتقدند ارتباط دوستانهی مادر با دختر، یکی از مهمترین روشهای تربیتی دختران است.
گاهی کلافه میشوم
مینا دختر هجدهسالهای است که در خصوص ارتباط با مادرش میگوید: «من درک میکنم که مادرها بهدلیل احساس عاطفهای که دارند همیشه نگران بچههایشان هستند؛ اما این نگرانیها گاهی مرا کلافه میکند. من فکر میکنم مادران امروز باید ما دخترها را بیشتر درک کنند؛ چراکه دنیا تغییر کرده و امروز با دیروز خیلی متفاوت است؛ چه برسد به نسل امروز با نسل دیروز.»
رابطهی دوستانهای با مادرم ندارم
پریسا دانشجوی دانشکدهی هنر و 24ساله است. او که از فقدان رابطهی دوستانه بین خود و مادرش کلافه است و دلیلش را هم نمیداند، میگوید: «وقتی که از سر کار، خسته برمیگردد و من فقط از اتاقم به او سلام میکنم و بعد با کتاب، وبگردی و نوشتن سرم را گرم میکنم، عذاب وجدان میگیرم که چرا رابطهی ما اینگونه است؟ نمیدانم چه مانعی ایجاد شده که نمیتوانم راحت با او صحبت کنم. البته بین دوستانم خیلیها اینگونهاند؛ اما وقتی بعضیها را میبینم که چهطور از رابطه با مادرشان حرف میزنند، دلم میگیرد. کوچکتر که بودم، دلم میخواست مادرم کنارم بود؛ اما او بیرون از خانه کار میکرد و زمانی هم که به خانه میآمد، باید کارهای خانه را انجام میداد. من هم بههمراه تنها برادرم هر کدام دنبال انجام کارهای خودمان بودیم؛ به همینخاطر، فکر میکنم رابطهی من با مادرم خیلی صمیمی نشد. خیلی از مسائلی را که باید از مادرم یاد میگرفتم، از دوستان و حتی پدرم یاد گرفتم.»
از کودکی راحت با مادرم حرف میزدم
مشغول صحبت با تلفن همراهش بود، کمی با من فاصله داشت؛ اما گاهی آنقدر هیجانزده میشد و از جملات محبتآمیز استفاده میکرد که ناخودآگاه نظرم را جلب میکرد. برایم عجیب نبود. فکر میکردم احتمالاً با همسر یا دوست صمیمیاش مشغول صحبت است؛ اما زمانی برایم جالب شد که هنگام خداحافظی این جمله را از او شنیدم: «از دور میبوسمت، مادر!»
نعیمه، کارمند بانک و خودش مادر یک کودک است. وقتی متوجه شدم او با مادرش اینگونه صحبت میکند، از وی در خصوص چگونگی ارتباط با مادرش پرسیدم؛ گفت: «از دوران کودکی، نمیدانم شاید هم خیلی زودتر، یعنی از زمانی که جنینی داخل شکم مادرم بودم، او با مهربانی با من حرف میزد! مثل یک دوست با من درددل میکرد و از همه چیز تعریف میکرد. البته در گذشته درک من از مادرم شاید به اندازهای که اکنون خودم مادر شدهام نبود؛ اما حالا بهخوبی محبت خالصانهی او را درک میکنم و میفهمم. زمانی که بزرگتر هم شدم، خیلی با مادرم در خصوص مسائل گوناگونی که برایم پیش میآمد حرف میزدم و میزنم؛ از نگرانیها، دغدغهها، انگیزهها و اهدافم برایش صحبت میکنم و او گوش میدهد. گاهی حرفهایم را تأیید و گاهی هم تذکراتی میدهد؛ اما واقعاً مثل یک دوست صمیمی هستیم؛ چراکه از ابتدای کودکی به من اجازه داد خیلی راحت با او حرف بزنم؛ حتی اگر حرف اشتباهی بود، میشنید و بعد تلاش میکرد حرف و مسیر درست را به من یاد بدهد. من هم در زندگی شخصی خودم تلاش میکنم، ارتباطی که با فرزندم دارم ارتباطی برگرفته از رفتار مادرم باشد؛ چون میدانم چهقدر در زندگی آیندهی فرزندم مؤثر است. البته نقش پدرم هم خیلی اثرگذار بوده؛ اما من که دخترم، خیلی از مادرم الگو برداری میکردم.»
دختر با مادر و پسر با پدر همانندسازی میکند
بههر صورت، آنچه مسلم است نیاز به داشتن یک ارتباط درست و صمیمی بین مادر و فرزندان همیشگی است؛ اما بهنظر میرسد با توجه به ویژگیهای فیزیکی و روانی دختران، این نیاز در آنها کمی پررنگتر است.
دکتر «شهین ایروانی» استادیار فلسفهی تعلیم و تربیت دانشگاه تهران نیز در خصوص ارتباط مادر با فرزند دختر میگوید: «ابتدا بهتر است اینگونه بگویم که بهطور خیلی مشخص، وظیفهی تربیت دختران هم بر عهدهی پدر است و هم مادر؛ اما اینکه در تصور عموم اینگونه جاافتاده است که مادرها مؤظفترند و باید دختر را تربیت کنند، باید بگویم هم به نوعی اشتباه است و هم درست است. واقعیت این است که تربیت فرزندان همانطور که گفتم بر عهدهی والدین است؛ اما در طول تاریخ بهدلیل شرایط فیزیکی زنان یا مادران اینکه بهطور مثال فرزندان را به دنیا میآورند، حضورشان در خانه پررنگتر است و تغذیه و بهداشت فرزندان بر عهدهی اوست، در واقع این تقسیمبندی وظایف، بهطور طبیعی موجب شده این تفکر ایجاد شود که وظیفهی زن تربیت فرزندان، بهویژه دختران است؛ اما مسئله این است که بهدلیل نیازهایی که یک تربیت اصولی دارد، هم پدر و هم مادر نقش مشخصی دارند. مادر برای تربیت زن بودن دختر و پدر برای اینکه تصور روشنی از مرد بودن و ویژگیهایی که یک مرد باید داشته باشد، در مقابل فرزند دخترِ خود مسئول است. در واقع، هر کدام سهم خود را دارند؛ اما توجه کنیم بهدلیل اشتراکات جنسیت، دختر با مادر و پسر با پدر همانندسازی میکند.»
به گفتهی وی، «بارها از سوی والدین، بهویژه مادران این جمله را میشنویم که دخترم از من حرفشنوی ندارد یا ارتباط من با دخترم خیلی صمیمی نیست؛ البته باید بگویم این مشکل عمومی است؛ اما واقعیت این است که حرفشنو نبودن بهدلیل اشتباهاتی است که والدین در تربیت فرزندشان داشتهاند و این در خصوص دختران نیز صدق میکند؛ برای مثال، با توجه به تعارض و تضادهایی که در دورهی نوجوانانی دختران با والدینشان به وجود میآید، مادران بهدلیل نزدیکی با دختران، دارای مهمترین نقش در افزایش و کاهش تضادها و تعارضهای دختران در کانون خانواده هستند.»
تربیت دختران از رحم مادر شروع میشود
«ایروانی» با تأکید بر اینکه تربیت دختران از رحم مادر شروع میشود، اضافه کرد: «وقتی والدین، بهویژه مادران میفهمند جنسیت فرزندشان دختر است، لباسها و وسایلی که برای او آماده میکنند و رنگهایی که مورد توجهشان قرار میگیرد با پسرها متفاوت است. در واقع، ما با این نوع برخورد، هویت جنسی زنانه را از زمانی که او هنوز به دنیا نیامده برایش تعریف میکنیم. این نکته ضروری است که تربیت دختر باید از همان ابتدا آغاز شود؛ اما بسیار کمرنگ؛ مثلاً خانوادهای که میخواهد دختر پوشیدهای داشته باشد، باید ابتدا بداند که پوشیدگی، دختر و پسر ندارد؛ بههمین دلیل، باید به فرزندانش بیاموزد که انسان باید بدنش را بپوشاند و بعد آرامآرام طبیعتاً نوع پوشش دختران و پسران تغییر میکند و دخترها زمانی که به سن تکلیف میرسند، فشاری بر آنها نیست. برای دستیابی به یک ارتباط درست با فرزند دختر، باید مادرها توجه داشته باشند که دخترها به حمایت و همدمی مادر بیشتر احتیاج دارند. مادری که دختر بزرگ میکند باید بتواند با دخترش ارتباط عاطفی و دوستانهای برقرار کند. این ارتباط بهتدریج با بلوغ دختر ایجاد خواهد شد؛ مگر اینکه مادر موانعی ایجاد کند. این موانع میتواند بدزبانی، تندخویی، خوب گوش فرا ندادن به صحبتها و نیازهای او و نشان دادن عکسالعملهای هیجانی و غیرمنطقی باشد. برای داشتن ارتباطی دوستانه با فرزند دختر، سعی کنید حتی وقتی از اشتباههایش با شما حرف میزند، مانند یک دوست که به اشتباههای دوستش گوش میدهد رفتار کنید. گاهی بخندید، گاهی به شوخی، مسخره کنید و... اما فوراً با تحقیر و سرزنش راه را برای ادامهی این دوستی نبندید. این دوستی به شما امکان شناخت دخترتان را میدهد، همهچیز را بفهمید و بدانید و در مواقع دیگر، از این اطلاعات استفاده کنید و نگرانیتان را آشکار نکنید تا باعث ترس دخترتان از شما نشود.»
به هر صورت، با تمام آنچه گفته شد، در اسلام و قرآن نیز احترام به دختر، یک ویژگی انسانی است که مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. در داستانی که قرآن دربارهی دختران شعیب گزارش میکند، شیوهی درست برخورد با دختران به روشنی تبیین میگردد و احترام واقعی و عملی نشان داده میشود. پیامبر اکرم(ص) نیز میفرماید: «هر کسی که از بازار، هدیهای خریداری کند و برای خانوادهاش ببرد، همانند کسی است که صدقهای را برای نیازمندان با خود میبرد. این فرد در هدیهی خود، دختران را بر پسران مقدم بدارد» (محدث نوری، 1408، ص118).
منبع:
1. قرآن کریم.
2. محدث نوری (1408ق)؛ مستدرک الوسائل، ج 15، مؤسسهی آلالبیت.