گزارشی از روز دختر در جمع دختران
چند روز پیش داشتم فرم ثبتنامی را پرمیکردم که به سؤال تعیین جنسیت رسیدم. گزینهی مؤنث را علامت زدم. شاید تا بهحال، بارها و بارها این گزینه را انتخاب کرده باشم؛ ولی اینبار بدجوری مرا به فکر فرو برد! آیا واقعاً از اینکه یک دختر ایرانی هستم احساس غرور میکنم و خوشحالم؟ آیا تا بهحال پیش نیامده که آرزو کنم کاش پسر بودم؟ آیا اگر دوباره متولد میشدم و اینبار، حق انتخاب داشتم، باز هم ترجیح میدادم دختر باشم؟ و آیا موقعیت اجتماعی من، امکاناتی که برایم در نظر گرفته شده، احترام و حس متقابلی که در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی دریافت میکنم، آنقدر ایدهآل و رضایتبخش هست که مرا به آینده امیدوار کند و باعث شود که حس کنم بهعنوان شهروند درجهیک این کشور به خواستهها و نیازهای من اهمیت داده میشود؟
شاید این سؤالها گاهی در ذهن همهی ما دختران خطور میکند و همه سعی میکنیم پاسخهای امیدوارکننده و خوشبینانهای برای آنها بیابیم؛ زیرا این امید و تلاش خستگیناپذیر ما دختران و زنان در طول تاریخ بوده است که وضعیت و شرایطمان را اندکی بهبود بخشیده تا سنتها و رسوم متحجرانه، قوانین ناعادلانه و رفتارهای خشونتآمیز را از سر بگذراند؛ رفتارهای ظالمانهای مثل ازدواج اجباری در سنین کودکی، عدم برخورداری دختران از شخصیت حقوقی و محرومیت از ارث، نداشتن حق رأی، محرومیت از حق تحصیل و انجام هرگونه فعالیت اجتماعی و علمی، اعمال خشونتهای خانوادگی علیه دختران از طرف پدر یا برادر و... . دختران ایرانی در طی سالهای اخیر، شرایط بهتری پیدا کردند و شاید بستر مناسبی برای بانوان ایرانی مهیا شد تا حضور، استعداد، قدرت و دانش خود را به اثبات برسانند و مقتدرانه در عرصههای سیاسی، اجتماعی، هنری، ورزشی، علمی و... عرضاندام کنند.
اکنون در آستانهی روز دختر و تقارنی مبارک با ولادت باسعادت حضرت معصومه(س)، زمانی که سالها از اولین تلاشها و گاه جدالهای دختران ایرانی برای دستیابی به زندگی بهتر و اثبات تواناییها و استعدادهای غیرقابل انکارشان میگذرد، خالی از لطف نیست که با چند دختر خانم از اقصی نقاط کشور گپ دوستانهای داشته باشیم و از احساسها، نظرها، آرزوها و مشکلهای آنان آگاه شویم و از احوال این روزهای آنها بپرسیم.
از دختر بودن خودم راضیام
اولین نفر «فرشته ذاکری» 24ساله، معلم و تهرانی است. «روز دختر، روز تولد حضرت معصومه(س) است و این تقارن برای ما دختران باعث افتخار است؛ اما در کل همهی روزهای خدا خوب است و این نامگذاریها بیشتر برای یادآوری مطالبی است که شاید در روزمرگیها فراموش شود؛ مثلاً اینکه خود من در این روز به دیدن مادربزرگم میروم که نامشان «معصومه» است و از دختران قدیم هستند. از دختر بودن خودم راضیام؛ ولی اگر دوباره متولد شوم و حق انتخاب جنسیت داشته باشم، دوست دارم پسر بودن را هم تجربه کنم. در دوران بچگیام وقتی میخواستم با برادرم بازی کنم، میگفت این بازی پسرانه است و به درد تو نمیخورد. خوشحالم چون باور دارم دخترها از پسرها عاقلتر هستند! امکانات تفریحی و فرهنگی در کل برای تمام جوانان کم است و برای دختران کمتر؛ حتی ما هنوز در بسیاری از جاها مدرسهی خوب یا معلم برای بچهها نداریم چه برسد به امکانات مختص دختران.
بزرگترین خواستهام از مسئولان و متصدیان امور جوانان، آگاهیبخشی هرچه بیشتر به مردم برای رعایت حقوق یکدیگر و افزایش حس احترام به همنوع، بهخصوص به مقام دختران است که این افزایش سطح اگاهی و ادب راهگشای بسیاری از مشکلات خواهد بود. وقتی دختران و پسران ما یاد بگیرند که برای یکدیگر حریمی متصور باشند و تجاوز به آن حریم را جایز ندانند و از کودکی با این باور بزرگ شده باشند، بسیاری از ناامنیها، مشکلات و روابط زیانبار بهوجود نمیآید. از والدین انتظار دارم دختران امروزی را بیشتر باور کنند و با حمایتهای خود برای افزایش اعتماد به نفس دخترانشان گام بردارند.»
افتخار میکنم که دختر هستم
«کیمیا آزاد» 17ساله از قم میگوید: «پدر و مادر و دوستانم همیشه روز دختر را به من تبریک میگویند و گاهی هدیه هم به این مناسبت دریافت میکنم؛ اما روز جوان بیشتر شناخته شده و در رسانهها مطرح است. من به خودم که دخترم افتخار و احساس غرور میکنم؛ زیرا از خصوصیات منحصربهفردی که خداوند به ما دختران اعطا کرده آگاهم و به آنها میبالم؛ ولی احساس میکنم طرز تفکر جامعه یا امکانات سختافزاری که برای ما وجود دارد شایستهیمان نیست؛ مثلاً فقط یک پارک مخصوص دختران در شهرمان داریم که در آن هم هنوز باید حجاب داشته باشیم و غیر از امکان دوچرخهسواری چیز خاص دیگری وجود ندارد؛ اما شاید در مقایسه با شهرهای کوچکتر قابل قبول باشد.
دو اتفاق بزرگ میتواند، هدیهی روز دختر باشد و من و خیلی از دوستانم را خوشحال کند: اول اینکه از مسئولان میخواهم برای آشناکردن بیشتر مردم با خصوصیات و نیازهای دختران و بهبود وضعیت آنها در نظر جامعه تلاش کنند؛ چون هنوز مثلاً در شهر ما، هستند خانوادههایی که بین فرزند دختر و پسر تبعیض قائل میشوند یا اینکه در مورد دختران، بسیار سطحی و ظاهربینانه قضاوت میکنند و اگر اندکی از حدودی که برای دختران در قم در نظر گرفته شده خارج شوند، به دید بدی به آنها نگاه میکنند و دومین اتفاق که یکی از فانتزیهای من است، این است که حداقل برای بازیهای مهم و ملی به ما دختران اجازه ورود به ورزشگاهها را بدهند تا ما هم فرصت ابراز هیجانات مثبت خود را بهعنوان بخشی از جامعه داشته باشیم.»
دختران مهربان هستند
حالا صحبتهای یک دختر مهربان تبریزی را بخوانیم که صادقانه نظرش را بیان میکند. «لیلا علیدوست» 20ساله و دانشجو میگوید: «من در روز دختر خوشحال هستم و خانوادهام به من تبریک میگویند و برایم هدیه میخرند. از دختر بودن خودم راضی هستم. ویژگیهای روحی ما دختران، عزتنفس و قلب پاک و مهربانمان است که خداوند به ما بخشیده و باید قدر آن را بدانیم. در تبریز، تقریباً جو خوبی برای دختران وجود دارد و در اماکن عمومی بیشتر از پسران یا مردان مورد توجه، حمایت و احترام هستیم و این جای امیدواری دارد؛ اما از نظر امکانات، بهخصوص در تابستان که اوقات فراغت زیادی داریم و هوا گرم است، نیاز به فرهنگسراها، پارکهای مخصوص خانمها یا باشگاهها بیشتر بروز میکند و کمبودش احساس میشود؛ مثلاً اینکه بسیاری از دختران بهدلیل دور بودن امکانات ورزشی یا اینکه پارکها مخصوص بانوان نیست و باید حجاب داشته باشند از ورزش منصرف میشوند.
بزرگترین خواستهام از مسئولان این است که حداقل در کنکور سهمیهی خاصی برای پسرها در نظر نگیرند؛ چون پسرها همینطور که میدانیم سهمیهی مذکربودن دارند و این اوج بیعدالتی است که سرنوشت شما تحتتأثیر جنسیتتان باشد؛ آنهم در رقابت بزرگی مثل کنکور. از سال 91 بسیاری از دانشگاهها در حدود 70 رشتهی کارشناسی از پذیرفتن دختران سرباززدند و کسی هم پاسخگو نیست یا خیلی از مشاغل و رشتههای تحصیلی برای بانوان ممنوع است. اگر این تبعیضها و بعضی تبعیضهای جنسیتی که در قانون ما وجود دارد برداشته شود، کمک زیادی به دختران میکند تا حس بهتری در مورد خود و آینده داشته باشیم. امیدوارم روزی برسد که تعداد زیادی از قانونگذاران یا مسئولان خانمها باشند تا هم از قدرت بیشتری در تصمیمگیریهای مملکتی برخوردار باشند و هم مسائل دختران را بهتر درک کنند! از مردم و پدر و مادرها هم میخواهم که کمی با دید بازتری با دختران رفتار کنند و آنها را از کارهای خوبی که دوست دارند انجام دهند، فقط به صرف مؤنث بودنشان منع نکنند. به امید روزی که طبق گفتهی قرآن گرامیترین ما فقط باتقواترین ما باشد؛ نه آنکه قدرت بیشتری دارد!»
به افتخار دختران گردهمایی میلیونی برپا شود
نظرها و آرزوهای دوست عزیز کرمانیمان هم خواندنی است. «سحر رسولی» 22ساله و دانشجو میگوید: «روز دختر در کرمان در خانوادهی ما و در میان اطرافیانم اتفاق مهمی است. من حتماً باید برای این روز کادو بگیرم! خانوادهام این را بهخوبی میدانند. این حس که میتوانم مادر بودن را تجربه کنم، بسیار خوشآیند است و برای من باعث افتخار! جدای از خانواده، در اجتماع کمی مشکل داریم و به خانمها کلاً کملطفی میشود؛ مثلاً اینکه در کرمان ورزش دختران در حاشیه است و کمتر به آن پرداخته میشود و پارکی که مختص دختران است، تقریباً بیرون از شهر است و اماکن هنری، علمی و ورزشی کم هستند و بهطور همگن در سطح شهر پراکنده نشدهاند و برای استفاده از آنها، علاوه بر زحمت و هزینهی رفت و آمد، باید هزینهی زیادی هم برای بلیت بپردازیم. ما اکثراً ترجیح میدهیم در حیاط خانهیمان دور هم جمع شویم؛ چون فضای خیلی مناسبی در پارکها وجود ندارد. بزرگترین خواستهای که از مسئولان دارم، این است که امکان دوچرخهسواری را برای همهی مردم با در نظر گرفتن فضای ایمن و مناسب فراهم کنند؛ زیرا ورزش مفرح و مفیدی است. دوم اینکه به جای رفتارهای قهرآمیز و خشن با دختران بدحجاب که اتفاقاً نتیجهی عکس هم دارد، به فعالیت در زمینهی فرهنگسازی و پیشرفت در زمینهی مد و فشن متناسب با هنجارهای ایرانی بپردازند. آرزو دارم در روز دختر به یک گردهمایی میلیونی که فقط به افتخار دختران برپا شده دعوت شوم و با حضور در این همایش، در کنار دیگر دوستان و همجنسانم این روز را با شادی جشن بگیرم.
روز دختر لذتبخش است
نوبت به غرب کشور هم میرسد تا پای حرف دل دختری از کرمانشاه بنشینیم. «شیوا نصرتی» دانشجوی 21ساله میگوید: «روز دختر برایم مهم و لذتبخش است و از اینکه یک روز به ما دختران تعلق دارد خوشحال هستم. دوست دارم فرزند دختری داشته باشم و سعی کنم از او یک دختر کامل، قوی و خودساخته بسازم و نگذارم لحظهای از زندگیاش ناراضی باشد یا احساس سرخوردگی کند. آنقدر به او محبت کنم و صمیمانه با او دوست باشم که کمبودی احساس نکند و در برخورد با جنس مخالف، احساس ضعف و ناتوانی نداشته باشد.
وضعیت دختران در کرمانشاه بد نیست؛ البته امکانات و اماکن فرهنگی و ورزشی که برای اوقات فراغت در نظر گرفته میشوند عالی نیست؛ ولی به تدریج در حال پیشرفت است و امیدوارم روند تندی داشته باشد. اگرچه در گذشته، برخی خانوادهها مانع از ادامهی تحصیل دختران میشدند یا رفتارهای متعصبانه با دختران وجود داشت و هیچ نهادی هم حامی آنان در اینگونه خشونتهای خانوادگی نبود، اکنون کمی اوضاع بهتر است و آگاهی مردم افزایش یافته و برخورد بهتری دارند و حتی خیلی خانوادهها از تحصیل و اشتغال دختران که باعث شکوفایی استعدادهای آنها و استقلالشان میشود، حمایت میکنند.
آرزوی من این است روزی برسد که واقعاً دختر و پسر از حقوق، امکانات و فرصت رشد و شکوفایی برابری برخوردار باشند. آنقدر امنیت و شعور اجتماعی بالایی در جامعه وجود داشته باشد که ما هم بدون دغدغه در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنیم، با دوستانمان به مسافرت برویم و حس ترس و ناامنی از وجودمان پاک شود. از پدر و مادرها هم انتظار دارم به دخترانشان فرصت بیشتری بدهند تا افکار، تصمیمات، علایق یا حتی دلبستگیهای خود را بدون ترس با آنها در میان بگذارند، انتظار دارم بیشتر به دختران خود گوش دهند، پیش از اینکه به آنها چیزی را نسبت دهند یا در موردشان پیشداوری کنند و علاوه بر این از آنها حمایت کنند. شاید چیزی که ما دختران خیلی به آن احتیاج داریم، حمایت واقعی خانواده است و اینکه مطمئن باشیم عادلانه با ما رفتار میشود و همیشه مقصر نیستیم!»
به دختران اعتمادبهنفس بدهیم
در پایان مطمئناً صحبتها و راهکارهای یکی از روانشناسان مجرب و دلسوز در این زمینه بسیار راهگشاست و حسن ختامی است بر این گزارش. از خانم «زهرا عباسیمقدم» کارشناس ارشد روانشناسی میپرسیم: «آیا ویژگیهای شخصیتی خاصی برای دختران وجود دارد که آنها را از پسران متمایز کند؟»
ایشان در پاسخ میگویند: «بیشتر روانشناسان به تفاوتهای فردی معتقد هستند و اینکه ما بخواهیم انسانها را در دو گروه دختران و پسران طبقهبندی کنیم به نظر اشتباه است؛ حتی در مورد هوش و استعداد هم تفاوت عمدهای بین این دو جنسیت وجود ندارد و بیشتر تحتتأثیر وراثت و زمینههای پرورش است که در زمان کودکی برای کودک فراهم شده است و اینکه چهقدر به کنجکاویهای محیطی کودک در راه رشد استعداد و خلاقیت او میدان داده شده است؛ اما بعضی ویژگیهای جنسیتی، تابوهای فرهنگی و مدلهای متفاوت رفتاری در قبال دختران در جامعه روی شخصیت آنها اثر میگذارد و باعث شکلگیری شخصیتی متفاوت در دختران میشود. ویژگی عمده و مهم دختران «عاطفی بودن» آنهاست که در عین این که یک حسن است، نقطهضعف آنها هم هست و باعث میشود دچار مشکلات و آسیبهای اجتماعی شوند. دخترانی که به هر دلیل نتوانستهاند نیازهای عاطفی خود را در خانواده برطرف کنند، جذب محیط بیرون از خانواده و افراد غیرقابل اعتمادی شوند که در بسیاری از موارد شکست عاطفی مواجه میشوند و این امر، اعتماد به نفس و حس ارزشمندی آنها را به شدت کاهش میدهد.»
سپس سؤال میکنیم: «بیشترین مشکلاتی که دخترخانمها بهخاطر آن به شما مراجعه میکنند چیست؟» و خانم «عباسیمقدم» پاسخ میدهد: «البته به مقطع سنی دختران بستگی دارد؛ ولی برای سنین 15 تا 24 سال، معمولاً مشکلات در روابط بین فردی دختر با اعضای خانواده، دوستان یا افراد خارج از خانواده بیشتر است. دخترانی که در خانوادههای آسیبزا زندگی میکنند، خیلی احساس ارزشمندی و عزتنفس ندارند؛ بنابراین یا جمعگریز میشوند یا به رفتارهای نمایشی و شادیهای بیش از حد در جمع، روی میآورند تا کمبود محبت خود را بهگونهای جبران و از جمع دریافت کنند. همینطور که میدانیم، یکی از روانشناسان مطرح، مدلی برای نیازهای انسان ترسیم کرده است: در ابتدا نیازهای فیزیولوژیکی و بعد به ترتیب نیاز به امنیت و محبت، نیاز به احترام، نیاز به تعلق و در آخر نیاز به خودشکوفایی وجود دارد و اگر انسان در هر کدام از این نیازها دچار کمبود باشد و ارضا نشود، نمیتواند بهطور طبیعی وارد مقطع بعدی شود. گاهی اوقات خانوادهها در حق دختران خود کمکاری میکنند، با دنیای آنها و خواستههایشان ناآشنا هستند، یا بیش از اندازه محدودیت اعمال میکنند و یا آزادی بیحدوحصر میدهند و آگاهانه یا ناآگاهانه در بین فرزندانشان تبعیض قائل میشوند؛ مثلاً پسرها را آزاد میگذراند و دختران را محبوس میکنند و نمیدانند که با این کار، مانع از رشد هوش هیجانی آنان میشوند. بیشترین آسیبها مربوط به دخترانی است که تجربهای در مورد زندگی اجتماعی نداشتهاند و بهاصطلاح چشم و گوش بسته بودهاند.»
و در نهایت از ایشان میخواهیم تا رفتار درست با یک دختر جوان را شرح دهند و او اینگونه پاسخ میدهد: «نکتهی اول در رفتار و برقراری ارتباط با دختران این است که آنها را بهطور کامل بشناسیم و با ویژگیهای دورهی نوجوانی و جوانیشان آشنا شویم. خیلی از اوقات، خانواده میخواهد تعامل سازنده با نوجوان داشته باشد؛ ولی شناختی از او ندارد یا اینکه او را با جوان و نوجوان قدیمی مقایسه میکند که این امر هم اشتباه است؛ چون ما نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن تغییرات فرهنگ، تکنولوژی و پیشرفتهای ارتباطی امروزی، به شناخت درستی از جامعهی جوان برسیم. نباید نوجوان را وادار به قبول برخی ارزشها یا اعتقاداتمان بکنیم. بهتر است با حسن خلق و رفتاری هوشمندانه، از کودکی ارزشهای اجتماعی را در آنها نهادینه کنیم. در مورد دوران بلوغ و بهداشت این دوران و تغییرات آن با دخترانمان صحبت کنیم، قبل از آنکه به همسنوسالان خود متوسل شوند و احیاناً اطلاعات غلط هم دریافت کنند. اگر حساس، زودرنج و عصبی است بیتفاوت نباشیم. او را مجبور نکنیم آنطور که ما میخواهیم رفتار کند، لباس بپوشد، یا با ما به مهمانی بیاید و اگر نپذیرفت با او تحقیرآمیز و رئیسمآبانه صحبت نکنیم. بهتر است حرفهای او را بشنویم و ما هم دلایل خود را دوستانه مطرح کنیم و از مشورت و راهنمایی، آنها را محروم نکنیم. با این رفتارها، مطمئن باشیم که نتیجهی بهتری دریافت میکنیم. با ارتباط دوستانهی خود، آنها را از حوادث و خطرهای محیطی در امان و مصون میداریم. به جای سرکوب میل دختران جوان و نوجوانمان به زیبایی، ابتدا در حد عرف و هنجارهای امروزی این نیاز را بپذیریم و با آن برخورد نکنیم. برای اینکه دخترانمان حدود خاصی را هم در نظر داشته و به آن پایبند باشند، بهتر است با آنها منطقی صحبت کنیم و مثلاً عواقب و تأثیراتی را که استفادهی زیاد از لوازم آرایش در سنین کم روی پوست میگذارد و باعث پیری زودرس آن میشود، به آنها گوشزد کنیم و به آنان کمک کنیم که به باور شناختی برسند. در آخر اگر دختری مرتکب خطایی شد، سریع انگشت اتهام را به سمتش نگیریم و با رفتار تند و خشن خود، حس اعتماد او را نابود نکنیم و ارتباط دوستانهی خود را با او بر هم نزنیم. همیشه طوری رفتار کنیم که جوان یا نوجوان، بهراحتی رازهای خود را با ما در میان بگذارد.»
بعد از تمام این حرفها، بد نیست که ما دختران هم به خودمان، رفتار، افکار، اهداف و خواستههایمان نگاهی دوباره بیندازیم. آیا واقعاً میدانیم از زندگی چه میخواهیم؟ آیا به اندازهی کافی برای هدفمان تلاش میکنیم؟ آیا تمام خواستههای ما معقول و ضروری است؟ آیا همانطور که از بقیه توقع داریم، از خودمان هم توقع داریم که بر دانش خود بیفزاییم و برای اهدافمان تلاش کنیم؟ چهقدر از وقتمان را به مطالعه اختصاص میدهیم که از مسائل مختلف خبر داشته باشیم؟ چهقدر در جریان مسائل روز کشورمان هستیم؟ ما که انتظار داریم توجه ویژهای به مشکلات و امور مربوط به دختران صورت گیرد، خودمان چند دختر موفق در زمینههای مختلف علمی، ورزشی، هنری،... را به نام میشناسیم یا از آنها حمایت میکنیم؟ آیا غیر از دغدغههای روزمرهی دخترانه به چیزهای مهمتر هم میاندیشیم؟ بیایید همگی با هم امیدوارانه و پرتلاش و با آگاهی کامل به سوی آیندهای روشن و ارزشمند گام برداریم.