آشپزخانه‌ی بی‌آشپز!


قدیم‌ترها وقتی از خیابان‌ها، محله‌ها و به‌خصوص کوچه‌ها گذر می‌کردی، بوی انواع غذاها از پنجره‌های باز آشپزخانه‌ها به مشام می‌‌رسید. ارزش پولی و غذایی آن غذاها خیلی مهم نبود؛ مهم این بود خانه‌ای که غذا در آشپزخانه‌ی آن طبخ شده، خانم کدبانوی خانه و مادر ایرانی، عشق و علاقه به همسر و فرزندان خود را در آشپزی به مدد گرفته است و از این‌روست که عطر خوش و رنگ زیبای غذاها، هر مرد ایرانی را متوجه این هنرِ آمیخته با عشق و محبت زن ایرانی می‌کند. غذاهای ایرانی حاوی این پیام فرهنگی است که کانون خانواده‌ی ایرانی با مدیریت، اهمیت و محبت زن کدبانو بسیار گرم‌تر و منسجم‌تر است. خانه‌ی ایرانی، همیشه نشانه‌ای از فرهنگ و برداشت‌های خاص از مفهوم زندگی است؛ خانه‌ای که همان کانون گرم محبت و عشق اعضای خانواده به یک‌دیگر است. با ورود به هر خانه و کمی سرچرخاندن به زوایای خانه، به‌راحتی می‌توان دریافت که با خانم کدبانوی ایرانی طرف هستید یا نه؟ مهم‌ترین جایی هم که بیش‌تر از همه نمایان‎‌گر این قضیه هست، آشپزخانه است و تا خانم خانه آن‌جا را درست و حسابی و به میل خود نچیده و تزیین نکرده و غذایی ایرانی طبخ نکرده باشد و عطر و بوی آن تمام فضای خانه را نگرفته باشد، هم‌چنان عیب و هنرش نهفته باشد.

قدیمی‌ترها شاید بیش‌تر یادشان باشد که یکی از شرط و شروط‌های هنگام خواستگاری، کدبانوگری و دست‌پخت عروس‌خانم آینده بود که البته فی‌الحال در هیاهوی مدرک‌های رنگارنگ و یکی از یکی بالاتر، کم‌رنگ شده است و صد البته نه این‌که این دومی، یعنی همان تحصیلات عالیه بد باشد؛ ولی چه‌قدر خوب بود که با اولی، یعنی همان هنر خانه‌داری و کدبانوگری همراه بود!

اخیراً با پیش‌رفت چشم‌گیر فن‌آوری، تغییرهای بسیاری در وسایل و لوازم آشپزخانه پدید آمده که وقتی وارد آشپزخانه‌های مدرن امروزی می‌شوی، بیش‌تر از این‌که غذا و عطر و بویی در کار باشد، انواع مدل‌ها و برند‌های معروف و نامعروف ابزار و لوازم آشپزی را می‌توانی پیدا کنی و چندین مدل هم از بهترین و خوش‌رنگ‌ترین پیش‌بند، کلاه و دستکش آشپزی هم به در و دیوار آن آویزان است و با انواع لامپ‌های رنگی نورپردازی شده که به همان مثل معروف قدیمی می‌رسی که خیلی‌چیزها هفت دست و شام و ناهار، هیچی! تازه از لابه‌لای این لوازم، آن از همه عزیزتر است که اصلاً یک‌بار هم مصرف نشده باشد. از سر و شکل لوازم که بگذریم، سخن ظاهر و ساخت آشپزخانه خیلی خوش‌تر است. آشپزخانه‌های ایرانی که قبلاً مطبخ نامیده می‌شد و محدود به فضایی برای تنور، اجاق یا یک چراغ‌گاز ساده و چند ظرف گلی و مسی بود، حالا جایش را به فضایی داده که از نظر معماری و هویت کم‌تر شباهتی به فرهنگ دیرینه‌ی ایرانی اسلامی دارد. آشپزخانه‌هایی اُپن و بعضی مواقع خیلی اپن و جزیره‌ای که باید برای رسیدن اتاق‌خواب‌ها یا سرویس‌ها از وسط آن بگذری.

از این‌ها که بگذریم، حال و هوا و خواسته‌های آقایان دمِ‌بخت امروز هم با دیروزی‌ها فرق کرده و دیگر خیلی مایل به این نیستند که خانم خانه بوی سیرداغ و پیازداغ بدهد و بهتر است که خانم خانه خیلی مرتب و شیک با لباس‌های مد روز بنشیند و با تلفن‌های همراهی که اندازه‌ی درِ ماکروفر یا کنترل‌های کوتاه و بلند لوازم امروزی است، وارد فضاهای مجازی بشود و از سر و شکل، خانه، لوازم، ماشین‌، علایق و سلایق خود بگوید و شماره‌ای که بیش‌تر در ذهنش باقی می‌ماند، همان شماره‌ی فست‎فودی یا رستوران سرِ کوچه باشد و بس!

در آخر به یک سؤال چهارگزینه‌ای خیلی مهم در زندگی مردان جوان می‌رسیم: کدام دختر برای ازدواج مناسب‌تر است؟

1ـ دختر کدبانو؛

2ـ دختر تحصیل‎کرده؛

3ـ هر دو؛

4ـ هیچ‌کدام.

مطمئناً بهترین جواب، سومی است که طبق مثل قدیمی که نمی‌شود؛ ولی اگر بشود، چه می‌شود. جواب چهارمی هم که از همه راحت‌تر است و نشان از این دارد که آقای جوان خانه، حالاحالاها باید با روش‌های مختلف طبخ تخم‌مرغ سر کند تا شاید وقتی دیگر!

دبیر تحریریه