عشق، عشق، عشق و دیگر، هیچ


به بهانه‌ی روز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، روز ازدواج و خانواده

رویش عشق در نگاه عاطفه

شکوفه شکوفه، عشق می‌روید در نگاه‌ستانی از عاطفه! فرشتگان، به تمام ابرها ریسمان می‌آویزند و بر ستیغ تمام کوه‌ها فانوسی به رنگ شادی روشن می‌کنند. رودها جانانه، با ضرب‌آهنگ دل‌نوازِ سرور، جاری می‌شوند. آبشارها از دل سنگ‌ها با انگشتانی زلال، فرحناک دف می‌زنند. پروانه‌ها با نازکای دل‌های‌شان برای طواف گل محبت لحظه‌شماری می‌کنند و پرندگان کل‌گویان، هلهله سر می‌دهند. بادها، شعف و شادمانی را در آوازگیر گوش تمام کویرستان‌ها فریاد می‌کنند و از ناز و کرشمه‌ی عشق خبر می‌دهند. ستاره‌ها در آینه‌ی مهتاب خود را برای جشن می‌آرایند و ماه برای دیدار نوعروس آماده می‌شود.

نور، آغازگر عشق

اینک صحنه، صحنه‌ی عاطفه و تماشاست و عشق و دل! در بوم آفرینش جای شگفت‌انگیزترین شادمانی، خالی است. شاه بیت غزل سروده می‌شود و جشن آغاز! جشنی که بشارت‌دهنده‌ی نسلی از نور است؛ نوری که قلب هستی به واسطه‌ی آن تا ابد روشن خواهد ماند. آری، جشن و سرور است؛ سروری برای وصال؛ وصالی که آغازگر «تاریخ عشق» است؛ عشقی که تجلی «پیوندی ملکوتی» است؛ پیوند دو نور! جشن پیوند دو نور!

جشن، جشن ولادت واژه‌هاست؛ واژه‌هایی که در وصال عشق، معنایی سزاوار و شایسته می‌یابند؛ همسری، همراهی! به راستی که علی(ع) و فاطمه(س) برای هم آفریده شده‌اند. جشن، جشن پیوند دو دریاست؛ دریایی از کرامت و سخاوت، عفت و رأفت، عبادت و اجابت، عصمت و حکمت، صداقت و اطاعت، شجاعت و رشادت، فصاحت و بلاغت، ولایت و امامت، محبت و ارادت و علم و حلم!

بازتاب هزاران پرتوی نور

آن سو، فرشتگان صف به صف، آینه در دست ایستاده‌اند و اسپند دود می‌کند تا زهرچشم شوردلان بی‌اثر شود و این سو، همراه با تمام آفریده‌ها، خورشید هم به تماشا آمده تا از روشنای پیوند دو نور، بینا شود. به شادباش این جشن از زمین تا هفت آسمان، از هفت آسمان تا کاینات، از کاینات تا عرش رایحه‌ی گل محمدی می‌وزد؛ رایحه‌ای که ترنمش، بهشت را واله و شیدا کرده است. گویی خداوند از آن روز برای تمام آفریدگانش عینکی عشق‌بین آفریده است؛ عینکی که از دریچه‌ها‌ی آن می‌توان رمز و راز عشق را فهمید.

... برای بیان عظمت نور، جز واژه‌ی نور نمی‌توان جست؛ دو نور با بدرقه‌ی سایبانی از نور و هلهله و شادی و سرور خیلی از خاکیان و آسمانیان در اوج بندگی راهی زندگی می‌شوند تا عاشقانه و عابدانه، راه و روش زندگی را بیاموزند، به تمام آنانی که روزی به سوی سنت پیامبر خواهند شتافت!

بیاموزند پرواز در کنار هم‌بال و هم‌تا را!

بیاموزند جلوه‌ی سادگی و ایستادگی را!

بیاموزند الفبای مِهر و مَهر را!

بیاموزند عظمت هم‌دلی و هم‌راهی را!

بیاموزند در جولانگاه عاطفه، شکوه مهربانی و جان‌فشانی را!

بیاموزند عزت را در سایه‌نشینی ادب و نیک‌اندیشی را!

بیاموزند حرمت قلب را با رمز عطوفت و رأفت را!

بیاموزند راز آرامش و آسایش و رویش زندگی را!

بیاموزند آینه‌ی آیین همسری را!

بیاموزند عشق، عشق، عشق و دیگر، هیچ!