سیری در پوشاک زنان ایرانزمین
این شماره: پوشاک زنان کُردستان
اشاره
گروههای مختلف قومی که در نواحی مختلف ایران ساکن هستند، بهلحاظ اقلیمی و جغرافیایی تحتتأثیر آبوهوا و وضعیت زیستی منطقه و مهمتر از همه متأثر از جنبههای اعتقادی و دینی خود، پوشش خاصی برای خود برمىگزیدند. از طریق پوشش است که مىتوان به نوع معیشت و نحوهى زندگی مردم مناطق مختلف ایران و میزان پایبندی آنها به دین و آیینهای اعتقادی پی برد. کردها با ترکیب خاص لباسهایشان، بهراحتی قابل تشخیص هستند. کردها طی قرون متمادی با لباس محلی خود پیوند عاطفی، عقیدتی و سنتی شدیدی برقرار کردهاند و علاقهی زیادی به حفظ و نگهداری لباس سنتی خود که نشانگر هویت فرهنگیشان است، دارند. بهطوری که در ابتدای حکومت پهلوی در زمان زمامداری رضاخان، هنگامی که مقرر شد تمام مردم ایران لباس واحدی بپوشند، کردها در مقابل این دستور مقاومت نشان داده، لباس خود را تغییر ندادند. البته در شهرهای بزرگ کردنشین مانند سنندج، برخی از جوانان، لباس محلی را فقط در مراسم و جشنهای خاص میپوشند؛ اما در دیگر شهرها مانند سقز، بانه، مریوان و اورامان، غالباً تمامی زنان و مردان با لباس محلی در شهر دیده میشوند.
پوشش زن کردستانی از قسمت های مختلفی تشکیل شده است که بسته به موقعیت، وضعیت هوا، نوع کار، می توان از قطعات مختلف آن استفاده کرد.
سرپوش
«سرپوش زنان در گذشته عبارت بود از کلاه و سربند که در اصطلاح محلی به آن کلاو و سروین گفته می شد. کلاهها معمولاً توسط خود زنان دوخته و ساخته می شد. این کلاهها عبارت بودند از کلاوفس و کلاوزر» (روشنک رهو، 1381: 70). امروزه اغلب زنان از روسری های بزرگ استفاده می کنند و شکل قدیمی لباس را فقط در روستاها میتوان مشاهده کرد؛ اما زنان برای عروسی و جشن ها گاهی لباس کامل و سنتی می پوشند و (فَس) یا (کلاوزر) بر سر می گذارند.
کلاوفَس
این کلاه فقط قسمت فوقانی سر زنان را می پوشانْد و بقیه ی موها را از طرفین شانه با حالت باز می گذاشتند. این کلاه به شکل نیمکره و از پارچه تهیه می شد که پارچهی رویی آن معمولاً ضخیم و از جنس مخمل و یا ابریشم بود و برای قسمت زیرین از پارچه های نرم استفاده می کردند. برای تزیین این کلاه، به قسمت لبه ی آن حاشیه ای سه تا پنج سانتیمتری دوخته میشد. به این نوار حاشیها ی «پرچکه» می گویند. در واقع، پرچکه نیز مهرههایی کوچک و رنگی (قرمز، آبی و سبز) است که به بند کشیدهشده و روی کلاه در ناحیهی پیشانی دوخته می شود. «معمولاً در وسط فس و بالای پیشانی، سکه ای درشت نصب می شود که به آن «چپوله» می گویند. در بالای فس نیز رشته ای منجوق نصب می شود که به آن «گلره» گفته می شود. در صورتی که به جای پرچکه از یک ردیف سکه ی کوچکتر از چپوله استفاده شود، به آن «پرچنه» گفته میشود. گاهی روی کلاهفس سکه های پنچ قرانی یا دو قرانی وصل میشد و اغلب با یک ردیف سکه ی پول به یکدیگر وصل میشد که به آن «ژیر چناکه» یا «چیرو چناکه» می گویند یا با مهرههایی که همانند تسبیح به بند کشیده شده، از زیر چانه عبور کرده و از دو طرف با دو قلاب به دو لبهی کلاه وصل شده که کلاه را روی سر ثابت نگه می دارد. لازم به ذکر است، این نوع کلاه را که با پول تزیین میشد، بیشتر در جشنها و مراسم عروسی استفاده میکردند» (خیریه، 1389، 77).
کلاوزِر
«این کلاه نیز مانند فس، توسط خود زنان دوخته می شد. با این تفاوت که کلاوزر به مراتب تزیینات بیشتری از فس دارد و داخل آن مقوایی قرار دارد و استوانه ای شکل است. این کلاه در گذشته بیشتر توسط زنان و دختران جوان استفاده می شد و اکنون نیز در مراسم روز سوم عروسی که به آن «سهروژه» می گویند، عروس ها برای زیبایی آن را روی سر می گذارند. بر لبههای این کلاه نیز سکه های دو قرانی و پنج قرانی نصب میشده و تزییناتی مانند «لاگیره» و پرچکه و چناخ بر آن وصل میشود.
لاگیره
لاگیره از مهرههای رنگی درست میشود که آنها را زنجیره وار به بند کشیده، در چند ردیف به یکدیگر متصل کرده، تعدادی سکهی پنج قرانی یا دو قرانی به آن آویخته و به پشت کلاوزر نصب می کنند.
لَچَک
پارچهای نازک و زیبا به شکل سهگوش است و رأس آن با یک سنجاق روی کلاه وصل میشود و دو گوشهی آن در طرفین و روی شانه قرار میگیرد؛ به این ترتیب روی سینه آورده میشود و یک گوشهی آن در پشت آویزان می ماند.
شتونیه یا شال
پارچهای توری برای روسری و پارچهی دیگری به نام «شتونیه» یا «شال»، به طول سه متر که روی ناحیهی کمر بسته میشود، نیز جزو لباس زنان کرد است. در مناطقی از جمله منطقهی اورامانات، زنان و دختران گیسوان خود را به شکل رشتههای باریک میبافند و روی آن کلاهِ سکهدوزی شده میگذارند.
رهشتی
نوعی روسری از جنس ابریشم به اندازهی دو متر که زمینه ی آن راهراه با دو رنگ قرمز تیره و روشن است. این سربند را گاهی به دور کلاه پیچیده و گاهی برای زیبایی به شکل کج دور سر می بندند. به این روش «لارپیچ» می گویند. گاهی آن را از جلو باز کرده و روی شانه ها مانند شنل آویزان میکنند و دو گوشهی آن را جلو گردن گرهزده و آن را «چارهکه» (شنلی که زنان روی شانه آویزان میکنند) استفاده می کنند. زنان روستایی بهخصوص در فصل سرما، از یک پارچهی بزرگ چهارگوش همچون شنل استفاده می کنند و آن را در زیر گردن گره میزنند. برای چارهکه علاوه بر رهشتی از انواع و اقسام پارچه هایی که در دسترس باشد استفاده می کنند و اغلب این پارچه ها نیز رنگارنگ است. در برخی از نقاط به آن «کولوانه» نیز گفته میشود (خیریه، 1389، 79).
ههوری یا کلاتی
ههوری «روسری چهارگوش از جنس ابریشم که زمینه ی آن از دو رنگ سفید و قرمز با طرحها و نقوش اسلیمی است. این سرپوش، همراه رهشتی به شکل لارپیچ دور سر بسته میشود. لازم به ذکر است که در گذشته این سربند با زمینه ی قرمز برای روبند عروس استفاده میشد»(روشنک رهو، 1381، 72). امروز نیز در برخی نقاط روستاهای کردنشین، روی عروس را با پارچهی توری قرمزی می پوشانند و برداشتن روبند از چهره ی عروس خود مراسم خاصی دارد. در گذشته گاهی عروس را با اسب و استر، از شهر به روستا یا از روستایی به روستایی دیگر میبردند و این روبند سبب می شد تا رسیدن به مقصد و رفتن به خانه ی بخت، کسی روی عروس را نبیند و از نظر نامحرمان نیز به دور باشد.
شَدَه
«پارچه ای است ابریشمی با ضخامت زیاد که رنگ آن قهوه ای سیر و بعضی مواقع متمایل به زرشکی است. زمینه ی آن بدون نقش است و از آن برای سربند استفاده میشود. اندازه ی این سربند 2 در 2متر است» (روشنک رهو، 1381، 73). سربند زنان کرد این استان پرپشت است و از چندین دستمال کلاغی ریشهدار تشکیل میشود. گاه نیز بانوان کرد، بهویژه دختران و نوعروسان به جای سربند از کلاهک یا عرقچین منجوقدوزی شده استفاده میکنند. این دستمالها را معمولأ به کلاهی که گاهی شبیه عرقچین است میپیچند که ممکن است چندین ترک یا بدون ترک یا ساده باشد و ریشههای آن به وضع زیبایی در جلو و اطراف سر قرار میگیرد.
تنپوش زنان کرد
تنپوش زنان کرد در مناطق مختلف بسیار متنوع است؛ اما چنانکه گفتیم، نقطه ی مشترک آن ها این است که تمام بدن را می پوشاند. البته با گذشت ایام، متأسفانه تغییرهایی در لباس ها ایجاد شده که گاه لباس را از حالت سنتی آن خارج کرده است! مثلأ «ساختن پیراهن های توری و تغییر در مدل لباسها که با اصل آنچه وجود داشته، مغایر است؛ اما شکل و مدل پیراهن ها اغلب با یازده نام محل موردنظر نام گذاری شده است؛ مثلأ لباس منطقه ی سقز، بوکان و بانه را لباس سقزی و لباس منطقه ی اورامان و مریوان و لباسی را که در منطقه ی سنندج رایج بود، «شیخانه» میگفتند» (خیریه، 1389، 80).
ماشته
پارچهی سیاه ابریشمی یک تکهای است که حدود دو متر طول و یکونیم متر عرض دارد و هنگام بیرون رفتن از خانه زنان به دوش میاندازند. اغلب زنان پیراهن بلند و گشادی که به آن «کراس» گویند می پوشند. یک نوع این پیراهن آستین گشاد و بلندی دارد که دو برش مثلثشکل در دو طرف آن دوخته شده؛ به این ترتیب که رأس آن به زیر بغل دوخته می شود و قاعده ی آن در پایین پیراهن قرار می گیرد و به این تکه «تیرنج» گفته می شود. یقهی پیراهن معمولاً گرد است و یک چاک در جلوی آن قرار می گیرد که با دکمه ای بسته می شود و برای اینکه قسمت یقه و محل دکمهها از استحکام بیشتری برخوردار باشد، یک تکه پارچهی مستطیلشکل را روی قسمت یقه می دوزند. «این پیراهن آستین بلند و گشادی دارد که تا مچ دست می رسد و به انتهای آستین یک تکه پارچه ی مثلثی بلند مثل «سورانی» دوخته می شود. بلندی سورانی تا روی پاست و علاوه بر زیبایی، کاربردهای متعددی دارد. زنان در هنگام کارکردن، دو سورانی را به هم گره می زنند و آن را پشت سر می اندازند؛ به این ترتیب آستین جمع می شود و گاهی آن را تا مچ دست تا روی ساق می پیچند تا هنگام کارکردن راحت باشند و در طول فصل زمستان نیز آن را روی آستین «کوا» می پیچند؛ به این ترتیب از نفوذ سرما به داخل آستین جلوگیری می کنند و دیگر اینکه هنگام وضو، آستین ها را به راحتی تا بالای آرنج بالا می زنند. به این ترتیب که با بستن سورانی روی آرنج، مانع پایین آمدن آستین می شوند» (روشنک رهو، 1381، 73). در بسیاری از نقاط کردستان، از جمله شهرستانهای بانه، سقز و دیواندره، زنان پیراهن بلندی که دارای کمر چین دار و فاقد سورانی است میپوشند. زنان روی این پیراهن، شال پشمی مخصوصی که به آن «پشتوین» گویند بر کمر میبندند.
زنان سالمند پیراهن کردی بدون سورانی میپوشند و به دور کمر نیز شالی که اغلب یک روسری است می پیچند. پارچه های استفاده شده در دوخت پیراهن کردی از جنس ژرژت، کرپ یا نخی با رنگهای روشن و شاد است و زیر آن زیرپیراهنی میپوشند که از جنس نخ و همرنگ با پیراهن دوخته می شود. «که به آن «ژیرکراسی» می گویند. اغلب زنان در روستاها، پیراهن بدون سورانی پوشیده و روی آن شال سبکی می بندند؛ اما لباس زنان سقز، دیواندره و بانه شال پشمی مخصوصی دارد که آن را «پشتوین» یا «پشتین» می گویند؛ طوری که چند دور به شکل منظم آن را دور کمر می پیچند» (خیریه، 1389، 81-80).
سوخمه
لباس بانوان از پیراهن بلندی تا روی پنجهی پا که گاهی با پولکهای رنگارنگ تزئین شده و روی آن یک نیمتنه به نام «سوخمه»، از پارچهی زری یا مخمل پوشیده و بالای سوخمه گاهی پوششی به نام «کوا» که از پشت تا پایین پا کشیده شده و روی آن را نیمتنهای به نام «سلته»، تشکیل میدهد. سوخمه «از جنس مخمل بوده و به دو طرف آن در گذشته سکههای پول دوخته می شد؛ هم چنین حاشیه ی آن را با استفاده از پولک یا منجوق و گُوِه و گلابتون تزیین می کردند» (روشنک رهو، 1381: 73). شکل ظاهری سخمه، شبیه جلیقه است و گاهی به جای دکمه از نیم سکه یا ربعسکه های طلا یک وسیلهی زینتی که در طلافروشی ها ساخته می شود میآویزند که آن را «دوگمه و دولاخ» می گویند. نوع و تعداد سکه های بهکار رفته، نشانگر وضعیت اقتصادی صاحبان آن است» (خیریه، 1389، 81).
سلته
نیم تنه ای است که دارای آستین بوده و از جنس مخمل است. این نیم تنه برای زیبایی و گرمای تن، خصوصاً در فصل زمستان روی کراس و سوخمه پوشیده می شود.
کوا
قبایی است بلند و جلوباز از جنس مخمل، که در دو طرف آن چاک بلندی تا نزدیک ساق پا ایجاد شده و روی کراس (پیراهن) پوشیده می شود؛ البته امروزه در شهرها کوا تقریباً کاربردی ندارد و فقط در عروسیها، خانم ها برای زینت و زیبایی بیشتر می پوشند. کوا از پارچه های مختلف زربفت و گاه حتی نازک و بدون آستر تهیه می شود. در بیشتر مناطق، رداپوش زنان، چادری است از پارچهی ابریشمی به درازای دو متر و عرضی کمتر که معمولاً آن را به درازا در پشت میافکنند و دو گوشهی بالایی آن را به جلو آورده، پیش روی سینه گره میزنند. قبای زنان کرد در این منطقه بلند است که رویهی آن مخمل الوان و آسترش گلدار است.
پایجامه یا پاپوش
پایجامه را در کردی شووال میگویند. شلوار بانوان کرد، گشاد و از جنس حریر است. در برخی مناطق، «شلوار زنان کرد، اغلب از جنس نخ بوده و گشاد است و کمر ناحیهی مچ آن با کش یا بستن دکمه جمع می شود. لازم به ذکر است که زنان هنگام کارکردن، گاهی شلوار گشادی می پوشند و پیراهن خود را داخل آن می اندازند تا راحت بتوانند حرکت کنند» (روشنک رهو، 1381، 75). برای این کار اغلب شلوار جافی یا شلوار مردانه ی کردی روی لباس های خود می پوشند.
گیوه (کلاشبافی)
«از قدیم دو نوع گیوه در کردستان باب بوده؛ نوعی که آن را «گیوه پاوهای» میگفتند، زیرش از یک تخت چرم سبک و راحت بود. نوع دیگر محکم تر است و زیر آن از یک تخت چرم سبک و راحت. نوعی که محکم تر است، زیرش به شکل مخصوص ساخته می شود، بیشتر کار مردم اورامان است و آن را «کلاش» می گویند. گیوههای قدیم زنانه و مردانه بودند و گیوههای زنانه، گاه با نخهای رنگی و پولک نیز تزیین می شد؛ اما کلاش را کسان دیگری میسازند و رویه ی آن را کلاشبافان می بافند. برای ساخت کف کلاش، نوارهای باریک پارچه را آن قدر می کوبند تا به هم بچسبند و شکل بگیرند و در وسط آن، نوار باریکی از رودهی گوسفند قرار می دهند تا استحکام لازم را داشته باشد. سپس کلاشبافان با استفاده از ابزاری ساده و نخ تابیده شده که به کردی به آن (فریت) می گویند، کار کلاشبافی را آغاز می کنند» (خیریه، 1389، 67).
سنت و اصالت در لباس زنان کُردستان
«پوشاک زنان و مردان کرد شامل تنپوش و سرپوش و پایافزار است و بسته به کاربرد پوشاک و منطقهی مورد نظر، از قطعههای مختلفی تشکیل شده و مدل و شکل ظاهری آن نیز متفاوت است؛ اما لباس کردها از هر مدل که باشد، در یک کلام، تمام بدن را میپوشاند و حجاب کاملی را تشکیل میدهد. حتی در برخی نقشهای روی سنگ ها که از دوران ماد بر جای مانده، مشخص است که لباس آن دوران نیز بهگونه ای بوده که تمام بدن را میپوشانده است و مردان سوار بر اسب نیز، شلوار به پا دارند و در واقع مرد و زن، فقط صورت و دست هایشان از مچ بیرون است و دیگر قسمت های بدن بهطور کامل پوشیده است» (خیریه، 1389، 71). در این کندهکاریها، زنان و مردان با پوشش کامل و شبیه به لباسهایی که اهالی کردستان و دیگر مناطق کردنشین بر تن میکنند، قابل مشاهده هستند.
پوشاک زنان کردستان، رنگ و بوی سنت دارد و اصالت یک بانوی ایرانزمین را نشان میدهد. اگرچه این پوشاک همچون پوشاک دیگر اقوام و ملل در گذر تاریخ دچار تحول و دگرگونی شده و در هر ناحیه ای بسته به شرایط اقلیمی و نیازهای زندگی اجتماعی به شکل خاصی درآمده است، نقطه ی مشترک در لباس تمامی نواحی این است که لباس زنان کرد، تمام بدن را می پوشاند و به جز صورت و کف دست ها، همچون حجابی کامل، زن کرد را محافظت میکند. به جز این در اغلب روستاهای کردستان، زنان جوان با گوشه ای از روسری و چارقد خود بخشی از صورت را نیز از نامحرم می پوشانند. بزرگترین دغدغهی بانوی کردستان، حفظ سنتها و ارزشهای ایرانی و محلی است، ترکیب اروپایی ـ محلی را در لباسش نمیپسندد و نمیخواهد لباس اصیل کردستانی، سمبلی فرنگی به خود گیرد.
کلام آخر
لباسهای کردی جزئی از فرهنگ این خطه است. هویت این لباسها به صورت جداییناپذیر با باورهای این مردم گره خورده و جزئی از جاذبههای فرهنگی این خطه است. پوشاک برجای مانده از این اقوام، نمونههای ارزشمندی هستند که پیش از آنکه به دست فراموشی سپرده شوند، باید بیشتر مورد توجه قرار گرفته و ثبت گردند تا به نسل جوان معرفی شوند. شناسایی و آگاه ساختن جوانان از نوع پوشش این اقوام، باعث میشود جوانان برای الگوهای پوششی خویش، از الگوهای با هویت و نمونههای اصیل قوم ترک آذری و قوم کرد مایه گیرند و با تکیه بر غنای فرهنگی خویش، طرحی نو دراندازند.
منابع:
ـ خیریه، بهروز (1389)؛ دیدنی های کردستان، تهران: لوح زرین.
ـ رهو، روشنک (1381)؛ «پوشاک زنان کرد»، فصلنامه ی فرهنگ کردستان، سال سوم، شمارهی11.