گفتوگو با مریم اسلامی، شاعر کودک و نوجوان
بزرگ شدیم و دنیایمان رنگ و بوی دیگری گرفت. هرچه از دنیای شاد و رنگارنگ کودکی فاصله گرفتیم، کاشها و آرزوهای قلبمان بیشتر و بیشتر شد؛ اما در همین دنیای خاکستری بزرگسالی هم، ورای ذهنمان، خاطرههای زیبایی برایمان ماندگار شدند؛ بازیها، همسن و سالان پاک و بیآلایش و شاید مهمتر از همه لالاییها، قصهها و شعرهای کودکیمان!
بهراستی چه رازی در این واژهها، عبارتها و جملهها نهفته بود و هست که کم و بیش اکثرمان برخی قصهها و اشعار زمان کودکی را از یاد نمیبریم؟ انار و صد دانه یاقوتش، باز باران و طراوتش و هزارویک قصه و شعر دیگر. آیا اعجازی در این اشعار وجود داشته یا خالق این اشعار، خمیرمایهای خاص داشتهاند؟
کنجکاویهای ذهنمان ما را تا به اینجا کشاند که بهمناسبت روز جهانی کودک، خود را مقابل یکی از شاعران و داستاننویسان عرصهی کودک و نوجوان دیدیم. خانم «مریم اسلامی» که بیش از ده سال است در این عرصه قلم میزند و در مقام یک کارشناس ارشد ادبیات فارسی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حاصل این گفتوگوی شیرین، بیشک ما را به دنیای شیرین کودکیمان میبرد!
*خانم اسلامی! در اولین پرسش میخواهیم بدانیم از میان اینهمه عرصه، چرا کودک و نوجوان را مخاطب خاص خود قرار دادید؟
در ابتدا باید بگویم نوشتن از کودکی با من عجین بود و من تمام وقایع روزمره و اتفاقهای روزانهام را مینوشتم. این علاقه به نوشتن، هیچگاه از من جدا نمیشد تا اینکه راهش را پیدا کردم و سرانجام، این عشق و علاقه به ادبیات کودک و نوجوان ختم شد. هرچند در بخش شعر و داستان بزرگسالان هم کار کردهام و به فیلمنامه نیز پرداختهام، آنچه مرا جذب کرده و میکند، نوشتن در عرصهی کودک و نوجوان است.
* آیا قلمزدن در بخش کودک و نوجوان، شرایط خاص و ملزومات ویژهای میطلبد؟
از آنجا که کودکان تجربههای زندگیشان کم است و دایرهی واژگان محدودتری دارند، نوشتن برایشان سختیهای خودش را دارد. کودکان هر روز و هر ساعت به یک کشف جدید میرسند و از این اکتشاف لذت میبرند. یکی از کارهای قشنگی که میتوان در این حوزه انجام داد، این است که در کشف چیزهای جدید جهان همراهیشان کنی. بیشک در این همراهی، خود فرد هم (شاعر و نویسندهی کودک و نوجوان) دوباره کودکی میکند و از چنین اکتشافی لذت میبرد؛ مشروط بر اینکه در این سفر و کشف جهان پیرامون، با چشم و گوش خود، نظارهگر عالم هستی باشد و سعی کند از دنیای واقعی و بزرگسالی خود فاصله بگیرد؛ پس کودکیکردن پیششرط کار در این حوزه است.
* پس باز این حقیقت در مورد شما نیز صدق میکند که کارپردازان عرصهی کودک و نوجوان، کودک درون بیشفعالی دارند و از آنها فرمان میگیرند.
بله، قطعاً همینطور است. به نظر من، کودک درون شاعران و نویسندگان این حوزه باید همیشه کودک باشند و بزرگ نشوند تا بتوانند در این عرصه موفق باشند و خودشان از کاری که انجام میدهند لذت ببرند. در حقیقت، تا مؤلف خودش به لذت درونی از کارش نرسد، نمیتواند مخاطبان خویش را به لذت برساند و جذبشان کند.
* مجموع پارامترها همان قانون طلایی کار شماست؟
همینطور است. قانونهای طلایی ما در خلق آثارمان، نگاه تازه داشتن به موضوعها، رسیدن به کشف و لذت درونی و جذب مخاطب است. در حقیقت، کشف و شهود، کودک را به رشد و بالندگی سوق میدهد؛ همان چیزی که یک مؤلف در رسالت کاری و غایت نهایی، مدنظر قرار داده است.
* برای خیلیها این پرسش مطرح است که در ماندگارشدن برخی آثار ارزنده، خود اثر مکتوب برایشان جالبتر بوده یا تصویر و عکسهای آن کتاب و اثر؟ گویی متن و عکس دو جزء لاینفک یک اثر است. خود شما در مقام یک شاعر و مؤلف، تا چه حد به تصویرگری اهمیت میدهید و در خلق آثارتان با تصویرگران کتاب و کارهایتان در تعامل و ارتباط هستید؟
شکی نیست که تصویر خوب و مناسب نقش مهمی در جذب مخاطب ایفا میکند؛ بنابراین اگر ارتباط و تعامل لازم بین مؤلف و تصویرگر برقرار باشد، آثار بهتر و قویتری خلق میشوند؛ اما متأسفانه این مهم، در شرایط فعلی تحقق نمییابد؛ چراکه ما کار را به ناشر میدهیم و ناشر خود تصویرگری را انتخاب میکند و در نهایت کار به چاپ میرسد! پس رضایت از کار تصویرگری برای ما شانسی و اتفاقی صورت میگیرد. گاه تصویرهایی کنار کارمان خلق میشود که هیچ هماهنگی و هارمونی با مضمون شعر و داستان ندارند و بعضاً هم عکس این قضیه اتفاق میافتد و تصویر با متن از انسجام و هماهنگی بسیار مثبت و زیبایی برخوردار میشوند؛ اما این مسئله برای ما مؤلفان و شاعران قابل پیشبینی و برنامهریزی نیست.
* با ورود شعرا و نویسندگان جوان به این حوزه، چه افقی را برای این بخش ترسیم میکنید؟
ورود بسیاری از شاعران و نویسندگان جوان به بخش ادبیات کودک و نوجوان، جای بسی خوشحالی و امیدواری دارد و افق روشنتری را برای فردای این عرصه، متجلی میسازد؛ اما هنوز موضوعهایی هستند که وارد ادبیات کودک و نوجوان نشدهاند؛ مثلاً ما برای کودکان خاص، ادبیات خاصی نداریم؛ همچنین برای کودکان طلاق، کودکان خیابانی و کودکان معلول هم ادبیات ویژهای در نظر گرفته نشده است و فضاهای خالی هنوز هم بیداد میکنند. در شرایط کنونی، قشر محدود و خاصی مخاطب ادبیات فعلی ما هستند؛ کودکان عادی و خانوادهدار که کمتر آسیبپذیرند.
پس انتظار میرود با ورود شعرا و نویسندگان جوان، ادبیات کودک هم وسعت موضوعی پیدا کند و این قشر تازهوارد دست به اقدامات نو و بدیعی بزنند و سراغ بخشهایی بروند که کمتر به آنها پرداخته شده است و جای کار بیشتری دارد.
* در تعالی و تحقق اهداف خود در مقام یک مؤلف و شاعر کودک و نوجوان، چه موانع و نواقصی را میبینید؟
بزرگترین مشکل و دغدغهی جامعهی ما گرانی کتاب است. هر قدر هم یک کتاب اثر شایسته و ارزندهای باشد، گرانیاش میتواند باعث عدم استقبال از آن گردد. باید در این زمینه، کاری اساسی صورت گیرد؛ چون کتاب، خوراک فرهنگی کودکان و نوجوانان است. متأسفانه به این مسئله توجهی نمیشود و حتی در نمایشگاههای کتاب هم، هر ساله میبینیم بهرغم داشتن هزارانهزار کتاب مفید و شایسته، همین کتب مهجور مانده و خریداری نمیشوند! صرفاً بهخاطر گرانی و عدم توانایی خانوادهها در زمینهی خرید کتاب برای کودکان و نوجوانان.
همین کوتاهی و نقیصهی جامعه و کشور، ما را با پیآمدهای بسیاری مواجه میسازد؛ چراکه اگر خوراک کافی، شایسته و لازم به کودکان و نوجوانان داده شود که همانا کتاب است، این مخاطبان (کودکان و نوجوانان) از روح و روان سالمتری برخوردار میشوند و بعدها گرایششان به بزهکاری کمتر و کمتر خواهد شد. در چنین شرایطی، هم جامعهی سالمتری خواهیم داشت و هم مسئولان امر هزینه و برنامههای کمتری را صرف پیشگیری و درمان خواهند کرد.
* شما برای تعامل بهتر و بیشتر با مخاطبان خود، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز فعالیت میکنید، از اهم برنامههای این کانون و اقدامات مفید خویش در این راستا بگویید.
ما در کانون برنامهای داریم بهنام دو پنجره که شاعران و نویسندگان را مخاطب خود قرار میدهد. در این برنامه، شعر و داستان مؤلف توسط مخاطبان خوانده میشود و با حضور مؤلف، گفتوگو، نقد و مناظره صورت میگیرد. همین جلسهها به خود من، ایدههای بسیاری داده است؛ چراکه کودکان خیلی تیزبین و جزئینگر هستند و از کوچکترین تا کلیترین امور، برایشان حائز اهمیت است. در همین راستا همواره طالب موضوعها و مطلبهای تازه هستند. در عمل هم از مؤلف و شاعر خویش میخواهند که با نگاهی تازه، به خلق اثر بپردازد و در نهایت کاری جذاب، بهروز و مفید را به دستشان برساند. اگر شعر، داستان و رمانی برایشان نوشته میشود، برای کودکان و نوجوانان مهم است ببینید این اثر تا چه حد با دنیای خودشان تطابق دارد و بهروز است یا نه؟
* خانم اسلامی! از آثار و کارهای شاخصتان برایمان بگویید.
مجموعه اشعاری داشتیم در قالب طنز با عنوان «پیامکداری». همچنین چهار مجموعه شعر نیز داشتیم با اسم «لپ ماچماچی» برای سنین خردسالی که آموزشهایی را به والدین میدهد در بخشهای غذاخوردن، از پوشک گرفتن بچه و... این کار مجموعهی مشترکی بود از من و خانم زهرا موسوی. همچنین چاپ پنجم «لالاییها»، «شعرهایی برای دختربچهها» و «شعرهایی برای پسربچهها» هم در نمایشگاه کتاب داشتیم. در زمینهی دفاع مقدس هم کاری از من بهچاپ رسید که «صدای بال لکلکها» نام دارد.
* در نهایت، مهمترین پیشنهاد شما به والدین برای کتابخوانکردن بچهها چیست؟
مهمترین توصیه و تقاضا یا خواهشم از والدین این است که ابتدا خودشان کتابخوان باشند؛ چون کودکان از والدین الگو میگیرند. اگر والدین با کتاب به رختخواب بروند، کودکان هم از آنان یاد میگیرند. آنها فرصت کسب تجربه را ندارند؛ پس از طریق کتاب میتوانند پشت پنجرههای مختلفی قرار بگیرند و تجربهاندوزی کنند.
در دنیای فعلی اگر کتاب را از کودکان دریغ کنیم، آنها به رشد و بالندگی نمیرسند، تجربه کسب نمیکنند و بعدها دچار مشکلهای رفتاری و... خواهند شد؛ بنابراین خانوادهها نباید غافل شوند از اینکه بهوفور، کتاب در اختیار فرزندانشان قرار دهند.
* ما نیز چون شما آرزو میکنیم خانوادهها بیشتر به تغذیهی فکری کودکانشان اهمیت بدهند!