دلم می‌خواهد از همه زیباتر باشم!


آسیب‌شناسی استفاده‌ی افراطی از لوازم آرایشی و بهداشتی و تاثیر آن بر خانواده

مهم‌ترین دغدغه‌ی زندگی دختر، رسیدگی به ظاهر و زیبایی صورتش شده است. از مادرش شنیده که «ارزش زن، به زیبایی اوست؛ زن باید زیبا باشد!» با ژست خاصی در مقابل آینه می‌ایستد و خودش را تماشا می‌کند. حس می‌کند صورتش اصلاً رنگ‌ورو ندارد. با افراطی غیرقابل‌تصور، هر روزه از این لوازم استفاده می کند. احساس زشت‌بودن در تمام وجودش لانه کرده است. شاید به خاطر همین است که بلافاصله سراغ جعبه‌ی جادویی‌اش‌ می‌رود! یک جعبه‌ی سایه‌ی چشم دوازده‌رنگ با دو عدد قلم‌مو و پد ویژه، دو عدد رژلب با دو رنگ چرب، مداد چشم و تعداد زیادی مداد لب، بسته‌ی ژل اکلیلی. نمی‌داند از کجا شروع کند. این‌ها لوازم آرامش و اسباب آسایشش هستند. از اوّلین روزهای دانشگاه چنین می‌گوید که هم‌کلاسی‌هایش می گفتند: «از قیافه‌اش معلومه که شهرستانیه! ببین اصلاً آرایش نکرده! می‌دونی شهرستانی یعنی چی؟ یعنی دهاتی، یعنی اُمل، یعنی آرایش‌کردن بلد نیست.» از همان روز فهمیدم اگر بخواهم انگ نخورم و مضحکه نشوم، باید مثل دیگر هم‌کلاسی‌ هایم باشم؛ یعنی باید آرایش کنم. خیابان‌های شهر هم که پر شده از فروشگاه های لوازم آرایشی با قیمت ‌ مناسب. خودش را مقصر نمی‌داند. می‌گوید: «تازه، این‌که چیزی نیست. دیگر دوستانم برای خوشگل‌شدن پوست و موی خودشون، میلیونی هزینه ‌ی جراحی پلاستیک می‌کنند؛ همه‌شون بینی‌شون رو عمل‌کردن به‌غیر از من. حیف، کاش پول‌دار بودم! من که کاری نمی‌کنم. تنها سرگرمی‌ام همین چند تا لوازم آرایشه که اگه اونم نباشه، بازم من رو اُمُل و دهاتی صدا می‌زنند.» حالا کار، تمام شده است. در آخر، دوباره با دقت به آینه نگاه می‌کند. انگار چهره‌ای که آینه نشانش می‌دهد، زیباترین چهره است! لبخندی از سرِ رضایت روی لبانش نقش می‌بندد. حالا او شبیه بسیاری از هم‌کلاسی‌هایش شده است که باکلاس هستند. او «خودِ واقعی»‌اش را در این آینه می‌یابد. حالا او دیگر رنگ‌پریده به نظر نمی‌رسید. همین که از خانه خارج می‌شود، تازه متوجه نگاه‌های غیرعادی رهگذران می‌شود. با این حال، احساس رضایت می‌کند؛ چراکه دیگر اُمل و دهاتی به نظر نمی‌رسد و زیباترین دختر دنیا جلوه می‌کند.

دختران برای برطرف‌کردن نیاز خودآرایی یا در فکر به‌دست‌‎آوردن ظاهری ایده‎آل، به مقدار زیادی به مصرف مواد آرایشی می‌پردازند؛ امّا جامعه‌شناسان معتقدند افزایش گرایش دختران جوان به استفاده‌ی بیش‌ازحد و نامتعارف از مواد و لوازم آرایشی، فقط دلایل شخصیّتی و رفتاری (فردی) ندارد و عوامل اجتماعی نیز می تواند در این امر مؤثر باشد.

نگاه اجتماعی به بدن

روی‌کرد اجتماعی، بدن را نتیجه ی نیروهای اجتماعی می ‌انگارد و بر این باور، استوار است که جامعه، بدن را شکل داده و حتی ساخته می شود. پیروان این ره‌یافت معتقدند که فیزیک بدن و وجود زیستی آن، باید در ارتباط با دیگر واحدهای تحلیل (نژاد، جنسیّت، فرهنگ، جهت‌گیری جنسی، سن، بیماری و ناتوانی) ملاحظه شود. «گافمن»، جامعه‌شناس، می گوید: «افراد هنگام کنش متقابل، می کوشند جنبه ای از خود را نمایش دهند که دیگران بپسندند.» بحث گافمن از بدن با سه ایده ی اصلی بیان شده است: ابتدا این‌که بدن داراییِ مادی افراد است؛ دارایی‌ای که افراد برای انجام تعامل، آن را کنترل کرده و نمایش می دهند. دیگر این‌که افراد، بدن‌های‌شان را براساس فرهنگ لغت‌ زبان بدنی مشترک، نمایش داده و مدیریّت می کنند. در نهایت، بدن واسطه‌ی روابط بین هویّت شخصی و هویّت اجتماعی می شود؛ در نتیجه، معانی اجتماعی که به نمایش و عرضه ی بدنی نسبت داده شده، یک عامل بسیار مهم در احساس افراد از خود و ارزش درونی آن هاست (ریتزر، 1374). صورت در تعامل چهره‌به‌چهره و نیز در عمل‌کردهای اجتماعی از اهمیّت زیادی برخوردار است. صورت اجتماعی یک صورت عمومی است و نیازمند تغییرهای دائمی نقاب آن است. آرایش، وسیله‌ای برای به‌دست‌آوردن این نقاب است. تنها در شرایط احساسی شدید، تنهایی یا در حضور دوستان است که نقاب و آرایش صورت کنار می‌رود و صورت خصوصی یا همان شخص واقعی ظاهر می‌گردد (بابامیری و همکاران، 1390، 194).»

عوامل اثرگذار بر استفاده‌ی دختران از لوازم آرایش

اثر خانواده: در کشورهای دیگر، آرایش‌کردن بیش‌تر در میان زنان مسن دیده می‌شود و دختران، به‌ویژه دانشجویان خود را آرایش نمی‌کنند؛ اما در ایران، عکس این مسئله اتفاق افتاده است. بی‌توجهی خانواده به شایستگی دختران خویش، دلیل گرایش به زیباشدن افراطی را گسترش داده است. در واقع، عدم‌توجه مناسب به دختران و بی‌توجهی به دیگر شایستگی آن‌ها، سبب گرایش بیش‌تر دختران به زیباشدن افراطی می‌شود. رسیدن حداقل سن آرایش به چهارده‌سال، زنگ هشداری است به خانواده‌ها که الگوی رفتاری مصرف لوازم آرایش را تبیین کنند. خانواده، عامل ثبات و سازش اجتماعی است. بسیاری از هنجارها و ناهنجاری‌های جامعه، مربوط به همین نهاد مقدس است. هرچه محیط خانواده سالم و امن باشد، به همان اندازه در روحیه‎ی افراد و اعضای آن، اثر مثبت می‌گذارد و این اثرهای مطلوب به جامعه منتقل می‌شوند؛ بنابراین، سعادت جامعه تا حدود زیادی در گرو خانواده است. از سوی دیگر، هرگاه خانواده دارای محیطی نامساعد و ناهنجار باشد، به همان اندازه بر رفتارهای اعضای خانواده، اثر منفی گذاشته و موجب آسیب‌پذیری و اختلال‌های اجتماعی می‌شود.

جوانانی که از آرایش‌‎های غلیظ و افراطی استفاده می‌کنند، دچار «آنومی اجتماعی»، یعنی فروریختگی ارزش‌های فرهنگی، اعتقادی، دینی و هنجارهای اجتماعی شده‌اند؛ چراکه در ابتدا، با مشاهده‌ی رفتارهای ناهنجار، از سوی فرزندان خود به آنان تذکر نداده و راه و رفتار درست را به آن‌ها نشان نداده‌اند. وقتی مادر و خواهرِ بزرگ خانواده که از اصلی‌ترین الگوهای کودک هستند، از لوازم آرایش استفاده می‌کنند و حساسیتی نیز به استفاده‌ی فرزند نوجوان‌شان از این وسایل نشان نمی‌دهند؛ در واقع، زمینه ی استفاده‌ی زیادِ جوانان از لوازم آرایشی را به راحتی فراهم می‌کنند و ذهن و اندیشه‌ی او را از کشف استعدادهایش راکد نگه‌می‌دارند.

الگوبرداری نادرست از گروه هم‌سالان: نیاز انسان‎ها به الگوها و مصادیق عینی و عملی زندگی، بر کسی پوشیده نیست. بدیهی است چنان‌چه این عطش و نیاز طبیعی از مسیر صحیح خود تغذیه نگردد، عناصر دیگری آماده هستند تا از این عطش انسانی سوءاستفاده کرده و آن را با شراب مسموم خود، سیراب کنند. جامعه‌شناسان، ریشه‌ی این رفتار را بیش‌تر در خانواده جست‌وجو کرده و معتقدند در سنینی که الگوپذیری و همانندسازی در کودک رخ می‌دهد، والدین مراقب الگوهایی که به کودکان‌شان می‌دهند نیستند. شبکه‌های ماهواره‌ای، کودکان را وسوسه می‌کنند که برای جذابیت بیش‌تر از لوازم آرایش استفاده کنند؛ زیرا این ظاهرِ جدید نیز در جنس مخالف خریدار دارد و به او توجه می‌شود. سنین نوجوانی، سن احساس‌هاست. دختران در این سن عاشق می‌شوند؛ عاشق خواهرِ بزرگ‌تر، پسرِ همسایه، دخترِ همسایه، معلم، مربی و... اگر این احساس‌ها، کنترل و هدایت نشود، به بدترین شکل بروز پیدا می‌کنند؛ از این رو، الگوبرداری نادرست دختران نوجوان از گروه هم‌سالان، گاه باعث بروز این رفتار نامتعارف می‌گردد. برقراری رابطه‌ی نزدیک و دوستانه، بین مادر و دخترِ نوجوان و توضیح عواقبِ منفی این الگوبرداری و هم‌چنین برخورداری از قاطعیّت لازم در برابر دخترِ نوجوان، می‌تواند در تعدیل این رفتار نقش مؤثری ایفا کند. دوستی با هم‌سالان برای نوجوانان و جوانان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا آن‌ها در یک محدوده‌ی سنی قرار دارند و با شکست‌ها، محدودیت‌ها، علایق، تشویق‎ها، اضطراب‌ها و احساس‌های مشابهی روبه‌‎رو هستند. نظارت مستمر و نامحسوس و نیز مراقبت والدین، از اعمال و رفتار، رفت‌وآمد و ارتباط آن‌ها با دوستان‌شان، از وظایف والدین است.

ند‌‌اشتن اعتماد‌‌به‌نفس کافی: دخترانِ نوجوان با گسترش حسّ عدم اعتمادبه‌نفس، تصوّر می‌کنند آرایش پوشاننده‌ی نقص آن‌هاست. این افراد، صورت خود را ـ هر چند بی‌عیب باشد ـ دارای عیب‌های بزرگ می‌دانند. در نتیجه، برای حل این مشکل به استفاده از لوازم آرایشی روی‌می‌آورند؛ از این ‌رو، برخی کارشناسان معتقدند افراد خجالتی و کسانی که هنوز به خودباوری فردی و اجتماعی نرسیده‌اند، بیش‌تر به آرایش‌های تند پرداخته و به تصوّر آن‌ها، این‌گونه آرایش بر شخصیّت‌شان می‌افزاید و تصویر مقبول و خوش‌آیندی را از آن‌ها بر جای می‌گذارد. «این مسئله می‌تواند علاوه بر کاهش اعتمادبه‌نفس، به افزایش اضطراب در بین این دختران منجر شود و با ایجاد دغدغه‌ی فکری (به زیبایی و زشتی بدن) در آن‌ها، کارآیی سازنده‌ی آنان را محدود کند. هم‌چنین به دلیل آن‌که بدن، حاملِ «خود»، نمایش‌دهنده‌ی تفاوت در شیوه‌های زندگی و تجلی‌گاه هویّت فردی است، تغییرها در ظاهر بدن یا به تعبیری آرایش‌کردن می تواند نگرانی‌ها و مشکل‌های هویّتی افراد را بازنمایاند (مازور، 1988، 282).» به نظر می‌رسد این دسته افراد، به علّت تصویر بدنیِ منفی که از خود دارند، سعی در پوشاندن این نقطه‌ضعف‌ها داشته و به آرایش‌های افراطی روی‌می‌آورند. در این شرایط، آشناساختن نوجوان با ارزش‌های انسانی و زنانه، هم‌چنین اصلاح الگوی فکری آن‌ها و آشناساختن نوجوان با الگوی موفق دختران، از مهم‌ترین و مؤثرترین روش‌ها برای جلوگیری و حتی اصلاح این ناهنجاری‌هایِ رفتاری است. عکس این قضیه هم امکان دارد؛ در واقع، بین اعتمادبه‌نفس و استفاده از لوازم آرایش، ارتباط تنگانگی وجود دارد. «محیط خارجی و ژنتیک بر واقعیّت جسم اثرگذار است و هنجارهای فردی، اجتماعی و فرهنگی بر جسم ایده‌آل اثر می‌گذارد. تفاوت این دو است که موجب تمایل به آرایش، جراحی و تلاش برای لاغری یا چاقی و... می‌ شود. هر اندازه که این تفاوت بیش‌تر باشد، موجب پایین‌آمدن اعتمادبه‌نفس شخص و افزایش نیاز او به تغییر ظاهر خود می شود. حتی در مواردی ممکن است فرد دچار اضطراب دائمی و تنفر از بدن خود شود(خلیلی، 1388)؛» از این رو «خودزشت‌انگاری» به شکلی، حکایت از ضعف اعتمادبه‌نفس دارد و این اعتمادبه‌نفس پایین هم، به تربیت خانوادگی باز‌می‌گردد.

اثر مخرب رسانه‌ها: پس از خانواده، گروه هم‌سالان و پایین‌بودن اعتمادبه‌نفس، وسایل ارتباط‌جمعی به‌ویژه، تلویزیون در این میان نقش بسزایی دارد؛ به‌طوری که امروزه، بسیاری از دختران، هنرپیشگان را الگوی خود در نظر می‌گیرند. غافل از این‌که هنرپیشگان، الگوی غلط رفتاری برای نوجوانان هستند. هم‌چنین، تبلیغ‌های گسترده‌ی ماهواره‏ای‌ که افراد را به سالن‌های زیبایی می‌کشاند؛ بیماری سالن‌های مد که به آنورکسیا معروف است. بعضی از رسانه‌های داخلی درباره‌ی انواع داروهای لاغری، تبلیغ‌های زیبایی، لیپوساکشن و حتی کاشت مو، مسابقه‌ی زیباسازی در جامعه راه‌انداخته‌اند که همگی از اثرهای مخرب رسانه است؛ مثلاً در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی، کم‌تر به حجاب و آرایشِ زیاد هنرپیشه توجه می‌شود که این موضوع، می‌تواند الگوی غلط رفتاری برای نوجوانان باشد. از طرفی، هیجان‌های روحی ناشی از تماشای تصاویر غیراخلاقی ماهواره‌ها نیز تا حدود زیادی، باعث تحریک جنسی شده و پنج تا هفت‌سال، بلوغ پسران و دختران را زودتر کرده است و همه‌ی این عوامل، بروز حس خودنمایی را در او افزایش می‌دهد؛ از این ‌رو در سال های اخیر و با پیش‌رفت تکنولوژی و در دسترس قرار گرفتن برخی ابزارهای تکنولوژیکی، مانند: کامپیوتر، اینترنت، موبایل، ماهواره و... ارزش‌ها و هنجارهای نوجوانان، به‌طور مرتب دچار تغییر شده و باعث شده آنان دنبال تحوّل بوده و نگاه دیگری به بدن خویش داشته باشند و نتوانند خود را با یک الگوی ثابت مطابقت دهند. در این مرحله که «مرحله‌ی اثرپذیری بدن از رسانه‌ها» نامیده می‌شود، تصویری که از زنان در رسانه ها، به‌ویژه در برنامه‌های ماهواره‌‌ای و فیلم‌ های آمریکایی نشان داده می شود، باعث شده است که دیگران از زنان انتظار داشته باشند شبیه آن‌ها بوده و مانند آن‌ها رفتار کنند. در واقع، باریک‌اندامی دختران، مد شده و تعاریف خاصی از معنای زیبایی شده است. به مخاطبان، این‌گونه القا شده که زیبایی یعنی غربی‌بودن، چشمِ رنگی داشتن، لاغر و قدبلندبودن، بلوندبودن و... این موضوع تلاش زنان برای زیباترشدن و هم‌چون الگوهای رسانه‌ای بودن را افزایش می دهد؛ چراکه فاصله‏ی زیادی بین خود و تصویر مطلوب احساس می کنند. در این شرایط، به‌طور خاص، برداشتی که افراد از بدن دارند، ناشی از تبلیغ‌های رسانه‌ها در الگوسازی وسایل ارتباط‌جمعی است. علاوه بر رسانه‌ها، تصوّر فرد از بدن نیز از عوامل مؤثر بر آرایش زنان است.

کلام آخر

کمبود اعتمادبه‌‌نفس مادرانی که خود، الگوی مناسبی برای دختران‌شان نیستند، تبلیغ‌های منفی رسانه‌ها، فشار مشکل‌های جامعه و… همه از عواملی است که موجب می‎گردد برخی از دختران، تمایل افراطی به آرایش‌های غلیظ و گاه زننده پیدا کنند. حقیقت این است که نوع پوشش افراد، حکایت از جهان‌بینی، ارزش‌ها، باورها و طرز فکر آن‌ها دارد. در همه‌ی جوامع، تغییر و نوآوری پسندیده است و آراستگی ظاهری، نظم در پوشش، نظافت شخصی و پوشش با رنگ های شاد، از شادابی، انضباط درونی و نظم فکری افراد ناشی می شود؛ امّا این تحوّل و نوآوری باید متعادل بوده و اگر براساس معیارهای منطقی و عقلانی نباشد، موجب هنجارشکنی و ازبین‌بردن حریم ها خواهد شد. آراستگی، عاملی برای آرایش روحی و روانی آدمی و نشان از وقار شخصیت اوست و در مقابل، بی نظمی ظاهری، نشان از بی‌ثباتی و عدم طمأنینه‌ی روحی او دارد. حال اگر این آراستگی، همراه با رسیدگی به درون و آراستگی باطن باشد، موجب تعادل شخصیّت آدمی و نفوذ فرد در دل دیگران می‌شود و محبوبیّت را افزایش خواهد داد؛ امّا چه بسیار افرادی که نمی‌توانند تمایزی بین آراستگی، به‌ویژه در وجه ظاهری آن با آرایش و آراستگی‌های کاذب بگذارند و فکر می کنند وقتی صحبت از آراستگی می‌شود، منظور آرایش و پوشش‌های جذاب و جلب‌توجه‌کننده است.

گوش‌زدکردن عوارض منفیِ استفاده‌ی نادرست از لوازم آرایش، از وظایف والدین در برخورد با عادت افراطی استفاده‌ی نوجوانان از این لوازم است. به والدین توصیه می‎شود حریم آرایش‌ را برای دختران خود مشخّص کنند؛ برای مثال، والدین می‌دانند به‌طور طبیعی، فرزند نوجوان‌شان علاقه‌ به زیباترشدن دارد؛ از این‌رو، نباید این علاقه را از آن‌ها دریغ کنند؛ بلکه باید اجازه دهند در شرایط و موقعیّت‌های مناسب، مانند: میهمانی‌های زنانه و خانوادگی، محیط منزل و... به این نیاز خود در حد طبیعی پاسخ دهند؛ امّا برای وی مشخّص سازند که این رفتار در هر موقعیّت و مکانی نباید باشد. برای مثال، دانشگاه‌رفتن، خرید‌رفتن و... مکان‌های مناسبی برای بروز این‌گونه رفتار نیست. مصرف یک ماده‌ی آرایشی مثل لاک ناخن در یک دختربچه، انگیزه‌ای می‌شود برای مصرف رژلب، رژگونه و آرایش چشم، ابرو، مژه و کم‌کم مصرف مواد آرایشی ساده، به مصرف مواد آرایشیِ مارک‌دار بدل‌می‌شود. این دور تسلسل، هم‌چنان ادامه خواهد داشت و سنگینی و پی‌آمدهای عوارض آن، بر ابعاد مختلف زندگیِ شخص و خانواده‌ و هم‌چنین جامعه اثر منفیِ می‌گذارد.

هم‌چنین در دوره‏ی نوجوانی نیز، تشویق و هدایت نوجوان به ارتباط با دوستان مناسب، اظهار ناخوش‌آیندی از ارتباط با دوستان غیرمناسب و بیان نقش و آثار دوستان، آگاهی‌بخشی منطقی و مستدل فرزندان، درباره‌ی نقش سازنده یا مخرب دوستان، اثر مثبتی بر تصمیم‌گیری‌های فرزندان در دوست‌یابی دارد که همگی از وظایف والدین در خانواده است. همان‌گونه که هم‌نوایی با هنجارها و ارزش‌های پذیرفته‌شده‌ی جامعه، از طریق ارتباط با افراد و دوستان خوب و مناسب است؛ افراد از طریق ارتباط، حضور در جمع گروه‌ها و دوستان خویش، ملزم و معتقد به ارزش‌های دینی و فرهنگی می‌شوند؛ از این‌رو، در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن نیز، گرایش به گناه و ارتکاب به تخلف‌ها و جرایم پیدا می‌کنند. هرگاه والدین هیچ‌گونه کنترل، نظارت و شناختی از دوست نوجوان یا جوان خود نداشته باشند، چه بسا او افرادی را به دوستی برگزیند که برخلاف ارزش‌های فرهنگی و سنت‌های جامعه باشد و فتارهای او دارای پی‌آمدهای مثبت نباشد.

 

منابع:

1. بابامیری، محمّد و همکاران (1390)؛ عوامل اجتماعی و روان‌شناختی مؤثر بر میزان مصرف دانشجویان دختر از مواد آرایشی، فصل‌نامه‌ی پوست و زیبایی، ش 4.

2. خلیلی، اعظم (1388)؛ آرایش کردن یا نکردن، نشریه‌ی اسرار، سایت: irannamaye.ir .

3. ریتزر، جورج (1374)؛ نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمه‌ی محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.

4.Mazur, Allan (1988) "US. trends in feminine beauty and over adaption", The Journal of Sex Research. Vol 22, No 3 .