کاظم صالحی
زنان توانایی بسیاری دارند
در گذشته تحقیقات نشان میداد برخی زنان از اعتمادبهنفس اندک رنج میبرند. آنها به خود، از آنچه واقعاً هستند ارزش کمتری میدهند و تواناییهای خویش را باور ندارند. امروزه وضعیت زنان دگرگون شده و زمان پیشرفت و اوجگرفتن آنها شروع شده است. شیوهی تفکر زنانه مبنی بر قراردادن خود به جای دیگری و دادن انگیزه به دیگران، پایه و اساس شایستگی اجتماعی آنها را تشکیل میدهد. توانایی انجام کارهای مختلف در یک زمان و توجه به جزئیات فراوان در کنار هم، به آنها این امکان را میدهد که نه تنها در بسیاری از حوزههای زندگی نقش داشته باشند، بلکه پست سرپرستی را نیز بر عهده بگیرند. زنان در زمینههای اقتصادی، مدیریتی، پزشکی، سیاست، فرهنگ و دیگر زمینههای مهم اجتماعی توانایی بالایی دارند.
اولین واقعیتها
جنس مؤنث در تمامی تواناییهای ارتباطی، امتیاز بزرگی دارد. آنها در سخنوری چیرهدستتر هستند. زنان آسانتر از مردان حسی را که در حین ادای جملات وجود دارد، میشناسند و به معنای آن پی میبرند. زنان بهطور کاملاً واضحی درجهی بالاتری از حس همدردی دارند. زنان به حالات و احساسات فرد دیگر بدون اینکه او بهطور مستقیم آنها را ابراز کند، پی میبرند. ایجاد ارتباط میان سلیقههای مختلف و درواقع ایجاد همخوانی بین عقاید، برای آنها نسبتاً ساده است. زنان معاملهگران ماهرتری هستند؛ همچنین میتوانند در کارها همکاری بهتری داشته باشند و این استعداد را به ارث بردهاند که تشریک مساعی کنند و هماهنگی و وحدت به وجود آورند. بهطور کلی درصد بالایی از مهارتهای حسی در اختیار زنان است و همچنین آنها میتوانند مسائل مختلفی را بهطور همزمان در نظر داشته باشند. آنها به انسانها و خصوصیات رفتاریشان توجه نشان میدهند، علاقهمندند بدانند دیگران چه میکنند و میخواهند آنها را درک کنند و انگیزهیشان را بفهمند؛ به همین علت است که در زنان سطح بالاتری از اطلاعات رشد میکند و همچنین از توانایی بالایی در مدیریت بحران برخوردارند. انسانهایی وجود دارند که با وجود مشکلات سرنوشتساز، قدرت عظیمی نیز بهدست میآورند. این قدرت روحی را «انعطافپذیری» مینامند و زنان از انعطافپذیری نسبتاً بالایی برخوردارند.
آنها از همان بدو تولد قدرت تحملشان در بسیاری از محدودهها بالاست. زنان تسلیمناپذیر و مقاوم، در مقابل مشکلات روزمرهی زندگی نیز خود را پرتوان نشان میدهند و در مقابل پیشآمدهایی که اتفاق افتادهاند و دیگر نمیتوان آنها را تغییر داد، مکانیسمی درونی دارند که به آنها اجازه میدهد شرایط موجود را بپذیرند، توجه خود را به مسائل جدید معطوف کنند و با تغییرات جدید با مقاومت روبهرو شوند. همچنین آنها اعتقاد دارند بهسرعت از پس مشکلات برمیآیند و راه جدیدی را در پیش میگیرند؛ زیرا قدرت خویش را میشناسند.
آنچه زنان میبینند
برنامهریزی زنان با آیندهنگری همراه است. آنها ارتباط بین مسائل را بهطور کامل در نظر میگیرند و از قدرت تشخیص غریزی و قدرت تجسم بالایی برخوردارند. بسیاری از جزئیات پیرامونشان را در ذهن خود ثبت میکنند، به هم پیوند میدهند و ارتباط منطقی و مفیدی بین آنها برقرار میسازند. زنان بهطور همزمان به افراد متعدد توجه میکنند و میفهمند که هر یک از آنها به چه کاری مشغول هستند. زمانی که زنی به مکانی وارد میشود، فوراً متوجه ارتباط بین افراد آنجا خواهد شد. اینکه چه کسی در حق دیگری ارفاق قائل شده است و کدام زن در حال رقابت با دیگری است. آنها بهطور کلی روابط انسانی را چه در زمینههای خصوصی و چه در زمینههای شغلی بهسرعت تشخیص میدهند. آنها خیلی زود متوجه میشوند که چه کسی قصد همکاری دارد و چه کسی مخالف وی است. آنها به آیندههای دور میاندیشند.
عواملی که باعث قدرتمندشدن زنان میشود
اصولاً زنان دقیقتر از مردان متوجه تغییرهای اجتماعی و مکانی میشوند. آنها به سادگی نکات بیشتری را میبینند و آنها را ذخیره میکنند. برای مثال اگر زن و مردی برای مدت کوتاهی وارد اتاقی شده و بعد خارج و مجدداً داخل شوند، در این حالت زن در مقایسه با مرد، متوجه تغییرهای بیشتری میشود که در غیبت او در اتاق انجام گرفته است. این تفاوت بین زنان و مردان به قدری واضح است که آزمایشهای گوناگون نیز آن را تأیید میکند. آنها حتی مسائل زنجیرهای ریاضی را نیز کمی سریعتر از مردان حل میکنند. همچنین این توانایی را دارند که نتایج بهدست آمده در میانهی کار را با سرعت بیشتری جمعبندی کنند. در اینجا نیز قدرت حافظهی کوتاهمدت برتر آنها به کمکشان میآید. همچنین زنان در حافظهی بلندمدت نیز توانایی بالایی دارند؛ حتی اگر فکر کنند در این زمینه کمتر از جنس مخالفاند، احتمالاً باز هم خود را دستکم گرفته و با خودکمبینی زنانه روبهرو شدهاند. آنها دانستههای جدید و قدیمیشان را با هم پیوند میزنند و به این ترتیب، در ذهنشان شبکهی متراکمتری از اطلاعات به وجود میآورند. زمانی که مسئلهای را به خاطر میآورند بیشتر از مردان اتصالات شبکهای را فعال میکنند و این از برتری آنهاست. زنان در محیطهای سازمانی، وقتی پست ریاست را بر عهده میگیرند راهها کوتاهتر، ارتباط آسانتر و جریان اطلاعاتی واضحتر نمایان میشود. آنها اهداف خود را همیشه در مقابل دیده دارند، به عمق وجود هر شخصی پی میبرند و از همکارانشان حمایت میکنند تا از پس وظایف خود برآیند.
زنان بهطور کلی در محیط شغلی خود از سه قاعده پیروی میکنند: تقسیم مسئولیتها، کوتاهکردن راه تصمیمگیریها و افزایش صلاحیتها. مردان در این مقام و با ایجاد این تغییرات به خود مغرور میشوند و خودستایی میکنند. این روش مدیریت، روش جدیدی است که در آن مسئولیت بیشتری متوجه تکتک افراد میشود. ریاستطلبی کاهش مییابد و کنترل دقیق کیفیت لازم میشود. این برای زنان تنها یک برنامهریزی واقعبینانه است. همچنین زمانی که آنها بخواهند تغییرهایی ایجاد کنند، سرسخت باقی میمانند و از خود استقامت نشان میدهند. آنها وظایف محولهیشان را جدی میگیرند و برای حل یک مشکل، بیشتر از دیگران فکر میکنند. آنها فقط زمانی راضی میشوند که به کیفیت بالایی دست یابند و به ندرت حاضر میشوند قبل از دستیابی به این کیفیت کار خود را به اتمام رسانند.
سخن آخر
پس زمانی که شما برتر هستید و این برتری را درک میکنید، سعی کنید آن را به برتریهای دیگری نیز بدل کنید؛ زیرا فقط کسی کنترل زندگی و محیط اطراف خود را میتواند در دست گیرد که ارادهای قوی داشته باشد. کسی که حس کند «من میتوانم بر آنچه در اطرافم میگذرد، اثر بگذارم» درواقع خود را ارزشمند دانسته است و افزایش اعتمادبهنفس و عزتنفس پاداش آنهایی است که این شجاعت و اراده را از خود نشان میدهند و با استقامت و پایداری تصمیم میگیرند.
منابع
1. ارهارت، اوته (1385)؛ زنان عاقل کوتاه نمیآیند، مترجم: علیاصغر شجاعی، تهران: برگ زیتون.
2. ارهارت، اوته (1384)؛ زنان امروز جسورتر از دیروز، مترجم: علیاصغر شجاعی، تهران: برگ زیتون.