گفتوگو با زهره توازیانی، دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه الزهرا(س)
رهبر انقلاب، وقتی امسال را «سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامید، باید با دیدی قویتر به مسئله نگریست و دانست اقتصاد و فرهنگ نیز مانند دیگر مسائلی که با انسان معنا مییابند، با ساحتهای وجودی او ارتباط دارند. باید انسان و ساحتهای وجودی او را به نحو شایسته شناخت و از همهی این مقولهها، با توجه به نیازها و استعدادهای او، شناسایی و بهرهبرداری کرد. دختران و زنان به دلیل نقش اثرگذار خود در خانواده و جامعه، نقشی محوری در ایجاد تعادل، میان خواستهای خود و افراد جامعه دارند و تربیت صحیح آنان میتواند جامعه را به جامعهای آرمانی نزدیکتر کند. در اینباره با خانم «زهره توازیانی»، دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه الزهرا به گفتوگو نشستیم.
* از دید شما چه رابطهای بین اقتصاد و فرهنگ است؟ رابطهی فرهنگ و اقتصاد در رابطه با ساحتهای وجودی انسان معنا پیدا میکند؛ یعنی همانطور که برای مثال، جسم انسان با روح و نفسش ارتباط دارد و هر یک از دیگری اثر میپذیرد، علوم مختلفی که هر کدام پاسخگوی بخشی از ساحتهای وجودی انسان هستند نیز با هم ارتباط پیدا میکنند. فرهنگ و آموزههای آن در ساحت روح و نفس، بیشترین نقش را دارند و اقتصاد نیز در نگاه اول بیشترین نقش را در پاسخگویی به خواستههای جسمانی دارند؛ اما نفس یا روح میتواند در بدن اثر کند، فرهنگ هم میتواند اقتصاد را در جامعه متحول سازد و برعکس، اقتصاد هم میتواند تحولی بنیادین در فرهنگ یک جامعه و حتی فرد ایجاد کند؛ بنابراین میتوان گفت این دو مقوله، بر هم اثر و تأثر دارند. * از نظر شما نقش زنان در اقتصاد فرهنگی و اقتصاد مقاومتی چیست؟ اقتصاد در شکل آن، چه فرهنگی و چه مقاومتی، به دست انسانها سامان میپذیرد و در این میان، جنسیت دخالت چندانی ندارد؛ بهویژه در جامعهای که هم زنان و هم مردان در آن مشارکت دارند، هر کدام به میزان مشارکت میتوانند اثرگذار باشند. از آنجا که زنان، بیشترین بارِ تربیتی کودکان را - که مردان و زنان آینده هستند - بر عهده دارند، در زمان تربیت، میتوانند اقتصاد فرهنگی را بهویژه در نظام خانواده نهادینه کنند و از این حیث، نقش پررنگتری داشته باشند. البته اگر هنگام پیشآمدن مشکلها در خانواده، نقش زنان را در خانه ملاحظه کنند، باز هم زنان میتوانند با تربیت صحیح فرزندان، ضریب مقاومت آنها را در مواجهه با مشکلهای اقتصادی بالا ببرند و از این حیث نیز، اثری جدی داشته باشند و همهی اینها در کنار نقش مساوی آنها با مردان در جامعه، در شکلدهی به فرهنگ در اقتصاد فرهنگی و اقتصاد مقاومتی است و از آن رو که شاید زنان، نقش بیشتری در استفادهی محصولهای فرهنگی و اقتصادی جامعه دارند، با مدیریت صحیح بر خواستههای اثرگذارشان در استفاده از محصولهای فرهنگی و اقتصادی، باز هم میتوانند نقش بیشتری داشته باشند. * با توجه به اهمیت فرهنگسازی در زمینهی اصلاح الگوی مصرف – که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است - زنان چه نقشی میتوانند داشته باشند؟ از آنجا که تمایلهای زنان در استفاده از محصولهای فرهنگی و اقتصادی بیشتر از مردان است، نیاز به هدایت در امر اصلاح الگوی مصرف در زنان بیشتر از مردان احساس میشود. هنگام تبلیغ محصولهای فرهنگی یا اقتصادی، به این مسئله توجه جدی میشود. باید با فعالیت فرهنگی، در درجهی اول زنان و سپس مردان را متوجه نقش خود - در مهار سختیهای زندگی و مواجههی مطلوب آنها که تعبیر دیگری از اقتصاد مقاومتی است - کنند. * آیا تولید، نیاز فرهنگی مطلوب است؟ چه جوانبی را در این مسئله باید مدنظر داشت؟ پاسخ به این سؤال مثبت است. رشد اقتصاد و تنوع و گوناگونی محصولها، بهطور طبیعی (خواسته یا ناخواسته) نیاز فرهنگی را در استفادهی بهینه از آنها ایجاد میکند و حال که امر بر این روال است، متولیان باید توجه کنند که در تولیدهایی که امکان سوءاستفادهی فرهنگی در آن هست، محتاط باشند یا محصولهایی تولید کنند که فرهنگ مطلوبی را ایجاد کند و در تبلیغ محصولها نیز توجه جدی به فرهنگسازی داشته باشند. * بهطور کلی، نیاز فرهنگی چگونه در فرد پدید میآید و زنان در ایجاد نیازهای واقعیِ فرهنگی، چه نقشی در خانواده و جامعه ایفا میکنند؟ بهطور طبیعی، هر محصول اقتصادی، کاربردی دارد که در چگونگی آن کاربرد، نقش فرهنگ، خود را نشان میدهد؛ بنابراین، نیاز فرهنگی در هر جایی که چرایی و چگونگی بهکارگیری محصولی از محصولهای فرهنگی مطرح میگردد، ایجاد میشود و زنان نیز به دلیل نقش اثرگذار خود هم در خانه و هم در اجتماع، میتوانند با توجه به کاربرد محصولهای اقتصادی، نیازهای فرهنگی مربوط به آنها را ساماندهی کنند و شاید این ادعای گزافی نباشد که زنان در این عرصه، نقش چشمگیرتری از مردان دارند. * خانم توازیانی! از نظر شما چه رابطهای میان فقر مالی و فقر فرهنگی است؟ برای کاهش اثرِ منفی فقر بر فرهنگ، چه راهکارهایی هست؟ در پاسخ به این سؤال کافی است به این حدیث مبارک اشاره کرد که میفرماید: «کاد الفقر ان یکون کفرا» و در آن، به نزدیکی فقر با کفر اشاره کرده است؛ گرچه نمیتوان به نحو موجبهی کلیه، این امر را صادق دانست و حداقل نمونههایی در تاریخ است که از فقر به خدا رسیدهاند، این مسئله برای عموم مردم که چندان به مفاهیم عرفانی آشنایی ندارند، صادق نیست و تجربههای علمی و فراگیر در جامعهی بشری نشان داده است که جوامع فقیر با فقر فرهنگی هم دست به گریبان هستند؛ بنابراین، توصیهی جدی برای مبارزه با فقر، غنیکردن فرهنگ جوامع است که البته رابطهی تنگاتنگ آن با اقتصاد نباید فراموش شود؛ بنابراین برای کاهش اثر منفیِ فقر بر اقتصاد، هم باید کار فرهنگی و هم کار اقتصادی کرد. * چگونه میتوان برای دختران جوانِ امروز - که هم در جامعه و هم در خانواده اثرگذارند - الگوسازی کرد تا در زمینههای فرهنگی و اقتصادی، بهخوبی نقش ایفا کنند؟ نظر به اینکه متأسفانه یا خوشبختانه، بخش اعظم الگوپذیری نسل جوان از وسائل ارتباطجمعی است و دیدن فیلمها و... از اثرگذارترین عوامل الگوساز است، توصیه میشود در کنار نقش پررنگ خانواده -که همیشه و بهویژه در جامعهی دینی حرف اول را زده است - متولیان فرهنگی، در ارائهی الگوهای مناسب از کانالهای تلویزیونی، توجه کنند و از ارائهی الگوهای مصرفی و پرخرج که در وسع اکثریت مردم عادی نیست، بهطور جدی بپرهیزند و در فیلمسازی نهایت دقت را داشته باشند! همچنین در سخنرانیها و مجالس وعظ، به القای فرهنگ مناسب، چه در حوزهی اقتصاد و چه در دیگر حوزهها، تأکید خاص داشته باشند. * از شما بسیار سپاسگزاریم!