منظور از استحکام خانواده، رسیدن به سطحی است که اعضای آن، بتوانند تداوم رابطهی خانوادگی را حفظ و دارای هویتی پایدار باشند؛ طوری که اعضای خانواده، بهویژه همسران، باهمبودن را بر گسست و جدایی از هم، ترجیح دهند. مشارکت اعضای خانواده، هدفمندی، عملکرد متناسب اعضا - با توجه به نقششان و تأمین نیازهای فرزندان و همسران - مهمترین و بنیادیترین عوامل انسجام و استحکام خانواده هستند.
با نگاه سطحی، ورود ماهواره به خانهها و تماشای شبکههای ماهوارهای به عوامل استحکام خانواده، ربط چندانی ندارد؛ اما واقعیت این است که برنامهریزان و برنامهسازان ماهوارهها، بسیار امیدوارند تا از این راه، به درون خانهها خزیده و برای سبک زندگی و تفکر دیگران برنامهریزی کنند. با نگاهی گذرا به انتخاب نوع پوشش و سبک آرایش برخی بانوان در سالهای اخیر، بهسادگی پیمیبریم که فرهنگ غرب، آرامآرام وارد اندامهای درخت کهنسال فرهنگ ایران میشود و خود را با سرعت ناباورانهای، بخشی از فرهنگ جامعه میکند.
آنچه در سالهای اخیر، نگرانی دلسوزان و فرهیختگان فرهنگی را افزایش داده است، رویآوردن برخی خانوادهها به تماشای شبکههای ماهوارهای، بهویژه شبکههای فارسیزبان است که بر استحکام خانواده، اثر منفیِ ثابتشدهای دارد. شبکههای فارسیزبان ماهواره که همگی تحت تسلط «غول رسانهای دنیا»- روبرت مرداک یهودی- مدیریت میشوند، با شناختی که از علاقهی شدید ایرانیان به تماشای سریال دارند، با پخش روزانه، چندین سریال که اکثر آنها خانوادگی است، راه خود را به خانهها بازکردهاند و این در حالی است که اندیشمندان رسانهای غرب نیز، محتوای شبکههای رسانهای مرداک را «ادبیات مبتذل» مینامند (بیچرانلو، 1389، 2). به قول «ریچارد هوگارت (نظریهپرداز معاصر انگلیسی)» این رسانهها، فرهنگ مخاطبان را به سمت «بربریت باشکوه» میبرند؛ یعنی انسان متوحش اولیهای که در جهان مدرن و در بین تکنولوژیها زندگی میکند (مهدیزاده، 42، 1392)!
در این میان، قابل تأمل است که مخاطبان پرمصرف شبکههای ماهوارهای در ایران، بهویژه تماشاگران شبکههای فارسیزبان، همگی هدف خود را از تماشای چنین شبکههایی، «سرگرمی» بیان میکنند، یا با توجیه خللناپذیری افکار و عقایدشان، در مسیر ناکجاآباد این رسانهها، با آنها همگام میشوند. کسانی که با توجیه سرگرمی و بیهدف، مخاطب محتوای این شبکهها و سریالهای آنها میشوند، در برابر گروهی قرار میگیرند که با هنگفتترین هزینهها، پیچیدهترین اهداف را برای گروهی که بیهدف آنها را دنبال میکنند، طراحی کردهاند و بهطور دقیق، مناسبترین گروه و در حقیقت، مناسبترین قربانی برای طراحان این شبکهها، گروههای بیهدف و سرگرمیخواه هستند؛ چراکه به طراحان این برنامهها اجازه میدهند به بهانهی سرگرمسازی، آنها را به ورطهی هر مرداب اخلاقی بکشانند؛ اما در باب توجیه دوم و غیرقابلتغییربودن افکار، باید گفت: هیچکس نمیتواند ادعای چنین ثبات و استحکامی در عقیده داشته باشد. شاید در مواجههی اولیه با محتوای این برنامهها، عقاید، قدرت و زورشان بیشتر باشد؛ اما رفتهرفته آنچه باعث ضعف عقیده میشود، غباری است که محتوای این برنامهها، با بهکارگیری ترفندهای جذاب رسانهای، بر عقیده و ارزشهای شخص مینشانند تا عقاید رفتهرفته رنگ ببازند!
این مسئله اعتراف بسیاری از خانوادههایی است که اولین گروندگان به شبکههای ماهوارهای بودهاند و با همین توجیهها، ارزشمندترین داشتههای خود را قربانی کردهاند. به گفتهی «جرج گربنر» محقق آمریکایی، قرارگرفتن در معرض هر محتوایی بهشکل درازمدت، اثرهای قوی در نوع تفکر، فرهنگ و جهانبینی فرد دارد و «گربنر» این اتفاق را «کاشت جهانبینی» در ذهن فرد نامگذاری میکند (سورین وتانکارد، 1384، 39).
اعتراف زنی که با پافشاری خود، حضور ماهواره را در منزل خواستار شده بود و بعد از هشتسال، خودش را قربانی آن میدانست. اعتراف مردی که رویآوردن اعتیادگونهی همسرش به شبکههای ماهواره، او را با همسرش بیگانه و در نهایت از وی جدا کرده بود. اعتراف دختر نوزدهسالهای که دلیل انحرافش از ارزشهای جامعه را جولان شبکههای ماهوارهای -که اصلیترین رسانهی بهاصطلاح فرهنگی در محیط منزلشان بود- میدانست؛ همه و همه حکایت از اثر عمیقِ رسانهها بر افکار و رفتار آدمی دارند و این اثر، نهتنها دربارهی شبکههای انحرافی، که دربارهی دیگر رسانهها و رسانهی ملی ایران هم صادق است؛ اما نگرانی، دربارهی نوع جهانبینی و القاهایی است که هر یک از این رسانهها ایجاد میکنند.
نگرانی دربارهی نفوذ برنامههای ماهوارهای، در قوتبخشیدن به ضدارزشهایی است که ارزشهای مستحکمکننده و انسجامدهندهی خانوادهی ایرانی را خدشهدار و گاهی نابود میکنند. تبلیغ و ترویج مادیگرایی، فردگرایی، آزادیهای نامحدود و کامیابی به هر قیمتی، باعث تغییر ارزشهای سنتی و گاه ایجاد تضاد ارزشی در بین زوجین میشود که گاهی با تغییر ارزشها در یکی از زوجین، احتمال نابهنجاریهای مختلفی، نظیر طلاق را افزایش خواهد داد. در حالیکه وفاداری، تعهد و پایبندی همسران، مهمترین عامل استحکام خانواده است. مضمون اصلی شبکههای فارسیزبان، بهویژه سریالهایشان، خیانت و تعدد شریکان احساسی و جنسی زنان و مردان دارای همسر است و آنچه هدف این شبکههاست و حتی تماشاگران این شبکهها هم بدان اذعان دارند، این شبکهها و سریالها، تقوا، تعهد، حیای بیرونی و عفت درونیِ وجود آدمی را نشانه رفتهاند تا با تضعیف بنیهی اعتقادی، رویآوردن به انحرافها و ناهنجاریها - که مضمون و محتوای این شبکههاست - ساده و آسان شود.
سریالهای ماهوارهای، بر ایجاد تفکر مادی اصرار دارند تا محصول مادیگرایی - یعنی بیاخلاقی و ناهنجاری فکری و رفتاری - مخاطب را بهدست آورند. این مقاله، برای اثبات ضدارزشیبودن محتوای شبکههای ماهوارهای، بهویژه مضمونهای سریالهای شبکههای فارسیزبان، با ذکر نتایج یک پژوهش علمی، دربارهی دو سریال پخششده از این شبکهها، قضاوت را به خوانندگان فرهیخته و فهیم «پیام زن» میسپارد.
در این میان، دو سریال از شبکههای فارسیزبان ماهواره، با استفاده از روش« تحلیل محتوا» - که یک روش عینی و علمی برای بررسی محتوا و مضمون تولیدهای رسانهای است - بررسی شدهاند؛ لذا سریال 169 قسمتی« ویکتوریا» از شبکهی «فارسیوان» و سریال171 قسمتی «به نام عشق» از شبکهی «پیامسی فمیلی» انتخاب شدند و هفده قسمت هر یک از دو سریال، برای نمونه، سکانس به سکانس، تحلیل شدهاند. جدول زیر نشاندهندهی مهمترین ارزشهای منفیِ نمایشدادهشدهی سریالهای این دو شبکه در حوزهی خانواده، و بیانکنندهی جنگ نرمی است که این شبکهها از طریق پخش سریال بر حوزهی خانواده اعمال میکنند.
جدول بررسی ارزشهای منفیِ نمایشدادهشده در سریالهای شبکه ماهوارهای بر حسب درصد فراوانی
سریال «به نام عشق» |
سریال «ویکتوریا» |
ارزشهای منفی مطرح در سریالها |
6/13% |
7/18% |
عادی جلوهدادن خیانت از سوی مرد یا زن |
7/15% |
7/11% |
روابط عاطفی، جنسی و شهوانی قبل از ازدواج |
7/8% |
9/7% |
تشویق زنان به رسیدگی به ظاهر، برای جلب توجه |
1/9% |
6/9% |
زیرسؤالبردن ازدواج و مزاحم دانستن آن |
7/8% |
12% |
نمایش روابط یک مرد با چند زن یا بالعکس |
1/6% |
5/15% |
پنهانکاری امور از سوی مرد یا بالعکس |
9/5% |
1/2% |
نمایش شرب خمر |
2/3% |
8/0% |
نمایش مزخرفگویی در حال مستی |
3/3% |
4/0% |
استفاده از کلمههای رکیک |
6/4% |
5/0% |
استفاده از کلمههای مربوط به امور جنسی |
2/5% |
4/3% |
نشاندادن راههای دوستشدن با جنس مخالف |
8/3% |
2/13% |
روابط نامتوازن عاطفی بین زنان و مردان |
4/7% |
8/2% |
ترویج دروغگویی |
7/4% |
4/1% |
نمایش دیگر پیامهای غیراخلاقی |
100% |
100% |
جمع کل |
تحقیق مذکور، محتوای اصلی اینگونه شبکهها را بهطور مستند، نشان میدهد. لازم به ذکر است این سریالها - که در حقیقت یکی از ابعاد جنگ نرم هستند و در واقع، با«جنگ سریالی» به متزلزلساختن بنیاد خانوادهی ایرانی میپردازند - همهی مؤلفههای جنگ نرم و هدفمندی را دارند (نهاوندی و رشکیانی، 1390، 89 - 84).
از جملهی این مؤلفهها، میتوان به «ارتباط با زنان خانهدار و پرداختن به موضوعهای زنانه» اشاره کرد. طبق یکی از اصول پذیرفتهشدهی دنیا، اگر سریالی بتواند با گروه زنانِ در منزل ارتباط برقرار کند، بهتدریج همهی خانواده را جذب میکند؛ برای مثال، در این سریالها از موضوعهای اکشن اغلب خبری نیست و نوبت پخش سریالهای اکشن در این شبکهها در ساعتهای پایانیِ شب است؛ مانند سریال «24» و «لاست» در شبکهی فارسیوان.
مؤلفهی دیگر، «برجستهسازی مسائل جنسی» است که اصلیترین محتوای زیرپوستی این سریالهاست. «استفاده از وُلهها و ترفندهای خاص رسانهای»، یکی دیگر از مواردی است که هدفمندی این سریالها را اثبات میکند. غلبهی رنگ صورتی از ویژگیهای خاص این سریالهاست. رنگ صورتی بهویژه آنجا که در کنار رنگهای تیره قرار میگیرد برای ایجاد تحریکهای جنسی و احساسی در مخاطب، در تولیدهای بصری با موضوعهای جنسی، فراوان بهکار میرود. «پخش برنامهها در ساعتهای پربیننده»، یکی دیگر از ترفندهای این شبکههاست. پخش سریالهایی که خانوادگی و دارای بیشترین مضمونهای غیراخلاقی هستند در ساعتهای پربیننده، بین ساعت 19تا 22 اتفاق میافتد و در طول هفته، چندینبار تکرار میشوند؛ اما گروه دیگری از این سریالها، مثل کمدیهای کرهای و اکشن آمریکایی که از نظر آسیب به خانواده خطر کمتری دارند، در ساعتهای پایانیِ شب، پخش و تنها یکبار تکرار میشوند.
نتیجهی تحقیقها، نظرهای اندیشمندان و رسانهشناسان، آمارهای گسست خانواده، بسیاری از مشکلهای والدین با مسائل تربیتی فرزندان و از همه مهمتر، محتوای آشکار شبکههای ماهورهای، نشان میدهد که خانوادههای ایرانی، بیش از پیش به آگاهی و اطلاعات علمی در زمینهی آثار مخرب این رسانهها نیازمندند.
منابع:
1. بیچرانلو، عبدالله (1389)؛ «تبعات فرهنگی شبکهی ماهوارهای فارسیوان برای خانوادهی ایرانی»، نشریهی پگاه حوزه، شمارهی 274.
2. سورین، ورنرجی و جیمز تانکارد(1384)؛ نظریههای ارتباطات، ترجمه: علیرضا دهقان، تهران: دانشگاه تهران.
3. مهدیزاده، سیدمحمد (1392)؛ نظریههای رسانه، اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی، تهران: انتشارات همشهری.
4. نهاوندی، علی و مهدی رشکیانی (1390)؛ «تحلیل سریالهای شبکههای ماهوارهای فارسیزبان بر خانواده»، فصلنامهی رسانه و خانواده، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما.