در زندگی امروز و شرایط پراضطراب آن، آرامش و راحتیخیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند؛ اما برای رسیدن به شادی و آرامش، تنها آرزو کافی نیست؛ بلکه باید قدم پیش گذاشت و کاری کرد. تکنیکهای روانشناختی، ضمن کمک به رفع تشویش و نگرانیها، آرامش، نشاط و شادی را در زندگی ما رونق میبخشد. بهترین روش برای رسیدن به آرامش در زندگی، یاد خدا و داشتن یک تکیهگاه معنوی است که هر کس میتواند در برنامهی زندگی خود بگنجاند. خود را در آینه بنگرید، از دیدن زیباییهایتان لذت ببرید و خدا را بهخاطر اینهمه نعمت شکرگزار باشید. شادکردن دیگران هم موجب آرامش میگردد؛ این شیوه را نیز امتحان کنید. هر چندوقت یکبار، خانهتکانی کنید هم از نظر فکری و هم وسایل و محل زندگی. تلاش کنید همیشه مثبت بیندیشید و خوبیهای هر اتفاق را در ذهنتان بزرگ کنید. با نگهداری گل و گیاه در محل کار و خانه، خود را در معرض اکسیژن بیشتر قرار دهید که این کار، موجب آرامش خواهد شد. آب جاری، منبع انرژیهای مثبت و ضروری است؛ پس هر چندروز یکبار، زیر دوش بروید و بگذارید جریان آب تمام عضلههایتان را ماساژ دهد.
خانم م. ه، دانشجو
من در یکی از دانشگاههای تهران دانشجوی ترم چهارم هستم. تا بهحال از نظر مالی مشکلی نداشتم؛ اما به دلایلی، حمایت مالی خانوادهام قطع شده است و ناگهان با مشکل مالی زیادی روبهرو شدهام. در واقع، خودم را باختهام و نمیدانم چگونه ادامه دهم. تا بهحال، تجربهی اینگونه زندگیکردن را نداشتهام. نمیدانم میتوانم در این شرایط باز هم درسخواندن و... را ادامه دهم یا نه. لطفاً راهنماییام کنید!
مشاور: روبهروشدن با مشکل مالی در واقع، به معنی کشف ارزشهایی است که زندگی شما را شکل میدهند. نخستین گامی که باید بردارید افزایش عزتنفستان است، نه افزایش درآمد. باید روی باورهایتان کار کنید. خطر بزرگ و شایعی که شما را تهدید میکند، بازندهدانستن خودتان است. پول، تضمینی برای لذتبردن از زندگی و رهایی از نگرانی نیست. اضطراب وابسته به آن بیشتر از آنکه بازتابی از حساب بانکی باشد، بیانکنندهی احساس ما به خودمان است. نیمهی پر یا خالی لیوان به احساس فردی ما در آن لحظه بستگی دارد. هرچه بیشتر خودتان را سرزنش کنید، بیشتر عصبانی میشوید و در آن صورت، بیشتر به خوداِنگارتان خدشه وارد میشود. گام بعدی، ایجاد آرامش درونی است که باید روی آن تمرکز کنید. اجازه دهید احساسهای جریحهدارشدهی شما، اندکی آرام بگیرد. با دوستانتان دربارهی احساستان صحبت کنید. در این شرایط، سراغ تصمیمهای نهایی و بزرگ، مانند: ترکتحصیل یا قطع رابطه با خانواده و... نروید. لیستی از مخارج خود تهیه کنید. بودجهی خود را بر اساس واقعیت و ارزشهایتان تنظیم کنید. مخارج خود را اولویتبندی کنید و ببینید کدام هزینه قابلحذف است. بین آنچه میخواهید و آنچه نیاز دارید تفاوت قائل شوید. واکنش فوری شما، میتواند کمکگرفتن از استادان، دوستان و وامگرفتن از جایی باشد. در ضمن، اقتصادیبودن را بیاموزید، مثلاً برای تهیهی غذا ژتون تهیه کنید. تماسهای تلفنی و پیامکهای غیرضروری را کم کنید. برای خرید به عمدهفروشیها مراجعه کنید. دنبال تفریح رایگان باشید و از حمل و نقل عمومی استفاده کنید. مطمئن باشید که با اقتصادی زندگیکردن هم میتوان از زندگی لذت برد.
خانم ح. ق، کارشناس کامپیوتر
23سال دارم و در تهران زندگی میکنم. حدود یکسال با پسری نامزد بودم؛ اما بعد از مدتی متوجه شدم که انتخاب درستی نکردهام و ما به درد هم نمیخوریم؛ بنابراین ازهم جدا شدیم. در حال حاضر، شرایط روحی بدی دارم. فکر میکنم باید زودتر ازدواج کنم تا از این حالت رنج و عذاب خارج شوم. والدینم هم همین نظر را دارند؛ چون الآن خواستگار هم دارم. به نظر شما این تصمیم درست است. لطفاً راهنماییام کنید!
مشاور: شکست عشقی، گاهی انگیزهی قوی برای ازدواج جوانان است. درد شکست و رنج جدایی همراه با خلأ عاطفی، شما را به این فکر واداشته که ازدواج، راهحل رهایی از این درد و فشار است؛ اما ازدواجهایی که به مدت کوتاهی پس از یک شکست، انجام میشود و بدونشناخت کافی و عجولانه صورت میگیرد، اغلب دردسرساز است و مشکلهای جدیدی را ایجاد میکند. شما به مشاوره و کمک نیاز دارید تا نامزدی قبلی کاملاً تحلیل شود و علت بههمخوردن رابطه بررسی شود. باید به خودتان زمان بدهید تا تجربهی تلخ قبلی هضم شود. کنارآمدن با تجربهی شکست، حداقل ششماه تا یکسال، زمان میبرد. شما باید در این مدت به نقش خودتان در این جدایی آگاه شوید و از آن درس بگیرید. سعی کنید در زندگی جدید، اشتباههای گذشته را تکرار نکنید. تنها در اینصورت میتوانید ازدواج موفقی داشته باشید. دربارهی اینکه الآن حال خوبی ندارید، این وضعیت، کاملاً طبیعی است و به تدریج بهتر خواهید شد و باید به خود فرصت دهید تا از نظر روانی بازسازی شوید و قدرت یک تصمیمگیری مهم را در زندگی پیدا کنید.
خانم ث.م، دانشجو
نوزده سال دارم و دانشجوی سال اول تاریخ هستم. چند روز مانده به شروع امتحانها، دچار اضطراب زیادی میشوم، بهطوری که نمیتوانم درس بخوانم. دائم فکر میکنم که اگر این ترم را رد شوم چه میشود. آبرویم در کلاس میرود. فکر میکنم آنقدر حجم درسها زیاد است که من نمیتوانم بر همهی آنها تسلط پیدا کنم. چگونه میتوانم بر نگرانیام غلبه کنم. لطفاً برایم راهکار عملی ارائه دهید!
مشاور: همانطور که میدانید سطحی از اضطراب برای ما و انجام امور زندگیمان مفید است؛ اما اگر این میزان بیش از حد طبیعی شود و ما را دچار اختلال در عملکرد، یا ناراحتیهای جسمانی کند، آسیب میرساند و باید برای رفع آن اقدام کنیم. برای غلبه بر اضطرابتان راهکارهای زیر را انجام دهید: لیستی از بدترین عواقب ذهنی و جسمی تهیه کنید که در صورت ردشدن در امتحان اتفاق بیفتد. مثلاً اگر در این امتحان رد شوم باید دوباره این واحد را بگذرانم و... . حالا به عقب برگردید و دربارهی این نگرانیها منطقی فکر کنید. افکارتان را درست هدایت کنید. قبل از امتحان به افکار منفیتان دستور توقف بدهید و سپس افکار منفی را از خود دور کنید. میتوانید یک تصور لذتبخش را جایگزین افکار منفی خود کنید و از آن لذت ببرید. در روزهای باقیمانده، بهترین برنامهریزی را برای درسخواندن داشته باشید. حتی میتوانید از مشاور تحصیلی کمک بگیرید و شب قبل از امتحان، یک امتحان تمرینی برای خود برگزار کنید. تا جایی که میتوانید شرایط را شبیه روز امتحان کنید. از توانمندی درسی خود مطمئن شوید. بارها به خود بگویید من میتوانم خوب درس بخوانم و امتحان را با موفقیت بگذرانم. تکنیکهای آرامشبخش، مانند: تنفس عمیق و... را بیاموزید و از آنها استفاده کنید.
خانم ف. خ، خانهدار
دختر سهسالونیمهای دارم که در دوران بارداری از پدرش طلاق گرفتم. همسر سابقم دیگر سراغی از دخترش نگرفت. دخترم اصلاً پدرش را ندیده و پدرم را پدر خودش میداند. حالا نمیدانم چهطور به او بفهمانم که من از پدرش جدا شدهام. او در بارهی نام خانوادگی ما و خودش کنجکاو شده و مدام سؤال میپرسد.
از طرف دیگر با اینکه کودکی عادی است و مشکل خاصی ندارد، از دستشویی هم نمیترسد؛ اما متأسفانه حاضر نیست به دستشویی برود و مجبورم او را پوشک کنم. چهطور با این مشکل کنار بیایم.
مشاور: ادامهدادن به کتمان حقیقت ممکن است در کوتاهمدت برای شما تنشزدایی کند؛ اما دختر شما همیشه کودک نخواهد ماند و لازم است بالأخره با حقیقت زندگیاش روبهرو شود. از طرفی شما با این کار، شانس ازدواج مجدد را از خود میگیرید. بنابراین بهتر است پس از بررسی روحیهی دخترتان و ایجاد آمادگی لازم در او، حقیقت ماجرا را به او بگویید؛ اما چون او در سن حساسی قرار دارد این کار باید با کمک و راهنمایی روانشناس ویژهی کودک انجام شود. در بارهی اینکه دخترتان حاضر نیست به دستشویی برود هم توصیه میکنم با توجه به سن او که لازم است مهارت توالت رفتن را بیاموزد، موضوع را جدی بگیرید. باز هم از همان روانشناس ویژهی کودک کمک بگیرید تا دلایل امتناع او از دستشوییرفتن بررسی شود و راهکارهای لازم ارائه شود. به نظر میرسد بهتر است برای کاهش اضطراب دخترتان، ابتدا به حل مشکل دوم بپردازید و سپس بهتدریج در مورد پدرش با او صحبت کنید و قضاوت را به عهدهی خودش بگذارید.