مترجم: پگاه امیردیوانی

کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست

 

بحث و اختلاف‌نظر بین والدین امری طبیعی است؛ در واقع کسانی که کنار هم زندگی کرده و زمان زیادی را با هم سپری می‌کنند، گاهی نیز با هم اختلاف‌نظر پیدا می‌کنند و خلق و خوی‌شان را از دست می‌دهند. آن‌ها ممکن است بر سر موضوع‌هایی نظیر پول، کارهای روزمره‌ی خانه یا گذران وقت با یک‌دیگر اختلاف‌نظر داشته باشند؛ حتی گاهی درباره‌ی مسائل مهم‌تری نظیر تصمیم‌گیری در مورد خانواده با هم دعوا می‌کنند. بعضی اوقات نیز در مورد مسائل کوچکی که اصلاً اهمیتی ندارند (مثل نوع غذا یا زمانی که هر کدام به منزل می‌رسند) نیز با هم مرافعه می‌کنند. بعضی مواقع والدین با یک‌دیگر اختلاف‌نظر پیدا می‌کنند و درباره‌ی آن با خون‌سردی با هم صحبت می‌کنند؛ طوری که هر دو نفر شانس گوش‌کردن و صحبت‌کردن را دارند؛ اما بیش‌تر اوقات این اختلاف‌نظر به بحث می‌انجامد که نوعی جنگ با استفاده از کلمات است.

وقتی والدین بحث و جدل می‌کنند، بیش‌تر کودکان نگران می‌شوند. صداهای بلند و کلمات توأم با عصبانیت پدر و مادر، در کودکان ایجاد ترس و ناراحتی کرده و آن‌ها را برآشفته می‌کند که گاهی والدین متوجه این ترس و آشفتگی نیستند. حتی جر و بحث‌هایی که به نظر بی‌سروصدا هستند و اثرشان در چهره‌ی خشمگین والدین مشهود است نیز، کودکان را مضطرب می‌کند. حتی اگر کودکان هیچ نقشی در این مرافعه‌ها نداشته باشند، ممکن است خود را مقصر بدانند و در این صورت احساس گناه و آشفتگی می‌کنند.

رفتار والدین هرگز تقصیر کودکان نیست و اگر کودکان در مورد احساس‌شان به آن‌ها بگویند، چه بسا پدر و مادر دست از جروبحث می‌کشند یا حداقل علت آن را برای فرزندان‌شان توضیح می‌دهند. در هنگام دعواهای والدین، کودکان اغلب احساس نگرانی می‌کنند و ترشح هورمون استرس (کورتیزول) در آن‌ها افزایش می‌یابد. از طرفی شاید این تصور برای‌شان پیش آید که پدر و مادرشان دیگر هم‌دیگر را دوست ندارند و ممکن است از هم جدا شوند.

بحث و جدل‌های والدین اغلب اوقات به این معنا نیست که آن‌ها هم‌دیگر را دوست ندارند و از هم متنفر هستند. والدین نیز همانند کودکان وقتی مضطرب و آشفته می‌شوند، ممکن است گریه کنند، فریاد بکشند یا چیزهایی بگویند که واقعاً منظورشان نبوده است. حتی امکان دارد بیش‌تر جروبحث کنند و این در صورتی است که احساس خوش‌آیندی نداشته باشند یا تحت استرس ناشی از شغل و نگرانی‌های دیگر قرار گرفته باشند. شنیدن داد و فریاد و الفاظ ناخوش‌آیند و دیدن پدر و مادر آشفته و خارج از کنترل، باعث می‌شود کودکان احساس تنهایی و ترس کنند. آنان نگران می‌شوند که مبادا والدین کنترل خود را از دست بدهند و به قدری عصبانی شوند که به خودشان یا آن‌ها صدمه‌ای وارد کنند. بعضی اوقات مشاجرات خانوادگی، کودکان را به گریه و دل‌درد می‌اندازد. تشویش ناشی از بحث و جدل‌ها، ممکن است خوابیدن و مدرسه‌رفتن کودک را مختل کند.

هنگام جروبحث والدین، کودکان چه باید بکنند؟

آن‌چه مهم است این‌که والدین دعوا و جروبحث می‌کنند، نه کودکان؛ بنابراین بهترین کار دورماندن از مشاجره‌های و رفتن به جای دیگری از خانه است که از این صداها در امان بمانند. کودکان باید به اتاق‌شان بروند، در را ببندند و به کاری مشغول شوند تا غائله خاتمه یابد. وظیفه‌ی کودک نیست که در مشاجرات داوری کند. هنگام بحث و جدل والدین، فرزندان ممکن است داد و فریاد و الفاظ و کارهای ناخوش‌آیندی ببینند و بشنوند؛ اما حق ندارند به هر یک از والدین خود بی‌احترامی کنند و بر سرشان فریاد بزنند.

کودکانی که در خانواده‌های پرمشاجره زندگی می‌کنند، باید اجازه دهند شخص دیگری در جریان امر قرار گیرد. صحبت‌کردن با یکی از خویشاوندان، معلم، مشاور مدرسه یا هر فردی که کودک به او اعتماد دارد، می‌تواند مؤثر باشد. اگر دعوا و مرافع از کنترل خانواده خارج شود، اگر اهالی خانواده در ضمن مشاجره آسیب ببینند و در صورتی که اهل خانه از مشاجره خسته شوند، مشاوران خانوادگی و درمان‌گرها می‌دانند چگونه به خانواده کمک کنند تا مشکل‌شان حل شود. آن‌ها یاد می‌دهند که چگونه والدین به یک‌دیگر توجه و درباره‌ی احساسات‌شان صحبت کنند، بدون این‌که داد و فریاد راه‌بیندازند. این کار اگرچه به طول می‌انجامد، اعضای خانواده یاد می‌گیرند با هم کنار بیایند.

آیا گاهی مشاجره لازم است؟

مشاجره، زمانی می‌تواند مفید باشد که به افراد کمک کند احساسات‌شان را بروز دهند، به جای آن‌که آن‌ها را مخفی کنند. لازم است افراد خانواده احساسات و افکارشان را با یک‌دیگر در میان بگذارند، حتی زمانی که اختلاف‌نظر دارند. در این صورت بهتر یک‌دیگر را درک کرده و احساس نزدیکی می‌کنند. بیش‌تر مواقع، مشاجره‌ها به سرعت تمام می‌شوند، والدین از هم عذرخواهی کرده و آشتی می‌کنند و هر فرد دوباره احساس خوش‌آیندی به دیگری پیدا می‌کند.

نکاتی برای فرونشاندن مشاجره‌ها

هیچ خانواده‌ای کامل نیست؛ حتی در بهترین حالت نیز مشکلات ظاهر می‌شوند و افراد مشاجره می‌کنند. اگر پدر یا مادر برآشفته یا عصبانی شود، باید سعی کند خون‌سردی‌اش را حفظ کند. اغلب اوقات، اگر شما خود را عصبانی‌تر و برآشفته‌تر نشان دهید، طرف مقابل نیز شما را بیش‌تر ناراحت می‌کند.

در موقع عصبانیت سعی کنید خود را با کارهای دیگر مشغول کنید. یک جای ساکت پیدا کرده و استراحت کنید و تا ده شماره نفس عمیق بکشید. وقتی آرام شدید، سعی کنید با طرف مقابل‌تان صحبت کنید. احتمالاً کنترل بیش‌تر و بهتری از قبل بر خود خواهید داشت.

حتی اگر از عضوی از خانواده عصبانی هستید، هرگز نباید به او آسیبی بزنید. این کار او را بیش‌تر عصبانی کرده و مشاجره را بدتر می‌کند. اگر فکر می‌کنید حضور افراد دیگر می‌تواند مفید باشد، جلسه‌ای ترتیب دهید و آن‌ها را دعوت کنید. در جلسه هر کس ممکن است راه‌حلی پیشنهاد دهد؛ ولی در نهایت این شما هستید که باید تصمیم بگیرید. مشاجره همیشه اتفاق می‌افتد؛ اما با عشق، درک و کمی تلاش، خانواده‌ها می‌توانند تقریباً هر مشکلی را حل کنند.

طلاق برای همه ناگوار است

ممکن است به حرف ساده باشد؛ اما برای زن و شوهر دشوار است که به یک ازدواج خاتمه دهند. اغلب والدین قبل از جدایی، زمان زیادی را صرف حل مشکلات‌شان می‌کنند؛ ولی گاهی نمی‌توانند مشکلات را برطرف کنند و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که طلاق بهترین راه‌حل است! تغییر، یک بخش لاینفک زندگی است؛ اما هنگامی که برای خانواده اتفاق می‌افتد، اغلب به سختی می‌توان با آن کنار آمد. گاهی این‌گونه پیش می‌آید که هر دو والد تمایل به جدایی دارند و گاهی یکی از آنان متمایل به این کار است. اغلب هر دو طرف از دوام ازدواج‌شان ناامید هستند؛ حتی اگر یکی از آن‌ها بخواهد جدا شود و جدا زندگی کند. هنگامی که یکی از والدین بخواهد خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کند ترک کند، احساسات کودکش را جریحه‌دار می‌کند. طلاق اگرچه تمام خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد، به این معنا نیست والدی که خانه را ترک می‌کند، از کودکان مراقبت نمی‌کند. بسیاری از کودکان تمایلی به این جدایی والدین‌شان ندارند. بعضی از آن‌ها احساسات مختلفی در مواجهه با این قضیه دارند؛ به‌ویژه اگر بدانند که والدین‌شان در کنار هم خوش‌حال نیستند. برخی از کودکان ممکن است حتی با طلاق پدر و مادرشان آسوده‌خاطر شوند؛ به‌ویژه اگر آن‌ها در طول زندگی‌شان دعوا و مرافعه زیادی با هم داشته باشند.

باید به خاطر داشته‌ باشید که طلاق یک حقیقت مهم را تغییر نمی‌دهد: پدر و مادری که جای دیگری زندگی می‌کنند، هنوز پدر و مادر کودک هستند و هنوز او را دوست دارند؛ حتی اگر تمایلی به یک‌دیگر نداشته باشند.

کودکان مسبب طلاق نیستند!

والدین از نظر خودشان دلایل منطقی برای طلاق دارند. آن‌ها هرچه باشند، این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد ‌که کودکان باعث طلاق و جدایی نیستند. با وجود این، بسیاری از کودکان تصور می‌کنند که شاید آن‌ها علت طلاق پدر و مادرشان هستند. بچه‌ها فکر می‌کنند اگر رفتار بهتری داشته باشند، نمره‌های بهتری بگیرند یا در کارهای خانه کمک کنند، طلاق اتفاق نمی‌افتد؛ اما طلاق فقط و فقط به دلیل عدم تفاهم بین پدر و مادر رخ می‌دهد! حتی اگر کودکان متوجه شوند که والدین‌شان درباره‌ی آن‌ها با هم بحث می‌کنند، باز هم دلیل نمی‌شود که زن و مرد به ازدواج‌شان خاتمه دهند. از طرفی همان‌طور که مسبب طلاق والدین کودکان نیستند، وادارکردن والدین به رجوع‌شان به یک‌دیگر نیز دست کودکان نیست؛ گرچه بیش‌تر کودکان آرزوی پیوستن پدر و مادرشان را به هم دارند و در این زمینه نیز تلاش می‌کنند. فرزند خوبی‌بودن در خانه و شاگرد برجسته‌بودن در مدرسه، ممکن است والدین را خوش‌حال کند؛ اما باعث رجوع‌شان به یک‌دیگر نمی‌شود.

چه باید کرد؟

درک متقابل والدین از یک‌دیگر، شناخت علایق و نقاط قوت و ضعف دوطرف، احترام دوسویه و درک موقعیت‌ها، گاهی می‌تواند چاره‌ساز باشد. بدترین موقعیت زمانی پیش می‌آید که انرژی عاطفی زن و مرد به یک‌دیگر روی خط صافی بیفتد و کارآیی نداشته باشد. این زمانی است که هر دو نفر به خط‌پایان زندگی مشترک خود می‌رسند. کاهش علاقه‌ها، شکستن حرمت‌ها و دریدن پرده‌های حیا و شرم، بدترین پیش‌آمدی است که روی می‌دهد؛ بنابراین داشتن اطلاعات و مهارت کافی هر دو طرف درباره‌ی زندگی مشترک، باعث می‌شود زوج‌ها یاد بگیرند چه‌طور روابط گرم و صمیمانه‌ی‌شان را هم‌چنان حفظ کرده و آن را به پیش ببرند.

 

منبع: سایت kids Health