مریم طباطبایی ندوشن
آنچه همیشهی تاریخ، بشر دربارهی آن سؤال داشته، تفاوتِ منزلت زن و مرد در نظام خلقت و آفرینش است. به این پرسش همیشگی، آیینها و مذاهب مختلف، پاسخهای متفاوتی دادهاند. همهی آیینهای توحیدی و غیرتوحیدی به زن و مرد، نگاهی متفاوت دارند. پرسش اساسی آن است که آیا این تفاوتها، منزلتبخش زن و مرد، براساس تفاوتهای جسمی ـ روحی و تفاوتهای حقیقی و تکوینی آنان است؟ یا در برخی ادیان توحیدی نیز، جنس زن، منزلتی کمتر از مرد دارد و حتی موجودی کم ارزشتر از انسان شناخته میشود؟
بیشک، در همهی ادیان الهی و توحیدی، زن موجودی مقدس است و همهی پیامبران الهی، برای زن، ارزش و اعتبار انسانی قائل بودند. آیا کتب تحریفشدهی ادیانِ الهیِ قبل از اسلام، معرّف دیدگاه پیروان این ادیان است و قوانین مرتبط با زنان، تراز دقیقی برای سنجش تکامل یک دین یا تحریف ادیان آسمانی در کتب مقدس است؟
در «تلمود»، دومین کتاب یهودیان بعد از تورات، دعایی است که مردان یهود را به خواندن این دعا در هر روز سفارش میکند: «متبارک است خدایی که مرا یهودی خلق کرد، که مرا «زن» نیافرید، که مرا یک بیخرد و بیمعرفت پدید نیاورد (تلمود، ص 177).» گرچه همین یک فراز از سند یهودیت، عمق تفکر یهود را دربارهی منزلت زن مشخص میکند، مطالعهی قوانین فقهی یهود، دربارهی ازدواج و ارث، صفحهی حیرتآورِ دیگری از جایگاه زن در یهودیت میگشاید.
اما در باور مسحیت ـ که پیامبر بزرگوارش، عیسی بن مریمa پیامآور مِهر و مساوات است ـ چنان عقاید با افسانه درآمیخته که در باورِ مسیحیتِ تحریفشده، گناه حوّا در اطاعت از شیطان، باعث اِغوای آدم و هبوط انسان به زمین شد که در نتیجهی این گناه نخستین، که از نخستین زن سرزد، پیامبر آیین مسیح به منزلهی پسر خدا، بر صلیب قربانی شد. این بدگمانی از نخستین زنِ بشر، در عمق باور مسیحیان است؛ چنانکه مذهب کاتولیک معتقد است: «روح مرد با زن فرق دارد و تنها مریمd در میان زنان، دارای روح معادل با مردان است و روح بقیهی زنان، حالت بین انسان و حیوان دارد (علویقی، 1385، 18).»
گرچه برخی با استناد صرف به بعضی قواعد حقوقی اسلام، کفهی سنگین شخصیت را متعلق به مردان میدانند، به استناد آیهها، روایتها و احادیثِ کاملترین و آخرین دین توحیدی، از نظراسلام، زن و مرد، هر دو از «ماهیّت واحد انسانی» برخوردارند و سرشت و طینت آنان یکی است. گرامیترین انسان (زن یا مرد) نزد خداوند، باتقواترین آنهاست (حجرات، آیهی13) و هیچگونه فرقی از نظر جنبههای انسانی و مقامهای معنوی بین آنها نیست. تفاوتها به نظام جسمی و روحی زن و مرد خلاصه میشود که برای ادامهی حیاتِ جامعه انسانی، ضروری است و بهیقین، آثار و تفاوتهایی در بعضی از قوانین حقوقی زن و مرد ایجاد میکند.
زن یا مرد بودن از نظر اسلام، فقط نوعی از موجودیت است و آنچه به این موجودیت، رنگ انسانیت میبخشد در سورهی احزاب، بهوضوح به آن اشاره شده است: «بهیقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان و زنان باایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان خاشع و زنان باخاشع، مردان انفاقکننده و زنان انفاقکننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همهی آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است (احزاب،آیه35).» در یک جمله، «تقوا»، تنها معیار اسلام برای سنجش انسانیت و تنها معیار منزلتبخشی به «انسان» است؛ خواه این موجود، زن یا مرد باشد.
منابع:
1. قرآن کریم.
2. تلمود.
3. علویقی، علیاکبر (1385)؛ زن در آیینهی تاریخ، تهران: انتشارات دانش.