گفتوگو با دکتر کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان
سمیه سمیعی
صحبت از فرهنگ و ارزش در جامعه، صحبت امروز و دیروز نیست؛ اما شاید آنچه طی این سالها، حساسیت و نگرانی را دربارهی این مسائل بیشتر کرده، نیروی جوانی است که آمار بالایی از جمعیت کشور را تشکیل میدهد و حفظ ارزشهای دینی و فرهنگی این قشر از جامعه، با توجه به نفوذ و گاهی سیطرهی فرهنگ غربی، دغدغهی بسیاری از مسئولان شده است.
به عقیدهی صاحبنظران، جامعه هویت و ثبات خود را از ارزشها مىگیرد و البته از سوی دیگر، ارزشهاى حاکم نیز باید خود از ثبات و دوام برخوردار باشند تا بتوانند در هر زمان و مکانى مانند چراغى فروزان، راه رفتارهاى فردى و اجتماعى افراد را هموار سازند و قدر مسلم، این قابلیت را تنها باید در ارزشهاى دینى جستوجو کرد؛ زیرا این ارزشها از اراده و علم نامتناهىِ الهى نشئت مىگیرند و در علم و ارادهی الهى نیز تبدیل و تغییر راهندارد.
دکتر «کبری خزعلی» رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، دربارهی راهکارهای حفظ ارزشهای دینی با ما به گفتوگو نشستند.
* بحث ما دربارهی راهکارهای حفظ ارزشهای دینی است. به عقیدهی شما فرهنگسازی دینی چهطور میتواند انجام شود؟
سخن را با یک آیه شروع میکنم که میفرماید: «خداوند هیچ تغییری را در گروهی ایجاد نمیکند، مگر اینکه خودشان در درون این تغییر را بخواهند و نهادینه کنند.» در واقع، تغییرها بعد از خواست و آمادگی مردم است؛ اما از طرف دیگر، بهتر است اینطور شروع کنیم که علت تغییرهای ایجادشده چیست؟ تا بعد بتوانیم به ارائهی راهکار بپردازیم.
جامعهای که دچار تغییر هویت، تغییر اعتقادی، رفتاری و ارزشی شده و عرصهی تغییرها را در نگرش و بینش، پشتسرگذاشته؛ هم در انگیزهها و ارزشگذاریها، و هم در روشها دچار تزلزل و تحول شده، باعث دگرگونی منشها میشود. شدت این تغییر را پس از عاشورا شاهدیم که مردم نابودی ارزشها و از بینبردن کمالها را جشن گرفتهاند. الگوی کمال بشریت را در عاشورا به شهادت رساندند و این را یک پیروزی دانستند؛ یعنی اگر تمام ارزشها، نگرشها و روشهای زیروروشدهی این جامعه بخواهد هدایت شود، چه باید کرد؟ برای اینکه ببینیم تغییر فرهنگی را چهطور باید ایجاد کنیم، باید ببینیم که انحراف از کجا نفوذ کرده است؛ زیرا راههای گسترش هدایت، تغییرها، بازسازی و حتی بازآرایی فرهنگی از همان مجاری است که نفوذ و استحالهی فرهنگی پدید آمده است. ابتدا آن مجاری را بشناسیم و بعد بیاییم ببینیم کجا تغییر ایجاد شده است. اگر در مبانی و اصول تغییر ایجاد شده، متناسب با روشهایی که اعتقادها را تغییر میدهد، تحول را باید ایجاد کنیم!
* خانم دکتر! لطفاً با مثال، موضوع را بیشتر توضیح دهید.
تغییرهای احساسی و انگیزشی، نظام ارزشی جوامع را متزلزل میکند، و رویکردهای فکری و برنامههای سبک زندگی را تغییر میدهد. این تغییرها بهشکل نامحسوسی در انگیزهها و احساسها باعث تغییر نمادهای زندگی میشود. الگوی زندگی که بههمریخت، سبک زندگی جدید با سبک زندگی انتخابی، اتحادی پیدا میکند که باعث بههمریختگی هویتی میشود. این چندگانگی پدید آمده، تغییرهایی را در برنامههای اجرایی و در روشها ایجاد میکند که با ایدهها و آرمانهای فرد متفاوت است؛ بنابراین، او دچار خودباختگی، هویتباختگی، بههمریختگی و آشفتگی هویتی میشود. اگر جامعه به اینجا برسد دچار عارضه و بیماری میشود که آن را جامعهی احساسی مینامند. چنین جامعهای با کمترین تحریک احساسی، کنترل خود را از دست میدهد. بهطور مثال در کشورهای غربی که احساسش به دست چند موسیقیدان، هنرپیشه و فوتبالیست دچار تغییر و تحول است، بهترین دانشمند و فیلسوف و حقوقدان اگر بخواهد با مردم صحبت کند، باید خودش را پشت چهرهی هنرپیشه، فوتبالیست یا کسی که انگیزههای احساسی مردم در اختیارش است، پنهان کند تا بتواند رأی بیاورد. این جامعه آسیبپذیر و آماده است که با کوچکترین تحریک احساسی، تغییرهای وسیعی را نشان دهد؛ این جامعه را باید معالجه و درمان کرد!
* روش و راهکار درمانی چیست؟
در اینباره، دو دورهی درمان را در روش اهلبیت داریم. یک دوره در حکومت حضرت علیa بود که برای بازسازی جامعه و بازگرداندن روشهای جاهلی، اشرافی و انحرافی به سوی حق، روشهایی را بهکار بردند؛ مثل: روش عدالت محض، بازگشت به ارزشها و بازگشت به معرفت. این باعث شد که در پنجسال، سهبار بر ایشان جنگ تحمیل شود. جنگهای سخت و طولانی بین مسلمانان، که بهنوعی برادرکشی بود؛ اما در واقع، زمینهساز پاکسازی تحولهایی بود که در جامعه پدید آمده بود و مردم را در زمینهی گرایشی و احساسی حرکت میداد و جامعه دچار نوعی سردرگمی هویتی شده بود. این غربالگری و ورود در کورههای سختی برای آن است که طلای وجود انسانها خالص شود و برسد به تعدادی نیروی ناب اصلاحشده از جامعهی پر از انحراف.
البته عین این حرکت را بعد از عاشورا امام زینالعابدینa با دعادرمانی آغاز کردند. جامعهای که آنگونه تغییر کرده و اعتقادها، ارزشها، نمادها و الگوها بهگونهای متحولشده که بزرگترین الگوی تمامنمای بشریت را در روبهروی خود میبیند و با او از سر جنگ و ستیز برمیآید و عزیزان او را به شهادت میرسانند و خانوادهی او را به اسارت میبرند؛ این جامعه را میخواهند درمان کنند. اول با دعادرمانی، گرهها، عقدهها، پیچوخمهای انحرافی، خرافهها، اشرافیت، بدعت و تغییرهایی را که بهظاهر ترقینماست، با روشهای طبیبانه از دهن آنها پاک میکنند.
باید الگوهای شناختی و معرفتی با تغییرهای احساسی همراه شوند. بازسازی برای فرهنگ جامعه، بازآرایی دوبارهای در معرفت و بعد از معرفت، شناخت و بینش در روشها لازم دارد. این تغییر روشها باید با گفتمانسازی به یک اقناع ذهنی برسند. اینجاست که حضرت سجادa از یک طرف با دعا و از طرفی با رسالهای مثل رسالهی حقوق، تکتک ضوابط را تذکر دادند و از غفلت خارج کردند و به جایگاه اصلی آن بازگرداندند. البته همهی این درمانها، بعد از جراحی عاشورا و پیامآوری حضرت زینب بود که زمینهی اقدام و عمل پیداکرد. این اقدامها باعث شد که نظام ارزشی منحرف و مختل، روشن شود و عقول بیدار شوند و بازگردند. فضای مناسب برای بازگشت به سوی مطلوبیتها و رمزگشایی از این انحرافها پدید آید. اگر در بخش اعتقادها و شناخت است نوعی پاسخ و روش عقلی، معنوی و علمی میخواهد! اگر از نوع روشها و انگیزشهای احساسی است، نوع خاص خود را میخواهد نه از نوع غریزه و مادیها؛ زیرا مردمی که دنبال پول، قدرت، ثروت و شهوت بودند، یزید آنها را جذب میکرد. انگیزشهای معنوی، انگیزشهای عبادی، راهکار رفتن بهسوی معنویتها و دریافت جلوههای معنوی، راهکار مقابل آن است. وقتی کسی لذت کار معنوی را احساس کند، از لذت کار مادی راحتتر دست میکشد. کریمان از اطعام لذت میبرند و لئیمان از طعام. حضرت با این روش، توانستند گروهی را که دچار انحراف شده، بیدار کنند و به آگاهی و رشد برسانند.
* نقش خانواده در حفظ ارزشهای دینی و راهکار شما چیست؟
راهکار من تغییر سبک زندگی، بازسازی و بازآرایی فرهنگ اسلامی ـ ایرانی است. تغییرهایی که در جامعهی ما پدیدآمده و در طولانیمدت برای آن برنامهریزیشده، همان جهانیسازی غربی است. در واقع، مبنای تغییرها براساس تحلیلی از طرحهای صهیونیستی است که تغییرهای جهانی را میخواهند و نام جهان وطنی را آنگونه که خود میاندیشند و میبینند با سیاستها و برنامههای مطرح در کنوانسیونها و معاهدههای بینالمللی جهتدهی کنند. تغییر سبک زندگی کشورهای اسلامی، بهطور خاص هدف آنهاست؛ اما خانواده به دلیل پایههای تربیت دینی، فکری و فرهنگی اسلامی ـ ایرانی، استقامت خوبی داشته است. خانواده در مقابل آن نظام سرمایهسالاری که پول برای او هدف اصلی است و سعی میکرده که خانوادهها را تغییر دهد تا بتواند حداکثر سود را از انسانها ـ که قطعههای این پازل هستند ـ ببرد، ایستادگی کرده است. فرهنگ سلطه، سعی کرده است با تغییر فرهنگ جامعه و دورکردن افراد از خانواده، انسانهایی را که جدای از خانواده، ابزار کار و مهرههای کار خود در جامعه میدانسته، استفاده کند و از آنجا که برای خانواده، باید امکانهایی تخصیص داده شود، الزامها و تعهدهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی هست که باید سرمایه صرف آن شود تا خانواده به دوام و قوام برسد؛ بنابراین، تشکیل خانواده برای نظام سود و سرمایه، ضرر است؛ چراکه هرجا خانواده مستحکمتر باشد، امکان بهرهمندی از اعضای آن و جهتدهی به اعضا و تغییر روش به آسانی میسر نیست.
در کشور ما ـ به دلیل اصالتهایی که دیدگاههای دینی برای خانواده ایجاد کرده است ـ سعی کردند مقابل این الگوهای تحمیلی ایستادگی کنند و در نهایت، داد و ستدی انتخابگرانه به تناسب رشد جوامع اسلامی داشتند. همچنین پایگاه و مبانی را از دین داشته باشند؛ اما با ظواهر مدرنیت هم همراهی کنند و تلفیقی بین اسلام و مدرنیته برقرار کردند. اگر اطلاعات بالاتر بوده، سعی شده مدرنیته را به فرهنگ دینی نزدیک کند و اگر اعتقادهای دینی و هویت فرهنگی قویتر بوده، کمتر تسلیم مدرنیته شده و بر ارزشها و الگوهای اسلامی و بومی پافشاری شده است.
خانوادههای ایرانی بدون فرزند، خود را ناقص میدانند، و فرزند را ثمرهی زندگی و باعث گرمی کانون خانواده میدانند. برخلاف فرهنگ غربی که دوری از تأهل، خانواده و زیست تجردی را توصیه میکند؛ جامعهی ما توانسته با حفظ هویت ملیِ ایرانی و اسلامی این تغییرها را به حداقل برساند و مدیریت کند. با آموزشهایی که در ساختار مهندسی فرهنگی پیشبینی شده و در سال 91 ابلاغ شده است؛ خانواده با سیاستگذاریها، برنامهریزیها و راهبردهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویبشده، محکمتر خواهد شد. از جمله با اجرای مصوبهای با عنوان برنامهی تحکیم خانواده که در دولت برنامههایش تصویب شده است با متولیان مشخص و زمانبندی منظم بین دستگاههای مختلف تقسیم کار شده است و در آن خانواده، حتی قبل از تشکیل، مدنظر است و حمایتهای مادی و معنوی لازم برای تشکیل آگاهانه و مسئولانهی خانواده تدارک دیده شده است که در حین زندگی هم ادامه دارد. امیدواریم آثار آن را در جامعه، در برنامههای آینده، بهویژه در برنامهی ششم و سال 94 شاهد باشیم!
* با تشکر از شما، ما هم امیدواریم این برنامهها به زودی محقق شود!