تأملی بر سیر تحول حجاب بانوان ایرانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
مریم محمّدی
طلبهی رشتهی معارف
بانوی محجبه و ضرورت توجه به تاریخ
بررسی زندگی بشر و مطالعهی تحوّلات تاریخی آن، حاکی است که زنان در تمام ادوار تاریخ از یک معیار مشترک برای پوشاندن خویش استفاده نکردهاند. حجاب و اهمیّت رعایت آن برای زن در مسیر گذر تاریخی خود از دورهای به دورهی دیگر فراز و فرود بسیاری به خود دیده و متأثر از فرهنگها، سلایق حکّام و فشار منتقدان مذهبی گاه تشدید و گاه تخفیف پذیرفته است. در این راستا وضعیت حجاب بانوان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نمانده و در مسیر تحوّل تاریخی خود تغییرهای بسیاری را تجربه کرده است. نوشتار حاضر با نگاهی گذرا، وضعیت پوشش زنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز را برای آگاهی از کم و کیف تغییرات بررسی میکند.
حجاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا جنگ تحمیلی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایبندی به ارزشهای اسلامی و رعایت حجاب و عفاف جان تازهای میگیرد؛ بهگونهای که ملّت، شاهد گرایش تعداد زیادی از زنان کشور به سمت چادر هستند. بعد از گذشت کمتر از یک ماه از پیروزی انقلاب و حضور زنان بیحجاب در ادارهها و سازمانهای مختلف، ناخشنودی انقلابیون از وضعیّت موجود تشدید میشود. امام خمینیq با ابراز نارضایتی از این شرایط، اولین نطق تاریخی خود را دربارهی مسئلهی حجاب در 15 اسفند 1357 انجام داده و میفرمایند: «در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند. زنها بروند؛ امّا باحجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ امّا کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند» (صحیفهی امام، ج 6، 328).
پس از موضعگیری صریح حضرت امام خمینیq دربارهی ضرورت پوشش اسلامی برای زنان در عرصهی اجتماعی، بلافاصله در 16 اسفند 57، موجی از اعتراضها از سوی زنان بیحجاب در جامعه راهمیافتد. عدّهای رسماً با برپایی گردهمایی و تجمعات اعتراضآمیز در مقابل فرمان امامq میایستند. اعتراض چند هزار نفری در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران، اعتراض کارمندان زن برخی بیمارستانهای تهران و زنان شاغل در مخابرات و وزارت امورخارجه بخشی از این اعتراضها را تشکیل میدهد. آرامآرام درگیری و تشنج میان اقشار مذهبی، بهخصوص زنان باحجاب با زنان بیحجاب رو به گسترش میگذارد که محملی را برای افراد مغرض فراهم میکند تا با انگیزههای گوناگون، آتش تنشهای اجتماعی را شعلهورتر کنند.
12 فروردین 1358، مردم با رأی بیش از 98 درصدی به جمهوری اسلامی بار دیگر بر خواست خود مبنی بر اسلامیشدن فضای کشور تأکید میکنند. راهپیمایی زنان محجبه در حمایت از گسترش پوشش اسلامی در جامعه برگزار میشود. مبارزه با بیحجابی یک خواست عمومی میشود. ضعف دولت در برخورد با بیحجابی بار دیگر پای مردم را به مسئله باز میکند. برخورد با زنان بیحجاب شدّت میگیرد و دیگر بار عناصر منحرف تلاش میکنند تا با اعمال برخی تندرویها، هزینههایی را به انقلابیون تحمیل کنند (صحیفهی امام، ج 12، 502).
وضعیت حجاب در دوران جنگ تحمیلی
در 13 تیر 1359، امام خمینى در پاسخ استعلام در مورد تعرّض عدّهاى از افراد ناآگاه و احیاناً ضدانقلاب، به بانوان بىحجاب پیامى خطاب به ملّت مسلمان ایران مبنی بر عدم تعرّض به بانوان بیحجاب صادر فرمودند: «ممکن است تعرّض به زنها در خیابان، کوچه و بازار، از ناحیهی منحرفان و مخالفان انقلاب باشد؛ از این جهت، کسى حقّ تعرّض ندارد و اینگونه دخالتها براى مسلمانها حرام است و باید پلیس و کمیتهها از اینگونه جریانها جلوگیرى کنند» (صحیفهی امام، ج 12، 502).
پس از این پیام، از 14 تیر 1359 ورود زنان بیحجاب به ادارهها و سازمانهای دولتی ممنوع شده و زنان مؤظف میشوند تا ضمن پوشیدن لباسهای آستین بلند، روسری نیز به سر کنند. از رمضان سال 1360 نهادهای نظارتی و قضایی تلاش میکنند تا با وضع قانونها، با مظاهر منکرات خصوصاً بیحجابی برخورد کنند؛ لذا براساس قانونهای جدید، اماکن عمومی مؤظف به نصب تابلوهایی با مضمون «عدم پذیرش افراد بیحجاب» میشوند.
در سالهای بعد بهدلیل حساسیّت مردم و مسئولان، تا حد قابل توجّهی شرایط و فضای کشور به نفع حجاب تغییر میکند؛ اما از سال 1362 معضل بدحجابی جانشین بیحجابی میشود. بار دیگر افکار عمومی نسبت به موضوع حجاب تحریک و برخوردهایی میان مردم و افراد بدحجاب صورت میگیرد. به اعتقاد گروهی در این مقطع، گروههای فمینیستی ایرانیان خارج از کشور، تلاش زیادی کردند تا حوزهی مباحث فرهنگی و رفتاری خود را به داخل کشور بکشانند. از سوی دیگر، برخی از زنان لائیک هم که به امید تغییر حکومت ایران در آیندهی نزدیک، همرنگ جماعت شده و صبرشان به سر رسیده بود، به این گروههای فمینیستی لبیک گفتند و قرار بر آن شد که به هر طریق ممکن اعلام وجود کنند؛ اما جو انقلابی و مذهبی کشور همچنین جنگ و دفاع مقدّس، فرصت بسط چنین مسائلی را به آنان نمیدهد. در سالهای جنگ، شور و اشتیاق دینی و انقلابی و احساس نیاز به وحدت در مقابل دشمن، حتّی قبل از تصمیم قانونگذاران، زنان ایران را مشتاقانه و یکپارچه با انتخاب پوشش اسلامی، نه فقط برای انجام یک تکلیف الهی، بلکه بهعنوان پرچم دفاع از ارزشهای اسلامی و حمایت از فرزندان و شوهرانشان که در جبههها با خون خود از آن پاسداری میکردند وامیدارد (رمضانی، 1386). همبستگی اجتماعی در دوران جنگ به حدّی قوی بود که تمامی تلاشهای سکولارها را چه در داخل و چه در خارج از کشور ناکام گذاشت و تلاش نشریههای خارجی برای کریه جلوهدادن چهرهی زن ایرانی مسلمان را با شکست مواجه ساخت.
حجاب بعد از پایان جنگ تحمیلی تا به امروز
پس از این دوران، مسئلهی بدحجابی که تا حدّی مرتفع شده، هر از گاهی افکار عمومی و مسئولان را به خود متوجّه میکند؛ تا آنکه نفوذ و رشد اندیشههای فمینیستی در جامعهی ایران قوّت میگیرد. با روی کارآمدن دولت سازندگی، سیاستهای فرهنگی ـ اجتماعی جامعه، مسیر دیگری را میپیماید. از سوی دیگر، دولتهای غربی از ابتدای دههی هفتاد با برنامهریزی دقیق و پیچیده برای تهاجم فرهنگی در ایران، زمینهی بدحجابی در بستر جامعه را فراهم میکنند که بر همین اساس، در سال 1371مسئلهی مانتو یا چادر در محافل مختلف طرح میشود. هرچه به سالهای پایانی دولت سازندگی نزدیکتر میشویم، شیب بدحجابی در جامعه تندتر میشود و دختران بیشتر به سمت مدگرایی حرکت میکنند (دیدهبان، 1393). این امر با روی کار آمدن دولت اصلاحات، طرح شعار آزادی و تفاسیر نادرست از آن (تفاسیر سکولار)، با توسعهی بدحجابی ادامه مییابد؛ بهگونهای که اعتراضهای فراوانی به این امر شکل میگیرد؛ اما ره به جایی نمیبرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1382 برای مرهم نهادن بر زخم سرگشادهی بدحجابی، طرحی را با عنوان «توسعهی حجاب و عفاف» به تصویب میرساند؛ طرحی که به دنبال احیای پوشش اسلامی در تمامی مراکز دولتی و غیردولتی است.
مردم به امید بهبود شرایط فرهنگی جامعه، در انتخابات سال 84 به سود جریان اصولگرا رأی میدهند؛ و فکر میکنند اقدامهای مؤثری برای بهبود شرایط حجاب در جامعه از سوی مسئولان انجام خواهد شد. علیرغم اظهارات تند برخی مقامهای دولت اصولگرا دربارهی مسئلهی حجاب، شرایط تغییر چندانی نسبت به دوران اصلاحات نمیکند. نارضایتی علنی مراجع تقلید از رواج بدحجابی موجب میشود تا حجاب دوباره در صدر توجههای جامعه قرار گیرد. اعتراضهای دانشجویان در دانشگاهها به وضعیّت نابهسامان حجاب در مراکز دانشگاهی و راهپیمایی و اعتراض مردم در سراسر کشور نسبت به عدم توجّه به امر حجاب، موجب میشود تا این امر به خواستی عمومی بدل گردد. در پاسخ به این خواست مردمی، اوّلین گام از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی برداشته میشود و قانون گسترش راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب در ۱۳ دیماه 1384 به تصویب این شورا میرسد. قانون یادشده در طراحی سیاستها و راهکارها و نیز تعیین وظایف تخصصی دستگاههای مربوط به قوههای مقننه و مجریه یک قانون کامل و یک بستهی جامع است. دولت اصولگرا هفت ماه پس از روی کار آمدن، مأموریّت پیدا میکند برای صیانت از عفت و پاکدامنی در جامعه آن را عملیاتی کند (دیدهبان، 1393).
در گام دوم، سردار «احمدیمقدم» فرماندهی نیروی انتظامی، از اجرای طرحی خبر میدهد که در ابتدای اجرا، از آن با نام «امنیّت ناموسی» یاد میکند و مدّتی بعد، نام این طرح به «امنیّت اجتماعی و اخلاقی» تغییر مییابد؛ طرحی که در سالهای 1385و 1386 هر روز وارد فازهای جدیدی میشود و گسترهی وسیعی را دربرمیگیرد؛ از برخورد با زنان بدحجاب تا اعدام «اراذل و اوباش»ی که از سوی نیروی انتظامی و مراجع قضایی، مخلان امنیّت و نظم اجتماعی شناخته میشوند. روند روبهرشد بدحجابی بعد از سال 1388 نیز به علّت مسائلی چند که از جملهی آن میتوان به حضور در عرصههای اجتماعی به قیمت تساهل در حجاب، ضعف جامعهپذیری و تربیت اجتماعی، ضعف تعلّق خاطر فرد به جامعه و عدم توّجه به رعایت هنجارهای حاکم بر آن، افزایش شانس ازدواج با خودآرایی، ضعف غیرت مردان و همچنین عدم صراحت قانون در برخورد ریشهای با این مسئله (بیتفاوتی نسبت به رعایت حجاب)، ادامه یافته است؛ بهگونهای که وضعیّت پوشش امروز بانوی ایرانی، طوری است که هم گذشتهی تاریخی آن را زیر سؤال برده و هم ارزشهای اسلامی ـ ایرانی را تحتالشعاع قرار داده است. وضعیّت اسفباری که هر روزه با تلاش شبکههای ماهوارهای برای تبلیغ و ترویج فرهنگ بیحجابی، همچنین برآورد بودجههای هنگفت توسط غرب برای نابودی کامل حجاب بانوی مسلمان، خاصه بانوی ایرانی بر ابعاد آن افزوده شده و گسترهای جدید از بیمبالاتی نسبت به رعایت حجاب را پیش روی خود میبیند؛ طوری که امروزه بیاعتنایی به رعایت معیارهای حجاب، به مسائل فراروی نظام جمهوری اسلامی مبدّل شده است.
به امید بهبود وضعیت حجاب
وضعیت حجاب بانوان ایرانی صرفنظر از سالیان کوتاه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تا تثبیت آن و دوران جنگ که پوشش بانوان ایرانی متناسب با معیارهای اسلامی و مقتضیات جامعهی ایرانی است، متناسب با معیارهای اسلامی ـ ایرانی نبوده و نیست و بیتفاوتی به رعایت حجاب روند روبهرشدی داشته است؛ بنابراین برخورد سادهانگارانه با این وضعیّت، تبعات جبرانناپذیری برای نظام اسلامی در پی خواهد داشت و نیازمند تلاشی همگانی و همراهی توأمان مردم و مسئولان برای مقابله و مبارزهی جدّی با آن است. تحلیل ریشههای اعتقادی فرهنگ عفاف و حجاب از طریق نشستهای فکری، ایجاد باشگاه اندیشه؛ حمایت مادی و معنوی از کسانی که راهکارهای بدیعی در زمینهی توسعهی فرهنگ عفاف و حجاب دارند و تولیدکنندگان پوشاک متناسب با مقتضیات جامعهی ایرانی ـ اسلامی میتواند در بهبود وضعیت پوشش موثر واقع شود.
منابع:
1. رمضانی، رضا (1386)؛ حجاب در ایران، فصلنامهی بانوان شیعه، سال چهارم.
2. صحیفهی امام، جلد ششم و دوازدهم، تهران: مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی.