به مناسبت چهاردهم اسفند، روز تأسیس کمیتهی امداد امام خمینیq
علی اسلامیپور
کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده
اشاره
داشتن زنان بیسرپرست در کشوری چون ایران که در معرض حوادث سیاسی و طبیعی زیادی در طول تاریخ بوده است، یک امر عادی است؛ ولی به علت مشکلاتی که این زنان با آن مواجه هستند، نیاز به حمایت و برنامهریزی دولت و نهادها دارند. تحقیقات اجتماعی نشان داده است زنان سرپرست خانوار از ضعیفترین و حساسترین اقشار جامعهاند که با مشکلات مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، رفاهی و سیاسی مواجه هستند. پیرامون حل مشکلات زنان سرپرست خانوار، نظریات مختلفی طرح شده که مقبولترین و امروزیترین آنها نظریهی توانمندسازی آنان است. این نظریه، هماکنون سرلوحهی فعالیتهای حمایتی کمیتهی امداد امام خمینیq قرار گرفته و مسئولان این نهاد مردمی سعی دارند با توانمندسازی مددجویان، بهخصوص زنان سرپرست خانوار، حمایتهای مقطعی و دورهای را جایگزین حمایتهای مستمر و دائمی کنند.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، گام مهمی است در پیشبرد اهداف کمیته که در ابتدای انقلاب به دستور امام راحل تأسیس شد. «پس از پیروزی انقلاب تأکید بر حضور و مشارکت مردم و دادن حق انتخاب به آنان از اولویتهای نظام است و در برنامهی چهارم توسعه، دولت مؤظف شده برای توانمندسازی فقرا اقداماتی صورت بدهد»(شیدائیآشتیانی، 1388، 28).
امام خمینیq در مورد جایگاه زنان در جامعه، اشاره میکنند: «نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه زنان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همهی ابعاد هستند، قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت میکنند. صلاح و فساد یک جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد.»
موضوع توانمندسازی مفهومی است که وارد فعالیتهای نهادهای حمایتی شده و مددکاران را بر آن داشته که حمایتهای مقطعی و توانمندسازی را بهجز در موارد خاص (که امکان توانمندسازی) وجود ندارد، جایگزین حمایتهای مستمر یا دائم خود کنند. در توانمندسازی، زنان باید به سطحی از توسعهی فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب براساس خواستههایشان بدهد.
ضرورت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
طبق تعریف سازمان بهزیستی، «زن سرپرست خانوار» زنی است که عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار خویش است. زن مطلقه، زنان افراد معتاد، زنان بیوه، زنان افراد ازکارافتاده و زنان زندانیان، جزو زنان سرپرست خانوار هستند.
در بین مددجویان، زنان سرپرست خانوار از اولویت و حساسیت خاصی برخوردارند و حداکثر تلاش مددکاران در رفع مشکلات این دسته از مددجویان خلاصه میشود؛ چراکه این قشر از مددجویان با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری مواجهاند و توانمندسازی آنان نقش مهمی در کاهش مشکلات جامعه ایفا میکند. «یکی از شاخصهای نوسازی اقتصاد ملی و توسعهی اجتماعی مشارکت زنان و نحوهی ایفای نقش آنان در ساختارهای اقتصادی است؛ طوری که هنوز در جوامع مختلف به دلایل گوناگون، تعادل مطلوبی در مشارکت عادلانهی زنان در توسعه و بروز خلاقیتها و استعدادها برقرار نشده است»(مقالات، 1380، 257).
توسعهی پایدار، بدون مشارکت زنان ممکن نیست و مشارکت زنان هم مستلزم توانمندسازی آنان است؛ لذا مهمترین مأموریت یک مددکار، توانمندکردن زنان سرپرست خانوار است. «سیدرصد خانوادهها در جهان منحصراً توسط زنان اداره میشوند. در آفریقا شصت تا نوددرصد، بار امور کشاورزی بر دوش زنان است. در مجموع، دوسوم کل ساعتهای کاری بر عهدهی زنان است؛ ولی متأسفانه فقط یکدهم درآمدهای دنیا به زنان تعلق دارد و آنان مالک یکدهم اموال دنیا هستند! زنان عمدتاً فقیرتر از مرداناند»(مقالات، 1380 ،137).
البته طبق نظر متخصصان، این آمار در جهان هنوز هم رو به افزایش است و هرساله به تعداد زنان سرپرست خانوار افزوده میشود. با این اوصاف، چرا باید زنان علیرغم تلاش بیشتر، توانمندی کمتری کسب کنند و چرا باید فقیرتر باشند. اینجاست که محققان باید ببینند عوامل ناموفق بودن زنان در فضای کسب و کار چیست؟ چگونه میتوان عدالت را در مورد زنان اجرا کرد؟ آیا میتوان زنان را قادر ساخت مانند مردان قدرتمند و توانا باشند؟ شاهکلید حمایت از زنان سرپرست خانوار، بحث توانافزایی و قدرتمندسازی آنان است. به قول همان ضربالمثل: بهجای هدیه دادن ماهی، راه ماهیگیری را به نیازمندان آموزش دهیم.
معیارهای توانمندسازی زنان در اسلام
برخی اندیشمندان خاستگاه توانمندسازی زنان را غرب و اندیشههای فمنیستی میدانند؛ ولی از این نکته غفلت میکنند که دین مبین اسلام با آن تفکرهای پیشرو، چه تغییر شگرفی در وضع زنان و دختران عصر سیاه و ظلمانی حجاز ایجاد کرد و دختران را از مرحلهی زنده بهگور شدن، به مراتبی از کمال رهنمون ساخت تا جایی که در تاریخ اسلام شاهد قهرمانان زنی همچون حضرت فاطمهی زهراd ، خدیجهی کبرا و زینب کبرا هستیم که مشارکت مهمی در تحولات تاریخ اسلام داشتند و حتی برخی مردان تاریخ اسلام به پای آنان نمیرسند. «این هدف، برخاسته از ارزشها و اصول اسلامی همچون عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت از جامعه، ایجاد امنیت و آرامش خاطر، مسئولیتپذیری آحاد جامعه، نوعدوستی و توجه به همنوع، همبستگی اجتماعی، عزت و کرامت انسانی و کنار زدن هرگونه ترس غیرخدایی (مانند: ترس از گرسنگی، تنگدستی، بیماری، نادانی و خشونت) هستند که در قرآن و احادیث آمده است»(شیدائیآشتیانی، 1388، 7).
آیتالله خامنهای نیز در همین خصوص میفرمایند: «زن را از سه دیدگاه میتوان ملاحظه کرد:
دیدگاه اول: نقش زن که انسانی در راه تکامل معنوی است و در این دیدگاه هیچ تفاوتی با مرد ندارد.
دیدگاه دوم: در زمینهی فعالیتهای اجتماعی سیاسی، علمی و اقتصادی که از نظر اسلام، میدان فعالیت و تلاش علمی، اقتصادی و سیاسی برای زنان کاملاً باز است. اگر کسی به استناد بینش اسلامی بخواهد زن را از کار علمی و تلاش اقتصادی محروم کند، برخلاف حکم خدا عمل کرده است. فعالیت آنان به قدری است که توان جسمی، نیازها و ضرورتهایشان اجازه میدهد. مانعی ندارد زنان هرچه میتوانند تلاش اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنند. شرع مقدس مانع نیست.
دیدگاه سوم: زن عضوی در خانواده است و این از همه مهمتر است. در اسلام، به مرد اجازه داده نشده است که به زن زور بگوید و چیزی بر او تحمیل کند. برای مرد حقوق محدودی در خانواده قرار داده شده است که از روی کمال مصلحت و حکمت است»(ماهنامهی پرسمان؛ 1386، 2).
جهان غرب بهخوبی از اثرگذار بودن قشر زنان در تحولات اجتماعی باخبر است. متأسفانه میبینیم شبکههای ماهواره با پخش سریالهای جهتدار، سعی در از بین بردن آداب و سنن اسلامیمان دارند و سبک زندگی را به غربگرایی تغییر دادهاند. مقام معظم رهبری بهخوبی این هشدار و هجمه را متوجه شده و از مسئولان فرهنگی کشور خواستند که سبک زندگی ایرانی و اسلامی را در خانوادهها احیا سازند.
علل مرتبط با توانمندسازی زنان
در بحث توانمندسازی، علل گوناگونی نقش دارند که بسته به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر منطقه متفاوتاند؛ لذا ممکن است برای مثال داشتن تحصیلات دانشگاهی بین زنان سرپرست خانوار شهر تهران بسیار مهم و تعیینکننده باشد؛ ولی در شهرهای جنوبی ایران به آن شدت تعیینکننده نباشد و بهجای آن داشتن مهارت فنی ـ حرفهای مهم باشد؛ لذا تعمیم نتایج تحقیقات اجتماعی به کل کشور، کار چندان مفیدی نخواهد بود. به محققان عزیز توصیه میشود علتهای بحث شده را در این مقاله، طبق شرایط بومی و منطقهای شهر خود آزموده و بررسی کنند. عللی که در مقاله ارائه میشود، نتایج تحقیقات در نقاط مختلف کشور بوده؛ لذا مجموع آنها میتواند راهنمای مددکاران در کشور باشد تا در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بهکار گیرند.
در یک جمعبندی میتوان گفت محققان در نتیجهی تحقیقات خود این علل را در توانمندسازی زنان مهم دانسته و به آنها اشاره کردهاند: «گروه اول از محققان متغیرهایی مثل آموزش، شغل، درآمد، تحصیلات، محیط اجتماعی و فرهنگی، سن، تعداد فرزندان، تحصیلات و حمایت نهادهای دولتی و غیردولتی را مهم دانسته و گفتهاند اینها نقش بسزایی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار دارند. گروه دوم، سلامت جسمانی مددجو، مهارت و تخصصهای فنی و حرفهای، تمایل و علاقهی مددجو به حمایتهای امداد و دریافت مستمری و نگرش مثبت به جنسیت و خوشبینی به آینده و عزتنفس و اعتمادبهنفس را از علل مهم توانمندسازی ذکر کردهاند»(کتابی، 1384، 61).
با توجه به نتایج تحقیقات فوق، میتوان گفت متغیرهایی مانند: سطح تحصیلات زنان، شغل، سن، تعداد فرزندان، علاقهی شغلی، امکانات و سرمایهی اولیه، داشتن مهارتهای فنی ـ حرفهای، حمایتهای دولتی، نگرش مثبت به آینده، نگرش مثبت به تواناییهای زنان و جنسیت و داشتن بیمههای اجتماعی و حوادث میتواند نقش بسیار مهمی در توانمندسازی زنان داشته باشد. در این میان، بحث آموزش و سطح تحصیلات از همه مهمتر است. متأسفانه آمار بیسوادی و کمسوادی در میان زنان سرپرست خانوار بالا است! از طرف دیگر، کارهای فرهنگی کمی در بین خانوادهها صورت گرفته و این مطلب ضرورت دارد.
تجربیات کمیتهی امداد در بحث توانمندسازی زنان
کمیتهی امداد حضرت امامq به اعتراف مسئولان و ناظران بیطرف، بهترین عملکرد را در بحث اشتغال و توانمندسازی داشته است؛ طوری که ادارهی کار و امور اجتماعی، بیشترین سهم اعتبارهای خوداشتغالی را در سالیان اخیر به طرحهای پیشنهادی مددجویان تحت حمایت اختصاص داده است و طبق بررسیها درصد اجرای طرحهای اشتغال بالا و هدررفت سرمایه در بین مددجویان بسیار کم است.
بسیاری از زنان سرپرست خانوار که وامهای اشتغال دریافت کردهاند، علاوه بر افزایش درآمد داراییهای ثابت و جاری آنان افزایش یافته است. این گروه از مددجویان عموماً شاداب، باروحیه و پرتلاشاند و بهخوبی جایگاه خود را در جامعه بهدست آوردهاند. از همه مهمتر اینکه با ورود به جمع تولیدکنندگان چرخهی اقتصاد کشور، تقویت و تولید ناخالص ملی افزایش مییابد.
طرحهای اشتغالزایی کمیتهی امداد امام خمینیq، بهدلیل داشتن این ویژگیها موفق بودهاند: طرحهای کمسرمایهبری هستند (بین50 تا 200 میلیون ریال)؛ زودبازدهاند؛ به مکانهای وسیع و ابزار پیشرفته نیاز ندارند؛ از مخاطره و ریسک بسیار پایینی برخوردارند؛ بهرهوری بالایی دارند (با سرمایهی کم، سوددهی بالایی دارند)؛ با توسعهی فنآوری و افزایش تلاش مددجو، بهسرعت قابل توسعه و گسترشاند؛ کمک به اقتصاد و تولید ملی هستند (قریب به 90 درصد طرحهای اشتغال تولیدی هستند)؛ و در صورت ضرورت و عدم سوددهی با کمترین اتلاف، منابع قابل تبدیل به طرحهای مناسب هستند (ولیئی 1388، سایت امداد).
نکتهی قابل توجه دیگر که در تحقیقات به چشم میخورد، اینکه طرحهای اشتغال زنان سرپرست خانوار موفقتر و فعالتر از طرحهای مردان بودهاند و این نشاندهندهی توان بالا و استعداد خانمها در بحث اشتغال است و میتوان نوید داد که با سرمایهگذاری بیشتر دولت در بخش زنان سرپرست خانوار و استفاده از تحقیقات اجتماعی، شاهد پیشرفت طرح توانمندسازی زنان خواهیم بود.
پیشنهادهایی برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
ـ آموزش مؤثر، ایجاد انگیزهی توانمندی و اشتغال در بین زنان سرپرست خانوار؛
ـ گسترش دورههای آموزش فنی ـ حرفهای و افزایش مهارت شغلی زنان؛
ـ تشویق و راهاندازی کارهای گروهی (تعاونیها) بین زنان سرپرست خانوار؛
ـ گسترش بیمههای تأمین اجتماعی؛
ـ افزایش سطح سواد و تحصیلات آنان؛
ـ آموزش فنی ـ حرفهای برای فرزندان زنان سرپرست خانوار؛
ـ استفاده از ابزارهای تشویقی برای زنان فعال در عرصهی اشتغال؛
ـ برگزاری جلسههای گروهدرمانی برای زنان سرپرست خانوار تحت حمایت امداد؛
ـ کاهش مراحل پروندهسازی برای وام اشتغال در نهادهای حمایتی؛
ـ قطع مستمری ماهیانه پس از ایجاد اشتغال برای ایجاد حس خودباوری و توانمندی بین آنان؛
ـ برگزاری جلسههای تقویت دیدگاه مثبت زنان نسبت به جنسیت و احساس اعتمادبهنفس و روحیهی موفقیت.
کلام آخر
همهی مددکاران زنان سرپرست خانوار در ایران، اتفاق نظر دارند که توانمندسازی تنها راه خلاصی از چرخهی فقر و محرومیت و توسعهی پایدار جامعهی ماست. اگر بتوانیم زنان را که نیمی از پیکرهی جمعیت کشورمان هستند توانمند کنیم، میتوانیم انتظار یک تحول عظیم در امر توسعه داشته باشیم. هماکنون ملاک اصلی توسعهی هر کشوری را با توانمندی زنان آن میسنجند.
توانمندسازی زنان راهحل مشخصی ندارد، بلکه باید مسئولان و دستاندرکاران هر منطقهای با کمک گرفتن از NGOها و تشکلهای مردمی، ابتدا به نیازسنجی زنان آن منطقه پرداخته و سپس در رفع آن نیازها و کاستیها برنامهریزی کنند. البته خصوصیت کارهای فرهنگی نتیجهدهی در طول زمان است و نباید انتظار داشت برنامه یا طرحی به سرعت انجام شود و یکشبه جواب مثبت بدهد، بلکه باید به فکر آینده و نسل فردا باشیم؛ نسلی که در دامان همین زنان پرورش مییابند. اگر زنانی سرشار از امید به آینده، توانمند و دارای مهارت، معنویت، اعتمادبهنفس و موفق داشته باشیم، مطمئن باشیم نسل آینده نیز چنین خواهد بود.
منابع:
1. «مقالات همایش اشتغال و فقرزدایی»(1381)؛ ادارهی کل پژوهش کمیتهی امداد امامq.
2. شیدائیآشتیانی، کاظم (1389)؛ «اثر توانمندسازی بر توسعهی اجتماعی»، سایت امداد.
3. کتابی، محمود (1384)؛ «موانع توانمندسازی زنان»، مجلهی علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
4. ماهنامهی پرسمان (1386)؛ سال ششم، شمارهی 57.
5. ولیئی، محسن (1389)؛ «توانمندسازی مبتنی بر اشتغال محرومان»، سایت امداد.