میترا اژدری
کارشناس روانشناسی
غلامحسین ظفری
کارشناس حرفهوفن
قرآن کریم در آیهی 189 سورهی اعراف و آیهی 21 سورهی روم، آرامش زن و مرد را بیان کرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر روانی اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفی میکند. ضمن آنکه حقیقت هر دو را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ قابل آفرینش بین آنها نیست. آرامش خاطر در سایهی محبت حاصل میشود و لازمهی تبلور و فراوانی رفتارهای محبتآمیز نیز برخورداری از آرامش روان و سکینهی خاطر است. زنان در میان خانواده و زندگی مشترک، آرامبخش زندگی هستند. تأثیری که زنان در موفقیت شوهر و فرزندان از نظر امور دینی و دنیوی دارند، حقیقتی انکارپذیر است. زن موفق کسی است که از آیین همسرداری اسلامی و روانشناسی به خوبی آگاه بوده و با الهامگیری از زندگی بزرگ بانوی اسلام، از موقعیت حساس و ارزندهی خود به خوبی در راه خدمت به موقعیت شوهر و سلامت خانوادهی خود بهره گیرد.
خورش آرامش و پُلوی سلامتی
زن کدبانو و مدیر خانه است؛ مسئولیت بسیار مهمی است که اگر به خوبی انجام شود، کانونی گرم برای زندگی سعادتمندانه و آرامبخش برای شوهر و فرزندان خواهد بود. برای زن مهمترین مقام، مقام مادر است؛ چراکه این مقام، مقام انسانسازی است؛ تربیت انسانهایی پاک و وارسته و پرورش شخصیتهای بزرگ و فرزانه. تفاهم میان زن و شوهر از ارکان مهم موفقیت در زندگی مشترک و از جمله معیارهای باارزش برای رسیدن به آرامش روانی خانواده است. لازمهی هر اجتماع، قبول برخی محدودیتهاست؛ بنابراین، گذشت و مدارا شرط اساسی خوشبختی است. چه بسا زن و شوهر در برخی موارد دارای اختلافنظر و سلیقه باشند، اگر بخواهند هر کدام بر خواستهی خود پافشاری کنند، آرامش روانی خانواده مختل خواهد شد و البته در این باره اگرچه هر دو باید برای تفاهم بکوشند، زنان به مقتضای لطافت روح و تناسب خلقت، نقش مهمتری دارند و باید بیشتر تلاش کنند؛ بهگونهای که در روایات آمده است. امیرالمؤمنینa فرموده است: «هر زنی با شوهر مدارا نکند و او را بر آنچه نمیتواند وادار کند، خداوند از او کار نیکی نپذیرد و خدای را در حالی ملاقات میکند که بر او خشمگین است.» پذیرش درخواستهای منطقی زوجین، در بهداشت روانی و سلامت خانواده و تحکیم آن تأثیر بسیاری دارد.
کلید حیاتی خانواده: سلامت روان زنان
خانواده سنگ بنای اجتماع، و مهمترین کارکرد آن آرامشبخشی و ایجاد صلح درونی است که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است. ظاهراً میتوان امید داشت که گروه اهل تفکر مخاطب قرآن در جاهایی وجود دارند؛ زیرا سازمان جهانی بهداشت روان معتقد است خانوادهای که کارکرد آرامشبخشی و ایجاد صلح درونی را داشته باشد، مهمترین وظیفهی خود را ایفا کرده، خانوادهای قابل احترام است. هرچند مرد و زن به نوبهی خود بایستی سهمی در ایجاد این آرامش داشته باشند، زنان به دلیل روحیات خاص خود از جمله قدرت مهرورزی، تحمل، هوش هیجانی، حیای ذاتی، پیوندجویی و غیره نقش محوری و تعیینکنندهای در این مهم دارند. همچنین آنان به سبب تماس بیشتر و مؤثرتر با فرزندان، بهتر میتوانند آرامش را در کنار اصول تربیتی به آنان هدیه دهند. زنان منبع محبت نامشروط برای فرزندان بوده و چنانچه این نقش را به خوبی ایفا کنند، در ارتقای عزتنفس و سلامت روان فرزندان تأثیر بلامنازعی دارند؛ بنابراین نقش سلامت روان زنان در تحکیم بنیان خانواده و در شکلگیری اسلوب زندگی خانوادگی و اجتماعی جنبهی کلیدی و حیاتی دارد (مرعشی، 1391، 5). زن با ایجاد محیط خانوادگی سالم، میتواند سنگ زیربنای جامعهی قدرتمند، آیندهنگر و آرام را فرآهم سازد. بدون وجود چنین محیطی، خانواده و جامعه از لحاظ عاطفی گسسته و از لحاظ معنوی و روحی آسیبپذیر و آلوده میشود و خلاقیت افراد خانواده و جامعه به تدریج از دست میرود.
برای ارتقای سلامت روانی زن چه کنیم؟
برای ارتقای سلامت روانی زن و اثربخشی آن در خانواده، باید به روشهای مقابله با فشارهای روانی در زنان توجه شود. منظور از مقابله با فشار روانی، شیوههای روبهرویی با مشکل و تلاش برای غلبه بر این فشار است. سلامت روان زنان دربرگیرندهی رفاه جسمی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و معنوی آنهاست و تحت تاًثیر عوامل فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی قرار دارد و یکی از مهمترین عوامل مؤثر در ارتقا و تکامل بنیان خانواده است (احمدی، 1390، 116). سلامت هر جامعه در گروه سلامت خانواده و سلامت خانواده در گروه مجموعهای از روابط و تعاملاتی است که در بین افراد یک خانواده خصوصاً زنان وجود دارد. خانواده جایی است که افراد آنجا را پناهگاه خود تلقی میکنند. جایی است که آرامش و هماهنگی باید بر آن حکمفرما باشد و به سبب وجود روابط صمیمی و محبتاَمیز بهترین مکان برای زندگی بزرگسالان و بهترین مکان برای رشد عاطفی و جسمانی کودکان باشد. گاه عدم سلامت روان زن در خانواده، ضربان حیات خانواده را از کار انداخته و به مرور، قلب جامعه نیز آسیبهای جدی به خود خواهد دید. بهدستآوردن سلامت روانی منوط به روبهروشدن با واقعیت، سازگارشدن با تغییرات، ظرفیت داشتن برای مقابله با اضطرابها، کمتوقعبودن، احترام قائلشدن به دیگران و... است.
زن دارای سلامت روان، روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروههای اجتماعی بهدرستی میشناسد. همچنین در زندگی هدفمند و غایتمدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. زن سالم و دارای سلامت روان کسی است که عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند. هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تأیید کند، و اینکه مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتارکند. پذیرش مسئولیت کاملترین نشانهی سلامت روانی است (صوفیانی، 1386، 38).
سلامت روان زن و تحکیم بنیان خانواده
در زمینهی بهبود سلامت روانی خانواده، نقش زنان به علت مقتضای لطافت روحی و روانی و همچنین تناسب خلقت، پررنگتر از مردان است. از جمله راههایی که موجبات سلامت روانی زن و خانواده را فراهم میکند، الگوپذیری از زندگی افرادی است که در زمینهی سلامت روحی و روانی موفق بودهاند. توجه زنان در خانواده به ابعاد فضایل اخلاقی مانند سادگی، تقوا، سخن نیکو، عفو و گذشت، ادب و احترام، محبت، خوشرویی، عفاف و پاکدامنی، حلم و بردباری و همچنین توجه آنها به آیین همسرداری، مانند تقسیم کار، پذیرش سرپرستی مرد بر زن در خانواده، سازگاری و تفاهم و تأمین غرایز جنسی، با الهامگیری از زندگی بزرگان و پیشکسوتان، میتواند موجبات بهبود و پیشرفت بهداشت روانی و سلامت روانی خانوادهها را فراهم کند. بین سلامت روان زن و تحکیم بنیان خانواده رابطهی معناداری وجود دارد. زنانی که از سلامت روان بالایی برخوردارند در مواجهه با مشکلات اجتماعی و خانوادگی خصوصاً در مباحث تحکیم بنیان خانواده، کنترل و تعادل خود را از دست نمیدهند. اجرای طرحهای آموزشی، مسائل تربیتی و اجتماعی در ارتباط با زنان، گامی مهم در افزایش سلامت روان زنان برای مقابلهی کاراَمد با مسائل مختلف و مشکلات است تولید نسل، پرورش بدنی و پرورش روانی کودکان، پرستاری، تأمین آرامش، انتقال فرهنگ و زبان، تامین روانی مرد، اقتصاد خانواده، تحکیم بنیان خانواده و مانند اینها کارکردهای بسیار مهم است که تنها از عهدهی زن برمیاَید.
راهکارهای ایجاد سلامت روانی در زنان
1. تأکید بر ارزشمندبودن زن با تمام ویژگیهای او؛ یعنی حق زنبودن یک ارزش باشد و زنان در نقش خود ظاهر شوند و نه در نقش مردان.
2. شناسایی متغیرهای مرتبط با سلامت روان زنان و کمک و راهنمایی این قشر جامعه برای شناخت ، تغییر و اصلاح این عوامل.
3. ایجاد مراکز مشاورهی زناشویی، آموزش مهارتهای زندگی، مشاورهی قبل از ازدواج و آموزش چگونگی مقابله با استرس، اضطراب و افسردگی.
4. تدوین یک نظام آموزشی سازمانیافته در مقاطع تحصیلی مختلف برای آموزش مهارتهای زندگی در افزایش توانایی و قدرت مقابله با مشکلات زندگی به پدران و مادران آینده.
5. آموزش شیوههای مقابله با تنش، آموزش مهارتهای اجتماعی مانند جرئتآموزی و شیوههای کنترل خشم، راههای صحیح و ارتباطات اجتماعی و خانوادگی و کاستن عوامل تنشزای محیط و خانه.
6. افزایش آگاهی جامعه و خانواده از دانش و نیازهای سلامت زنان و نقش آن در توسعه.
7. اتخاذ تدابیر مناسب برای پیشگیری و کاهش هر گونه ظلم و خشونت خانوادگی و اجتماعی در تهدید سلامت جسمانی و روانی زنان و حمایت از قربانیان خشونت توسط قوهی قضائیه، نهادهای فرهنگی و وزارت بهداشت.
8. تقویت برنامههای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به سلامت روان زنان و نیازهای بهداشتی- درمانی آنان.
9. تقویت نقش محوری زنان در تأمین سلامت روان خود، خانواده و جامعه و افزایش مشارکت آنان در سطوح مختلف تصمیمگیری و اجرا در خانواده.
10. ارزیابی مستمر وضعیت سلامت روان زنان و شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود آن و راههای تقویت آنها، طراحی نظام اطلاعات سلامت زنان.
11. افزایش نشاط و شادابی در میان زنان از طریق گسترش برنامههای تفریحی سالم و ورزشی.
12. تدارک برنامههایی برای ایجاد خودپندارهی مثبت در بین زنان.
13. افزایش اطلاعرسانی در زمینهی ارتقای بهداشت و روان در خانوادهها با بهرهگیری از منابع دولتی، و فعالسازی سازمانهای مردمنهاد مرتبط.
14. ایجاد شرایط و جو روانی امن و به دور از رعب و وحشت در کانون خانواده و پرهیز از بگومگوهای لفظی در حضور فرزندان.
15. عدم تمرکز زیاد زنان بر مسائل ریز زندگی زناشویی جهت عدم بروز مشکلات اساسی.
منابع:
1. احمدی، بتول و همکاران(1390)؛ فصلنامهی پایش، سال یازدهم، شمارهی اول.
2. صوفیانی، حکیمه(1386)؛ «بررسی رابطهی ابعاد شخصیت با سلامت عمومی»، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز.
3. مرعشی، سیدعلی(1391)؛ نقشهای تربیتی زنان در خانواده و اجتماع، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه چمران اهواز.