سیری در پوشاک زنان ایران زمین


تن‌پوش زنان هرمزگان، اوج هنر است

این شماره: پوشاک زنان هرمزگان

معصومه محمّدی‌سیف

کارشناس ارشد جامعه‏شناسی

ایران یکی از کشورهایی است که به خاطر تنوع قومیتی، لباس‌های خاص زیادی در آن هست که هر کدام، نشان‌دهنده‌ی محل، فرهنگ و قومیت خاص مردم آن منطقه است. لباس‌هایی هم‌چون لباس کردی، آذری و لری که هر کدام گویای فرهنگ، سنت‌ و زبان خاصی هستند؛ گرچه در استان‌های جنوبی ایران، قومیتی خاص مانند آذری یا کرد نیست که لباس‎ها، نشانه‎های آن را به خود بگیرد، سبک پوشش این مناطق، نشان و نمادی از جنوب شناخته می‎شود. شاید به جرئت بتوان گفت که هرمزگان، یکی از مناطقی است که لباس خاص خودش را دارد و تنها منطقه‌ای از ایران است که در آن، پوشش به نوع خاصی از تن‌پوش خلاصه نمی‌شود و از تن‌پوش، روسری، برقع و بلوطه‌زدن چادر گرفته تا زیورهایی چون خلخال و چنبر شاخی، در آن مرسوم بوده و تنوع پوشاک و زیورها در این منطقه جلوه‏نمایی می‏کند! لباس محلی در استان هرمزگان، خاص و منحصربه‌فرد است و در تمامی این جزیره‏ها، نوع پوشش با تغییرهایی جزئی، بسیار شبیه یک‌دیگرند. پوشاک این منطقه ‌به لباس‌های هندی و عربی شباهت دارد. لباس محلی در استان هرمزگان، گویای زبان، فرهنگ، آداب و سنن خاص این منطقه است.

آن‌چه لباس یا تن‌پوش زنان هرمزگان را زیبایی می‌بخشد، تنوع در نقش، طرح، رنگ و نوع پارچه است؛ از این‌رو، پیراهن زنان هرمزگانی، گاه بلند تا مچِ پا و گاه تا زیرِ زانو می‌رسد و در هر منطقه متفاوت است. جنس پارچه‌هایی که برای پیراهن‌های زنانه انتخاب می‌شود، به خاطر گرمای هوا، اغلب سبک و نازک است تا جریان هوا به راحتی از میان آن عبور کند. تن‌پوش زنان و مردان هرمزگان، هنری است که از دیرباز در این منطقه هم‌چنان جایگاه خود را حفظ کرده است. زیبایی منحصربه‌فرد پوشاک زنان این منطقه، نشان‌دهنده‌ی آن است که هم‌چنان این لباس در حال استفاده است و هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد؛ گرچه استفاده‏ی آن در بین زنان این منطقه کم شده، انواع دوخت‌های دستی مانند زری‌دوزی، سوزندوزی، پولک‌دوزی، دکمه‌دوزی، خوس‌دوزی و... که روی پوشاک زنان، برای جلوه‌ی بیش‌تر و زیبایی استفاده می‌شده، هم‌چنان از زیبایی‌های لباس محلی هرمزگان است که نشان‌دادن و پرداختن به آن، خود یک مبحث جداگانه می‏طلبد.

سرپوش

لَچَک: لچک در تاریخ پوشاک استان هرمزگان جایگاه مهمی دارد. در برهان قاطع، واژه‎های بسیاری درباره‌ی پوشش آمده که نوزده مورد آن منحصر به زنان بوده و یکی از آن، لچک است که دختران و زنان هرمزگانی از آن استفاده می‏کردند. «لچک، نوعی پوششِ سر بود که برای نگه‎داری دستار یا جلبیل و نیز برای زیبایی و لطیف نگه‌داشتن مویِ سر استفاده می‏شد. لچک نوعی کلاه بود که بخش کمی از پیشانی تا روی سر و روی سر تا لاله‌ی گوش و پشت سر را به شکل هلالی دربرمی‏گرفت. بند لچک در زیر چانه قرار می‎گرفت (خطیبی‌زاده، 1389، 11).» با گذشت زمان، تحول‌های فرهنگی، ساخت مدارس جدید و کشف حجاب در ایران، تغییر‌های شگرفی در زمینه‏ی پوشش مردم پدید آمد. لچک از جمله پوشاکی بود که در این دگرگونی، کاربرد خود را از دست داد. روی لچک تزئین‌هایی انجام می‌شد. روسری‌های بندری شامل جِلبیل، اورنی، لیسی و جلبیل‌خوسی است که با تزئین‌هایی از قبیل خوس و گلابتون همراه است.

جِلبیل: جلبیل، نوعی پارچه‎ی توریِ سیاه‌رنگ است به ابعاد تقریبی یک در دومتر که دختران و زنان بندری در گذشته، روی لچک می‏پوشیدند و امروزه نیز در منازل از آن استفاده می‎کنند.

اُورنی: اورنی را با پارچهی حریر یا شیفون تهیه می‌کنند. این روسری، دارای تزئین‌های بسیار متنوع به شکل گل‌های ریز و درشت بته‌جقه‌ای، گل بادامی و غیره است که در جلوی صورت قرار گرفته و سطح داخلی اورنی با پولک و گلابتون یا با نخ‌های طلایی و نقره‌ای، با چرخ، گل‌دوزی می‌شود. این روسری به خاطر استفاده‌ی راحت‌تر و ساده‌تر از جلبیل‌های دیگر، در رنگ‌های شاد و زنده‌ی سبز، قرمز، نارنجی، زرشکی و آبی دوخته می‌شود که با لباس هماهنگ است. اورنی را دور سر و صورت می‌پیچند و یک قسمت آن را روی سینه، آزاد رها می‌کنند که در اصطلاح محلی به آن «کول» گفته می‌شود.

بُرقع: در پوشاک بانوان هرمزگان، ملحق‌هایی هست که علاوه بر جنبه‌ی تزئینی، جنبه‌ی کاربردی نیز دارد. برقع «یک پوشش جالب و دیدنیِ زنان حاشیه‌ی شمالی و جنوبی خلیج فارس و دریای عمان است و در این نقاط، تا حدود سه‌میلیون از آن استفاده می‌کنند. برقع، نوعی پرده است که در برابر دو چشم، سوراخ است و هر چه به طرف پایین می‎آید عرضش کم‎تر می‏شود. برقع، پوششی است که سال‎ها پیش- در زمان تسلط پرتغالی‏ها - زنان منطقه برای حجاب و حفاظت، صورت خود را با آن می‏پوشاندند (خطیبی‌زاده، 1389، 25).» اکنون، پوشیدن برقع در روستاها رواج بیش‎تری دارد و ساکنان هر منطقه را - با توجه به شناختی که در این زمینه دارند - از روی طرح برقع تشخیص می‏دهند که شخص برقع‎پوش متأهل است یا مجرد، یا این‌که شوهر خود را از دست داده است؛ بنابراین، استفاده‎ی آن در بین زنان متفاوت است؛ مثلاً دختران جوان برقع نارنجی‎رنگ، انتخاب می‏کنند.

خشابه: نوعی نقاب است که سرتاسر صورت، به‌غیر از چشم را می‏پوشاند. خشابه در زیر جلبیل و چادر قرار می‏گرفت و تا روی سینه امتداد می‌یافت، دارای دو بند بود که در پشت سر گره میخورد. بیش از یک قرن پیش، عده‏ای از تجار خارجی از هند به بندرعباس آمده و فرهنگ پوشاک خود را به زنان بندری القا کردند. خشابه‏پوشی را، حیدرآبادی‌ها در میان زنان هرمزگان رواج دادند.

تن‎پوش

پیراهن کندُوره‎ی قدیمی: یکی از پیراهن‏های مشهور زنان بندرعباس است. پیراهن کندوره، همان پیراهن گاندورا اسپانیایی و اروپایی است که اعراب مسلمان قرن هشتم میلادی، به جنوب ایتالیا و اسپانیا بردند و با استقبال خوب مردم مواجه شد. «این پیراهن را هم جوان‌ها می‌پوشند، هم کهن‌سالان. تنها تفاوت آن برای این دو گروه در مقدار تزئین‌های کار شده و رنگ آن است (صفاایسینی، 1389، 62).» این لباس، بیش‌تر در نواحی مرکزی و قسمتی از شمال غربی استان هرمزگان به‌ویژه بندرعباس، بندر خمیر، کنگ و بندرلنگه استفاده می‌شود. «پیراهن کندوره، بدون یقه است و در جلوی سینه چاک دارد که با دکمه بسته می‎شود. سردست، سینه، گردن و حاشیه‌ی دامن را تزئین می‏کنند. قبلاً پیراهن کندوره را از پارچه‌های وال و چیت درست می‏کردند؛ ولی امروز بیش‎‌تر پارچه‏های مد روز به کار می‌رود که بیش‌تر پارچه‎های شالمُز و پلی‌استر است و اغلب از رنگ سبز - قرمز آن استفاده می‏کنند (خطیبی‌زاده، 1389، 40).» «قد کندوره تا نزدیک زانوست. این پیراهن آستین بلند و یقه‌ی گرد دارد که در جلو دوخته می‌شود. عرض آن هشتاد تا نود سانتی‌متر است. از کنار یقه تا پایین، حاشیه‌ای پهن و رنگی به آن اضافه می‌کنند که گلابتون‌دوزی یا خوس‌دوزی می‌شود. زیرِ یقه تا نزدیک کمر، چاکی دارد که با دکمه‌ها و بندینک‌های پارچه‌ای (دکمه‌ی هلکنا) بسته می‌شود و اطراف آن نیز، همان تزئین‌های دور یقه ادامه می‌یابد. کندوره‌ی ساده‌ی بدون چین، یک تکه از کندوره‌ی چین‌دار، کم‌تر دارد که آن‌هم تکه‌ی چین‌دار پایین دامن کندوره است (صفاایسینی، 1389، 62).»

قمیص: در قرآن، کلمه‌ی قمیص، شش‌بار آمده است. قمیص، پیراهنی است که مردمان عرب روی شلوار می‏اندازند. از جنس کتان، موسلین، نخ، ابریشم ساده و اغلب سفید تهیه می‏شود. پیراهن توان‌گران، اغلب ابریشم‏دوزی می‏شده است. در برخی از کشورهای اسلامی، زنان نیز قمیص می‏پوشیدند. در برخی نواحی، بدون یقه بوده است و در ایران، جلوی آن تا روی ناف، باز می‌شد. برخی آستین‏ها، چاک‌دارند که از پشت به هم می‏رسد و بازوان عریان است. اغلب، اطراف یقه‌ی پیراهن‏ها گل‌دوزی شده است (خطیبی‌زاده، 1389، 39).»

شلوار: شلوار بانوان در تمام نواحی استان هرمزگان، شکل و آرایشی همانند دارد؛ اما تزئین‌های دمپای شلوارها - بسته به سلیقهی محلی و نه شرایط آب و هوایی- متفاوت است. شلوارهای هرمزگان دارای دمپای تنگ تا زانوست و در ناحیه‌ی کمر و پایین، گشاد می‌شود و قسمت مچِ پا به سمت داخل را با زیپ یا دکمه می بندند. شلوار بندری در استان هرمزگان به نام «شلوار دمپاتنگ» خوانده می‌شود که از مچِ پا تا زانو تنگ بوده و از زانو تا کمر حالت لوزی شکل به خود گرفته و کاملاً گشاد و راحت است. این شلوار، برشی مانند شلوار زنان ترکمن و کرد دارد و کمر آن را، لیفه‌ای دوخته و با کش یا پارچه محکم می‌کنند.

چادر بندری: این چادر، یکی از زیباترین چادرها در سراسر کشور است. بیش‌تر چادرها به رنگ‌های قهوه‌ای، خردلی و خاکستری مایل به آبی است و طرح‌ها و نقش‌های بسیار زیبا و جذاب دارد. اغلب آن‌ها از کشورهای عربی، هند و پاکستان وارد ایران می‌شوند. بانوان استان هرمزگان چادر را به شیوه‌های مختلفی می‌بندند؛ اما معمولاً دو شیوه‌ی «لانیم‌لا» و «کول‌زدن» رایج‌تر است. در یک روش، یک گوشه را با دست روی دوش می‌اندازند و طرف دیگر آزاد است و در شیوه‌ی دیگر، یک طرف چادر را دور سر می‌پیچند و گوشه‌ی آن را در ناحیه‌ی گوش رها می‌کنند. طرح، رنگ و نوع پارچه‌ی منحصربه‌فرد این چادر، زیبایی خاصی را برای آن‌ها پدید آورده است.

پاپوش

پاپوش زنان استان هرمزگان عبارت است از دمپایی، سواس، گیوه، ملکی، کوش، کَپ‌کاپ، صندل و کفش‌های امروزی.

سواس: سواس زنان راحت‌تر از سواس مردان بود و شبیه به دمپایی ساخته می‌شد. «سواس، نوعی پای‌افزار محلی است که از رشتههای تازه و مرغوب سیس می‏بافند و به دمپاییهای امروزی شباهت دارد. با این تفاوت که در قسمت عقب، بندی دارد که پا را محکم نگه‌می‏دارد. سواس، نعلین بومیِ بندری، سبک، راحت، کم‏وزن و ارزان‌قیمت است که اطراف بندرعباس، میناب، رودان، بَشگرد و دیگر جاها می‏بافند و استفاده می‏کنند. قسمتی از بند آن، لای انگشت شست و انگشت آخرِ پا گره می‏خورد. این کفشها را اغلب بانوان می‌بافتند (خطیبی‌زاده، 1389، 60).» این نوع پاپوش، بیش‌تر در زمان‌های گذشته استفاده و از الیاف خرما (سیس) بافته می‌شده است.

گیوه: مردم هرمزگان در فصول بهار و تابستان که هوای این شهر گرم می‏شود، از گیوه برای پاپوش تابستانی استفاده می‏کنند. گیوه از کفشهای ملی تابستانیِ ایران است و انواع مختلف دارد؛ از جمله‌: مَلِکی آجیده (گیوهای که زیرش هم بافته بود)، دوره‌گرده، کرمانشاهی، سینه‌جونی و گیوهی شهری. زنان ثروت‌مند، گیوه‏ای با رویه‌ی ابریشمی، ظریف، گران‏بها و کم‏وزن می‏پوشیدند. برای تمیز و سفیدکردن آن از واکس گیوه استفاده میکردند. ملکی و گیوه، از نخل و پشم بافته می‌شود.

مَلِکی: نوعی پایافزار سنتیِ ایرانی است که مردم بندرعباس و روستاهای آن می‏پوشیدند. ملکی از سه قسمت رویه، تخت و پاشنه درست می‏شد. رویه را از ریسمان پنبهای میبافتند، تخت (کف) آن از لته (پارچه کهنه) و پارچه‏ی به‌هم فشرده و درهم کشیده شبیه سواس؛ ولی خیلی فشرده‏تر می‏ساختند.

کپ‌کاپ: به معنی کفش چوبی است که از الیاف خرما و تخته می‌ساختند و در منزل یا حمام، پا می‏کردند. «در بندرعباس کلمه‏ی قبقاب را کپ‌کاپ تلفظ می‏کردند. کپ‌کاپ از دو قسمت کف و بند (تسمه) یا میخ درست می‏شد. کف کپ‌کاپ، تختهی صاف و رنده‌خورده‏ای بود و روی بعضی از آن‏ها که از بمبئی می‏آورند نقش‌ونگار و کنده‌کاری زیبایی بود. حتی جای انگشتان و ته پا هم داشت و در زیر دو سر کف (کپ‌کاپ) دو قطعه‌ تختهی مکعبی یا نعلی‌شکل، به بلندی بین سه تا پنج سانتی‏متر کار گذاشته می‏شد. کپ‌کاپ، دو نوع میخی و تسمه‏ای داشت (خطیبی‌زاده، 1389، 63).»

کوش: نوعی پاپوش است که پشت آن باز و جلوی آن بسته است. یک نوع کوشِ ساخت ایران در بندرعباس بود که آن را به نام چیت می‏شناختند. کوش چیت دارای رنگهای سیاه، سرخ، سبز و رویهی آن‏ها کفش‏های چیت مات و غیربراق بود. در ضمن، نوعی کوش کراچینی که رویه‏ی آن از چرم براق سیاه با لبه‌های قرمز و روشن بود در بندرعباس به کوش، لوموزاکی یا مسواکی معروف بود و زنان از آن استفاده‌ می‏کردند.

نعلین: «نعل همان صندلی است که نبی اکرمh هم داشتند. از پوستِ خام شتر ساخته میشد و با دو بند یکی از رو و وسط پا و دیگری از وسط انگشت بزرگ و انگشت دوم می‏گذشت و از جمله اشیای گران‌بهاست که از نبی اکرمh نزد مسلمانان به جای مانده بود. (خطیبی‌زاده، 1389، 63).» نعلین از هند وارد بندرعباس می‏شد؛ ولی تاریخچه‏ی استفاده از نعلین، در این منطقه مربوط به قبل از آمدن اروپاییها به جنوب ایران می‏رسد.

هنرهای دستی زنان در لباس هرمزگانی

زنان هرمزگانی برای آراستن و زینت پوشاک محلی خویش، آن را با هنرهای دستی می‏آراستند. گلابتون‌دوزی یکی از هنرهای دستی زنان هرمزگانی است که در نقاط مختلف ایران به کم‌دوزی، گل‌دوزی، برودری‌دوزی و کمان‌دوزی شهرت دارد و در اکثر نقاط ایران رایج است. خوس‌دوزی هنر دیگری است که «این هنر در زبان عربی، به تاج‌العروس معروف است و یکی از انواع سوزندوزیهایی است که تاریخ مشخصی ندارد؛ اما آن‌چه مسلم است این هنر در دوران صفویه در بلوچستان و بندرعباس از رونق بیش‌تری برخوردار بوده است. در این نوع سوزن‏دوزی، از نخ نقره‌طلایی یا نخ نقره‏ای و پارچه‏ی توری استفاده می‏شود. بیش‌تر برای تزئین پرده‌های توری، روسریهای توری و چادرهای توری استفاده می‏کنند. در خوس‏دوزی با توجه به ساده‌بودن طرح‌ها، احتیاجی به طراحی و نقش‌اندازی روی پارچه نیست؛ بلکه هنرمند با سلیقه و ذوق خود، شروع به سوزندوزی می‏کند (اجتهادی، 1382، 435).» بادله‌دوزی یا تلی‌بافی نیز از به‌هم‌پیوستن چند نوع زری به یک‌دیگر، به شکلی که زریِ بزرگ، در وسط و زری‌های کوچک، در اطراف قرار گیرند، درست می‌شود. سوزن‌دوزی نیز نوعی از رودوزی است که فقط در بخش بشاگرد، به شیوه‌ی زنان بلوچ، به‌دست زنان و دختران انجام می‌شود و دلیل آن نزدیکی منطقه به استان سیستان و بلوچستان است.

کافی است به لباس‌های زنان هرمزگانی، نظر کنید تا به این واقعیت پی ببرید که هرمزگان، بیش از آن‌که یک نام باشد، یک فرهنگ است. با این همه آن‌چه در پوشش زنان هرمزگان قابل‌توجه است، ریشه‌داربودن آن در فرهنگ و تمدن ایران است. فرهنگی ریشهدار که با گذر زمان، دچار تحول شده و رو به فراموشی است. امروز، پوشاک هرمزگانی حکایتی دیگر دارد. دیگر کم‌تر دختران و زنانِ گلابتون‌پوش بندر را با لباس‌های رنگین در کوی و برزن می‌بینیم. دیگر از کندوره و گیوه خبری نیست و دیگر گلابتون‌دوزی، هم‌دم تنهایی‌های دختران و زنان در پسین‌های گرم بندر نیست. چه شده است که لباس‌های زیبا و پوشش محجوب و مقبول بندری جای خود را به لباس‌هایی داده که نه تنها ایرانی نیست؛ بلکه از منظر شرعی و عرفی هم با فرهنگ غنیِ ما هم‌خوانی ندارد. باید فرهنگ پوشش هرمزگانی را دوباره احیا کرد و نغمههای نو را در نوای پوشاک محلی درانداخت.

 

منابع:

1. اجتهادی، مصطفی (1382)؛ دایرة‌المعارف زن ایرانی، جلد 2، تهران: مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.

2. خطیبیزاده، محمد (1389)؛ پوشش مردم هرمزگان، جلد 1، شیراز: نشر ایلاف.

3. صفاایسینی، شایا (1389)؛ پوشاک زنان هرمزگان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.