گزارشی از وضعیت و آرزومندی مدیریتی در زنان
زهره مهرنوروزی
کارشناس علوم سیاسی
اشاره:
با نگاهی به سرگذشت زنان در طول تاریخ، به این نتیجه خواهید رسید که زنان در رشد و توسعهی جوامع، نقشی بیبدیل داشته و دارند. در جوامع ابتدایی، زنان را تنها برای فرزندآوری و تربیت نسل در نظر میگرفتند و به علت سادگی جامعهی آن عصر، نیازی به حضور زنان در جامعه نبود؛ لذا کشف استعدادهای زنان، چندان ضروری به نظر نمیرسید. رفتهرفته با توسعهی جوامع، حضور زنان در اجتماع به یک الزام بدل شد. این در حالی بود که جوامع مردسالار گذشته، نمیتوانستند باور کنند که زنان نیز بسان مردان، در کنار وظایف اصلی خود، استعداد و تواناییهای لازم را برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی دارند.
حرکت و جنبشهای فمنیستی زنان غرب، مردان را برآن داشت تا بخواهند به تواناییهای زنان بهای بیشتری بدهند و در نتیجهی این حرکتها بود که برای ایجاد بسترهای یکسان و رشد و پرورش هوشی دختران و پسران، مدارس و دانشگاههای متعددی تأسیس شد و این دختران بودند که نشان دادند برخلاف باورهای غلط آن عصر، با جنس مخالف خود از نظر بهرهی هوشی هیچ تفاوتی ندارند. با وجود این، فمینیسم تنها بهانهای برای غرب بود و تبعیضها و نابرابریها دربارهی زنان، همچنان در غرب ادامه دارد.
هماکنون در کشورهای توسعهیافته، شاهد حضور زنان در پستهای «مدیریتی» در سطح عالی کشورها هستیم. سابقهی حضور زنان ایران در پستها و مقامهای دولتی و بهطور کلی اشتغال بیرون از خانه، به سالهای پیش از انقلاب اسلامی و به کشف حجاب بازمیگردد؛ حضوری بیقید و افراطگونه که هیچگونه تناسبی با یک جامعهی اسلامی نداشت. پس از انقلاب اسلامی ایران و احیای حقوق واقعی زنان کشورمان، اوضاع و شرایط تغییر کرد و زنان با حفظ هویت اسلامی، حضور فعال و مؤثری در جامعه داشتند؛ اما در جامعهی ما، زنان از نظر روند ارتقای شغلی، به نتایج مطلوبی دست نیافتهاند؛ طوری که در سازمانها و ادارههای دولتی، تعداد زنانی که در سطوح عالی مدیریت فعالیت میکنند، از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرود.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زنان بهفور در اجتماع حضور دارند؛ حضوری که در حد و اندازههای آنان نیست و برای آنان جز فرسودگی و زحمت بیشتر، چیزی بهدنبال نداشته و ندارد. در برنامهریزی کلان کشور، برای حضور زنان در سطوح عالی مدیریت، برنامهی نظاممندی تعریف نشده است. این در حالی است که در سطح منطقه و جهان، کشور ما یک جامعهی اسلامیِ الگو و نمونه است. سؤال این است که چرا زنان ما با وجود برخوداری از استعدادها و تواناییهای لازم، برای پذیرفتن پستهای مدیریتی، همچنان در سطوح نازل اداری فعالیت میکنند؟ چه عواملی بر این معضل دامن زده است؟ علت و چرایی را زنان پاسخ میدهند.
اگر وزیر بودم!
«مریم رمضانی» کارشناس ارشد کتابداری با سابقهی پنج سال مدیریت در ادارهی نهاد کتابخانههای عمومی، وجدان کاری را مهمترین عامل هر شغل و وظیفهای میداند و میافزاید: «تفاوت جنسیتی، معیار درستی برای ارزیابی موفقیت مدیران نبوده و نیست. خیلی از زنان، لزوم توجه به وظایف همسری و مادری را در خانه از موانع پذیرش نقش مدیریتی این قشر در بیرون خانه میدانند؛ اما یک مادر و یک همسر موفق، بیتردید در جامعه هم میتواند در سطوح مدیریتی بالا به وظایف و نقش مدیریتی خود بپردازد، بیآنکه بخواهد از وظایف اصلی خود بازبماند.»
او برنامهریزی را یکی از لازمههای موفقیت در هر کاری میداند و میافزاید: «بیشتر افراد، چه زن و چه مرد، اگر در نقش مدیریتی خود موفق نیستند، به این نکتهی مهم بازمیگردد.» وی با بیان اینکه متأسفانه در هیچ یک از پایههای تحصیلی دربارهی استعدادها و توانایی دختران، برای پذیرش نقشهای مدیریتی در جامعه آموزش داده نمیشود، تصریح میکند: «در دیدگاه سنتی که همچنان دید غالب جامعهی ماست، در خانوادهها پسران با فراغ بال بیشتری خود را برای پذیرش نقشهای مدیریتی آماده میکنند و پس از پایان تحصیلهای دانشگاهی، صرف ذکور بودن آنان، برای واگذاری نقشهای مدیریتی کافی است؛ حتی اگر تجربه و استعداد لازم را نداشته باشند. این در حالی است که چهبسا در این اداره یا سازمان، زنانی بودهاند که سالها در این مجموعه تجربه کسب کردهاند و آمادگی بیشتری برای مدیریت مجموعه دارند. متأسفانه با این رویهی جاری جامعهی ما، حق زنان به آسانی پایمال میشود!»
رمضانی میگوید: «اگر وزیر فرهنگ و ارشاد میشدم یکی از کارهایی که در اولویت قرار میدادم، گسترش فرهنگ مطالعه بود؛ زیرا کتابخوانی و مطالعه است که فقر فرهنگی را از بین میبرد و باعث رشد هر جامعهای میشود.»
نمیگذارم کاری روی زمین بماند
«مریم آقایی» مدیر مدرسهی دخترانهی درمانیاب، با شش سال سابقهی مدیریت، با اشاره به اینکه زنان به دلایل مختلف از جمله ابتکار و خلاقیت، مدیران بهتری هستند میگوید: «متأسفانه در این زمینه فرهنگسازی نشده به همین علت کمتر کسی پیدا میشود که بخواهد از این دیدگاه به توانایی و استعداد زنان در نقشهای مدیریتی توجه داشته باشد! برای من این مهم نیست که مدیر هستم، اگر کاری باقی مانده باشد، خودم آن را انجام میدهم تا کاری زمین نماند.»
وی که از دید خانوادهی دانشآموزان این مدرسه مدیری موفق است، میگوید: «اگر وزیر آموزش و پرورش بودم، همهی مدارس را تکشیفت میکردم و اینکه حقوق معلمان را به حساب مدیران مدارس واریز میکردم؛ چون همهی معلمان، به یکاندازه وظایف خود را انجام نمیدهند و کوتاهی میکنند.»
زنان، غیرمستقیم مدیریت میکنند
«رباب جوابیرحمانی» کارشناس علوم سیاسی و خانهدار با بیان اینکه زنان را در مقام مدیر، قبول ندارم میگوید: «من معتقدم زنان بهعلت ویژگیهای جسمی مانند قدرت بدنی، برای پذیرش نقشهای مدیریتی در سطوح بالا و سازمانی توانایی لازم را ندارند. زنان باید در جامعه، مدیریت غیرمستقیم داشته باشند. خانه، یک جامعهی کوچک برای زن است و اگر زن، مدیریت همین جامعه کوچک، یعنی نقش همسری و مادری را بهخوبی انجام دهد، قادر خواهد بود بهطور غیرمستقیم جامعهی خود را مدیریت کند!»
اگر مدیر صداوسیما بودم!
«سمیه حاجیاحمدی» گزارشگر واحد مرکزی خبر در شبکهی نور، میگوید: «به نظر من، مدیریت مربوط به زن یا مرد نمیشود بلکه ذاتی است؛ اما از آنجایی که در جامعهی ما نقش زنان در ادارهی امور اداری و مدیریتی بسیار کمرنگ است، کمتر هم این ظرفیت و پتانسیل در آنان دیده شده است.»
وی با اشاره به اینکه زنان در مدیریت بسیار موفق خواهند بود؛ چون اگر حتی از مدیریت عاطفی که در روزگار امروز یکی از شیوههای نوین مدیریتی است استفاده کنند، موفق خواهند بود، میافزاید: «ظرفیت زنان ما در ادارهی امور بسیار زیاد است؛ ظرفیتی که شاید مردان بهخاطر نپذیرفتن جایگاه زن در جامعه آن را قبول ندارند! این در حالی است که زنانی مانند خانم ابتکار که در پستهای مختلف مسئولیت داشته، بسیار در کار خود موفق بوده است.»
«حاجیاحمدی» با بیان اینکه زنان، توانایی و تمایل به ایفای نقش در پستهای مختلف دارند؛ اما جامعه، چنین عرصهای را برای حضور آنان فراهم نکرده است، اظهار میدارد: «به باور من، متأسفانه در جامعهی ما، کار بیرون را برای مردان میدانند و در این زمینه، همچنان فرهنگسازی نشده است که یک زن، علاوه بر نقش همسری و مادری خود، نیازمند به حضور در جامعه است و از طرفی، بیشترِ پستها در دست مردان است و همین مسئله، به جامعه القا میکند که زنان نمیتوانند نقشهای مدیریتی داشته باشند!»
وی میگوید: «اگر مدیریت صداوسیما را بر عهده داشتم، ابتدا یک آسیبشناسی اساسی از علت عدمانگیزهی کارکنانم انجام میدادم؛ سپس به آنان اطمینان میدادم که وجود کارمندان از مدیران لازمتر است؛ چون بازوی اجرایی صداوسیما، کارکنان آن هستند تا کارها پیش برود؛ وگرنه مدیران آنچه روی کاغذ میآورند، برایشان حکم بلاعزل است.»
زنان بهتر از مردان مدیریت میکنند
«معصومه عبدالحسینی» کارشناس ارشد علوم اجتماعی، با بیان اینکه زنان از مدیریت خوبی برخودار هستند، تصریح میکند: «بارها به تجربه، اثبات شده است که مردان توانایی مدیرشدن دارند؛ اما نمیتوانند بهخوبی زنان مدیریت کنند. جامعه و خانواده، توأمان در القای ناتوانی زنان برای پذیرفتن پستهای مدیریتی در ادارههای دولتی و سازمانها نقش مهمی دارند. بسیاری از خانوادهها در جامعه، هرگز دختران خود را برای فعالیت در اجتماع بزرگتر، یعنی جامعه، تربیت نمیکنند؛ حتی در مدارس هم که نقش مهمی در نقشپذیری افراد دارد، در این زمینه کار قابلتوجهی انجام نمیشود؛ در نتیجه، این دختران وقتی وارد جامعه میشوند تواناییهای خود را قبول ندارند و میپذیرند دستور بگیر و فرمانبر باشند.»
«عبدالحسینی» تصریح میکند: «متأسفانه برخلاف جوامع توسعهیافته، در جامعهی ما هنوز این باور نادرست که زنان برای مدیریت ساخته نشدهاند، باور غالبی است! طوریکه حتی در برنامهریزی کلان کشوری هم، این موضوع مهم نادیده گرفته شده است.»
سهم مدیریتی زنان کجاست؟
«رقیه حیدری» کارشناس کتابداری، مسئول منابع ادارهی نهاد عمومی کتابخانههای قم، با تجربهی مدیریتی کوتاهمدت میگوید: «برای تبعیضی که در بیشتر ادارههای دولتی، بین مردان و زنان قائل میشوند، هیچ دلیل قانعکنندهای نبوده و نیست. زنان امروز، دختران همان زنانی هستند که زمانهای خاص که کشور به حضورشان نیاز داشته، پابهپای مردان حضور داشتهاند. جای تأسف دارد در چنین زمانی، بخواهند با دلایلی مانند اینکه زنان باید به وظایف مادری و همسری خود برسند، به نوع محترمانهای، موانعی برای پیشرفت زنان ایجاد کنند!»
وی شرایط امروز جامعهی ما را در حق زنان، نوعی حقکشی میداند و میافزاید: «ردپای تاریخ را اگر مرور کنیم، به یک نتیجه میرسیم و آن اینکه زنان ما، همیشه در مدیریت زمان و مکان و درک شرایط، موفق بودهاند و وقتی که لازم بوده، پابهپای مردان خود در صحنه حضور داشتهاند؛ اما امروز سهم مدیریتی زنان ما کجاست. زنان ما اشتغال بیرون از خانه دارند؛ اما تنها در شغلهای در حد یک کارمند اداره. در رسانهای مانند صداوسیما، تاکنون کمتر فیلم و سریالی به این موضوع مهم پرداخته است؛ بنابراین، جامعه نیز دربارهی اینکه زنان هم مانند مردان، توانایی بالایی برای پذیرفتن نقشهای مدیریتی دارند، آمادگی لازم را ندارد.»
تحصیلهای بالا، راه کسب پُست مدیریت است
خانم «م. حقشناس» لیسانس میکروبیولوژی و خانهدار، با بیان اینکه متأسفانه این دیدگاه که بر ناتوانی زنان در پستهای مدیریتی تأکید دارد، در جامعهی ما، یک دید غالب است و این در باور زنان ما گنجانده شده است که برای کارهای مدیریتی، مشورتی و برنامهریزی آفریده نشدهاند، اظهار میدارد: «با دقت در اوضاع فعلی جامعهی ما دیده میشود که آمار بالایی از زنان ما مانند مردان، بیرون از خانه اشتغال دارند؛ اما در شغلها و مسندهای بسیار نازل، که این مشکل به خود زنان بازمیگردد که تواناییهای خود را قبول نداشته و ندارند.»
وی با بیان اینکه تحصیل، یکی از راههای کسب مهارت در پستهای مدیریتی است میگوید: «هم اکنون بسیاری از زنان در رشتههای مختلف مدیریتی، مانند مردان در دانشگاه تحصیل کردهاند؛ ولی در کمال تأسف، وقتی در پستهای سازمانی و ادارههای دولتی نگاه میکنیم، به علت نداشتن معیار درست ارزیابی برای واگذاری پستهای مدیریتی به افراد، مردان در اولویت هستند که منصفانه نیست!»
باورهای غلط، موجب عدممدیریت زنان میشود
«محدثه میرزایی» دانشجوی ارشد معماری میگوید: «لازمهی یک مدیریت موفق، نظم و برنامهریزی در کنار دانشهای تخصصی است و با جنسیت افراد ارتباطی ندارد. از گذشتهی دور، دختران را با این باور بزرگ کردهاند که قدرت و توانایی لازم را برای ایفای نقشهای بزرگتر ندارند و به همین علت، زنان خودخواسته از سر راهِ مردان، کنار میروند. در حالی که معتقدم توانایی مدیریتی زنان، عیب و نقصی ندارد؛ بلکه این جامعه است که این باور را به او القا کرده است. در کشورمان، به همان اندازهی اندک هم که به زنان فرصت حضور در پستهای مدیریتی داده شده است، موفق بودهاند.»
زنان فقط کارمند جزء هستند
خانم «ف. سهرابی» استادیار دانشگاه، با بیان اینکه براساس فرهنگ جاری جامعه، کارکردن در خانه وظیفهی زن است و مرد در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارد، دور از انتظار نیست که زنان فرصتی برای حضور در اجتماع، آنهم در نقشهای مهم مدیریتی نداشته باشند. وی با انتقاد از فرهنگ فعلی، تصریح میکند: «وقتی صحبت از توان مدیریتی زنان در رأس امور میشود صداها بلند میشود که نباید از جامعه غرب الگو بگیریم. این در حالی است که آمار بالایی از زنان ما در کارخانهها کار میکنند؛ آیا این روش حاضر، گرفتن الگو از غرب نیست؟»
وی با بیان اینکه شرع مقدس ما، بهجز در وظیفهی خطیر و مهم قضاوت، در هیچ مسند دیگری برای زنان مانع حضور نیست، اظهار میدارد: «متأسفانه جامعهی ما ظرفیت پذیرش زنان در سطوح بالای مدیریتی را ندارد؛ چراکه در برنامهریزی کلان هم با گذشت نزدیک به چهار دهه از نظام جمهوری اسلامی ایران، زنان ما همچنان در سمتهای پایین مدیریتی و کارمندی اشتغال دارند!»
خودباوری مدیریتی زنان، باید از طریق فرهنگسازی اصلاح شود
موضوع مدیریت زنان و مشکلهای مربوط را با طرح چند سؤال از «علی روزبهانی» وکیل پایهیک دادگستری و کارشناس دعاوی طرح کردیم.
*چرا با وجود بسترهای فراهم شده در جامعه، برای رشد علمی زنان، همچنان شاهد عدمحضور فعال زنان در سطوح عالیِ مدیریتی هستیم؟
شاید بخش قابلتوجهی از این مسئله به جامعهی زنان بازمیگردد که خودباوری ندارند. برای نمونه، اگر انتخاباتی برگزار شود که زنان و مردان شرکتکننده برابر باشند، زنان بیشتر به مردان رأی خواهند داد. چهبسا در چند سال گذشته، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد آن بودهایم که تعداد اندکی از کاندیداهای زن به مجلس راهیافتهاند.
یکی دیگر از دلایل، بیانگیزگی این قشر از جامعه، برای ورود به مقامهای بالاست. شغل بیرون از خانه و تأمین معاش، در شرع بر عهدهی مرد گذاشته شده است و وقتی چنین نیازی نباشد، زنان هم تمایل زیادی برای شغل بیرون از خانه نخواهند داشت. از طرف دیگر، بهمحض پایان تجردِ زنان و درگیری آنان با مسائل خانهداری، گاه با جامعهی بیرون و اشتغال بیرون از خانه بیگانه میشوند و این خود میتواند از دلایلی باشد که زنان نخواهند به مدارج بالای مدیریتی دست یابند.
بخش دیگری از این دلایل، ویژهی مردان است که روابط، جایگزین ضوابط شده است. متأسفانه در بسیاری از برنامههای انتخاب مدیران، زدوبندهایی پشت پرده هست که اغلب، زنان کمتر وارد این بازیها میشوند! در نتیجه، حق زنان به همین آسانی ضایع میشود.
طبق یک فرهنگ که از گذشته مانده است، مردان از زنان تبعیت نمیکنند؛ به عبارت دیگر، مردان اکراه دارند که از دستورهای یک مدیر زن اطاعت کنند و تحت نظارت یک زن که مافوق آنهاست فعالیت کنند. این اعتقاد، ریشه در گذشته دارد که مردان فرمانبر زنان نیستند و بالعکس، اینجا صحبت اصلاح این باور است؛ چراکه این باور، اعتقاد ریشهداری در خانوادههای ماست که تنها با فرهنگسازی میتوان اثر آن را از بین برد.
توانایی زنان در مدیریت، در همین تعداد اندک هم به اثبات رسیده است؛ اما جامعهی ما در شرایط فعلی، آمادگی پذیرش این موضوع را ندارد که در حد تعادل، از توانایی مدیریتی زنان، در ادارهی امور کشور در سطح عالی استفاده شود.
*چه راهکاری برای رفع این مسئله هست؟
خودباوری زنان باید از طریق فرهنگسازی رشد کند. مسئلهی مهم دیگر، جامعهپذیری است که آنهم، نیازمند آموزش و فرهنگسازی است تا همگان به این باور برسند که جنسیت افراد، در مدیریت مهم نیست؛ بلکه توانایی، استعداد و خلاقیت افراد تعیینکننده است که چه کسی میتواند وظایف مدیریتی خود را بهخوبی انجام دهد، نه جنسیت افراد. زمان، در رسیدن به باور درستی از توانایی زنان جامعه، عامل مهمی است. با گذشت زمان، میتوان به آینده امیدوار بود که زنان بتوانند استعدادها و توانایی خود در سطوح عالیِ مدیریتی، برای ساخت و پیشرفت جامعهی ما استفاده کنند.
*به امید آینده؛ آیندهای بهتر برای مدیریت زنان!