فرحناز کریمی
از واشنگتن دیسی
خانم دکتر«نجمه وحید دستجردی»، ایرانیِ توانمند و یکی از زنان مدافع حقوق مسلمانان، در تگزاس است. وی علاوه بر دفاع از حقوق مسلمانان ـ بهویژه زنان ـ اقدام به تشکیل اتحادیهی آزادی مدنی مسلمانان با نام «امسیالیو» کرده است.
وقتی برای سیمنار اسلامی به تگزاس سفرکرده بودم، یکی از سخنرانان این سیمنار، خانمی به نام دکتر«نجمه وحید» بود که از شهر مکلین به این سمینار دعوت شده بود. پس از آشنایی، از او خواستم در فرصتی مناسب، گفتوگویی با هم داشته باشیم تا بیشتر با وی و کارش آشنا شوم که با استقبالِ او، به محل کارش در شهر مکلین (شهری در تگزاس مرکزی) دعوت شدم و به آن شهر سفرکردم.
* خانم دکتر وحید! خیلی ممنونم که با این همه مشغله مرا به حضور پذیرفتید؛ لطفاً بگویید اهل کجا هستید و چه شد به آمریکا آمدید؟
خانوادهام همه ساکن اصفهان هستند و من 21سال است که در آمریکا زندگی میکنم. انگیزهی اصلی من از آمدن به آمریکا، ازدواجم بود. همسرم، جراح اورولوژیست است و اینجا مشغول کار و تحصیل بود.
* در چه رشتهای تحصیلکردهاید؟ از موفقیتهایتان برای ما بگویید؟
در دسامبر 2002 در شهر «مگنا کیولود» به اولین درجهی علمی دانشگاهی نائلشدم و سپس به ادامهی تحصیلاتم پرداختم. فوقلیسانس را در سال 2005 به پایان رساندم و به تدریس در دانشگاه «پان آمریکن» تگزاس مشغول شدم. در آگوست 2007، دانشکدهی حقوق را بهطور نیمهوقت شروعکردم و به لطف خدا، پس از سهسال، با درجهی عالی فارغالتحصیل شدم. من در هر ترم دانشکدهی حقوق، در لیست شاگردان ممتاز رئیس دانشکده بودم. در مه 2010، توانستم دکترای حقوق خود را با عنوان پنجدرصد بالای دانشجویان دانشکده، فارغالتحصیل شوم. در پاییز 2009 هم موفق شدم به دادگاه عدالت عالی «ویلت» واردشوم. الحمدلله پروانهی وکالتم را در همان سال 2010 بهدست آوردم و شروع به کار وکالت بهشکل کوتاهمدت کردم. البته ناگفته نماند که من در ایران لیسانس و فوقلیسانم را در رشتهی ادبیات انگلیسی خوانده بودم و به این رشته بسیار علاقهمند بودم که کار مرا برای رشتهی حقوق آسان کرد و بسیار راضی هستم.
* چرا رشتهی حقوق را انتخابکردید؟
به دو علت وارد رشتهی حقوق شدم؛ یکی اینکه بسیار به این رشته علاقهمند بودم و دوم اینکه دیدم مسلمانان، بهویژه خانمهای محجبه، در اینجا خیلی کم وارد مسائل حقوقی و سیاست میشوند. احساس کردم اگر در این راه بتوانم سرویسی عرضهکنم برای اسلام، کشورم و خودم کارِ مناسبی است؛ زیرا زندگی بسیار کوتاه است و دوست داشتم بعد از زندگی دنیوی، جای پایی از من، هرچند خیلیکوچک برجامانده باشد.
* چه تجربههایی در این راه داشتید؟
مهمترین تجربهای که به آن دست یافتم، این بوده که اگر انسان بخواهد میتواند به آنچه ارادهکند برسد. خیلیوقتها خودِ انسان به خاطر ترسها و فکرهایی که میکند، ممکن است پیشرفت نکند. اینکه بترسیم شاید جامعه ما را قبول نکند و اجازهی کار به ما ندهد، باعثمیشود ریسکنکنیم و این ریسکنکردنها باعث عقبماندن میشود! من این را تجربهکردم که هروقت، پا پیش گذاشتم ـ با اینکه محجبهام و میدانند مسلمان هستم ـ عدهای برایم مشکلسازیمیکنند؛ اما وقتی پشتکار و مصممبودنم را میبینند، یا وقتی به دادگاه میروم و قاضی میبیند که تواناییِ بسیاری دارم، باعث میشود که زمینهها را برایم بازکنند. بزرگترین تجربهی من در این جامعه، این است که واقعاً نترسیم. هر سرویس و کالایی داریم، حتماً به نحو احسن ارائه کنیم که صددرصد موفق خواهیم بود.
* در این باره، خاطرهای دارید؟
یکی از تجربههای خوبم در شهر «لاسپور» برای من خاطرهای شد. برای کاری به بالاترین رتبهی دادگاه در تگزاس رفتم که به آن «تگزاس سوپرینگ کورت» میگویند. آنجا به مدت دوماه با بالاترین رتبهی قاضی در تگزاس همکاری و کارکردم که خیلی خوب بود و اعتمادبهنفس بزرگی به من داد. مرا با افرادی آشناکرد که شاید هیچگاه نمیتوانستم آشناشوم!
خاطرهی دیگر که خیلی برایم احساسی بود، دربارهی خانمی از «مارکو» بود که بهدلیل مشکلهایی، مجبورشد به آمریکا بیاید و به ایشان و پسر دوسالهاش ویزای مشترک داده بودند. آنموقع، هزاردلار پول از ایشان خواسته بودند و او قادر به پرداخت نبود و نمیتوانست پسرش را با خود بیاورد. من خیلی سعیکردم که این بچه را به مادرش برسانم و متأسفانه هر کاری کردیم، به ما کمکنکردند. آن بچه هنوز در مارکو مانده و مادرش اینجاست. خیلی بیتابی و گریه میکرد با اینکه قبلاً به بچه ویزا داده بودند، الآن اجازه نمیدهند که بچهاش را بیاورد و این خیلی برایم احساسی بود؛ چون خودم یک مادر هستم و میدیدم که چهقدر موجب ناراحتی مادرش شده است.
* خانم دکتر! غیر از وکالت، آیا فعالیت دیگری دارید؟
بله؛ سالهاست که خیلی فعال هستم. از سال 2008 فعالیتهای جانبیام را شروع و سعیکردم در «مکلین تگزاس» یک مسجد و مدرسهی اسلامی راهبیندازم. این مرکز راهاندازی شد و خودم هم مدیریتش را بر عهده گرفتم؛ اما متأسفانه بهدلیل کمبودن تعداد شیعیان در اینجا و تفاوتهایی که بین خواهران و برادران اهل تسنن بود، این مرکز خیلی دوام نداشت. زمانی که به شهر «سرن تونیون» برای ادامهی تحصیل رفتم، متوجه شدم در آن هیچ مسجدی نیست و گروهی هستند که در منازل مختلف و مکانهای کوچک گردهممیآیند، مراسم برگزارمیکنند و نماز و قرآن میخوانند؛ ولی فعالیتهایشان زیاد نبود. وقتی چنین چیزی را دیدم، فکرکردم میتوانم کمککنم. شوهرم ساختمانی را خریداری کرد و با یکدیگر، یک مرکز و مدرسهی اسلامی درستکردیم که الحمدلله الآن، خیلی بزرگتر شده است. این باعث شد که دیگران نیز، مراکز اسلامیِ دیگری احداثکنند. تجربهی خیلی خوبی بود. شوهرم همیشه از نظر احساسی مرا حمایتکردهاند و زمانی که مرکز را برپاکردیم، خودشان کلاس تفسیر قرآن میرفتند و سخنرانی میکردند. من بچههایم را از مدارس دیگر، به مدرسهی اسلامی آوردم؛ البته میدانید افتتاح هر چیزی و هرکاری، بهویژه مدرسه، ابتدا بسیار سخت است. شکر خدا دانشآموزان خوب تحملکردند؛ چراکه همهی ما معتقدیم این کار، برای خشنودی خداست! این وظیفهی ماست و امیدوارم رضایت خداوند در آن باشد.
* آیا اکنون این مرکز فعال است؟
بله؛ در این مرکز، مراسمها برگزارمیشود. من همیشه برای هر کمکی به اتحادیههای اسلامی آمادهام و هیچوقت نه نخواهم گفت و تا حد ممکن، از آنها حمایت خواهم کرد. در شهر «مکلین» هم انجمنهای کوچکی هست که در حال افزایش فعالیتهایشان هستند.
من همیشه تلاش کردهام ـ چه در زمان دانشجویی و چه الآن که در محل کارم یا دادگاه هستم ـ در ذهن مردم، دید جدیدی دربارهی زنهای مسلمان پدید بیاورم و نشان دهم که زن مسلمان، تصاویری نیست که رسانهها ارائهمیدهند. آنان زنان توسریخور و بازیچه نیستند که نتوانند پیشرفتکنند. شوهر و خانوادهیشان مانع موفقیتهایشان نیستند و همهی تصمیمگیریها با خودشان است. این یکی از بزرگترین ضربههایی است که زنان مسلمان، از غیرمسلمانان خوردهاند. مسئلهی اختیار نداشتنِ زنان مسلمان است که همیشه در این کشور طرح شده و این تفکر را در ذهنها ایجادمیکند که زنان مسلمان، بسیار ضعیف هستند، توانایی ندارند، کارهایشان محدود است و نمیتوانند درس بخوانند. رسانهها سعیمیکنند نقشی را که زنان عربستان سعودی دارند، به کلیهی زنان مسلمان دنیا نسبتبدهند.
فکرمیکنم توانستهام حداقل در اطرافم این شبهه را از بین ببرم. من تنها زن مسلمان و محجبه در میان آنان بودم که توانستم مدرک دکترای وکالتم را با رتبهی عالی دریافتکنم و تنها زن مسلمان هستم که توانستم در دادگاههای این شهر مشغول باشم. کسانی که با آنها دوستشدهام، بارها و بارها به من گفتند: «باورمان نمیشود، یک مسلمان باشی و بتوانی اینطور از حقوق دیگران دفاع بکنی.» فکرمیکنم تلاشهایم بینتیجه نبوده و توانستهام در شهرهایی که حضور داشتهام، نقش مؤثری داشته باشم. امیدوارم با الگوهایی مانند حضرت فاطمه زهراd و زینب کبراd ـ که شیرزنان اسلام بودند ـ همیشه دنبالهروِ مکتب آنان باشیم و از اسلام دفاعکنیم؛ همانطور که آنها موجب تغییر محیط اطرافشان و بر جامعه اثرگذار بودند، ما نیز میتوانیم همچون آنان باشیم.
سعیمیکنم برای زنان مسلمان، بهویژه دختران مسلمان ـ که اول راه هستند ـ اثر مثبتی داشته باشم و نشان بدهم که اسلام، هیچوقت مانع پیشرفت آنان نیست و باعث نخواهد شد نتوانند تواناییهای خودشان را آنطور که میخواهند، نشانبدهند و موفق باشند. اتفاقاً با کمک اسلام، بهتر میتوانند به اهدافشان برسند و کارهایشان را انجام بدهند. همیشه به همکارانم میگویم: «اینکه نگران نیستم لباسم چه شکلی و موهایم چه مدلی باشد، به من کمک کرده، بتوانم فقط روی چیزهایی که نقشی مهم در زندگی دارد و به آن معنامیدهد، تمرکز داشته باشم.» سعیمیکنم به زنان مسلمان و دختران مسلمان، انگیزهبدهم و نشانبدهم چهطور میتوانند پیشرفتکنند و موفقباشند؛ بدون اینکه رفتار غیراسلامی داشته باشند. ما با حجابها در جامعه، مثل پرچمی هستیم و تمام حرکتهایمان نشاندهندهی یک مسلمان است که اسلام را بهتصویرمیکشد.
* چه آثاری را از دایرکردن مدرسهی اسلامی دیدید؟
در «سن نتونیون تگزاس» مدرسهی اسلامی دایرکردیم. بعضی از معلمها، مسلمان نبودند و مثلاً مسیحی بودند؛ ولی باحجاب به مدرسه میآمدند. آنها بچههایشان را هم به این مدرسه میآوردند و وجود این مدرسه را لازم میدیدند. یادم هست خانمی آمریکایی که فرزند پنجسالهاش را به مدرسهی ما آورده بود، در پایان سال سورهی توحید را حفظ کرده بود و میخواند. این ما را خیلی خوشحال میکرد. ما حتی معلمهای سُنّی داشتیم. باور واقعی ما وحدت است؛ در حالی که شیعه هستیم، همه را میپذیریم و در به روی همه باز است.
* خانم دکتر وحید! بیشتر در زندگی چه اهدافی را دنبالمیکنید؟
از زمانی که فارغالتحصیل شدهام، هدفم این بوده که فعالیتهای اسلامیام را زیادکنم و معتقدم که تبلیغها، همان زندگی ماست. اگر من بتوانم اثر مثبتی روی دو یا سه نفر که با من همکلاس، همدانشگاهی، همکار یا کارمند، یا حتی مشتریام هستند، داشته باشم، میتواند تبلیغ مؤثری باشد. سعیمیکنم در هر زمینهای، خیلی روی خودم کارکنم که مردم از دستم ناراضی و ناراحت نباشند؛ یعنی ابتدا از خودم شروعکردم که اسلام را درست به مردم معرفیکنم.
* چرا این تصمیم را گرفتهاید؟
در حال حاضر، تبلیغهای غیراسلامی در دنیا غوغا کرده است. در هر زمینهای سعیمیکنند اسلام را به بدترین شکلِ ممکن نشاندهند؛ مثلاً حجاب ما را ـ به جای اینکه نشانبدهند میتواند زن را محافظتکند تا او بهتر عمل کند ـ نوعی سرکوب و منفی جلوهمیدهند. کوشش ما مثل این است که خلاف جهت آب شناکنیم. تکتک ما باید بتوانیم وارد جامعه شویم. نترسیم و نگران نباشیم که ممکن است دربارهیمان چه فکرکنند. توجه ما روی اعمال و رفتارمان باشد و طبق اسلام حرکتکنیم. نترسیم که یک گروه، مخالف ماست؛ خدا ما را یاریمیکند. امیدوارم که روزبهروز تعداد زنان محجبه در آمریکا بیشتر و بیشتر شود! در آمریکا دربارهی سیاست، حضور زنان بسیار کم است و خیلی در این زمینه، کمبود داریم. بیشتر آنان دکتر یا مهندس میشوند، در حالی که ما احتیاج به سیاستمدار، قاضی، وکیل و نمایندهی کنگره داریم. امیدوارم که هر کدام از ما بتوانیم بهتر عملکنیم و باعث حرکت این جامعه به سوی اسلام باشیم.
* دربارهی تربیت اسلامی بچهها مشکلی نداشتید؟ آنها چهقدر با مسائل اسلامی آشنا هستند؟
ثمرهی ازدواجم چهار فرزند است. از ابتدای تولد آنان، همواره تلاشکردم این اتفاق بیفتد. از سه ـ چهارسالگی، سعیکردم بچههایم را با قرآن مأنوسکنم. برایشان موقع خواب قرآن میگذارم و الحمدلله هرکدامشان، چند جزء قرآن را بهشکل تجوید با لهجهی عربی حفظ هستند.
* شما یکی از زنان مدافعِ حقوق مسلمانان در تگزاس هستید که علاوه بر دفاع از حقوق زنان مسلمان، اقدام به تأسیس اتحادیهی آزادی مدنی مسلمانان «امسیالیو» کردهاید؛ لطفاً در این باره توضیح دهید؟
معتقد هستم که به مسلمانان ستممیشود و به عناوین مختلف اذیتمیشوند. در آمریکا میگویند در انتخاب دین، آزادی هست؛ اما اینگونه نیست و فقط شعار است؛ لذا زمان آن رسیده تا با این طرز فکر مقابلهشود.
از دلایل وجود این اتحادیه، میتوان به مواردی همچون: مقابله با بررسیهای وسیع و سرزدهای که با عنوان تروریستی انجاممیشود؛ جهالت در قانون، پیشداوریهای سیاسی و اجتماعی ایجاد محیط اسلامترسی و جانیخواندن عادی مسلمانان اشاره کرد.
* و اهداف این اتحادیه چیست؟
از شاخصترین اهداف:
1. ایجاد اتحادیه با نیروی مردمی؛
2. آمادگی وکلا برای دفاع از مردمی که نمیتوانند وکیلی برای خود بگیرند؛
3. درخواست اینکه مسلمانان، برای انجام مراسم مذهبی و پرداخت کمکهای مادی در راه مصارف اسلامی، بدون تهمت و شکنجهی روحی مجازند؛
4. قیام علیه جریانهایی که مسلمانان را هدف قرارمیدهند؛
5. ایستادگی ضدجاهطلبی و هر مسئلهی غیرمعمولی که به مسلمانان تهمت زده شود؛
6. ایستادگی برابر هر نوع جانیجلوهدادن مسلمان و هر گروه مذهبی دیگر.
تمرکز و ابتکار اتحادیهی آزادی مدنی مسلمانان، دفاع از تمام مسلمانان مظلوم و تهیدست است که بهدلیل اسلامهراسی، اکنون در سراسر آمریکا در جریان است.
* از شما برای این گفتوگوی دوستانه سپاسگزاریم! همیشه در پناه حق باشید!
من هم از شما متشکرم که قبول زحمت کردید و برای گفتوگو به شهر مکلین آمدید!