گفتوگو با بتول واعظ، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکترای ادبیات فارسی
نسرین دمیرچی
کارشناس ارشد فلسفه
هر یک از زن و مرد، در زندگی دنیا مسئولیتهایی دارند که اگر گرفتار افراط و تفریط نشوند، بر مشکلها فائق خواهند آمد! دکتر بتول واعظ که حدود 32سال دارد، همسر و مادر است و اعتقاد دارد تأهل و داشتن فرزند، مانع پیشرفت دختران و زنان نیست. به همیندلیل، گفتوگویی با وی داریم تا از زبان او با چگونگی مدیریت کار در خانه، تحصیل و تدریس آشنا شویم.
* خانم دکتر! چه شد به درس علاقهمند شدید و تا مدارج عالی ادامه دادید؟
مقطع کارشناسی خود را در دانشگاه یزد و مقاطع کارشناسیارشد و دکتری را در دانشگاه علامه طباطبایی گذراندم. از دورهی دبیرستان بود که به ادامهی تحصیل، آن هم در رشتهی زبان و ادبیات فارسی بسیار علاقه پیدا کردم. در این میان، تشویق برخی از معلمان فرهیخته و خانوادهی عزیزم نیز انگیزه و عاملی مضاعف در تقویت تصمیم من برای ادامهی تحصیل بود. وقتی دورهی کارشناسی را به پایان رساندم، این میل و انگیزه برای تحصیل در مقاطع بالاتر، آن هم در یکی از دانشگاههای برتر کشور، شدت یافت.
* ازدواج چه اثری در پیشبرد اهداف شما داشت؟
در دورهی کارشناسیارشد ازدواج کردم. برخلاف انتظار خود و دیگران - که فکر میکردم ازدواج، مانع ادامهی تحصیلم میشود - فرصت و انگیزهی بیشتری برای مطالعه، پژوهش و تحصیل پیدا کردم. شاید چون زندگیام هدف و برنامهی مشخصی پیدا کرده بود و میدانستم که دیگر فقط خودم نیستم که تمام وقت و فرصتم را آنطور که میخواهم، صرف کنم، برنامهریزی بهتری برای مدیریت فرصتهایم در نظر گرفتم!
* شما به تازگی صاحب فرزند شدهاید؛ آیا تولد این فرزند مانع فعالیتهای علمی شما شده است؟
شاید برای خودم هم باورپذیر نبود که تولد فرزند، مانعی برای ادامهی فعالیتهای پژوهشی و آموزشیام نباشد! البته ناگفته نماند که با تولد پسرم، طبعاً وقت و زمان کمتری برای رسیدگی به فعالیتهای درون خانه و انجام کارهای مربوط به دانشگاه داشتم؛ اما با یک برنامهریزی مشخص توانستم وقتم را طوری تنظیم کنم که مثل گذشته به کارهایم برسم. باید بگویم که منظور من از این برنامهریزی، یک برنامهی آرمانی و دور از ذهن نیست؛ بلکه بهگونهای است که در کنار کارِ خانه و فعالیتهای دانشگاهی به تفریح، خواب و دیگر برنامههای پراکندهام نیز تا حد معقول میرسم. ناگفته پیداست این برنامهریزی فشرده، سختیهای زیادی دارد. وقتی به کارت عشق بورزی و بدانی آنچه برایش وقت میگذاری و بهخاطر آن از خواب و استراحتت میزنی، در راستای یک هدف ارزنده و مقدس است، دیگر خستگی را احساس نمیکنی.
* با توجه به وظایف خانهداری، چه تفاوتی میان شما و آقایانی که مانند شما کار آموزشی و پژوهشی دارند، هست؟
در واقع، یک زن با توجه به گستردگی وظایف و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی چگونه میتواند در همهی میدانها موفق باشد؟ تفاوت زن و مرد، یک شاخص یا عامل برای پیشرفت یکی و پسرفت دیگر نمیشود؛ اما تفاوت مسئولیتها میتواند در میزان یا نوع فعالیتهای هر کدام اثرگذار باشد. برای مثال، یک استاد زن، شاید بهراحتی نتواند در کارهای اجرایی یا سمتهای مدیریتی، بهدلیل مسئولیتهایی که در قبال همسر و فرزندانش دارد، قبول مسئولیت کند! وقتی فرزندم متولد شد، طوری برنامهام را تنظیم کردم که تا وقتی در دانشگاه حضور دارم، به کار تدریس و مشاوره و راهنمایی پایاننامههای دانشجویان و فعالیتهای پژوهشیام برسم و وقتی در خانه حضور دارم، تا جایی که امکان دارد، در خدمت خانوادهام باشم، یعنی تقریباً شبانهروز را بین دو مسئولیت خود تقسیم کردهام.
*با این تقسیمبندی توانستهاید به همهی کارهایتان برسید؟
بله. البته باید این نکته را یادآوری کنم از وقتی متأهل و صاحب فرزند شدهام، نسبت به زمانیکه مجرد بودم و درس میخواندم، وقت کمتری برای مطالعه و پژوهش دارم؛ طوریکه برای اینکه به کار تدریس و پژوهش و کارهای دانشجویان برسم، تحت فشار قرار میگیرم. تا جاییکه گاه ناچارم از خواب و استراحتم بزنم. کمی از روز را که در خانه هستم، صرف آشپزی، انجام کارهای خانه، خرید و دیگر مسائل مربوط به خانهداری میشود. بنابراین گاه برای انجام کارهای دانشگاه ناچارم شب بیدار باشم.
تأهل و بچهداری و کار در دانشگاه، فرصت دید و بازدید از آشنایان و دوستانم را هم تا حد زیادی کاهش داده است. برای دیدن خانواده و فامیلم که در شهرستان به سر میبرند، سالی یکبار اقدام میکنم. مثل زنان خانهدار زمان زیادی برای خرید و بیرون رفتن با دوستان ندارم. البته این موضوع برایم ناراحتکننده است؛ زیرا گاه موجب دلخوری برخی از دوستان که میخواهند زمان بیشتری را با هم باشیم، میشود. این که میگویم با برنامهریزی وقتم را مدیریت کردهام، مقصودم یک زندگی آرمانی که هم به کارم برسم و هم به خانوادهام، و هم به تفریح و استراحتم، نیست. اما چون به کارم بسیار علاقه دارم، این سختیها را با روی باز استقبال میکنم.
* برخی مردان با زنانی ازدواج میکنند که درآمد دارند و در واقع، به درآمدی که زن دارد توجه میکنند و برخی مردان هم استقلال مالی زنان را دوست ندارند و میخواهند همسرشان تحت تکفل کامل آنان باشد. آیا این امر، موجب تداخل مسئولیت مسائل مالی در خانواده نمیشود؟
باید دید که از چه زاویهای به این پرسش نگاه میکنیم. آنچه میخواهم بگویم، اصلاً شعارگونه نیست. اگر مقصود ما از زندگی مشترک، واقعاً زندگی مشترک باشد، یعنی زندگیای که در آن هر کس صرفاً دنبال منافع شخصی خود نیست، این مسئله، مشکل ایجاد نمیکند.
دربارهی خودم باید بگویم که در رسیدن به هدفم، همسرم نقش زیادی داشت. تا جایی که گاه میشد بهدلیل رسالهی دکتریام، فرصت رسیدن به کارهای خانه و آشپزی، به معنی واقعی برایم نبود. در این زمان طولانیِ تحصیل، با اینکه ازدواج کرده بودیم، چون همسرم در شیراز سکونت داشت و من در تهران بودم، شاید چندماه نمیشد همدیگر را ببینیم؛ اما همسرم اظهار ناراحتی و شکایتی نکرد! به همین دلیل، آنچه امروز دارم اول، مدیون لطف پروردگار و بعد تحمل، صبوری و همراهی همسرم هستم. با این مقدمه، میخواهم بگویم که درآمدم را هیچوقت یک درآمد صرفاً شخصی ندانستم؛ بلکه آن را برای تأمین زندگیام و کمک خرجی برای ادارهی امور معیشتمان قرار دادم. البته همسرم نیز هرگز از این اعتقاد من سوءاستفاده نکرد. اگر در زندگی همراهی و همدلی باشد، مال من و تو، معنایی ندارد. در زندگی، هر دو نفر برای هم حرکت میکنند و هیچ رفتار و عملکردی در زندگی مشترک، یکسویه نیست.
*یک زن چگونه میتواند از پس تمام مشکلهایی که با توجه به گستردگی مسئولیت خود با آنها مواجه است، برآید؟ شما چه توصیهای به دختران و زنانی دارید که بهدلیل وجود مشکلها و اثر فرهنگ غلط، دست از تلاش برمیدارند و استعدادهای خدادادی خود را به فعلیت نمیرسانند؟
افراط و تفریط، زن و مرد نمیشناسد. اگر هر شخص در زندگی خود راه افراط یا تفریط بپیماید، مشکلهایی در زندگی او نمایان میشود. زن میتواند در جامعه و بیرون از خانه به کار و فعالیت ارزنده بپردازد؛ با این شرط که این فعالیت اجتماعی و کار در بیرون، موجب قربانیشدن خانواده و نقشی که در تربیت فرزندان و همسرداری دارد، نشود. زندگی به مثابه یک دایره است و محیط آن دایره، در حکم قانونی است که زندگی بر پایهی آن میچرخد و شرط بقای زندگی و سعادتمندی در آن، رعایت این قانون و احترام به آن است. به عبارتی محیط این دایره، مرز خط قرمزها و محدودیتهایی است که اگر بخواهیم زندگی سعادتمند و کمتنشی داشته باشیم، نباید از آن محیط، پا را فراتر بگذاریم؛ اما درون این دایره، میتوانیم هر چیز را که بخواهیم، قرار دهیم؛ هر چیزی که درون دایره ریخته شود، تا زمانی که از آن خط قرمز تجاوز نکرده باشد، به دور از ناهماهنگی، ناآرامی و اختلافِ ویرانگر در نظام خانواده است. بحث زندگی مشترک و کار و فعالیت زن و مرد در جامعه نیز چیزی شبیه این دایره است. اگر حد و مرزها مشخص باشد و هر کس به حدود اختیار و توانایی و وظایف خود آگاه باشد، مشکلها و اختلافهای غیرقابلجبران، پیش نخواهد آمد. نمیخواهم بگویم هرگز مشکل و اختلافی پیش نمیآید؛ اما توجه به جایگاه فردی و نقشی که هر یک از طرفین در زندگی دارند، میتوانند از بروز اختلافهایی که موجب تشویش خاطر فرزندان و اضطراب محیط خانواده میشود، جلوگیری کنند.
* سخن پایانی
در پایان باید بگویم که اگر انسان هدف مشخص و برای آن هدف، خلوص نیت داشته باشد و در این راه بردباری و صبوری پیشه کند، میتواند برای خود و دیگران منشأ خیر و برکت باشد. انسانبودن با سعی و کوشش معنا پیدا میکند. در اینجا دیگر مفهوم زن و مردبودن رنگ میبازد. انسان فارغ از جنسیت، در جهان هستی نقشی تعیینکننده دارد. انسان هیچگاه نباید دست از تلاش بردارد؛ به قول مولوی:
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده بِه از خفتگی