پریسا پورعلمداری
کارشناس ارشد مشاورهی خانواده
رویدادهایی که در طول زندگی اتفاق میافتد، خواه بپسندیم و خواه از آنها بیزار باشیم، درسهای تازهای هستند که باید بیاموزیم؛ وگرنه مجبور به گذراندن دوبارهی آن میشویم؛ چه مسئولیتپذیر باشیم و چه نقش قربانی را بازی کنیم؛ چه بجنگیم و چه از کنار اتفاقهای زندگی بگذریم. در هر حال، واقعیتهای زندگی دائماً در جریان هستند. هربار که در یک رابطهی انسانی شکست میخوریم، مثلاً هنگام خرید کالایی کلاه سرمان میرود یا متوجه میشویم که از نیت خوب ما سوءاستفاده شده و... درسی پیش روی ما قرار داشته. در این شرایط اگر بگوییم که: «نه، منصفانه نیست! چرا باید این بلا سر من بیاید و...» بدترین واکنش را در برابر شرایط پیشآمده داشتهایم. ما برای درسگرفتن و رشدکردن به این دنیا آمدهایم؛ نه برای تنبیهشدن.
هر حادثهای در زندگی ما، توان بالقوهی آن دارد که ما را متحول کند و از میان همهی اتفاقها، سختیها و مصیبتها، بیشترین توان را برای تغییر تفکر ما دارند. اغلب وقتی دست به دعا و نیایش برمیداریم که زندگیمان پاشیده شده است. وقتی به فکر تغذیهی صحیح، ورزش و حفظ تندرستی میافتیم که پزشک به ما اخطار داده باشد. وقتی درسخواندن را جدی میگیریم که در آستانهی مردودشدن هستیم. بیشتر تصمیمهای مهم زندگی خود را زمانی گرفتهایم که مصیبت، شکست و ناکامی را تجربه کردهایم. اگر گذشتهی زندگی خود را مرور کنیم، متوجه میشویم که مصیبتها و دشواریها در حقیقت، نقاط عطف زندگی ما بودهاند؛ بنابراین، اگر طوری رفتار کنیم که گویی در ورای هر حادثهای، هدف و مقصودی نهفته است، میتوانیم زندگی خود را هدفدار کنیم؛ پس اگر از تمامی سختیها، ناکامیها و شکستها درس بگیریم، بر آنها غلبه کنیم و با ارادهای استوار، پلکانی برای پیشرفت بسازیم، مجبور نخواهیم شد باز هم همان سختی را تجربه کنیم.
خانم م. ق. دانشجوی هنر
21 سال دارم. حدود یکسال است که بهطور ناگهانی دچار احساس ترس زیاد میشوم، بدنم میلرزد، عرق میکنم و تپش قلب پیدا میکنم؛ حتی در آن موقع، فکر میکنم دارم دیوانه میشوم. به پزشک عمومی مراجعه کردم و آزمایشهایی را انجام دادم؛ اما نظر ایشان این بود که مشکل جسمانی ندارم و باید از لحاظ روانی بررسی شوم. خیلی میترسم این حالتها در دانشگاه برایم اتفاق بیفتد؛ لطفاً راهنماییام کنید.
مشاور: با توجه به علامتهایی مانند ترس ناگهانی بدونعلت خارجی، احساس تپش قلب، تنگی نفس و تعریق، احتمالاً شما دچار حملههای وحشتزدگی هستید. این حملهها نادر نیستند؛ بلکه جزء اختلالهای روانی هستند که قابلدرماناند. حملههای وحشتزدگی دارای مجموعهای از احساسهای جسمانی و روانی ترسناک است که بدون هیچ دلیل خاصی رخ میدهد؛ بنابراین، مطمئن باشید دیوانه نمیشوید و میتوانید با درمان مناسب، زیرنظر روانپزشک از آن خلاص شوید. اگر دچار حمله میشوید، تلاش نکنید تا با آن مبارزه کنید! ترستان را افزایش ندهید. دربارهی «اگر میشدها» فکر نکنید. به آنچه واقعاً اتفاق میافتد توجه کنید. به جای اینکه به خود بگویید «احساس میکنم، نمیتوانم نفس بکشم»، احساسهای خود را مشاهده کنید. توجه کنید اضطراب چگونه لحظهبهلحظه تغییر میکند و در عرض چنددقیقه محو میشود. یک تمرین کوچک به خودتان بدهید. هر سهثانیه یکبار از صد تا یک بشمارید. این کار توجه شما را به چیز دیگری معطوف میکند، تا وقتی که حمله برطرف شود. مصرف موادی را که کافئین و الکل دارند قطع کنید. برای کاهش استرس در زندگی برنامهریزی کنید و اگر نمیتوانید از استرس دوری کنید، راههایی برای مقابله و تجربهی استرس کمتر بیاموزید. رواندرمانی نیز میتواند به کاهش حملهها، وحشتزدگی و بهبود واکنش شما به آن کمک کند.
خانم ث. خ. کارشناس ادبیات
حدود یکسال است ازدواج کردهام. شوهرم مرد خوشاخلاق و خوبی است؛ اما چند ماهی است که شوهرم دیرتر به خانه میآید و در گوشی او اساماس مشکوکی دیدم که دربارهی مواد مخدر بود. وقتی از او توضیح خواستم، گفت: «این پیام اشتباه بوده و تو اشتباه میکنی.» دربارهی دیرآمدنش هم میگوید: «برایم کار پیش میآید و مجبور میشوم دیرتر بیایم.» نمیدانم باید چه برخوردی با او داشته باشم. آیا باید به خانوادههایمان بگویم یا نه؟
مشاور: به یاد داشته باشید همیشه حفظ زندگی زناشویی، سختتر از شروع آن است؛ بنابراین با صبر، حوصله و آرامش، وضعیت را مدیریت کنید. با توجه به شرح حالی که دادید، شما هنوز در مرحلهی شک هستید؛ بنابراین، بهتر است با حفظ آرامش خود و رفتار صمیمی با همسر، از ایجاد جنجال در خانوادهها بپرهیزید و محیط خانه را به فضایی پُرمحبت بدلکنید که هر یک از شما بخواهد هرچه زودتر به آن برسد. نکتهی بعدی اینکه زن و شوهر نباید دائماً موبایل و دیگر وسائل یکدیگر را چک کنند؛ زیرا این رفتار نشانهی بیاعتمادی به همسر است و اینگونه تجسسها، پیآمدهای ویرانکنندهای دارد؛ اما حالا دقت کنید که آیا پیامی که دیدید، قطعاً همان مفهوم را داشته یا برداشت شما از آن، این بوده است و با کنارهمگذاشتن وقایع، به این نتیجه رسیدهاید.
مطلب دیگر اینکه مصرفکردن هر نوع مواد مخدر، علائمی دارد که شما میتوانید با توجه به آنها، تصمیمگیری درستتری داشته باشید. از علائم فیزیکی میتوان به سرخی چشمها، کاهش وزن، تغییر اشتها و زخم یا کبودی در جاهایی از بدن و از علائم رفتاری میتوان به بیقراری، پرحرفی یا گاهی تأخیر در واکنشها، تغییر زمان خواب، تغییر دوستان صمیمی، کمتوجهی به مسئولیتهای کاری، اهمیتندادن به نظافت شخصی، تغییر لحن صدا و صحبت، طولانیشدن زمان دستشویی و حمام و علائمی چون: کاهش اعتمادبهنفس، دروغگویی و... اشاره کرد. البته برخی از مواد جدیدتر علائم کمتری دارند. برای آرامش خود، بهتر است با مشاور در ارتباط باشید و در موقعیتهای مختلف از او راهنمایی بگیرید. استفاده از فرد متخصص، به شما کمک میکند تا با یادگیری تکنیکهای آرامسازی خود و تفکر مثبت، مدیریت بهتری بر وضعیت زندگیتان داشته باشید.
خانم پ. س. خانهدار
مادر دو فرزند هستم. یک پسر و یک دختر دارم. مدتی است دخترم دائماً احساس نگرانی و دلهره دارد؛ طوری که این وضعیت باعث میشود قبل از امتحانهای دانشگاه، نتواند درس بخواند. وقتی برادرش برای خرید بیرون میرود، دلشوره دارد و اگر کمی دیر کند، خیلی مضطرب و بیقرار میشود. قبل از آمدن خواستگار هم خیلی مضطرب و عصبی است. در دوران راهنمایی هم کمی عصبی بود؛ اما الآن این حالتها در روند زندگیاش اثر گذاشته و خیلی بدتر شده است. خیلی نگران او هستم! چهکار میتوانم بکنم؟
مشاور: همانطور که قبلاً هم گفتیم، سطح مطلوبی از اضطراب برای همهی انسانها لازم است؛ چون باعث ایجاد انگیزه و سازماندهی فعالیتهای انسان میشود؛ اما اگر فراگیر شود و جلوی انجام حرکتهای مناسب افراد را بگیرد، یا باعث ایجاد اختلال در زندگی شود، باید حتماً درمان شود. از نظر روانشناسی، طیف وسیعی از بیماریها هستند که منشأ اضطرابی دارند که افتراق و تشخیص آنها بر عهدهی روانشناسان و روانپزشکان است. امروزه راههای اثرگذار و متنوعی برای درمان اضطراب هست که شامل رواندرمانی، درمانهای رفتاری ـ شناختی و دارودرمانی است. همهی انواع اختلالهای اضطراب درمانپذیرند و افراد زیادی هستند که از این علائم بهبودی کامل یافتهاند؛ بنابراین، اولین توصیهی من این است که حتماً دخترتان را نزد روانشناس یا روانپزشک ببرید تا بتوانید از راهنماییهای تخصصی آنها بهرهمند شوید؛ اما دیگر توصیههای کمککننده به دخترتان، میتواند شامل ورزشکردن یا شرکت در فعالیتهای جسمانی روزانه، داشتن رژیم غذایی متعادل، خواب کافی، تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، تعیین اهداف واقعگرایانه قابلدسترسی که کمالگرایانه نباشد، کاهش افکار منفی، محدودکردن کافئین مصرفی، پرهیز از پذیرش مسئولیت وقایعی که از کنترل ما خارج است، میباشد. لطفاً در محیط خانه آرامش خود را حفظ کنید و دربارهی اینکه اوضاع چهقدر بد است بحث نکنید! از اظهارهای انتقادی و خجالتآور اجتناب کنید. اجازه ندهید دخترتان از درمانشدن و رسیدن به سلامتی کامل ناامید شود. با دخترتان همدلی کرده و او را درک کنید.