معصومه محمدیسیف
کارشناس ارشد جامعهشناسی
فرهنگ هر ملتی، ترکیبی از باورها، اسطورهها، آئینها، شیوهها و الگوهای زندگی است که پیشینیان در طول تاریخ، ساخته و پرداختهاند. هرچند ممکن است الگوهایی که میراث گذشتگان است در گردش روزگار، دچار دگرگونی و نسلهای بعدی بازنگری کنند. متأسفانه امروزه عادتها و رسوم نژاد ایرانی، هر روز بیش از پیش، دستخوش فراموشی گشته و کمتر خود را در میان مردم نشانمیدهد! یکی از بهترین یادگارهایی که در این زمان میتوان برای تاریخ ایران گذاشت، ضبط همین آداب و رسوم است که در تاریخ افکار ملت ایران گذشته است. یکی از جلوههای هویت که در فرهنگ عامهی چندین هزارسالهی مردم ایران جایگاه خاصی پیداکرده، عید نوروز است.
آداب و رسوم عید نوروز در کرمانشاه
در کرمانشاه، در گذشته آداب و رسوم عید نوروز از شب چهارشنبهسوری گرفته تا سیزدهبهدر از جمله قاشقزنی، شالاندازی مرسوم بود. در شبهای نوروز، شالاندازی تا نیمههای شب ادامه دارد.
در مناطق روستایی کرمانشاه، سفرهی نوروزی را با شکوه بسیار، در کنار نانبرنجی، ماست، گندم و تخممرغ مهیامیکنند. اهالی خانه با لباسهای نو در خانه حاضر شده و باور دارند روان نیاکانشان در نوروز شاهد رفتار و نوع پوشش آنهاست. مردان با شلیک گلوله در ساعت تحویل سال، شادمانی خود را از آغاز سال جدید ابرازمیکنند. پس از تحویل سال، مردم برای دید و بازدید به خانهی هم میروند که خانهی سادات در اولویت است. همانشب، پولی به نام «تهکیسه» که نماد برکت است از بزرگان گرفتهمیشود.
میر نوروزی
از جمله آیینهای این جشنها که برای شوخی و سرگرمی بود، میرنوروزی یا همان عمونوروز است. شخصی با لباس قرمز و صورتی سیاهشده که رفتار و دستورهایش خندهآور بود و در پایان جشن، از ترس آزار مردمان فرارمیکرد. «کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباسهای قرمزرنگ و صورت سیاهشده در کوچه، گذر و خیابان میبینیم که با دایرهزدن و خواندن مردم را سرگرممیکنند و پولی میگیرند. بازماندهی سرگرمیها، انتخاب «میرنوروزی» و «حاکم پنجروزه» است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیدهمیشوند و آنان در شعرهای خود میگویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه» (احمدی، 1389، 23).»
شال درکی یا شالاندازی
از رسمهای بسیار جالب شب عید، «شال درکی» یا «شالاندازی» است. جوانان در شب عید دستمال یا شال خود را از منافذ تعبیه شده در سقف اتاقها به داخل اتاق آویزان کرده و عیدی خود را از صاحبخانه میطلبند و هنگام شالاندازی شعرهای خاصی میخوانند. همه هر پیشآمد بدی را در این روز بدشگون دانسته و معتقدند که با شادبودن در چنین روزی، سراسر سالِ تازه را به خوشی خواهند گذراند.
در قدیم بچهها روی بام خانههای دهکده میرفتند و از روزنهی بامها، شالهایی را که درازای آن تا چندمتر میرسید، به درون اطاقها آویزانمیکردند و صاحبخانه را آوازمیدادند و به کردی میگفتند: «شال دَر، هات هات، پَرِ شالم نسوزی، پر شالمان را نسوزانی (شال آویزان، آمد آمد، گوشهی شالم را نسوزانی، آن را خالی برنگردانی)». صاحبخانه درون شال آنها، گردو، بادام، شیرینی، نخود و کشمش و تخممرغ پخته میگذاشت و شال را گرهمیزد و میگفت: «هَل کیشِ بان (بالا بکش)». در مواردی، برای شادی بیشتر و شوخی، صاحبخانه داخل شال زغال گداختهای میگذاشت و بالا میفرستاد.
رسم آبپاشی
از مراسم کهن ایرانیان در نوروز، رسم آبپاشی به یکدیگر، آبتنی و شستوشوی خود با آب بوده است. «بیرونی در پیدایی رسم آبپاشی در میان ایرانیان، انگیزههای گوناگونی را یاد کرده است؛ مثلاً مینویسد: چون تن انسان در زمستان به کثافتهای آتش، یعنی دود و خاکستر آلوده میشود، مردم با آبپاشی به خود، یا آبتنی، این کثافتها را از خود دور و خود را تطهیر و پاکیزهمیکنند (بلوکباشی،1389، 80 ).» امروزه رسم آبتنی و آبپاشی در نوروز، کمتر معمول است و تنها بقایای آن را در آئینهای مربوط به جشن چهارشنبهسوری میتوان دید. این رسم هنوز میان گروهی از مردم سرزمینهای همسایه ایران، از جمله شیعیان پاکستان رایج است.
رسم دید و بازدید
از نخستین روز آغاز نوروز تا روز دوازدهم فروردین، مردم به یکدیگر شادباش میگویند. «در نخستین روز عید، بستگان و دوستان به دیدن کسانی که عزیزی را در سال کهنه از دست دادهاند، میروند و به بازماندگان او «سرسلامتی» میدهند (بلوکباشی، 1389، 81).» در شهرها، افرادی که پایه و شأن اجتماعی در جامعه دارند، روزی را در خانه میمانند، یا بهاصطلاح «مینشینند» تا دیگران برای «عیدمبارکی» به دیدنشان بروند. در روستاها نیز رعایا به دیدن مالک، کدخدا و ریشسفیدان میروند. در دید و بازدیدها، مردم به یکدیگر دست میدهند و کوچکترها، دست بزرگترها و بزرگترها، روی همدیگر را میبوسند و عیدمبارکی میگویند.
رسم نوروزانه
رسم نوروزانه یا عیدانه از دیرباز در ایران، میان مردم طبقهها و اقشار مختلف، معمول بوده است. در قدیم، رسم عیدیدادن ایرانیان در نوروز، چنان شیوع یافته بود که در دورهی عباسی، مردم و خلیفه، میان خود هدیهی نوروزی ردوبدل میکردند. «تا چندی پیش، عیدی کودکان، تحممرغ رنگین، سازدهنی، عروسک، جغجغه، سکهی صاحبزمان، آجیل و نخودچیکشمش بود. اغلب سکه از پنجریالی تا سکههای طلا، عیدی داده میشود (بلوکباشی، 1389، 85).»
بازیها و نمایشهای نوروزی
بازیها و نمایشها، مجموعهای از رفتارهای آئینی هستند که افزون بر شادیآفرینی و سرگرمکردن مردم، پیوندی عمیق با گردش سال و نظم و سامان زندگی دارند. یکی از بازیهای نوروزی کِلاورفِنَکی (کلاه قاپیدن) است. در این بازی، دستهای دستمال یا کلاهی بر سر میگذارند و کنار هم مینشینند. دستهی دیگر، بهطور ایستاده دور آنها حلقهمیزنند. با شروع بازی، دستهی ایستاده به سوی کسانی که نشستهاند، حملهمیکنند و میکوشند دستمال یا کلاه آنها را بردارند. گروه نشسته باید از خود دفاعکنند و نگذارند کسی دستمال سر آنها را بردارد. بازیکنان ایستاده، داخل دستمال یا کلاهی که از سر بازیکنان برداشتهاند، سنگمیگذارند و آن را پرتابمیکنند. اگر صاحب کلاه بتواند کلاه خود را در هوا بگیرد، برنده است؛ وگرنه باید دوباره کلاه را به سر کند و برای دور دوم بازی بنشیند.
مراسم سیزدهبهدر
اغلب کرمانشاهیان در روز سیزدهبهدر کوفته میپزند و در طبیعت باصفای استان، با خانوادههای خود میلمیکنند. سبزههای نوروزی را در روز سیزدهبهدر با خود میبرند و جوانان دمِ بخت، به امید بازشدن بخت خود در سال نو، سبزه گرهمیزنند و سپس سبزهها را در آب روان میاندازند تا بلا و ناپاکی را با خود ببرد.
کلام آخر
نوروز، جشن طبیعت، جشن آفرینش، جشن پیروزی نور بر ظلمت و گسترش بنیادها و عناصر مدنیت بوده است. انسان در نوروز، با مجموعه رفتارهای نمادینِ رمزگونه، همراه است. در یک استحالهی درونی و بیرونی، نخست همهی تعلقهای ناپاک و نامقدس زندگی دنیوی را که از سیاهی و تباهیِ کهنگی برخاسته، از خود و فضای زیست ـ بومی خود میزداید و دورمیسازد؛ سپس با تازهشدن زمان و سال و نوزایی آفرینش در طبیعت، در ساحتی معنوی و قدسی، باز زادهمیشود. آنگاه با نیرو و توانی تازه، برای پذیرش وظایف و قیود اجتماعی زندگی، در یکسال دیگر، آمادگی مییابد و آن را با سال نو آغازمیکند.
منابع:
1. احمدی، محمد (1389)؛ نگرشی بر آیین و مراسم نوروزی، لاهیجان: رستم و سهراب.
2. بلوکباشی، علی (1389)؛ نوروز جشن نوزایی آفرینش، دفتر پژوهشهای فرهنگی.