گزارشی از همایش تجلیل از فعالیتهای خیریهی سیدهرباب صدر
فریبا انیسی
کارشناس مدیریت و برنامهریزی
ابتدا یک اتاق دوازدهمتری با ده نوجوان بود. مدیر، معلم، منشی و... همه، یکنفر بود؛ یک زن که به حمایت و توصیهی برادرش میخواست کاری کند کارستان. از قم آمده بود؛ همانجا که خانوادهاش هم هنوز آنجا بودند؛ همانجا به دنیا آمده و دیپلم علوم انسانی گرفته بود. آخرین فرزند خانوادهی آیت الله صدر بود. در لبنان، شاهد عقد خواهرش، فاطمه با پسرعمویشان، آیتالله سیدمحمدباقر صدر بود. خودش هم به خواستگاری نوهی آیتالله شرفالدین جواب مثبت داد و در لبنان ماندگار شد. دستِ راست برادرش شد که به او امام موسیصدر میگفتند.
در ابتدا، شاخهی زنان جمعیت احسان و نیکوکاری را پایهگذاری کرد. بعد مدیر بیتالفتاه (خانهی دختران) شد. ازدواج کرد، بچهدار شد. در لبنان، شیعه مظلوم بود. آنقدر مظلوم که یتیمهایشان پناه نداشتند. مهدکودک راهانداختند و مدرسهی پرستاری و سرپرستی از دختران یتیم و دختران دارای وضعیت ویژهی اجتماعی را برعهده گرفتند. ابتدای راه بودند که امام موسیصدر را ربودند. رباب تا سه ماه درمانده و بهتزده بود. برادر، مراد و رهبرش که همواره او را نصیحت و هدایت میکرد، دیگر نبود. بعد از سهماه «یاعلی!» گفت. مرکز آموزشی برای دانشآموزان دختر، مرکز آموزش کودکان استثنایی، برنامهی فنی و حرفهای کوتاهمدت، مددکاری اجتماعی، آموزش پیوسته طاقات، سرپرستی دختران در خانواده، درمانگاه ثابت و سیار، واحد گردآوری شیر و فرآوردههای لبنی، طرح توانمندسازی زنان کشاورز جنوب، طرحهای آموزشی، مرکز مداخلهی زود هنگام و...
همایش برگزار کرد، مدارس و مؤسسهها را گسترش داد، کتاب و مقاله نوشت، سخنرانی کرد، در نمایشگاه حاضر شد و آنقدر معروف و قابلاعتماد شد که مردم عادی میخواستند دخترانشان در مدارس و مؤسسههای او که برای بچههای خاص و یتیمان شیعه بود، درس بخوانند و برای ورود به جامعه، آمادگی پیدا کنند؛ اما فراموش نکرد که پروندهی ربودن برادرش را پیگیری کند و از سال 1341 رئیس هیئت مدیرهی مؤسسههای امام موسیصدر و همچنین رئیس هیئت مدیرهی مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسیصدر شد.
سخنرانان به میدان آمدند
روز تجلیل از رباب صدر خیلیها حرف زدند. «سارا شریعتی» گفت: «میخواهم از «الگوی مرجعیت اجتماعی و نقش زنان» در اندیشهی امام موسیصدر صحبت کنم. ایشان، کار اجتماعی را حتی بر تبلیغ دینی نیز تقدم میدهد و این نوآوریِ بسیار بزرگی در جهانِ دینی ماست. ایشان الگوی دیگری از مرجعیت را در عمل معرفی کرد؛ چراکه ریشه در نگاه ایشان به دین و انسان داشت. در اندیشهی وی، دو مفهوم دین برای زندگی و دین برای انسان عملی میشود. در این نگاه، تا زمانی که شرایط اجتماعی جامعه فراهم نباشد، هر فعالیتی به ضد خود تبدیل میشود. ایشان میگوید فعالیتهای دینی، قبل از هر چیز، با هدف ارتقای زندگی اجتماعی مردم، بهطور عام و فرهنگ دینی مسلمانان بهطور خاص، انجام میشود.
در نگاه وی، ایمان بدون التزام عملی، ارزشی ندارد. مرجعیت اجتماعی امام موسیصدر، سه شاخص گشایش، تساهل و تقریب دارد. تساهل و تقریب شیوهی عمل ایشان بود. در سیرهی وی، رفتارهای نامتعارف و نامعمول با معیارهای سنتی میبینیم: طلبهای که به دانشگاه میرود، کاری نامعمول میکند و رشتهای غیردینی مانند اقتصاد میخواند، زبان خارجی میآموزد، با غیرمسلمانان مراوده دارد، به کلیسا میرود و غیرمسلمان را به مکان مذهبی مسلمانان دعوت میکند. مهمترین شاخص این مرجعیت اجتماعی، گشایش به سمت مردم است. از نظر ایشان، مراجع باید به سراغ مردم بروند، نه اینکه منتظر باشند مردم سراغ ایشان بیایند. وقتی هم به سراغ مردم میروند، به سراغ همهی اقشار میروند. رابطه با کودکان، کلاس گذاشتن با جوانان و فراخوان زنان برای الگوی مرجعیت اجتماعیشان، از جمله رفتارهای متمایز امام موسیصدر با دیگر روحانیان دینی بود.
در عین حال، ایشان الگوی دیگری هم ارائه میدهد که آن مشارکت زنان است. مشارکت زنان و نقش اجتماعی زنان جدید نیست و بیش از یک قرن از جنبش اجتماعی زنان میگذرد؛ اما شاید بتوان گفت به میزانی که به رأس هرم روحانیت نزدیک میشویم، زنان خاموشتر و غایبتر میشوند و زنان فعال، به میزانی که از حوزهی دینی دورترند، بیشتر دیده میشوند! وی از زنان دعوت میکند که مشارکت کنند.
رباب صدر، تکذیب خاموشی زنان در دنیای دینی است؛ چون برخلاف سنت مراجع که میراثدارشان فرزند ارشدِ پسر است، این میراث به واسطهی خواهر امام موسیصدر ادامه پیدا میکند. او بسترهای امنی پدید میآورد که سبب تحولهای درازمدت میشود و اغلب این فعالیتهای اجتماعی را زنان بر عهده دارند. کاری که خاموش، مستمر و مادرانه است. این بزرگداشت، پاسداشتی است از همهی زنانی که این فعالیت اجتماعی را به دست گرفتهاند، بسترهای عمیق را ایجاد میکنند و در دوران پرتزلزل، نقاط امنی را میسازند.»
«مهدی فیروزان»، داماد و خواهرزادهی امام موسیصدر و مدیرعامل مؤسسهی شهر کتاب گفت: «موسیصدر، منظومه و سیستمی ساخته که برای شناخت آن، نمونهای مانند خانم رباب صدر هست. به چهرهی خانم صدر که نگاه میکنیم، درد عمیق تشیع و بهجت موفقیت را همزمان میبینیم. غربت تمام تنهاییها در مواجهه با صهیونیسم و مشکلهای نفس اماره انسان را در کنار شادمانی پیروزی بر این دو میبینیم. این بانو، دستپروردهی منظومهی امام موسیصدر است که امروز بهراحتی میشود در گفتوگو با ایشان روحیهی تسامح را در وجودشان ببینیم؛ کسی که به گفتن بسنده نکند، به عمق مشکلها برود و با چالشهای جامعهی لبنانِ بدوندولت و امنیت کار کند و موفق شود. میخواهم از این بانو به آن منظومه برسم. امروز در لبنان، فرهنگ سازمانی مؤسسهها به برکت خانم صدر در حال گسترش است. این پیشرفت، معلول است اینکه پرچم این حرکت زینبوار، از باب عمل، بر دوش خانم صدر است.»
تجلیل از رباب صدر، تجلیل از موسیصدر است
خواهر امام موسیصدر، در همایش «نیمقرن تکاپو» گفت: «همهی ما، بهرغم تفاوتهایی که در نگرش و دیدگاههایمان داریم، حداقل در یک امر مهم، وحدت عقیده داریم. آنهم این واقعیت است که مسلمانان شیعهای هستیم که جهانی فکر میکنیم و در این جهان پرتلاطم، قلبمان برای آیندهی بهتر منطقه و نسلهای آینده میتپد؛ اما همیشه از تشکیل اینگونه جلسهها برای تشکر و بزرگداشت رباب صدر پرهیز کردهام؛ حتی وقتی که نهادهای بینالمللی و نهادهای مهم جهانی هم میخواستند از مدیر مؤسسهها و دستاندرکاران آن تقدیر کنند و نشان و مدال بدهند، نپذیرفتم. صمیمانه بگویم وقتی کوفی عنان هم میخواست مدال سازمان ملل را به اینجانب هدیه کند، اجازه ندادم مراسم عمومی بگیرند. اینگونه تقدیرها و تکریمها ممکن است آدمی را فریفته کند و باعث لغزش آدمی به ورطهی غرور و خودپرستی شود. ما بهخاطر انسان و بهبود وضع علمی، اجتماعی، ایمانی، فرهنگی و دینیاش تلاش میکنیم. با امکانهای کم و بدونعنایت و برکت خداوند متعال، هرگز موفق نخواهیم شد. حقیقت این است که امام موسیصدر، برادر ربوده شدهام، بنیانگذار مؤسسههاست. اوست که باید تکریم و تقدیر شود. اوست که تشکلها و ان. جی. اُهای متعدد را برای کمک به محرومان لبنان و رشد و بهبود همهجانبهی شیعیان ساخته است. در بازسازی هویت و نیز ساماندهی و ایجاد ساختار لبنان و شئون شیعیان و تعامل با دیگر طوایف و فرق لبنانی نوآوری کرده است؛ لذا این تکریمها و تحسینها را حق او میدانم.
شاید میپرسید، پس چرا برگزاری این مجلس را پذیرفتهام؟ برای اینکه شیعیان لبنان و جامعهی شیعه، در هر کجای جهان، اقتدار، امنیت، احترام و جایگاه اجتماعی خود را از ایران کسب میکند؛ همانطور که طایفهی سنی لبنان، همهی اقتدار و جایگاه و پشتگرمی خود را از سعودی و مسیحیان لبنان از فرانسه دارند.
تکریم رباب صدر، ظاهر این مجلس است؛ اما در عمل، این مجلس تکریم همهی شیعیان است که به کارِ گروهی باور دارند. بزرگداشت همهی شیعیانی است که در مؤسسههای امام صدر و دیگر مؤسسههای خیریه و ان. جی. اُهای اجتماعی، داوطلبانه کار میکنند و جان و مال خود را زیر حملههای صهیونیستها و ناامنی ترور تکفیریها، برای پیشرفت و اعتلای شیعیان فدا میکنند... آمدهام تا در بحران و تشنج امروز منطقه، لزوم کار دستهجمعی و وحدت را تذکر بدهم، تا ضرورت آشنایی، همفکری و همکاری مؤسسههای خیریهی کشورهای اسلامی را فریاد بزنم و آمادگی، اشتیاق و ارادهی مؤسسههای امام موسیصدر را برای همفکری، همدلی و تبادل دانش و تجربه با مؤسسههای ایران اعلام کنم.
درست 52 سال پیش، با هدف کمک به محرومان، در یک اتاق کوچک، بنیان مؤسسههای امام موسیصدر گذاشته شد. مؤسسههایی که امروز در ۲۵ واحد، در چهار زمینهی آموزشی، اجتماعی، درمانی و توسعهای و در مساحتی به وسعت ۳۲۰۰۰ مترمربع فعالیت میکند. این تشکلها امروز بخشهای گوناگونی دارد؛ از جمله حدود دوهزار دختر محروم، بیسرپرست، بدسرپرست یا فرزند شهید در مؤسسهها آموزش میبینند، در بُعد دینی و علمی، پرورش مییابند، تخصصهای گوناگون فرامیگیرند، به دانشگاه میروند، فارغالتحصیل میشوند و در مشاغل مهم و حساس اجتماعی بهکار گرفته میشوند.
مؤسسههای امام صدر، همچنین با اشراف بر ازدواج آنان و تأمین جهیزیه برای انتخاب همسر، به آنان کمک میکند، ارتباط را با آنان حفظ میکند و مادرانه در کنار آنهاست. 52 سال پیش به شیعیان، شغلهای پایین اجتماعی داده میشد، هم به سبب ظلم سیاسی و هم به سبب فقر و بیسوادی. امروز در هر وزارتخانه و مؤسسهی دولتی و خصوصی، دستپروردگان مؤسسهها را میبینی که دختران و زنانی مؤمن و متخصص هستند و مشاغل و مسئولیتهای خرد و کلان دولتی و خصوصی را اشغال کردهاند و در همهی صحنههای جامعه حضور دارند. جمعیت دستپروردگان مؤسسهها، آنقدر فراواناند و تنوع و تعدد تخصصهای آنان، آنقدر زیاد و گوناگون است که میتوانند شهری پیشرفته بسازند و تمام امور و شئون خرد و کلان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن را اداره کنند. دیگر از مشکلهای شخصی خود، خانهداری، فرزندپروری، تحصیل دانشگاهی، غربت و تنهایی سخنی نمیگویم.
سازمانها، نهادهای بومی و منطقهای و قدرت، با گسترش فعالیت امام موسیصدر مقابله میکردند. مقاومت و مقابله با تهاجم صهیونیستها و ناامنی سیاسی و بیتوجهی دولت به فقر، حرمان و جهل محرومان جنوب، تنها مشکلها و موانع ما نبود، حملههای نظامی به مؤسسهها و کشتن کارکنان آن و ناامن کردن محیط آموزشی و پرورشی مؤسسهها، از دیگر ترفندهای دشمنان برای تضعیف و تعطیلی فعالیتهای مؤسسهها بود. همه را تحمل میکردیم و با اتکال به خدا و استعانت از ائمهی اطهارf سامان میدادیم. اخلاص، صبر، از خودگذشتگی و اتکال مطلق به خدا، همچنین برنامهریزی علمی و برکت کار دستهجمعی، راز موفقیت مؤسسههاست. تجلیل از رباب صدر، تجلیل از امام موسیصدر است که ۳۶ سال پیش، حکومت لیبی او را ربوده است. ایکاش، تجلیل امروز به ارادهای خستگیناپذیر برای نجات برادرم بدل شود!»