احترام به حرمت همسران، سیره‌ی الگوهای دین است


گفت‌وگو با زهرا اوسطی، مدرس حوزه و مُبلغ مسائل دینی

نسرین دمیرچی

کارشناس ارشد فلسفه

نهاد خانواده، زیربنای جامعه است و با مشارکت زن و مردی که با پیمانی مقدس به‌هم پیوسته‌اند، شکل می‌گیرد و بی‌تردید تعامل شایسته و بزرگوارانه‌ی آن‌ها با یک‌دیگر و تربیت فرزندانی صالح که ثمره‌ی آن هستند، تعالی جامعه‌ی بشری را در پی خواهد داشت. دین اسلام که برنامه‌ی نهایی را برای سعادت بشر ارائه کرده است، با ارائه‌ی الگوهایی بی‌نظیر، تعامل صحیح زن و مرد در خانواده را به تصویر می‌کشد.

برای تبیین بهتر این مبحث، با سرکار خانم «زهرا اوسطی» مدرس حوزه، مؤلف، محقق و مبلغ مسائل دینی و مباحث مربوط به خانواده، گفت‌وگویی داشته‌ایم.

*‌ درباره‌ی زندگی معصومان و همسران‌شان توضیح دهید؟ امامان ما چگونه با همسر خود رفتار می‌کردند؟

اساس تشکیل خانواده، ازدواج دو بزرگ‌سال با جنسیت مخالف است. اولین وظیفه‌ی آنان، سازگاری و تطابق با یک‌دیگر است. اگرچه تفاوت‌های شخصیتی هر یک از زوجین انکارناپذیر است، برای سازگاری در زندگی مشترک، هر یک از طرفین باید بخشی از حقوق مستقل طرف مقابل را پذیرا باشد. معصومین در کلام خود به دو نکته‌ی اساسی اشاره داشتند.

- تأکید بر تفاوت روانی زن و مرد که در واقع، همین امر باعث می‌شود تا آنان یک‌دیگر را با همان ویژگی‌های مختص خود بپذیرند و در برخی ابعاد هم خود را با او هماهنگ کنند.

- توصیف زن در کلام معصومان به ریحانه است که اشاره به لطافت و آسیب‌پذیری، عاطفی و احساس‌ بودن او دارد.

در همین راستا، دستورهای امامان معصومf بر معاشرت نیکو بین زوجین است که در ادامه و استمرار روابط مطلوب زوجین حاصل می‌شود. در قرآن نیز بیش از بیست‌بار این کلمه تکرار شده است که در معانی مختلف، جنبه‌های مختلف زندگی خانوادگی را بیان می‌کند؛ از قبیل: احسان، حُسن معاشرت و مصاحبت با خانواده و مردم و... ؛ ولی مناسب‌ترین ملاک معروف به نظر می‌رسد آن رفتاری است که مردم یک جامعه می‌پسندند و با ادله‌ی شرعی، طبع و ذوق انسان هم مخالفت نداشته باشد.

از جمله اموری که زمینه‌ساز رابطه‌ی مناسب بین همسران است، مسئولیت‌های مرد در قبال همسرش است که به اموری هم‌چون تأمین شرایط اقتصادی زن، برآورده ساختن نیازهای عاطفی او، احترام و بزرگ‌داشت زن، مصاحبت نیکو با زن، مدارا و مسامحه در موارد اختلاف و عفو و گذشت به رفتارهای نامناسب زن در خانواده اشاره شده است و می‌بینیم که اولیای دین ـ که مشاورانی دل‌سوز و دانا هستند ـ هم خودشان این مسئولیت‌ها را به نحو احسن رعایت می‌کردند و هم انسان‌ها را به شیوه‌های متعدد یاری می‌رساندند.

مثلاً در رابطه با زن، توجه ائمه‌ی معصومینf به امانت‌بودن زن در دست مردان، قابل‌توجه است. از علی بن‌ابیطالبa روایت است: «إتقوا الله فی النساء فإنهن أمانة عندکم (مستدرک‌الوسائل، ج 14، ص 251).» از شیوه‌های دیگر تشویق مردان برای رفتار مناسب با همسر، ارتباط رفتار خوش با خانواده، طول عمر، خوشی و گوارایی زندگی است. «من حسن بره بأهله زاد الله فی عمره (بحارالانوار، ج 100، ص 225).»

گاهی هم ائمه‌ی اطهارf از شخصیت اجتماعی فرد در مهار رفتار او کمک می‌گرفتند و به انسان‌ها، درون واقعی آن‌ها را می‌نمایاندند؛ برای مثال، درباره‌ی کسانی که به زنان بی‌حرمتی می‌کردند و اهانت روامی‌داشتند، می‌فرمودند: «ما اکرم النساء إلا کریم و ما أهانهن إلا لئیم (نهج‌الفصاحه، ص 318).» یا در کلام معصومان، شاهدیم که تصریح می‌فرمایند: «هر کس با همسرش خوش‌رفتارتر است، از مرتبه‌ی ایمانِ بالاتری برخوردار است (وسائل‌الشیعه، ج 14، ص 9 و11).»

ایشان در احترام به حریم خصوصی همسران‌شان بسیار مقید و برای آنان اعتبار و شخصیت معنوی قائل بودند؛ آن‌گونه که می‌فرمودند: «ما با زنان ازدواج می‌کنیم و مهر آنان را می‌پردازیم؛ پس هر آن‌چه را می‌خواهند با مهرشان تهیه می‌کنند و ما را از آن هیچ بهره‌ای نیست(کافی، ج6 ، ص 476).» بدرفتاری‌های همسران‌شان را تحمل می‌کردند؛ همان‌طور که می‌بینیم رفتار پیامبر اکرمh و دیگر اولیای دین بر این واقعیت صحه می‌گذارد. این الگوهای رفتاری می‌تواند برای همه مفید باشد و در عصر حاضر هم بهترین شیوه‌ی همسرداری است.

*‌ درباره‌ی زندگی حضرت علیa و حضرت زهراd بیش‌تر توضیح دهید؟ زندگی آن‌ها از این بُعد که هر دو طرف معصوم بودند، چه تفاوتی با زندگی دیگر معصومان دارد؟

در واقع، به زندگی معصومان از آن‌جا که قول، فعل و سکوت ایشان قابل‌استناد مسلمانان است، توجه شده؛ چون از معصوم خطا سرنمی‌زند و همه‌ی افعال و اقوال ایشان حکم راهنمایی و ارشاد دارد. این مشخصه در سیره‌ی هر دو بزرگوار، متبلور شده است. ایشان به معنی کامل، شیوه‌‌ی پیامبر اکرمh را در برخورد با یک‌دیگر داشتند. اصل هم‌یاری و همکاری زوجین با یک‌دیگر در امور منزل، مشورت و هم‌دلی، ابراز عشق و علاقه به یک‌دیگر، گفت‌وگوی عاطفی، شوخی و مزاح، و صبر و تحمل بر سختی‌ها و درک بالای این دو معصوم در گرفتاری‌ها، نشان‌دهنده‌ی نگرش عمیق آنان به ارتباط‌های درون خانواده است که باعث پایداری و استواری خانواده می‌شود. شاید این جمله‌ی علی بن‌ابی‌طالبa، بتواند عمق روابط عاطفی و سالم بین دو همسر را به تصویر بکشاند! «به خدا سوگند! هیچ‌گاه فاطمه را خشمگین و مجبور به کاری نکردم. او هم مرا خشمگین نکرد و هیچ‌گاه از دستورم سرپیچی نکرد. مدام به او نظر می‌کردم و از دلم نگرانی‌ها و غم‌ها برطرف می‌شد (فرهنگ فاطمیه، ص 186).»

*‌ درباره‌ی انتظارهای زنان و مردان از یک‌دیگر در زندگی مشترک توضیح دهید؟ چه انتظارهایی درست و به‌حق و چه انتظارهایی غلط و کاذب هستند؟

آن‌چه یک زندگی مشترک را شیرین و جذاب می‌کند، تعامل و ارتباط عاطفی عمیق بین زوجین است که باعث می‌شود آرامش در خانواده جریان پیدا کند. این آرامش، ناخودآگاه موجب می‌شود که هر دو طرف با فراغت بال به ایفای مسئولیت‌های خود بپردازند. اگر هر یک از آن‌ها به وظایف و محدوده‌های اختیاری خودشان به‌خوبی واقف باشند، در سایه‌ی عشق و آرامشی که در زندگی به واسطه‌ی تلاش و توجه طرفین حاصل شده است، به دیگری هم، ظهور و بروز در حیطه‌های مختلف زندگی و اجتماع، اجازه داده می‌شود. با چنین مقدمه‌ای و در سایه‌سار چنین آرامشی، مرد و زن انتظارهای نامعقولی از یک‌دیگر نخواهند داشت؛ چون با ظرفیت‌های هم آشنا هستند و به وظایف خود در قبال دیگری به‌خوبی احاطه دارند و از فرد مقابل، انتظار خارج از حیطه‌ی وظایفش ندارند؛ لذا وقتی در جامعه شاهد برخی توقع‌های نامعقول مادی و غیرمادی از سوی برخی افراد هستیم، ناشی از عدم‌شناخت به وظایف خود و شریک زندگی‌شان است.

در این میان، برخی رفتارها به‌طور مشخص در دین هم وارد شده که مانع از برقراری ارتباط عاطفی و در نتیجه، به بارآمدن انتظارهای نامعقول است، مثل: نق‌زدن، جدال، بگومگو در امور کم‌اهمیت، تهدید، توهین، تمسخر، انتقاد تند و پرگویی. در مقابل، رفتارهایی هم‌چون شکرگزاری، گفت‌وگوی محترمانه‌ی اعضای خانواده با یک‌دیگر، ابراز دوستی و محبت به اعضای خانواده، به‌ویژه زن و شوهر، به کاهش چشم‌گیر توقع‌ها و رشد روزافزون صمیمیت بین آن‌ها منجرمی‌شود.

* در جامعه‌ی ما زنان را مسئول تربیت فرزند می‌دانند. از نظر شما مردان چه وظیفه‌ای در تربیت فرزند دارند؟

در آموزه‌های دینی ما، تربیت فرزند امری دوسویه است؛ یعنی هم پدر و هم مادر، در آن نقش اساسی بازی می‌کنند. در تعالیم دینی، دستورهای متعددی به مادر و پدر درباره‌ی پاکی نسل، طهارت جسمی و روحی قبل از بارداری و... شده است. البته از آن‌جا که فرزند، نُه‌ماه در شکم مادر است و پس از آن تا دوسال از شیر مادر تغذیه می‌کند، ارتباط عمیقی بین کودک و مادر حاصل می‌شود که طبعاً روحیه‌ی مادر، اثرهای مضاعفی بر روح و روان کودک خواهد گذاشت؛ لذا در دین مبین اسلام، شاهد توصیه‌های مکرر به مادر در حفظ خویش از محرمات و پرورش جنبه‌های عبادی و معنوی هستیم و هدف از این توصیه‌ها ـ جدا از تعالی روحی و روانی مادر ـ موفقیت در تربیت فرزند و تربیت اجتماع ذکر شده است. از طرفی هم تأکیدهای فراوانی مبنی بر تلاش برای کسب مال حلال و تهیه‌ی مایحتاج خانواده به پدر شده است.

اسلام به چندین روش اصولی، تأکید دارد که با کمی دقت در مباحث روان‌شناسی و جامعه‌شناسی کنونی، تدبیر و آینده‌نگری اسلام با این دستورالعمل‌ها روشن می‌شود؛ برای مثال، تأکیدهای فراوان بر ارتباط والدین با یک‌دیگر و اثر آن بر روح و روان، قبل از تولد و حتی قبل از انعقاد نطفه، نوع تغذیه و پاک‌دامنی آن‌ها، توصیه‌های دوجانبه به والدین درباره‌ی رشد عاطفی، جسمانی، شناختی، اجتماعی و تغذیه‌ی کودک، نشان‌دهنده‌ی این است که پدر از هیچ مسئولیتی در قبال کودک نمی‌تواند سربازبزند.

*‌ درباره‌ی نقش خاص تربیتیِ پدر در خانواده هم توضیح بدهید.

در تعامل با فرزندان، تأکید بر والدین است؛ اما بدیهی است در مواردی، تربیت فقط بر عهده‌ی پدر است؛ مانند مسائل اقتصادی و یادگیری مباحث دینی در امور اقتصاد؛ چون او به این مسائل آشناتر است.

براساس آیه‌ی قرآن و سخنان معصومان، فقه اسلام و قانون مدنی در ایران (ماده‌ی 1105) ریاست خانواده را از خصایص شوهر است. منظور از ریاست، تصمیم‌گیری در امور خانواده، براساس مراعات مصالح آن است که بعضی از آن‌ها از نظر قانون‌گذار، انتخاب محل سکونت و عهده‌داری امور اقتصادی خانواده و سرپرستی قانونی فرزندان است. حالا تصور کنیم اگر این نهاد کوچک که پایه‌گذار نهادی بزرگ‌تر به نام اجتماع است، رئیسی نداشت و زن و مرد در اداره‌ی امور آن برابر بودند، باید به‌ناچار برای حل و فصل امور خود، مدام به مراجعی بالاتر رجوع می‌کردند و همین امر، موجب آسیب به انسجام خانواده می‌شود. این یک حقِ فردی برای شوهر نیست؛ بلکه یک وظیفه‌ی اجتماعی است که برای تأمین سعادت خانواده است. با توجه به این مسئله، گاهی می‌بینیم مواردی در تربیت فرزندان و روند رشد اجتماعی و روانی آنان پیش می‌آید که فقط با ورود پدر و ارشادهای تربیتی او کارساز است.

*‌ حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی و در آمدهای مالی آنان، چه اثری در زندگی خانواده دارد؟

از منظر دین، کار سالم و درآمد سالم و به دور از حرام، مختص زن یا مرد نشده است؛ اما از آن‌جا که وظیفه‌ی اصلی زن، تربیت انسان و رشد همه‌جانبه‌ی فرزندان در محیط خانه و آماده‌ساختن ایشان برای حضور در جامعه‌ی وسیع‌تر و نیز ایجاد آرامش برای اعضای خانواده، بر عهده‌ی زن نهاده شده و فقط اوست که با روح آرام خود می‌تواند کمال آرامش را به همسر و فرزندان هدیه کند. در واقع، جوّ ناآرام بیرون از خانه و تشنج‌های روزمره، شاید او را از این حس عاطفیِ مادرانه دور کند! در نتیجه، نتواند آن جذبه‌ی روحی و روانی را برای همسر و فرزندان خویش داشته باشد.

البته گاهی زنان باید مشاغلی که نیاز یک جامعه است، پُر کنند؛ ولی این دلیلی نیست تا او از وظایف مادری و همسری خود چشم‌پوشی کند و فقط به کار بپردازد. متأسفانه در جامعه‌ی امروزی، زنان بیش از حد در کارهایی که مردان انجام می‌دهند، ظهور و بروز دارند که اشکال‌هایی به همراه می‌آورد! از جمله، بیکاری مردان که بی‌تعهدی آنان را به زندگی در پی دارد، یا فروپاشی کانون خانواده‌ها به دلایل متعدد که اساس آن، همین نبود محیط گرم و بااحساس در خانه و نیز نبودن ریشه‌های محبت و وابستگی، درون خانواده است. اکنون در این دوره، مادر باید به مسائل مهم‌تر و والاتری بیندیشد و ببیند در قبال کسب مال، چه ارزش‌هایی ممکن است از دست برود و آیا بازیابی این ارزش‌ها امکان‌پذیر است یا نه؟

البته باید این نکته را از نظر دور نداشت که برخی زنان، سرپرست خانواده هستند و مجبور به انجام کار در بیرون از خانواده هستند؛ اما همین زنان محترم هم می‌توانند با درایت و بالابردن آگاهی و توانایی خود، هم بر کارهای منزل و هم بر کار بیرون نظارت کنند.

*‌ ائمهf چگونه با فرزندان خود رفتار می‌کردند؟ درباره‌‎ی وقت‌هایی که با خانواده می‌گذراندند، توضیح دهید.

براساس نص صریح قرآن: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» و «ما ضل صاحبکم و ما غوی و ما ینطق عن الهوی»، پیامبر و ائمه‌ی اطهار، ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری بسیار مناسب و به‌دور از هرگونه ناهنجاری رفتاری، شخصیتی و اخلاقی دارند.

باید با توجه به رفتار این بزرگواران، بتوان کارکرد خانواده را بهبود بخشید. روش پیامبر اکرمh همیشه بر وفق و مدارا بوده و با همه‌ی کودکان و دختران، به‌ویژه در دورانی که به دختران، توجه و محبت نمی‌شد، بسیار جالب بوده است. در روابط غیرکلامی، بر نوازش و بوسیدن کودکان بسیار توصیه می‌کردند. با فرزندان خود و دیگران بازی‌می‌کردند و در برخورد با آن‌ها نهایت عدالت را رعایت می‌کردند؛ برای مثال، وقتی کودکان در حال بازی بودند، هر دو طرف را تشویق می‌کردند. در مراعات حال کودکان بسیار تلاش می‌کردند. علی بن‌ابی‌طالب و فاطمه زهراf در ایجاد نشاط و شادمانی در کودکان غفلت نمی‌کردند و در عین حال، به تربیت معنوی و دینی آنان نیز اهتمام می‌ورزیدند. برای ائمه‌ی اطهارf تنها رسیدگی به فرزندان خویش ملاک نبوده؛ بلکه آنان به کودکان دیگر و به‌ویژه فرزندان ایتام توجه ویژه‌ای داشتند.

* امروز به‌ویژه در بسیاری از فیلم‌هایی که در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود، نوعی بی‌اعتمادی در میان زوجین ترویج می‌شود، یا به آنان القا می‌شود که به هم تعهد نداشته باشند. نظر شما چیست؟

برای ایجاد یک زندگی آرام و بی‌دردسر، باید مجموعه‌ای از مراقبت‌ها و آموزش‌ها انجام شود. یکی از این مراقبت‌ها، ایجاد مرزهای مناسب شأن خانواده است. گاهی این مرز در درون خانواده و گاهی نیز در بیرون از خانواده، باید حاصل شود. والدین باید بر اتفاق‌های جدیدی که به نام تکنولوژی از خارج خانواده وارد می‌شود، وقوف و آگاهی کامل داشته باشند. وقتی مرز خانه‌ای با ماهواره شکسته شد و فیلم‌های آن ملاک زندگی قرار گرفت، متأسفانه شاهد نتایج اسف‌باری خواهیم بود که یکی از آن‌ها، بی‌اعتمادی زوجین به یک‌دیگر است! وقتی این مرزها شکسته شد، تقوا کم‌رنگ می‌شود و انحطاط اخلاقی و آرمانی خانواده را در پی دارد. شاید بتوان گفت که این از کیاست‌های دینی است که به پدر و مادر در تشکیل و حفظ اصول خانواده توصیه شده است!

* به نظر شما خانواده‌ها از یک‌سو و مسئولان فرهنگی از سوی دیگر، چه وظیفه‌ای در مقابله با القای چنین فرهنگی دارند؟

در دین مبین اسلام، تأکید بسیاری بر توجه به مسائل فرهنگی خانواده ـ که نهاد کوچک اجتماعی است ـ شده تا با تقویت این نهاد، جامعه‌ی هر کشوری از خطا مصون شود. این مسئولیت، هم به پدر و مادر و هم به سران و مسئولان یک جامعه سپرده شده است؛ اما وقتی درون یک خانواده اصلاح شود، فرزندان این خانواده نیز، اصلاح‌شده به جامعه وارد می‌شوند. این یعنی این‌که همه‌ی وظایف، ابتدا باید از خانه اعمال شود و والدین باید به تربیت دینیِ فرزندان هم اهتمام ویژه‌ای داشته باشند. تربیت دینی با همان اصول بانشاط و مطابق با پیش‌رفت عصر و زمانه؛ اما با در نظر گرفتن همه‌ی مرزها و خطوط قرمز، که می‌تواند اعضای یک خانواده را در گذر از خطرهای درون خانواده و نیز خطرهای احتمالی در جامعه حفظ کند.

*‌ سخن پایانی؟

در خانواده‌ی اسلامی، سلسله‌مراتب به‌خوبی حفظ می‌شود. اقتدار والدین و احترام فرزندان و نیز احترام همسران به یک‌دیگر و قبول ریاست شوهر در موارد خاص زندگی با حفظ اقتدار او در خانواده، آگاهی زن و شوهر بر ارزش وظایف‌شان و عمل به وظایف با طیب خاطر و آرامش فکر، به‌راحتی قابل‌مشاهده است.

این خانواده به مسائل دینی و تلاش برای ایجاد چنین محیطی می‌اندیشد و کوشش می‌کند. لزوم تقوا، اجتناب از گناهانی هم‌چون: موسیقی حرام، شراب‌خواری، غیبت و تهمت، اعتماد متقابل به یک‌دیگر، و حذف رذائل اخلاقی هم‌چون: حسد، کبر، غرور و... که همه‌ی خانواده موافق آن هستند. البته ممکن است در این راستا، لغزش‌هایی هم انجام شود؛ اما بنای افراد بر حفظ تقواست. حفظ حدود و ثغور اسلامی در خانواده‌ی مطلوب اسلامی، کل اعضای خانواده را به نتایج آرامش‌بخشی می‌رساند که باعث رشد اجتماعی آنان نیز می‌شود؛ چراکه در چنین محیطی، بیماری‌های روانی و روحی یافت نمی‌شود و اگر هم دیده شود، با همان رشد ایجادشده در خانواده‌ی سالم، قدرت حل و فصل مشکل‌ها خواهد بود. با امید به این‌که تمام خانواده‌های عزیز با توجه و آگاهی از اصول و ارزش‌های اسلامی، بتوانند با ایجاد محیطی آرام و به‌دور از دسیسه‌های شیطانی و نیز با دقت در تقویت تقوا در امور متعدد زندگی، به آرامش روحی، روانی و جسمی همه‌ی اعضای جامعه کمک کنند تا خودشان نیز در سایه‌ی همین آرامش، زندگی متعالی داشته باشند.