فضه خاتمینیا
کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
اشاره
مقایسه، به قصد تحقیر و تأکید بر نداشتههای افراد در هر سنوسال و در هر مقطعی از زندگی که انجام شود، میتواند پیآمدهای منفی را در پی داشته باشد و نهتنها رشد و تعالی فرد را در پی نخواهد داشت، بلکه آسیبهای جبرانناپذیری را به روحیه و شخصیت فرد وارد میسازد و این آسیب در زندگی مشترک زناشویی، پیآمدی جز طلاق عاطفی و درنهایت جدایی زوجین از یکدیگر نخواهد داشت؛ به عبارت دیگر، زمانی که فرد در زندگی مشترک خود به بهانههای مختلفی تلاش میکند تا شریک زندگی خود را با دیگران مقایسه کند -چه به شکل علنی و چه ناخودآگاه و پنهانی- داشتههای زندگی مشترک و ویژگیهای مثبت طرف مقابل را نادیده میگیرد، به ندرت میتواند احساس رضایت داشته باشد و همواره انرژی منفی خود را به زندگی مشترک و زوج خود انتقال میدهد.
مقایسهی با افراد خانواده
یکی از ویروسهایی که ممکن است در همان ابتدای زندگی مشترک، سیستم آرامش خانوادهی تازه شکلگرفته را برهم بریزد و آن را دستخوش تغییرهای ناخوشآیند کند، این است که زن، همسر خود را با پدرش و مرد، همسر خود را با مادرش مقایسه کند. قابلتأمل این است که همسران جوان باید توجه کنند، والدین آنها پس از گذراندن روشهای مختلف آزمون و خطا، کسب تجربههای مختلف و با گذر زمان به این مرحله از تجربه رسیدهاند و در رویارویی با مشکلها و ناملایمتهای زندگی، میتوانند راحتتر تصمیمگیری کرده و شرایط بهتری برای خانواده فراهم کنند؛ بنابراین زوج جوان نباید در مواجهه با مسائل جدیدی که زندگی مشترک پیش روی آنها قرار میدهد، به مقایسه اتکا کنند. در واقع، مقایسهی همسر با والدین در این شرایط تنها باعث میشود که فرد فقط بتواند بهطور موقت، صورت مسئله را برای خودش پاک کند و بدیهی است که نمیتواند راهکار مناسبی برای مشکلِ پدید آمده، ارائه دهد.
این طرز نگرش، باعث میشود که ارزشهای رفتاری و نقاط مثبت طرف مقابل، همواره بیاهمیت پنداشته شود؛ لذا فردی که همواره در ترازوی سنجش و مقایسه قرار میگیرد، تحت هر شرایطی کفهی ترازو را در طرف دیگر سنگینتر حس میکند؛ به عبارت دیگر، در این رقابت ناسالم که فردی دیگر آغاز کرده، برتری و رجحان به فردی غیر از او نسبت داده میشود. چنین فردی ـ خواه زن و خواه مرد ـ در گذر زمان، تلاشهای خود را بیفایده میبیند و رفتهرفته احساس خودکمبینی، تنفر از دیگران و ضعف اعتمادبهنفس در او پُررنگ میشود؛ برای مثال، اگر مردی زن خود را در امور خانهداری و آشپزی با مادرش بسنجد و مدام دستپخت او یا نحوهی پذیرایی همسرش در مهمانیها را با مادرش مقایسه کند و در این مقایسه، طوری رفتار کند که تمامی امتیازها را به مادرش بدهد و زحمتهای زنش را نادیده بگیرد، نهتنها کمکی به همسر خود نمیکند، بلکه فقط احساس دلزدگی و دلسردی از زندگی را در او تقویت میکند. در مقابل، اگر زنی رفتارهای همسر خود را با پدرش مقایسه کند و بارها از جملههایی نظیر اینکه «اگر پدرم بود، اینگونه رفتار میکرد!» یا «پدرم در این شرایط بهتر از تو رفتار میکند» یا اینکه «در خانهی پدرم، امکان رفاهی بهتری داشتم»، حس ضعیفتر بودن را به مرد انتقال میدهد و خواسته یا ناخواسته این مفهوم را به او القا میکند که هرقدر هم که تلاش کند، باز هم نمیتواند همانند پدر او موفق باشد. همانگونه که ذکر شد، مقایسههایی از این قبیل -یعنی مقایسهی زوج جوان با افراد با تجربهتر و به قصد تحقیر طرف مقابل- نهتنها به بهبود شرایط خانواده کمک نمیکند، بلکه همانند تزریق آمپولی عمل میکند که فرد به آن حساسیت دارد و شرایط فعلی او را بهتر نمیکند و تا مدتها اثری سوء بر جسم و روح و روان فرد میگذارد.
مقایسه براساس ویژگیهای ظاهری
نوع دیگری از ویروس مقایسه که در زندگی عصر کنونی بسیار شایع و به سرعت در حال انتشار است، مقایسه براساس ظاهر زندگی دیگران است. در این نوع مقایسه، فرد بیشتر به جنبههای مادی توجه دارد و بنای زندگی را بر چشم و همچشمی میگذارد و بر این باور است که هر کسی که ماشین مدل بالاتر، خانهی لوکستر و... داشته باشد، از او خوشبختتر است. پُرواضح است که چنین فردی، هرچند هم که در رفاه بهسر ببرد و از امکانهای مالی خوبی برخوردار باشد، باز هم ناراضی است؛ زیرا چشمهایش همواره در پی چیز بهتر میچرخد و تا آن را بهدست نیاورد، مدام حسرت میخورد. چنین فردی داشتههای خود را نمیبیند و مدام از همسرش تقاضاهای جدیدتری دارد که ممکن است هیچ نیازی به آن نداشته باشد و فقط چون دیگران آن را دارند، او نیز میخواهد که از آن بهرهمند باشد.
در این مقایسهها، پایانی نیست و فرد نهایتی برای معیارهای مقایسهی خود در نظر نمیگیرد؛ بنابراین، چنین فردی نهتنها آرامش روحی و روانی را از خود سلب میکند، بلکه همسر خویش را نیز از این نعمت محروم میسازد و روحیهی حسرت و افسوس را جایگزین شکرگذاری و قدردانی میسازد. امام سجادa در این باره میفرمایند: «تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده، است (اصول کافی، ج2، ص148).» به دیگر بیان، همسری که تلاش میکند زندگی دیگران را به رخ بکشد، انسان طماعی است که هیچچیز نمیتواند او را اغنا کند و حرصِ نداشتهها، امنیت و آرامش روانی را از او دور میسازد. مقایسهی زندگی خود را با دیگران، میتوان به یک بازی تشبیه کرد که نتیجهی آن در هر شرایطی باخت است؛ زیرا در نگاه کسانی که عینک مقایسه را بهچشم زدهاند، همواره کسانی پیدا میشوند که از شرایط بهتری برخوردارند و دیگر اینکه در این بازی، اغلب طرف مقایسهکننده سعی میکند تا در زندگی خودش، فقط نقطهضعفها را پیدا کند و این در حالی است که در زندگی دیگران نقاطقوت را میبیند و نتیجهی این بازی نابرابر، فقط باخت است. دربارهی این مسئله، قابلتأمل است که زندگی آنها هیچگاه به خوبیای که ما تصور میکنیم، نیست؛ یعنی تصویری که ما از زندگی آنها خلق میکنیم، مصداق همان «مرغ همسایه غاز است» میشود.
نوع دیگر از این ویروس را میتوان توجه به ویژگیهای ظاهری و فیزیکی دیگران و مقایسهی همسر خود با افراد دیگر از این منظر دانست. برخی از افراد ملاکهای دینی را کنار میگذارند و به بهانههای مختلفی ارتباط با نامحرم را برای خود توجیه میکنند. این ارتباطهای ناسالم که حد و مرزی برای آنها تعیین نمیشود به مرور زمان ویروسهای مقایسه را فعال میکنند و زن یا شوهری که درگیر این نوع رابطهها میشوند، این فکر شیطانی در آنها خطور میکند که همسر آنها در مقایسه با فلانی اصلاً مطلوب او نیست. کمکم وقتی این مقایسههای ظاهری بیشتر میشود، دیگر فرد از همسر خود احساس رضایت ندارد و به بهانههای مختلف فاصلهی خود را از او بیشتر میکند. در انتشار این ویروس، چشم و سپس دل یا همان خواطر نفسانی مهمترین نقش را ایفا میکنند. زمانی این امر شدت مییابد که تصویرسازی ناسالم از طریق ابزارهای اشاعهدهندهی تخیلهایی نظیر رسانههای جمعی شکل میگیرد که صرفاً در پی ترویج مدلهایی است که در زندگی واقعی، کمتر هست و از آن میتوان به تب «باربیزاسیون(Barbization) » یاد کرد.
در همهی این موارد، آنچه میتواند آنتیویروسی برای مبارزه با ویروس مقایسهی همسر خود با دیگر افرادی که با آنها در ارتباط هستیم باشد، توجه به این نکتهی کلیدی است که افراد از لحاظ فیزیکی، جسمی، روحی، و مهارتها و استعدادها با یکدیگر متفاوت هستند؛ بنابراین، مقایسهی همسر خود با دیگران و پررنگکردن نقاطضعف و کماهمیت نشاندادن نقاطقوت او باعث میشود که احساس دلزدگی در زندگی ایجاد شود و از آنجایی که فردی که در معرض مقایسه قرار میگیرد به طرق مختلفی تحقیر میشود و از شخصیتش سؤال میشود، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد، دیگر انگیزهای برای حفظ زندگی مشترک ندارد و دستاورد این زندگی برای او چیزی بهجز سرخوردگی نخواهد بود. در واقع، توجه به این نکته که خداوند نیز انسانها را بر این اساس آفریده و هیچ موجودی را شبیه موجود دیگری نیافریده و از هر انسانی به اندازهی استعدادها و تواناییهایش تکلیف میخواهد، میتواند راهکار مناسبی برای این معضل باشد؛ بنابراین، اگر زوجین این آیهی شریفه را که میفرماید: «ما انسان را تکلیف نکردهایم؛ مگر به اندازهی توانش(مؤمنون، آیهی 62)» سرلوحهی زندگی خود قرار دهند، درمییابند که هر انسانی نقاطضعف و قوتی دارد و تأکید بر نقاطضعف راه به جایی نخواهد برد. در واقع، بهتر است که به جای مقایسهی همسر خود با دیگرانی که ظاهراً در یک دیدگاه مقایسهای نابرابر از او برتر هستند، به تلاشهایی که همسر ـ چه زن و چه مرد ـ در راستای حفظ و پیشرفت زندگی خود انجام میدهد، توجه نشان دهیم و از این طریق، آرامش را برای زندگی خود به ارمغان بیاوریم.
راهکار دیگر برای مقابله با ویروس مقایسه و انواع مختلف آن این است که زوجین به این باور برسند که همسر او همانند خود او دارای ویژگیهای مثبت و منفی است و با دیگر انسانها متفاوت است و مقایسهای که براساس تحقیر فرد و تأکید بر نقاطضعف او باشد تنها نتایج منفی را در پی دارد. اگر هم قرار است مقایسهای انجام شود بهتر است که براساس توانایی خود فرد انجام شود؛ یعنی فرد با گذشتهاش مقایسه شود و با تأکید بر ویژگیهای مثبت او و نقاط قوتش مدام این باور در او رشد داده شود که تلاشی که او در زندگی داشته، قابلتحسین است. تأکید بر ویژگیهای مثبت باعث میشود که فرد، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کند و در راستای خوشبختی در زندگی مشترک، بیش از گذشته و با انگیزه بیشتری تلاش کند.