گفتوگو با آتنا یعقوبی، مشاور خانواده
نفیسه حیدری
کارشناس فقه و حقوق
در بحث ازدواج، درخواستهایی هست که اصول کلی آن در شرع و عرف مشخص شده است. حداقل انتظاری که در رابطهی مشترک زناشویی، طرفین خواهان آن هستند، احساس خوشبختی، عشق، آرامش و امنیت است. ازدواج پُر است از انتظارهای معقول و مناسب که زن و شوهر باید از آن اطلاع داشته باشند. باید توجه داشت که آگاهی از این توقعهای بجا و شیوهی صحیح برخورد با آن، در ایجاد آرامش و احساس خوشبختی در زندگی مشترک، نقشی اساسی بازی میکند. رسیدن به شاهراه سعادت، مستلزم عبور از باریکراههای فرعی و طولانی است که اگر با چراغِ روشن آگاهی در آنها گام برنداریم، هیچگاه به احساس مطلوب نرسیده و هدفی که از ازدواج مدنظرمان بوده، محقق نمیشود. جملههایی مثل: «من که نمیدونستم تو از من همچین توقعی داری؟» یا «انتظار تو بیجاست و توقعت زیاده!» در روابط خیلی از زوجین شنیده میشود. سؤالهای بسیاری از زن و شوهرها در رابطه با انتظارها و توقعهای منطقی و غیرمعقول در زندگی زناشویی، ما را بر آن داشت که نزد سرکار خانم «آتنا یعقوبی» دانشجوی دکترای روانشناسی ـ که هماکنون در یک مرکز مشاوره مشغول فعالیت هستند و در دانشگاه آزاد مازندران تدریس میکنند ـ برویم. وی با حفظ اصل رازداری مراجعهکنندگان خویش، نمونههایی را که با آن برخورد داشته، در لابهلای مطالب خود بازگو کرد تا مسئله برای خوانندگان روشنتر و ملموستر باشد.
* خانم یعقوبی! توقع بین زوجین، از کجا شکل میگیرد؟
موضوع انتظارها و توقعهای زن و شوهر از یکدیگر، مسئلهای است که هر خانوادهای به آن مبتلاست. نمیتوان هیچ همسری را پیدا کرد که از طرف مقابلش خواستهای نداشته باشد. حتی زوجهایی که در فضای رمانتیک میگویند: «من از تو توقعی ندارم!» باز هم در پیچوخمهای زندگی، از سمت مقابل انتظارهایی دارند که میخواهند به آن توجه شود. این انتظارها دوسویه است. به این شکل نیست که فقط مرد از زن توقع داشته باشد یا زن از مرد؛ بلکه بزرگراهی دوطرفه است که هر دو باید در آن قدم بردارند؛ چون خداوند برای هر دو قائل به حقوقی است که در قالب همان انتظارها باید برآورده شود. همانطور که پیامبر اکرمh فرمودند: «آگاه باشید که شما را بر زنانتان، حقی است و زنانتان را نیز بر شما حقی است (کنزالعمال،ج 5، ص 116).» اسلام با ایجاد حقوق متقابل برای زن و مرد، برای هر کدام، جایگاهی قائل شده که داشتن توقع از شخص مقابل را در قالب حد و مرزها، صحیح و مشروع دانسته است.
زن و شوهر با دو شیوه و شرایط متفاوت تربیت شدهاند؛ شرایط اقتصادی متفاوت، تعداد فرزندان، سلامت رابطهی پدر و مادر و تفاوت فرهنگ و تحصیل، زمینههای پرورشی متفاوتی پدید میآورد و این تفاوتها، در دیدگاه شخصی طرفین دربارهی موضوعها، ایدهها و موقعیتها اثر میگذارد. زن و شوهر شبیه هم نیستند و در زمینههایی متفاوت هم هستند. همین تفاوتها، توقعهای گوناگون را پدید میآورد؛ اما این خواستهها گاه معقول و بجاست و میتواند این رابطه را به سوی خوشبختی سوق دهد؛ یا گاه، غیرمنطقی و نابجاست و میتواند رابطه را به کشمکش و بحران بکشاند.
* با توجه به تفاوتهایی که دربارهی توقعهای زوجین مطرح کردید، راهکاری برای رسیدن به یک توافق میانی در انتظارها، پیش روی ما بگذارید.
متفاوتبودن، هرگز به معنی بهتر یا بدتر بودن یا درست و غلط بودن نیست؛ ولی به رشد و تعالی میانجامد و اغلب سبب جذب مرد و زن به یکدیگر میشود. با اینکه انتظارهای زنان و مردان با هم متفاوت است، مکمل یکدیگرند. طبیعی است که مردان و زنان، ویژگیهای خود را بهتر از ویژگیهای همسرشان میشناسند و از تفاوتهای خود آگاهی کمتری دارند. همسرانی که به علت ناآگاهی، به تفاوتهای بین خود و همسرشان توجه نکنند، در عمل، تضادها، اختلافها و عدمتفاهمهایشان، به تدریج افزایش یافته و ندانسته، رابطهی خود و همسرشان را به طرف بحران پیش میبرند و حتی به مرحلهی جدایی میرساند. فقط با آگاهی و افزایش اطلاعات درست است که زن و مرد دیدگاههای متقابل یکدیگر را بهتر درک کرده و به آنها احترام میگذارند. بهکارگیری درست آگاهیهاست که بسیاری از مشاجرهها و کشمکشها، سادهتر و بدون خشم و پرخاشگری فراوان، حل میشود.
بیشتر، خانمها و آقایان در مقایسهی ویژگیهای خود با همسر دچار اشتباه میشوند؛ چون ویژگی خود را بهتر میشناسند و تصور میکنند که بهتر از همسرشان میاندیشند و عمل میکنند. با چنین تصور اشتباهی، هر یک حق طبیعی خود میدانند بکوشند ویژگی و نیاز خود را به هر طریقی که میتوانند به دیگری دیکته کرده و تحمیل کنند.
مراجعهکنندهای داشتم به نام آقای اسحاقی، 27ساله و مهندس عمران که در خانوادهای بسیار منظم و مرتب تربیت شده بود و فضای زندگی پدری ایشان را، مادرِ خانواده، همیشه تمیز و آراسته میکرد. ایشان با خانمی ازدواج کرده بود که به نظم و نظافت خانه اهمیت چندانی نمیداد و به آشفتگی منزل بیتفاوت بود. در منزل پدرش نیز هفتهای یکبار، شخصی نظافت منزل را انجام میداد. موضوع نظافت منزل این مهندس، باعث اختلافهایی بین آنها شده بود. وقتی برای مشاوره نزد من آمدند، از بین صحبتهای فراوانی که با هر دو داشتم، فهمیدم ریشهی این نو نگرش، در تربیت و شرایط خانوادگی آنهاست. مرد در فضایی خاص بزرگ شده و از همسر خود توقع دارد همیشه فضای خانه را خودش مرتب و منظم کند؛ ولی زن اظهار میداشت که خدمتکار و نظافتچی نیست.
من از هر دو خواستم که از جایگاه خود حرکت کرده و در یک نقطهی مشترک توافق کنند. از مرد خواستم که بپذیرد «همیشه نظافت منزل، فقط وظیفهی خانمِ خانه نیست.» از زن خواستم که قبول کند «همیشه نظافت خانه بر عهدهی نظافتچی نیست.» قرار شد خانم برخی از کارهای نظافتی را که قبلاً انجام نمیداد، انجام دهد و در برخی کارها، همسرش به ایشان کمک کند. برخی از کارها را هم خودِ مرد، تنهایی انجام دهد و هرگاه لازم بود برای نظافت کلیتر، از یک نظافتچی کمک بگیرد. در واقع، برای هر توقعی باید همین کار را کرد؛ برای مثال، اگر زن دربارهی انتظاری، در جایگاه هشت است و مرد در جایگاه سه، باید این مراحل را طی کرد:
1. زوجین با هم صحبت کنند و روی یک جایگاه مشترک مثل پنج، توافق کنند.
2. هر دو کمی تلاش کنند و به سمت موضع موافق پیش بروند، ایدئالنگر نبوده و واقعبین باشند.
3. غر نزنند؛ زیرا اضطراب، پریشانی، ناآرامی و عصبانیت به دنبال میآورد.
4. هر تلاش طرف مقابل را برای تغییر و پیشرفت، تحسین کنند.
5. هر کس برای تغییر دیدگاهها و برآوردن انتظارها نیاز به زمان دارد. همسرشان را تحت فشار نگذارند و به او فرصت بدهند.
* چرا جملهی «من نمیدانستم» را دربارهی انتظارهای زوجین زیاد میشنویم؟
انتظارها، مثل قوانین نانوشته هستند. ما فقط خودمان آن را میدانیم؛ ولی دیگری از آن بیخبر است. خانم سعیدی مراجعهکنندهای بود 39ساله، خانهدار و مادر دو دختر. ایشان با همسر کارمندش اختلاف داشت و میگفت: «به من توجه نمیکند و برای من اهمیت و ارزش قائل نیست.» در حالی که مرد اعتقاد داشت تمام تلاش و توجه او به زندگی و خانوادهاش است. وقتی از زن خواستم که دربارهی مصادیق توجه در قالب مثال صحبت کند، گفت: «اگر همسرم به خاطر بیماری من از کارش مرخصی بگیرد و مرا به دکتر ببرد. اگر در مهمانی موقع غذا در کنار من بنشیند و برای من غذا بکشد. اگر روزها که سر کار است به من زنگ بزند و احوالم را بپرسد و بگوید که چیزی لازم دارم یا نه، به من توجه کرده است.» همسر این خانم برای دفعهی اول در طول زندگی سیزدهسالهی خود این انتظارها را از زبان همسرش میشنید. او میگفت اگر اینها را میدانست، حتماً برای جلب رضایت و شادی همسرش، انجام میداد.
مسئله بر سر این است که همسران باید دربارهی جزئیهای توقعهای خود، بهروشنی با هم گفتوگو کنند. فکر نکنند انتظارها یک قانون فراگیر است که حتماً طرف مقابل از آن آگاهی دارد. زوجین باید بنا را بر ندانستن بگذارند. زنان و مردان نگویند: «مگر میشود که نداند؟» واقعیت این است که بسیاری از اختلافها بر سر عدم گفتوگوی مناسب بر سرِ انتظارهاست، نه خود انتظارها. البته فقط صحبتکردن و گوشدادن به این موضوع کمک نمیکند؛ بلکه ارتباطهای غیرکلامی و بهاصطلاح «زبان بدن» هم، اثرگذار است. به حالتها و رفتارها باید دقت کرد؛ برای مثال، وقتی مردی خسته به خانه میآید، از ظاهر او عیان است که نیاز به آرامش و استراحت دارد؛ حتی اگر این انتظار را به زن نگوید، از خانمِ خانه توقع میرود که حال خستهی او را درک کند.
* باید قبول کنیم که برخی انتظارها، نامعقول و نابجاست؛ برخورد زوجین با این توقعها باید چگونه باشد؟
ملاک سنجش انتظارها، معیار دین، قانون، عرف، عقل، اخلاق و وجدان انسانی است و هر انتظاری که در این قالبها نگنجد به توقع نامشروع، غیرقانونی، نامتعارف، نامعقول، غیراخلاقی و غیرانسانی موصوف میشود و شخص مقابل حق دارد که آن را برآورده نکند؛ ولی نباید با مخالفت و لجبازی به آن دامن بزند؛ بلکه با کمک یک شخص مورد اعتماد دوطرف یا متخصص و مشاور، دربارهی آن انتظار صحبت کنند و بالأخره طرفی که انتظار نادرست دارد، باید مجاب شود که این خواسته نابجاست، جایگاهی در زندگی ندارد و باید حذف شود.
گاهی برخی از توقعها، در برخی از شرایط و موقعیتها نابجاست؛ ولی اصل آن نامعقول و نامتعارف نیست. این موضوع بسیار گسترده است و شامل همهی فضاهای زندگی خانوادگی میشود. همیشه شرایط زندگی یکنواخت نیست، بلکه فراز و نشیبهای مختلف، انتظارها را هم دگرگون میسازد. خانم عاطفی، 45ساله مادر سه فرزند، به من مراجعه کرده بود و میگفت: «همسرش در تأمین معاش و مایحتاج زندگی، کوتاهی میکند و نیازهای مادی او و فرزندش را برآورده نمیسازد. اصل انتظار این خانم یعنی «حق نفقه و تأمین خواستههای اقتصادی در خور شأن» درست بود؛ ولی مشکل از آنجایی بود که پس از حضور و صحبت با همسرشان، متوجه شدم که ایشان یکسال است ورشکست شده است. در طی هجده سال زندگی مشترک، تاجری با وضعیت مالی خوب بوده و میتوانسته بهراحتی پاسخگوی خواستههای مالی همسر و فرزندانش باشد؛ ولی الآن به علت شکست مالی، دیگر قادر نیست مثل گذشته تمام خواستههای پُرزرقوبرق قبل را برآورده کند. با چند جلسه صحبت، خانم متقاعد شد که شرایط، عوضشده و ایشان باید سطح توقع خود و فرزندان را تغییر دهد.
* در پایان اگر مطلبی را لازم میدانید، بفرمایید!
ازدواج ارتباطی مقدس است. اگر در آن تنها به انتظارها و حقوق وتکالیف توجه کنیم، زیبایی آن کاسته میشود. گذشت، فداکاری و صبر است که عشقی ماندگار رقم میزند.
وظیفهی زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟
یکیست کشتی و آن دیگری کشتیبان
چون ناخداست خردمند و کشتیاش محکم
دگر چه باک ز امواج ورطهی طوفان!
* از شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم در تمامی مراحل زندگی خود موفق باشید!