پدران و تربیت فرزندان


فاطمه صالحی‌ایمنی

کارشناس فقه و مبانی حقوق

اشاره

تربیت فرزند در همه‌ی دورانها، یکی از دغدغههای والدین بوده است؛ اما در عصر پیچیده‌ی کنونی، این موضوع نگرانی اصلی والدین شده است. در گذشته، نگاه به پدر، بیش‌تر فقط نگاه نانآوری خانه بود، نگاهی که این عصر پرمشغله‌ی مادی، در عمل به آن دامن میزند. در این نگاه تربیت فرزند، وظیفه‌ی اصلی مادر تلقی میشود؛ اما آیا این نگاه درست است؟ برای یافتن پاسخ این سؤال، باید به نقش مهم و بیبدیل پدر در تربیت فرزند پرداخت.

نقش غذا را جدی بگیرید

در اغلب خانواده‌‎ها، تأمین نیازهای اقتصادی خانواده بر دوش پدر است. از مهم‎ترین مصادیق برآوردن نیازهای مادی خانواده، تهیه‌ی غذا برای خود و همه‌ی اهل خانه، از جمله فرزندان است. غذا از دو جهت در شخصیت و تربیت فرزند اثرگذار است: وراثتی و تربیتی.

نقش وراثتی غذا: اولین مرحله‌ی شکل‎گیری شخصیت فرزند، وراثت است. از طریق وراثت، بسیاری از روحیه‌ها و خلق‌های مثبت یا منفی، ضعف‎ها و قوت‎ها از پدر و مادر به فرزند منتقل می‎شود. دامنه‌ی این امورِ منتقل‌شونده به امور روانی و اخلاقی محدود نبوده، ویژگی‎های جسمانی را نیز دربرمی‎گیرد. غذای مناسب، پاک و حلال در سلامت جسمی، روانی و اخلاقی والدین نقشی مهم دارد و این ویژگی‌ها با آن دو، تا حد زیادی به فرزند منتقل می‎شود. این اثر، هم فیزیکی و هم روحی ـ روانی است. حامل اولین و شاید ماندگار‎ترین اثرهای ارثی بر فرزند، نطفه است! امام صادقa می‎فرمایند: «هر کس ناشتا یک بِه بخورد، نطفهاش پاکیزه و فرزندش نیکو می‎شود (برقی، 1371ق، ج 2، ص 549 و ری‎شهری، 1385ش، ص 55).» همچنین امام کاظمa می‎فرمایند: «هر کس تخممرغ، پیاز و روغن زیتون بخورد، بر توان آمیزش او افزوده می‎شود و هر کس گوشت را با تخممرغ ]بخورد[ استخوان فرزندش درشت خواهد شد(طبرسی، 1370ش، ص 195 و ری‎شهری، 1385ش، ص 55).»

بنابراین، پدر در این مرحله از شکل‎گیریِ شخصیت فرزند، نقشی اساسی و جای‌گزینناپذیر دارد. این دو روایت درباره‌ی اثر جسمی غذای پدر بر فرزند، از طریق نطفه است؛ اما درباره‌ی اثر معنوی غذای حرام نیز احادیث فراوانی داریم. از امام باقرa نقل شده است: «هم‌تای شیطان، فرزندی است که از مال حرام پدید می‎آید. [چنین فرزندی در واقع] از مشارکت شیطان، متولد شده است. اگر مال، حرام باشد، او همراه مرد خواهد بود تا این‎که آمیزش کند و از این ‌رو، نطفه‎اش با نطفه‌ی مرد می‎آمیزد. هر دو (نطفه) با هم آمیخته هستند. گاهی فرزند از یک نطفه آفریده می‎شود و گاهی از هر دو باهم (عیاشی، 1380ش، ج 2، ص 300 و ری‎شهری، 1385ش، ص 55).»

پس از انتقال نطفه به رحم نیز، اثر غذایی که اغلب پدر تهیه می‎کند، با مادر بر کودک که در مرحله‌ی جنینی قرار دارد، ادامه پیدا می‎کند. رسول اکرمh میفرمایند: «به زنان باردارتان کُندر دهید؛ چراکه بر خِرَد کودک می‎افزاید (طبرسی، 1370ش، ص 194 و ری‎شهری، 1385ش، ص 56).» این اثر را در کیفیت مادی و معنوی غذای مادر در دوران شیر‎دهی نیز می‎توان پی گرفت.

نقش تربیتی غذا: پس از به‌دنیاآمدن کودک و از هنگامی که علاوه بر شیر مادر، غذای دیگری نیز به وی خورانده می‎شود، دیگر اثر غذا بر وی، اثر بی‎واسطه و مستقیم است و به‌اصطلاح می‎توان گفت اثر تربیتی دارد، نه وراثتی. غذای حرام، موجب قساوت و بی‎رحمی قلب می‎شود؛ طوری که سخن حق و موعظه‌ی نیکو در شخص اثر نمی‎گذارد، آرامش انسان را به هم می‎زند و اضطراب و تشویش در پی دارد. کسی که غذای حرام می‎خورد، دعایش مستجاب نمی‎گردد و عبادتش سودی به حالش ندارد.

 بازیهای پدرانه

بازی با کودک در رشد جسمی، ذهنی و شخصیتی وی اثر بسزایی دارد. بازی جسمی، موجب محکم‌شدن استخوان‎های کودک، تمرکز حواس وی و رشد هوشی‎اش میشود. هم‌چنین بازی، حس کنجکاوی کودک را برمی‎انگیزد، قدرت تخیلش را قوی می‎کند و به او می‎آموزد که برای رسیدن به هدف خود برنامه‎ریزی کند و آن را به مرحله‌ی اجرا درآورد؛ به این ‌ترتیب، کودک آرام‌آرام به تصوری از مشکل و برنامه‎ریزیِ نظام‎مند برای حل آن دست مییابد. همه‌ی این‎ها در مجموع می‎تواند در بزرگ‌سالی، مانع از کسالت روحی و جسمی و درماندگی او در برابر مشکل‌ها شود. پدر می‎تواند با بازی‎های مناسب، غیرمستقیم، صفت‌ها و عادت‌های خوب اخلاقی را به فرزند خود آموزش دهد و با تکرار آن، توأم با لذت، آن صفت‌ها و عادت‌ها را در کودک پایدار کند. کودک از طریق بازی با پدر، آنچه را که از او می‎بیند، بروز میدهد. کودک، مقلد ماهری است و الگوی او، فعالیتهای والدین است. پدران، بیش‌تر در بازیهای بدنی، نظیر: بالاانداختن یا بالابردن شرکت میکنند که اثر زیادی بر رشد اجتماعی و شناختی آینده‌ی فرزند دارد. پدر با انجام بازی‎هایی که برنده و بازنده دارد، به فرزند خود می‎آموزد که زندگی، همیشه بُرد نیست، باخت هم دارد؛ باید آن را پذیرفت و برایش چاره‎ای درست اندیشید. از آن‎جا که کودک طبیعتاً وقت بیش‌تری را در منزل و با مادر می‎گذراند، بازی پدر با کودک، موجب رفع کسالت و یک‌نواختی رابطه‌ی مادر و فرزند و تعادل رابطه‌ی عاطفی میان آن دو می‎شود. شاید به همین دلیل است که کودکان هنگام حضور پدر در منزل، علاقه‌ی بیش‌تری به وقت‎گذرانی با پدر و بازی با او و هم نیاز عاطفی بیش‌تری به وی دارند! طبیعی است که برآوردن این نیاز و علاقه، ضرورت دارد. در مجموع، بازی با کودک، به‌ویژه بازی‎های پدرانه، موجب تکریم کودک و بالارفتن عزت‌نفس او میشود؛ احساس خودارزش‌مندی و کرامت نفس را برای وی پدید میآورد؛ موجب تحکیم رابطه‌ی فرزند با پدر میشود و مهارتهای زندگی را به وی میآموزد.

 محبت پدرانه

 یکی از اصول مهم در تربیت کودک، محبت است. کمبود محبت، موجب بیماریهای روحیای مانند بدبینی، پرتوقعی، یأس، زودرنجی و نارضایتی میشود. عدم حضور اثرگذار پدر در زندگی فرزند، وی را انسانی تک‌بعدی و از جهت عاطفی و تربیتی، ناقص بارمی‎آورد؛ مانند کودکی که به علت مرگ یکی از والدین یا جدایی آن‎ها، از حضور پدر یا مادر در زندگی خود محروم شود. انگار هر فرزندی ـ پسر یا دختر ـ وجودش از یک جنبه‌ی مردانه و یک جنبه‌ی زنانه تشکیل یافته و برای ارضا و رشد این دو جنبه، به هر دو والد، به یک اندازه محتاج است. هرچند شاید این نیاز در پسر و دختر، به هر یک از والدین متفاوت باشد! یعنی پسر در مجموع به حضور و نقش تربیتی پدر محتاج‎تر باشد و دختر به حضور و نقش تربیتی مادر؛ اما در نهایت، تکامل شخصیت فرزند و تربیت درست وی، به حضور و نقش‎آفرینی هر دو والد نیازمند است و هیچ‌یک نمی‎تواند جای دیگری را بگیرد. دست بر سر کشیدنهای پدر، بوسیدنها و در آغوش گرفتنهایش، کودک را سرمست و از محبت سیراب میکند. پیغمبرh حسنینf را میبوسید و آنها را بر دوش خود سوار میکرد و زمینه‌ی سرور و شادی‌شان را فراهم میکرد. روزی مردی به نزد رسول خدا آمد و گفت که من تا به‌حال، فرزندم را نبوسیدهام. پیامبرh به اصحاب فرمود: «این مردِ نزد من، از اهل آتش است» و نیز فرمود: «هرکس طفلش را ببوسد، به‌خاطر هر بوسهای، خداوند حسنهای برایش معین میکند و هر کس فرزند خود را شادمان کند، برای هر بار شادی، سروری برای او در بهشت منظور میشود (قائمی، 1355، ص 177).»

 

منابع:

1. برقى، احمد بن‌ محمد بن‌ خالد(1371)؛ المحاسن، قم: دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم.

2. طبرسى، حسن بن ‌فضل(1412ق)؛ مکارم الأخلاق، شریف رضى، قم: چاپ چهارم.

3. عیاشى، محمد بن ‌مسعود(1380)؛ تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعه العلمیه.

4. قائمی‌امیری، علی(1355)؛ خانواده و تربیت کودک، قم: دارالتبلیغ اسلامی.

5. محمدی‌ری‎شهری، محمد(1385)؛ حکمت‎نامه‌ی کودک، قم: دارالحدیث.