قاسم محمّدی
کارشناس ارشد روانشناسی
امام خمینیq در بخشی از پیام خود به مناسبت شهادت «استادمطهری» چنین میفرماید: «مطهری در اسلامشناسی و فنون مختلفهی اسلام و قرآن کریم بینظیر بود. آنچه از این استاد شهید باقی مانده، با محتوای غنی خود، مربی و معلم است. آثار قلم و زبان او بیاستثنا آموزنده و روانبخش است. من به دانشجویان و طبقهی روشنفکر متعهد، توصیه میکنم کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود.»
برای اطلاع از زندگی و حیات علمی و عملی ایشان، لازم است از دوران کودکی استاد یاد شود که به قلم خود چنین مینویسد: «بچه که بودم، حدود سالهای 1314 و 1315 در خراسان زندگی میکردم... درِ مدرسهها همه بسته شده بود و تقریباً درِ مسجدها به یک معنی بسته بود... در آن هنگام که پانزده-شانزدهساله بودم دربارهی هر چیزی فکر میکردم و راضی نمیشدم بهجز تحصیل علوم دین... من پا را در یک کفش کرده بودم که باید به قم بروم.» این چنین بود که استاد تمایلی به طلبگی در خود یافت و برای تحصیل علوم اسلامی به قم رفت. «در قم از محضر استادان بزرگواری چون آیات عظام سیدحسین بروجردی، سیدمحمدتقی خوانساری، امام خمینی، علامه طباطبایی، سیدمحمدحجت کوهکمرهای، سیدمحمد محققداماد، میرزامهدی آشتی، شیخمهدی مازندرانی و میرزاعلیآقا شیرازی بهرههای وافر برد و به مقام اجتهاد نائل آمد... ایشان پس از مدتی به تهران مهاجرت کرد و به تدریس در دانشگاه اشتغال ورزید. استاد مطهری پلی میان حوزه و دانشگاه برقرار کرد و جوانان دانشجو را از غلتیدن به دامهای الحاد و التقاط آگاهی بخشید (حائری و همکاران، 1382، 51).»
شهید مطهری دارای ویژگیهای منحصربهفردی بود که مهمترین آنها جامعیت ایشان بود؛ طوری که در همهی صحنههای عملی و نظری حضور فعال داشتند. «سال 1348 همزمان با حملههای وحشیانهی اسرائیل به اعراب و وقوع جنگ ششروزه، استاد و مرحوم علامه طباطبایی و آیتالله حاج ابوالفضل موسوی زنجانی با انتشار یک بیانیه از مردم تهران دعوت کردند که برای مردم مسلمان فلسطین، اعانه جمعآوری کنند. این اقدام سیاسی شهید در آن مقطع، نشان از قاطعیت ایشان در امر مبارزه علیه رژیم اشغالگر قدس و حامیانش ـ که همانا رژیم شاه و حکومت آمریکا بود ـ داشت؛ به همین دلیل، ساواک حرکتهای استاد شهید را بهطور منظم زیر نظر داشت (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 95).»
او که یکی از شاگردان صدیق امام بود، با شروع نهضت اسلامی در سال 1342، وارد صفوف نهضت شد. وی رابط اصلی امام امتq در کشور با گروههای مختلف و هدایتکنندهی خط فکری نهضت بود. «وی در قیام پانزده خرداد سال 1342 نقشی اثرگذار و روشنگر داشت و همراه تعدادی از علما و روشنفکران، دستگیر و زندانی شد. شهیدمطهری پس از آزادی از زندان، نظر به قطع ارتباط مردم با امام خمینیq بهخاطر تبعید معظمله به ترکیه و عراق، مسئولیت عظیم نمایندگی حضرت امام در میان اقشار جامعه را بر عهده گرفت و در این راستا، در رأس شورایی برای نظارت بر حفظ خط فکری «هیئتهای مؤتلفه» از سوی امام خمینیq تعیین شد. استادمطهری چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، یکی از چهرههای برجستهی علمی، مذهبی و سیاسی بود و در پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلامی، نقش بسزایی داشت و یکی از بنیانگذاران اصلی راهپیماییهای سراسری مردم، علیه نظام طاغوتی پهلوی بود (حائری و همکاران، 1382، 51).» پس از سخنرانی مهیج در روز پانزدهم خرداد 1342 ایشان دستگیر شده و همراه تعدادی از روحانیون در تهران زندانی گردید. «زندان، فرصت مناسبی را برای تدوین طرح و برنامههای فرهنگی نسل نوخاسته، برای او فراهم ساخت. پس از 43 روز، در پی مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، همراه دیگر روحانیون از زندان آزاد شد. ایشان پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، برای ادارهی یک ایدئولوژی مدون و پرورشدادن عدهای افراد متدین، متخصص و کارآمد، عزم خود را جزم کرد و از محافل، نشریهها و مجلههای مختلف به بازنگری این مهم همت گماشت. «پس از سرکوب نهضت اسلامی پانزده خرداد بهدست شاه و ایادیاش و تبعید امام به ترکیه و عراق، استاد به همراه «آیتالله دکتر بهشتی» و حجج اسلام «انواری» و «مولایی» از سوی رهبر انقلاب در «شورای فقاهت» سازمان مؤتلفهی اسلامی انتخاب شدند. این جمعیت که در واقع، همان هیئتهای مبارز و مذهبی تودههای مردمی، بهویژه بازاریان متدین بودند در سالهای 1341 و 42 به امر امام ائتلاف کردند و تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال 42 و همچنین پارهای از مبارزههای بعد از آن را سازماندهی و رهبری کردند (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 94).»
پس از آزادی از ساواک، وی در پایگاههای مختلفی چون حسینیهی ارشاد، مسجد جاوید، مسجد الجواد و... به آگاهیبخشیدن به نسل جوان پرداخت تا اینکه ممنوعالمنبر شدند. پس از تشکیل هیئتهای مؤتلفهی اسلامی، استادمطهری از سوی امام خمینی، همراه چندتن دیگر از شخصیتهای روحانی، عهدهدار رهبری این هیئتها شد. پس از ترور «حسنعلی منصور» نخست وزیر وقت، بهدست شهیدمحمد بخارایی، کادر رهبری هیئتهای مؤتلفه شناسایی و دستگیر شد؛ ولی از آنجا که قاضی این پرونده مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود، به ایشان پیغام فرستاد که: «حق استادی را بهجا آوردم.» و بدین ترتیب، استاد شهید از مهلکه جان سالم بهدر میبرد. «بین سالهای 1350 تا 1355 که اختناق شدید برقرار و کانونهای مبارزه یکی پس از دیگری تعطیل شد، استاد به تشکیل جلسههای مخفی و نیمهعلنی در تهران و قم برای دانشجویان و طلاب پرداخت و با همکاری دیگر روحانیون مبارز، دربارهی تداوم مبارزه، کمک به خانوادهی زندانیان سیاسی مسلمان و تدوین کتابهای اساسی برای هدایت نسل جوان، همت گماشت (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 96).» استاد نقش عظیمی در وحدت نظری و عملی دو قشر روحانی و دانشجو ایفا کرد؛ طوری که رژیم از سخنرانیها و تدریس ایشان سخت در وحشت بود.
از مهمترین خدمتهای استادمطهری در طول حیات پربرکتش، ارائهی ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق تدریس، سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر، بهویژه در سالهای 1351 تا 1357 بهخاطر افزایش تبلیغهای گروههای چپ و پدیدآمدن گروههای مسلمان چپزده و ظهور پدیدهی «التقاط» به اوج خود میرسد. گذشته از حضرت امام، استادمطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به «مجاهدین خلق ایران» پی میبرد و دیگران را از همکاری با این سازمان بازمیدارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیشبینی میکند. در این سالها، استاد شهید به توصیهی حضرت امام، مبنی بر تدریس در حوزهی علمیهی قم، هفتهای دو روز به قم عزیمت و درسهای مهمی در آن حوزه تدریس میکرد و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و... آموزش میداد. از استاد شهید مرتضی مطهری، هشتاد کتاب ارزنده بر جای مانده است که امام خمینیq همگان را به پاسداشتن آنها سفارش کرده است. ایشان فرمود: «من به دانشجویان و روشنفکران متعهد توصیه میکنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند تا دسیسههای غیراسلامی فراموش شود (حائری و همکاران، 1382، 51).» ثمرهی این تلاش، بیش از هفتاد جلد کتاب ماندگار و صدها نوار سخرانی است که دربارهی مسائل اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی، قرآنی و دروس حوزوی به یادگار پیش روی نسل امروز است. عناوین برخی از این کتابها عبارتند از «داستان راستان»، «حماسهی حسینی»، «سیری در نهجالبلاغه»، «اسلام و مقتضیات زمان»، «انسان کامل»، «مسئلهی حجاب» و «خدمت متقابل اسلام و ایران» هستند. همچنین استاد توانست در طول تدریس در دانشگاه، تعداد 22 رسالهی دکترا و بیست رسالهی فوقلیسانس را راهنمایی کند. از جمله افرادی که رسالهی خود را با راهنمایی ایشان به انجام رساندند، میتوان از شهید دکتر بهشتی و شهید دکتر باهنر یاد کرد.
شهیدمطهری از سوی امام خمینیq به عضویت شورای انقلاب اسلامی منصوب شد و یکی از تصمیمگیرندگان و سیاستگزاران اصلی کشور انقلابی ایران بود تا اینکه در یازدهم اردیبهشت ماه 1358 بهدست کوردلان گروه فرقان، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و چند دقیقه بعد در بیمارستان «طرفه» واقع در همان نزدیکی، به شهادت نائل آمد و به لقاءالله پیوست و در قم، در جوار حضرت معصومهd به خاک سپرده شد. «او که معلم اخلاق، فلسفه، عرفان و مسائل اقتصادی بود در تمامی این زمینهها کارهای تحقیقاتی و بنیادی شایستهای انجام داده است که به همین مناسبت، روز شهادت این معلم نمونه و اسوهی تقوا، روز معلم نامگذاری شده است تا همواره و همهساله ضمن بزرگداشت خاطرهی آن رادمرد بزرگ، مجتهد و فیلسوف بلندآوازه، از زحمتهای بیشائبه و ایثارگرانهی طبقهی عظیم معلمان که وظیفهی سنگین آموزش و پرورش کودکان، نوجوانان و جوانان این مرزوبوم را بر عهده دارند، قدردانی شود (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 93).»
ایشان اثرهای جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود. «او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم، بیقَلَق (اضطراب و ترسآور) و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بیاستثنا، آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار ایمان و عقیدت نشئت میگرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست (صحیفهی نور، ج 6، ص109).»
روز معلم ضمن بزرگداشت خاطرهی آن مجتهد و فیلسوف بلندآوازه، از زحمتهای ایثارگرانهی معلمان -که وظیفهی سنگین آموزش و پرورش کودکان، نوجوانان و جوانان را بر عهده دارند- نیز قدردانی میشود. امام جعفرصادقa میفرمایند: «همانا علما میراثداران انبیا و پیامبراناند.» از آنجا که متاع پیامبران، فضیلت، انسانیت و ارائهی راه خدا به انسانهاست و همین نیز از آنان بر جای میماند، علما و معلمان میراثبران انبیا خواهند بود. آنان در این بازار، مظهر حضرت حقاند؛ زیرا حضرت ربوبی خود خریدار است! یعنی «خود انسانها» را میخرد و در عوض، سعادت و رستگاری ابدی به آنها میدهد. کار معلمان حقیقی در این بازار، این است که با ارائهی متاع انبیا و پیامبران به انسانها، آنان را ساخته و به سوی دکان اصلی صاحب بازار، یعنی حضرت حق روانه سازند.
منابع:
1. موسوی الخمینی، روح الله؛ صحیفهی نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2. حائری، علی و همکاران (1386)؛ روزشمار شمسی، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما.
3. مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت (1379)؛ روزها و رویدادها، قم: انتشارات پیام مهدیk.